سرویس تئاتر هنرآنلاین: تئاتر مستند فرزند بلافصل تئاتر سیاسی است. به عبارت دیگر تئاتر مستند همان تئاتر سیاسی است، با تکیهبر تمام گزارشها، پروندهها، جداول آماری، خاطرات اشخاص و شخصیتهای تاریخی، مشاهده محل حوادث، مصاحبهها، شواهد قضیه، بیلان بانکها و گزارش بورسها و کارخانهها و شرکتهای صنعتی، اعلامیههای دولتی، تواریخ، نطقها، رپرتاژهای روزنامهها و رادیوها، فیلمهای خبری، عکسها، جستجو در بایگانیها، کتابخانهها، مجموعههای شخصی، اسناد اقتصادی و سیاسی و تمام شواهد دیگر در زمان حادثه.
تئاتر مستند از همه اینها مایه میگیرد، چندانکه "پتروایس" – درامنویس معاصر آلمانی- در نمایش "استنطاق" که بر اساس پروندههای دادگاه آشویتس که در سالهای 1963 تا 1965 در فرانکفورت جریان داشته نوشته شده، نمونهای درخشانی از تئاتر مستند را عرضه میکند. وایس در این اثر که یک "اوراتوریو" در یازده سرود است، میکوشد از اظهارات بسیار زیاد و گوناگون حاضران در دادگاه، تنها عصاره آنها را به دست داده و تاحد امکان چیزی به آنها نیفزاید، بنابراین سعیاش در این نیست که فضای دادگاه و کشاکشهای روانی و ذهنی آن را روی صحنه نشان دهد. دادگاه او زمینهایست برای شرح رویدادهای درون اردوگاه مرگ. عظمت دهشتناک اردوگاه مرگ در اصل چیزی نیست که بر روی صحنه به روال متعارف و به هنجار تئاتر، نمایش پذیر باشد و اینکه این نمایشنامه مستند تاریخی پتر وایس در مقایسه با آثار دیگر نویسندگانی که سعی در بازسازی فضا و رویدادهای ارودگاه داشتهاند موفقتر از همه از کار درآمده است. درست حاصل همین روش است که میخواهد واقعیات اردوگاه را نه "نمایش" بلکه از زبان بازماندگان این جهنم روی زمین و از زاویه دید آنان "گزارش" بدهد.
بدون هیچ خیالپردازی شاعرانه و حاشیهپردازی غیرواقع و اغراق در تکتک مسائل با چشمپوشی از اسناد مهم و تکیهبر مدارک مشکوک. پتر وایس در آثار مستندش و خاصه در "استنطاق" مواد واقعی و لازم را با دقت و وسواس یک زیستشناس و بامهارت یک متخصص امور فنی انتخاب میکند و به هیچ تغییری در محتوا شکل مخصوصی به آن میبخشد و قابلعرضه بر صحنه تئاتر میکند. با وجود این وایس تنها به ارائه اسناد اکتفا نمیکند بلکه با ظرافت و به طرزی که خاص خود اوست، جنایات را نمینمایاند و از حق و آینده زندگی دفاع میکند. این جانبداری در نامگذاری اولین نمایشنامه بهخوبی آشکار است.
نویسنده تئاتر مستند آزاد است که در پرداخت نمایشنامه خود هر شکل دلخواهی را که بخواهد به کار بگیرد؛ همچنان که وایس در نمایش "استنطاق" از فرم "اوراتوریو" که قالبی شبیه به اپراست، استفاده کرده و تماماً از طریق موسیقی و به آواز پیامش را میرساند. این قالب اگرچه از امکانات صحنه محروم است، اما از مصالح درام موزیکال کمک میگیرد و شکل اساسی آن را به خود اختصاص میدهد.
اما آزادی تئاتر مستند در پرداخت متن هرگز به معنای تنظیم یک ماده خبری خام و بینظم نیست. نویسنده تنها در فرم کار آزاد است و همچنین در انتخاب انتقادی و اصولی مواد اولیه کار خود. تئاتر مستند با هر ماده خبری خام و بینظم که بهصورت اولیه منتشر میشود، فرق زیاد دارد و در اینجا انتخاب و وارسی صحتوسقم مسائل و ترکیب همه آنها به صورتی است که آگاهی لازم برای توده مردم فراهم میآورد – یک خبر ساده یک خبر است و درعینحال یک خبر خوب نیست. "good news is no news"، ناشر اگر متقلب نباشد و وابسته به هر جناحی هم باشد باز خبر سادهای را منتشر کرده است، اما تئاتر مستند آن خبر را جزء یکی از عناصر اصلی کار خود انتخاب میکند و تمام علتالعلل و جوانب و چگونگی مسئله را با جستجو در متن و حواشی قضیه وارسی میکند و آنچه عرضه میکند با جهانبینی نویسنده تئاتر مستند است.
نویسنده تئاتر مستند شخص بیطرفی است که قصد دارد حوادث معمولی و غیرمعمولی تاریخ را به شکل ساختاری تماشایی درآورد. او یک نقاد است منتهی در وقایع و حوادث. از این روی "وایس" در "استنطاق" هر جا که اسناد تئاتر دستاویزی به اختیارش گذاشته است از طریق اظهارات شهود یا مجادلههای لفظی میان دادستان و وکیل مدافع اشاراتی را در لابهلای این مضمون گنجانده است. تئاتر مستند که درگیری و فلاکت تودهها و نوع ترکیب و رگ ریشه حکومتها را بررسی میکند، هماره زنده و نامیراست. تئاتر مستند، تئاتری ضد استعماری، بنابراین رسواکننده است. رودرروی هر نوع دیکتاتوری و جباری میایستد، بهناچار محکوم کننده است. سانسورپذیر نیست. اگر شرایط رشد برایش فراهم نشود وجود نخواهد داشت. یا هست یا نیست. نمیشود مثلهاش کرد. برید. تکههای را دور ریخت. گفتارها را عوض کرد و اشخاص را طبق دلخواه سانسورچیان جابهجا کرد. دشمنان تئاتر مستند بسیار بیرحمتر از دشمنان تئاتر غیرمستند هستند. تئاتر مستند سرزمین نمیشناسد، برای مردم هر گوشه دنیا آگاهکننده و نیروبخش است. تئاتر مستند یاریگر و یاور تمام نیروهای مثبتی است که در هر گوشه دنیا تحت شرایط مختلفی به سر میبرند. توجه به وقایع دوران معاصر از ویژگیهای تئاتر پس از جنگ آلمان است. تئاتری که به نام تئاتر مستند خوانده میشود و چشمگیرترین نمونه آن توسط درامنویس آلمانی به نام "رُلف هوخهوت" چند سال پیش به نام "قائممقام" عرضه شد که به وقایع تاریخی نزدیک نظر دارد. "قائممقام" مسائل تعقیب و کشتار یهودیان توسط ناسیونال سوسیالیستهای آلمان و نقش و عکسالعمل پاپ (قائممقام) در مقابل آن است.
تئاتر مستند یکمرتبه زاده نشده، از تئاتر غیر مستند منشاب شده است ولی از 1919 به اینطرف در اروپا نضج گرفته و سرگذشت فلاکت باری را گذرانده تا امروزه روز که شکل کامل خود را پیدا کرده است. آثار "رلف هوخهوت" و "پتر وایس" دو نماینده مهم آن در اروپای امروز تماشاگران و خوانندگان فراوانی در تمام دنیا پیدا کرده است.
در نمایشنامه "مارا- ساد" اثر پتر وایس نهتنها مسائل سالهای 1793 و 1808 بلکه مسائل دوران ما نیز مطرح است. وایس کلماتی در دهان "ژان پل مارا" میگذارد که ویژگیهای دنیای بورژوازی سالهای دهه 60 را نیز در بر میگیرد. "وقتی دوستانه دست بر روی دوشتان میگذارند و میگویند:
اختلاف دیگر آنقدرها نیست / اختلاف دیگر آنقدرها نیست
و دیگر دلیلی برای جدال وجود ندارد / باور مکنید.
چه در همان حال در قصر جدیدشان که از مرمر و فولاد است / دست اندرکار غارت دنیا هستند
با این مستمسک که به توسعه فرهنگ مشغولیم / گوشبهزنگ باشید
چه هر زمان اراده کنند شما را برای دفاع از مال و منالشان به جنگهایی خواهند فرستاد که سلاحهایش / از برکت دانش خریداریشده.
هرروزی کاریتر میشود / و تعداد بیشتری از شما را خواهد درید.
باید گفت اساساً پتر وایس از جهتی ربط چندانی به آلمان ندارد او از نویسندگانی است که از مهاجرت بازنگشتهاند و از سال 1939 در سوئد زندگی میکند، تابعیت این کشور را دارد و در جریانهای اجتماعی و فرهنگی به طرز مؤثر شرکت میجوید.
و گفت "مارتین هایدگر" که پس از بکت و "در انتظارگودو"اش هرچه راجع به جنگ نوشته شده آشغال است، این درست اما از یاد نبریم که تئاتر مستند نیز پا بهپای تئاتر پوچی یا ابزورد پیشآمده و بزرگانی مانند "پتر وایس" و "رلف هوخهود" نماینده این نحله دراماتیک هستند.