سرویس تئاتر هنرآنلاین: تاًکید بر موضوعات اجتماعی مرتبط با جامعه و انتخاب سوژههایی که در همین محدوده برای مردم دارای جایگاه خاص و متمایزی باشند، یکی از وظایف اصلی نویسندگان متون نمایشی است؛ ضمناً بهترین و شایستهترین راه هم برای جذب مخاطب و ارتباط روحی و ذهنی با آنهاست. با چنین روندی معنا و مفهوم هنر و هنرمند نیز اهمیت توجیهی و شهودیت نمایشیاش عملاً به اثبات میرسد و الزامی بودن تئاتر به عنوان یکی از هنرهای ماندگار آشکار میشود: تماشاگر در آن بخشی از زندگی خود و یا دیگران را میبیند و همین موضوع عملاً "تراز فرهنگی" جامعه را ارتقاء میبخشد.
نمایش "عند از مطالبه" به قلم مرتضی شاهکرم و کارگردانی سامان خلیلیان که هماکنون در سالن قشقائی تئاترشهر اجرا میشود، موضعی اجتماعی، انتقادی و فرهنگی دارد که در ارتباط مستقیم با جامعه فعلی ایران است: یک نفر به جبهه جنگ رفته و وضعیتی نامعلوم پیدا کرده است؛ مشخص نیست که او شهید شده یا به اسارت درآمده است؛ در آغاز نمایش مفقودالاثر اعلام میشود؛ در چنین شرایطی عدهای از بستگان نزدیک و حتی خیلی دور و در مواردی حتی همسر مطلقه قبلی او، همگی اصرار بر شهید شدن او دارند تا بلکه از طریق انحصار وراثت چیزی از اموال او عایدشان شود و یا امتیازاتی بگیرند؛ در رابطه با همسر مطلقه او که قبلاً جدا شده و برای بار دوم هم ازدواج کرده، باید گفت که تحت هیچ شرایطی ارثیهای به او تعلق نمیگیرد و حضور اجباری او در متن و اجرا اضافی و بیمورد است. در هر حال آدمهای مورد نظر برای رسیدن به مقصودشان از گفتن هر دروغی ابایی ندارند و حتی در مواردی حاضر میشوند همدیگر را هم فریب بدهند تا سهم بیشتری به آنها برسد. در آخر نمایش معلوم میشود که...(بقیهاش را الزاماً باید در خود سالن نمایش دید)؛ همه موارد فوق به شکل رئالیستی و واقعگرایانه نشان داده میشود، اما همزمان با آن به گونهای "تخیلی" روح فرد مورد نظر در صحنههایی ظاهر میشود؛ روح این فرد مفقودالاثر که حضور عینیاش در متن و اجرا اساساً اضافی است، تا حدی سرگردان نشان داده شده و تعدد صحنههای مجازی مربوط به او هم اساساً زیاد است: همین نکته، موقعیت او را در نمایش مبهمتر جلوه داده است: تماشاگر عملاً او را به حالت زنده (درحالی که دیالوگهایش به صورت مونولوگهای ذهنی از بلندگو پخش میشود) میبیند و البته این یکی از ضعفهای متن و اجرا به شمار میرود که همزمان نمایش را دوگانه، دوساختاره و حتی دو موضوعه کرده است.
طراحیهای صحنه کلاً بد نیست و در رابطه با موضوعها و موقعیتهای هرصحنه است. سامان خلیلیان به علت جابجاییهای زیاد و در ارتباط با چگونگی ظاهرشدن بازیگران در صحنه، برای ایجاد تنوع، تغییر شکلهایی در میزانسنها داده، البته میزانسن برخی صحنهها تکراری است.
نمایش در نشان دادن فرهنگ سوداگرانه و از هنجار در رفته بخشهای قابل توجهی از جامعه که بسیار دروغ محور و دروغگو پرور و دنبال پولهای بادآورد هستند و میکوشند همه چیز را با اتکای بر فریب، خدعه، تظاهر و چندگانگی شخصیت آسیبرسانشان به نفع خود پیش ببرند، موفق است. اجرا پر از صحنههای رویاروییهای کوتاه است که یکی از نقاط عطف و کنشزای نمایش محسوب میشود، اما در مواردی جا به جا کردن سازههای قاب مانند شیشهای زیاد و غیرضروری است. بازی بازیگران بسیار زیبا و چشمگیر است؛ عملاً نشان میدهد که نمایش "بازیگر محور" است. همه بازیگران نقشهایشان را به تماشاگران میباورانند و این ثابت میکند کارگردان در هدایت بازیگران و نیز خود بازیگران موفقاند؛ فقط در صحنهای که سه زن وارد قبرستان میشوند و قبرها هم خیلی زیبا با نور موضعی مستطیل شکل بر کف صحنه نشان داده شدهاند، در حالات و حرکاتشان توجه زیادی به قبرها مشهود نیست و این با پیگیریها و پرسشهای تاکیدآمیزشان در مورد قبر مورد نظرشان از مردی که مامور حفاظت گورستان است، منافات دارد. درعوض، نشان دادن این که مرد مسئول حفاظت از قبرها رشوه هم میگیرد و برای دریافت پول دستگاه "کارت خوان" هم دارد، ترفندی زیبا، کمیک، انتقادی و هنرمندانه است؛ بازیگر این نقش هم خیلی خوب نقشاش را بازی میکند.
این نمایش موقعیتها و حتی دیالوگهای کمیک کنایی به اندازه کافی دارد و چون در زیر نمایه کمیکاش به موضوعی بسیار جدی میپردازد، ژانرش در اصل "کمدی درام انتقادی اجتماعی" است. مرتضی شاهکرم در نوشتن متن نمایش جسارت و شهامت قابل تحسینی داشته و از نظر ساختاردهی و پردازش موضوع، صرف نظر از ابهامات نسبی که به علتهای آن در بالا اشاره شد، به طورنسبی موفق عمل کرده و موضوع بسیار خوبی هم انتخاب کرده است. ایکاش نویسندگان دیگر هم به جای جعل موضوعهای خارجی و ایرانی و نیز بیزمان و مکان نشان دادن رویدادها و بیهویت کردن آدمهای نمایش، کاملاً دل به جامعه خود میبستند تا تماشاگران ایرانی صحنهها و تصاویری از زندگی مردم جامعه خود را هم ببینند.
استفاده از نور به جا و اصولی انجام شده و نور موضعی پایانی زیباست و موضوع صحنه را تعمیق داده است. نوع و میزان موسیقی هم به تناسب موضوع صحنههای مربوطه کاربری پیدا کرده و در استفاده از آن افراط نشده است.
طراحی لباس با موضوع سنخیت خوبی دارد. انتخاب بازیگران هوشمندانه انجام شده، همه آنها از لحاظ فیزیکی و حالات و گفتارشان با نقشها تناسب دارند: مرتضی شاهکرم پرسوناژها را خوب شخصیتپردازی کرده است (البته به جز روح فرد مرده که برای حضورش در متن و اجرا الزامی وجود نداشته است.)
سامان خلیلیان به عنوان کارگردان نمایش "عند از مطالبه" در کل به رغم برخی کاستیهای نسبی، عملاً در انتخاب موضوع و متن، بهکارگیری بازیگران و ارائه بازیهای خوب و نیز شکلدهی میزانسنها موفق بوده و نمایشی اجرا کرده که دیدنی است.