سرویس تئاتر هنرآنلاین: تئاتر هنری است که تنها بر صحنه جان دارد و جاری است و پس از آن با آموزههایش در اذهان باقی خواهد ماند. ثبت لحظات تصویری و جاودانگی این هنر تنها با عکس آن امکانپذیر و پایدار خواهد شد. در سلسله نشستهایی بر آن شدیم تا با عکاسان عرصه تئاتر گپوگفتی داشته باشیم و پای صحبتهای این هنرمندان بنشینیم. سیامک زمردی مطلق از پیشکسوتان هنر عکاسی تئاتر است که در بخش نخست این گفتوگو با او درباره عکاسی تئاتر، مسیری که تاکنون پیموده و مسائل و مشکلات این حرفه صحبت کردهایم که در ادامه میخوانیم:
تعریف شما از عکاسی تئاتر چیست؟
میل به جاودانگی همیشه همراه آدمی است. یک جادوی عمیق حسی و عاطفی، یک نیاز بیپایان و درنهایت ریسمانی که همه آدمیان خود را به آن میآویزند تا تمام نشوند. تئاتر در میان دیگر هنرها استثناست به این دلیل که تئاتر هنری است هویدا. تئاتر زمانی موجودیت مییابد که بازیگر روی صحنه باشد. از لحظهای که کارگردان تصمیم به جان بخشیدن به نمایشی مکتوب را میگیرد و تمرینات با بازیگران آغاز میشود تا به مرحله اجرای عمومی میرسد و نفس به نفس تماشاگر اجرا میشود حیات دارد و زمانی که عمرش به سر میآید و مجبور به ترک صحنه میشود؛ دیگر نیست، دیگر هستی ندارد. به همین دلیل تئاتر با همه قدرت خود یکی از اثرگذارترین هنرهاست. تا پیش از پیدایش هنر عکاسی، به غیر از نمایشهای مکتوب، از نمایشهای اجرا شده در طول تاریخ هیچ اثر دیگری باقی نمانده است. با پیدایش هنر عکاسی این هنر به خدمت تئاتر درآمده است و به جاودانگی آن کمک شایانی کرده است. پس از پایان هر نمایش اسنادی که ثابت میکند آن نمایش زمانی روی صحنه نفس میزده، نمایشنامه، پوشه، بروشور و عکسها هستند. مهمترین ویژگی عکاسی تئاتر را باید در ثبت لحظاتی دید که هرگز تکرار نمیشوند. عکاسی تئاتر یعنی ثبت یکلحظه جادویی.
راهی را که عکاسی تئاتر ایران در طی این چند دهه طی کرده چگونه میبینید؟
در طول سالهای 1320 تا 1332 عکاسی از نمایشهای که در سالنهای فرهنگ، شهران، سعدی و ... واقع در لالهزار اجرایی شده توسط عکاسان عکاسخانههای لالهزار انجام میگرفته که شاخصترین آنها عکاسی همایون بوده. در آن زمان با شروع هر نمایش عکاس با دوربین قطع بزرگ و سهپا و چند پروژکتور جهت نورپردازی دلخواه به تئاتر رفته و صحنههای موردنظر کارگردان را نورپردازی و بازیگران را در موقعیت مطلوب قرار میداده و کلیک. این شکل عکاسی تا سالهای سال در تئاتر لالهزار ادامه پیدا میکند و تماشاخانههای لالهزار با استفاده از این عکاسها در ویترین ورودی تماشاخانهها علاقهمندان را ترغیب به دیدن تئاتر میکردند. با ساختهشدن تئاتر سنگلج، تئاتر شهر و ... بعد از سال 1332، گروههای تئاتر زیادی تشکیل شد و همزمان با ورود دوربینها و نگاتیوهای مدرنتر و استفاده از آنها توسط علاقهمندان به عکاسی و دانشجویان رشته عکاسی و گرافیک، عکاسی تئاتر دوره جدیدی را آغاز میکند. در این دوره ما شاهد عکسهایی هستیم که در آنها میتوانیم لحظات نمایش را در قالب یک کادر صحیح و در نظر گرفتن اصول زیباییشناسی ببینیم. از عکاسان شاخص آن دوران میتوان به کامران عدل، زندهیاد بهمن جلالی، زندهیاد رضا شریفی از فیلمبرداران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، زندهیاد مسعود معصومی، حسین ژیان، ابراهیم حقیقی و .... اشاره کرد.
پس از انقلاب عکاسی تئاتر چطور پیش رفت و به نظر شما در آن سالها شاخصترین عکاسان عرصه تئاتر چه کسانی بودند؟
پس از انقلاب هم اساتیدی که از آنها نام بردم احتمالاً تا چند سال در این عرصه فعال بودند ولی شاخصترین فرد در سالهای اول انقلاب به نظر من خانم فتانه دادخواه عکاس ثابت مرکز هنرهای نمایشی بودند که در سال 1362 اولین کتاب عکس تئاتر را با عنوان "عکاسی تئاتر" منتشر کردند و اولین نمایشگاه انفرادی عکس تئاتر را در اواخر دهه هفتاد در فرهنگسرای نیاوران از او شاهد بودیم. تلاش بیوقفه خانم دادخواه در طی بیست سال عکاسی تئاتر ایران ستودنی است.
از چه زمانی مدیران و مسئولان به عکاسی تئاتر توجه نشان دادند؟
اولین مدیری که توجه به عکاسی تئاتر داشت و اولین و دومین مسابقه عکس تئاتر را در سالهای 1370 و 1371 در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر برگزار کرد، حسین فرخی بود و اولین مسابقه عکس تئاتر صاحب اولین کتاب خود با عنوان "عکاسی تئاتر ایران" شد. اما متأسفانه ما در دومین دوره شاهد چاپ کتاب نبودیم. در زمان مدیریت حسین پاکدل در تئاتر شهر عکاسی تئاتر جان تازهای گرفت. مسعود پاکدل در طول چند سال تمام نمایشهایی که در مجموعه تئاترشهر اجرا میشدند را عکاسی میکرد که آرشیو ارزشمندی از آن دوران به یادگار مانده است. کافیشاپ سالن اصلی تئاترشهر یادگاریهای دوران مدیریت حسین پاکدل را هنوز بر دیوار خود دارد، قابهایی تزیینشده با بریده جرایدهایی در رابطه با هر نمایش و عکسهای آن.
اولین نمایشگاه گروهی عکس تئاتر اما در سال 1381 برگزار شد؟
بله- در آن سال با پیشنهاد مسعود پاکدل اولین نمایشگاه گروهی عکس تئاتر را در "عکاسخانه شهر" برگزار کردیم. عکاسان شرکتکننده در این نمایشگاه مریم محمدی، مسعود پاکدل، مهران عفت رخ، آرمان استپانیان، احتمالاً مجید خمسه و من بودیم. اولین نمایشگاه عکس تئاتر بعد از ده سال سکوت افتتاح شد. رئیس مرکز هنرهای نمایشی مجید شریف خدایی و حسین پاکدل روز افتتاحیه به نمایشگاه آمدند و قرار شد جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در سال 1381 شاهد برگزاری مسابقه ده سال عکاسی تئاتر ایران باشد و این اتفاق هیجانانگیز برای عکاسی تئاتر ایران در سال 1382 هم تکرار شد. سیفالله صمدیان بهعنوان دبیر مسابقه دو دوره، به بهترین شکل عکسهای تئاتر را از سراسر ایران جمعآوری کرد. نمایشگاه در سالن انتظار سالن اصلی تئاتر شهر برگزار و برگزیدگان معرفی شدند. ماکت کتابها بسته شد ولی متأسفانه با تغییر مدیریت مرکز هنرهای نمایشی تا این لحظه آن کتاب چاپ نشده است. امیدوارم مدیران محترم مرکز هنرهای نمایشی بودجه چاپ این دو کتاب را تأمین کنند تا بلافاصله کتابها که بنا به گفته سیفالله صمدیان همه کارهایش انجامشده، چاپ شود.
پس از آن دوره مدیریتی برای عکاسی تئاتر چه اتفاقی افتاد؟
با تغییر مدیریت، عکاسی تئاتر به مدت پنج سال به فراموشی سپرده شد.
در دانشگاه رشته یا واحدی به نام عکاسی تئاتر تدریس نمیشود؟
خیر. اما در دهه هفتاد، مهمترین اتفاق در عرصه عکاسی تئاتر را دانشجویان عکاسی رقم زدند. با توجه به نبود واحد درسی به نام "عکاسی تئاتر" در طول دوران چهارساله رشته عکاسی، به جرات میتوان گفت که آنها با تحمیلِ علاقه خود به دانشگاه و اساتید رشته عکاسی، جریانی را به راه انداختند که عکسهای تئاتر نیز همتراز با دیگر شاخههای عکاسی همچون مستند اجتماعی، معماری، طبیعت، تبلیغات و ... در آرشیو عکسهای دانشجویان عکاسی دیده شود و اساتید خود را موظف بدانند که در رابطه با عکاسی تئاتر به گفتوگو بنشینند و عکسها را به قضاوت و بحث بگذارند و حتی جلساتی را مختص عکاسی تئاتر قرار دهند. از دانشجویانی که پایاننامه عکاسی آنها عکاسی تئاتر بود از مجید خمسه و ندا رشیدی میتوانم نام ببرم. مطمئناً کتابخانه دانشگاههای هنر شاهد پایاننامههای بیشتری در رابطه با عکاسی تئاتر است.
تشکیل انجمن عکاسان خانه تئاتر، در روند شاخه عکاسی تئاتر چه تاثیراتی داشته است؟
در اسفند 1386 با تشکیل "انجمن عکاسان خانه تئاتر" عکاسی تئاتر هویت حقوقی خود را اعلام کرد. در سال 1387 در جشنواره بینالملی تئاتر فجر با رایزنیهایی که از طرف انجمن عکاسان خانه تئاتر با دبیر جشنواره آقای حسین مسافر آستانه صورت گرفت، بخش مسابقه عکس و پوستر به جشنواره اضافه شد. خوشبختانه طی این ده سال ما شاهد برگزاری منظم مسابقه عکس و پوستر در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بودهایم. در هر دو بخش، نمایشگاه آثار راهیافته به بخش مسابقه برگزار و همزمان کتاب هر دو بخش منتشر شد. جا دارد از دوست عزیزم ابراهیم حسینی که در طول این ده سال بهعنوان دبیر بخش مسابقه پوستر تئاتر فجر، تلاش زیادی برای هویت بخشیدن به پوستر تئاتر کرد تشکر کنم. با اضافه شدن بخش مسابقه عکس و پوستر به جشنواره بینالملی تئاتر فجر در ده سال گذشته، جشنوارههای تئاتر کودک و نوجوان، آیینی و سنتی، عروسکی، دانشجویی، مقاومت و رضوی هم، برگزاری مسابقه عکس و پوستر را با تلاش دوستان همراه پذیرفتند و ما شاهد رقابت عکاسان و طراحان در این جشنوارهها و برپایی نمایشگاههایشان در طول برگزاری هر جشنواره بودیم. از ابتدای برگزاری مسابقه عکس تئاتر در جشنواره بینالمللی تئاترفجر از سال 1387 تا به امروز دبیران بخش عکس هر دوره در جهت بهبود حقوق مادی و معنوی عکاسان تلاش کردهاند. حاصل این تلاش، اهدا تندیس جشنواره برای نفر اول مانند سایر رشتهها، در نظر گرفتن حق التصویری جهت عکسهای راهیافته به بخش مسابقه برای عکاسان بوده است که از بیستوپنج هزار تومان در سال 1387 شروع و در حال حاضر به صد و پنجاههزار تومان رسیده است. خوشبختانه این موارد در سایر جشنوارههای تئاتری هم اعمال میشود.
به نظر شما جایگاه امروزی عکاسی تئاتر را چه کسانی رقم زدند؟
جایگاه عکاسی تئاتر در حال حاضر، مدیون زحمات افرادی است که طی این سالها با عشق در این راه گام گذاشتهاند. فتانه دادخواه، اختر تاجیک، مریم محمدی، شکوفه هاشمیان، ناصر عرفانیان، مجید خمسه، مسعود پاکدل، رضا معطریان، ساسان مویدی، عباس کوثری، ابراهیم حسینی، حمید جبلی، زندهیاد صادق تیرافکن، هادی نویدی، حسن طاهری، مهدی آشنا و سیفالله صمدیان که پشتیبان عکاسی تئاتر در پانزده دوره جشن تصویر سال ملی بوده است و تمام دوستان جوان و پرانرژی انجمن عکاسان خانه تئاتر که دست همگی را صمیمانه میفشارم.
شما سال 1367 عکاسی تئاتر را با نمایش "مده آ" به کارگردانی قطبالدین صادقی شروع کردید، چه انگیزهای باعث شد به سراغ عکاسی تئاتر بیایید و این مسیر سیساله را چگونه پیمودید؟
در ابتدا باید بگویم که من خودآموخته عکاسی هستم. شروع کار من در عکس خانه زهره واقع در لالهزار بود، عکس پرسنلی میگرفتم و روتوش و چاپ میکردم. برحسب اجبار به دلیل اینکه باید کاری یاد میگرفتم و زندگی را پیش میبردم به آنجا رفتم. صاحب آن عکاسخانه زندهیاد هاشم حقیقی پدر استاد ابراهیم حقیقی بود. انسان شریف و بزرگی بود و چند سالی آنجا کار کردم تا روزی یکی از دوستانم گفت که به هنرکده آناهیتا میرود برای آموزش بازیگری، به من پیشنهاد کرد که به آنجا بروم و رفتم. زندهیاد مصطفی اسکویی هنرکده آناهیتا را رهبری میکرد. از سال 65 تا 67 یک دوره بازیگری را در آنجا طی کردم و دوستان عزیزی به حلقه دوستانم اضافه شدند.
بسیاری از آن هنرجویان جذب گروههای تئاتری شدند، چه شد که شما تصمیم گرفتید به سراغ عکاسی در این رشته بروید؟
خیلی از آنها جذب گروههای تئاتری شدند و من به دلیل مشکلات کاری نتوانستم همراهی و هم پای آنها باشم تا ناهید مسلمی که یک دوره از ما بالاتر بود به نمایش "مده آ" قطبالدین صادقی پیوست و جرقهای در ذهنم زده شد؛ حالا که نمیتوانم روی صحنه بروم از طریق عکاسی از نمایشها که وقت کمتری از من میگرفت این مسیر را ادامه بدهم. هدف من از عکاسی تئاتر رسیدن به عکاسی فیلم بود. با ناهید مسلمی صحبت کردم و او هم با آقای صادقی و من شدم عکاس گروه. جنگ تازه تمامشده بود و نگاتیوِ خوب نایاب بود و من اولین نمایشم را با نگاتیو تاریخ گذشته عکاسی کردم و ظهور و چاپ را با وسایل تاریکخانهای که حقوق یک سال من بود انجام شد. الان به آن عکسها نگاه میکنم برای تجربه اول خیلی خوب بودند.
فکر نمیکنید بخشی از دلیل اینکه عکاس خوبی شدید دلیلش همان تجربه دو سال بازیگریتان در تئاتر بوده است؟
همینطور است. بهتدریج ارتباطم با گروههای نمایشی گسترده شد. از گروههای دانشجویی تا گروههای حرفهای. در مسابقه عکاسی تئاتر فجر در سال 70 با سه نمایش نفر پنجم شدم و در سال 71 با مجموعه عکس نمایش "ادیپوس" زندهیاد رکنالدین خسروی نفر نهم، هر چند که میدانستم و الان هم یقین دارم که عادلانه مورد قضاوت قرار نگرفتم و ملاحظاتی در داوری برای آن مجموعه عکس بود. در سال 1373 یکی از عکسهای مجموعه اُدیپوس در نمایشگاه VGX استرالیا در بخش تئاتر مدال ویژه نمایشگاه را دریافت کرد. در سال 69 به آرزوی خودم رسیدم و برای اولین بار برای فیلم "بچههای نفت" به کارگردانی ابراهیم فروزش در جشن پنجم خانه سینما تندیس بهترین عکاس را دریافت کردم و پس از آن عکاسی فیلم را کنار گذاشتم. عکاسی تئاتر برای من هیجانانگیزتر بود. در طول این سالها با کارگردانهای بزرگی چون حمید سمندریان، رکنالدین خسروی، قطبالدین صادقی، بهرام بیضایی، محمد رحمانیان، آتیلا پسیانی و... کارکردم و بسیار از آنها آموختم و برای همیشه مدیون آنها هستم.
اگر بخواهید بزرگترین اتفاقی را که در مسیر عکاسی تئاتر داشتید عنوان کنید، آن اتفاق چیست؟
سال 83، نمایش شب "هزارویکم" به کارگردانی بهرام بیضایی را عکاسی کردم. دوستی پیشنهاد داد در کافه عکس نمایشگاهی از عکسهای آن نمایش برپا کنم. قبول کردم و چهارده عکس انتخابیام را پیش آقای بیضایی بردم و گفتم میخواهم عکس تئاتر را از محوطههای نمایشی دولتی به بخش خصوصی ببرم و در فلان جا میخواهم نمایشگاه بگذارم و بفروشم. دلم میخواهد این عکس به دیوار دفتر یا منزل آدمهای عادی تکیه بزند. خواهش کردم که عکسها را برایم امضا کنند تا کسانی که این عکسها را میخرند یادگاری از بهرام بیضایی داشته باشند. تقاضای بزرگی بود و بهرام بیضایی بزرگوارانه پذیرفت و هر عکس را امضا کرد. محاسبه کرده بودم که بازیگران نمایش حتماً عکسهای خودشان را با امضاء بهرام بیضایی خواهند خرید ولی متأسفانه اینگونه نشد. همه آمدند و تبریکی گفتند و رفتند یک هفته بعد دوستان کافه عکس تماس گرفتند که بیا یک آقایی هر چهارده عکس را خریده؛ با هیجان رفتم به کافه عکس و خریدار را ملاقات کردم ایشان غلامرضا معتمدی صاحب گالری مان هنر نو بودند. سؤال کردند چند سال است که عکاسی تئاتر میکنی، گفتم شانزده سال. گفتند کنتاکتهایت را بیاور من ببینم. خبر فروش عکسها به دوستان رسید و گفتند خیلی عجیب است که یک نفر آنهم عکس تئاتر را خرید باشد و متعجبتر شدند زمانی که شنیدند قرار است نمایشگاهی با عنوان صد عکس تئاتر در گالری "مان هنر نو" از عکسهای من برگزار شود. بهمنماه سال 1383 نمایشگاه افتتاح شد و سری اول این مجموعه از طرف گالری خریداری شد و بیست و دو عکس هم بازدیدکنندگان معمولی خریداری کردند و من در مجموع 136 عکس تئاتر در سال 83 فروختم و به آرزوی خودم که روزی عکس تئاتر زینتبخش دیوار منزل یا دفتر افراد شود، رسیدم. از غلامرضا معتمدی صاحب گالریمان هنر نو بسیار آموختم. آموختههایم جنس نگاه و عکاسی مرا از تئاتر دگرگون کرد. هفت سال بعد در سال 1390 دو عکس از نمایشهای "بدون خداحافظی" به کارگردانی کتایون فیض مرندی و "در خواب به سراغم آمد" به کارگردانی ندا هنگامی بر روی دیوار حراج بینالمللی بونامز در دبی رفت و به ترتیب 4600 و 6800 دلار فروخته شد و در طی این سالها این روند کموبیش ادامه دارد. بیان این موارد از سر خودخواهی و خودشیفتگی نیست چرا که همه عزیزانی که مرا میشناسند میدانند که بری از این ضعفها هستم. با بیان این موارد به دوستان جوانترم فقط این آگاهی را میخواهم بدهم که تلاش، صبوری و عشق من و دوستان همنسل من هر یک بهنوعی، باعث اعتبار و شکوفایی عکاسی تئاتر در این سرزمین شده است و مسئولیت شما برای حفظ این جایگاه و بهپیش بردن آن بسیار سنگین است.
چند سالی است با آمدن دوربینهای دیجیتال بر تعداد عکاسان تئاتر افزوده شده است، اتفاقی که درگذشته کمتر شاهد آن بودهایم. نظرتان در مورد این اتفاق چیست؟ آیا همه آنها در عکاسی تئاتر ماندگار خواهند بود؟
اختراع دوربینهای دیجیتال در عرصه عکاسی انقلاب بزرگی به وجود آورد و انجام مراحل ظهور و چاپ برداشته شد. با فشردن دکمه شاتر، لحظه جادویی دیدن نتیجه عکاسی آن صحنه برای عکاس فراهم شد و بلافاصله میتوان ایرادهای نورسنجی، محو بودن سوژه و ... را متوجه شد، تصحیح و بلافاصله عکس را تکرار کرد و این یعنی نهایت خوشبختی برای یک عکاس. با این اختراع تعداد علاقهمندان به عکاسی در شاخههای گوناگون چندین برابر زمان دوربینهای نگاتیو شد. در عکاسی تئاتر شاهد عکاسان علاقهمند زیادی هستیم اما به نظر من برای انجام درستکار حرفهای، علاقه بهتنهایی لازمه موفقیت نیست، علاقه به اضافه شناخت و درک درست از موضوع ضامن موفقیت است. یک مثال میزنم؛ شما برای گرفتن عکس از مسابقه کشتی به استادیوم میروی، دوست شما که کشتیگیر است و مسابقه دارد میداند شما دوربین عکاسی حرفهای داری و در شاخه عکاسی معماری صاحب سبک هستی چون رشته تحصیلی شما در دانشگاه معماری بوده است. بنابراین با شناخت کافی موضوع، عکسهای درخشانی از بناهای مختلف تهیه کردهای و از شما دعوت میکند به استادیوم بروی و از مسابقه او هم عکس بگیری، شما هم میروید چند دقیقه مسابقه بهسرعت برق و باد تمام میشود و شما عکسهایت را که گرفتهای بررسی میکنی، اکثر عکسها محو است. در عکس دیگر نصف بدن حریف دوست کشتیگیر شما از کادر خارجشده و ... کلافه هستید جواب دوستتان را چه خواهید داد؟ از شما پیش دیگران خیلی تعریف کرده و از عکسی که برای آن جایزه گرفتهاید برایشان گفته. شما مقصر نیستید. دوست شما مقصر است که فکر کرده چون شما دوربین دارید و عکاسی میکنید، پس عکاسی ورزشی خوبی هم میتوانید باشید. شما دوربین عکاسی خوبی داری ولی دقیقاً تا زمانی که فنون کشتی را ندانی و در اوج لحظه مناسب عکست را نگیری، حاصل کارت ناامیدکننده خواهد بود و بعد از مدتی سرخوردگی سراغت خواهد آمد و از تلویزیون هم مایل نیستی کشتی را دنبال کنی. در عکاسی از تئاتر هم دقیقا این موارد را شاهد هستیم. دویست عکاس در سالن حضور دارند، لحظهای صدای شاتر دوربینها قطع نمیشود، همه خندان بعد از پایان نمایش از سالن بیرون میآیند، چند عکس از بازیگر مورد علاقهشان در صحنه مجازی گذاشته میشود و تمام چندنفری هم که در مسابقه عکس تئاتر شرکت میکنند سرخورده میشوند چون عکسهایشان در مرحله داوری کنار گذاشته شده است. تنها دلیل این اتفاق هم عدم شناخت آنها از تئاتر است. در درازمدت فقط عاشقان عکاسی تئاتر از بین این تعداد عکاسان علاقهمند این مسیر را ادامه میدهند که تعدادشان به تعداد انگشتان دو دست خواهد بود. آنها هم اشخاصی هستند که سعی کردهاند قواعد عکاسی تئاتر را بیاموزند و نمایش را درک کنند.
امسال بخش مسابقه عکس و پوستر تئاتر از جشنواره تئاتر فجر جدا شد، نظرتان در رابطه با این اتفاق چیست؟
متأسفانه ما بعد از گذشت اینهمه سال مرتب در حال آزمون و خطا هستیم با تغییر مدیران این آزمون و خطاها بیشتر میشود. تجربه ده سال گذشته ما نشان میدهد که اضافه شدن بخش عکس و پوستر به بخشهای دیگر جشنواره تئاتر فجر و دیده شدن همزمان نمایشگاه عکس و پوستر در طی برگزاری جشنواره چه برای اهالی تئاتر و چه برای علاقمندان به تئاتر و چه مردم عادی جذاب و دلنشین بوده است. مهمانان خارجی جشنواره هنگام ترک ایران در طی این ده سال بهعنوان یادگاری از تئاتر و جشنوارهای که در آن حضور داشتند کتاب عکس و پوستر آن دوره را با خود میبرند. این کتاب بهترین سفیر فرهنگی تئاتر ما بوده است. با مشخص شدن دبیر جشنواره در ابتدای سال گذشته ما شاهد زمزمههایی بر حذف بخش عکس و پوستر از جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بودیم. با صحبتهای که هیات مدیره انجمن عکاسان خانه تئاتر و سایر دوستان با مدیران جشنواره داشتند مشخص شد که خوشبختانه این تصمیم واقعیت ندارد و ما در جشنواره مثل هر سال شاهد برگزاری مسابقه عکس و پوستر خواهیم بود. هر چه به زمان افتتاح جشنواره نزدیکتر میشدیم کمتر خبری در رابطه با داوری و برگزاری نمایشگاه و چاپ کتاب میشنیدیم. تا شنیده شد که قرار است بخش اقلام تبلیغی در زمان دیگری برگزار شود تا بهتر دیده شود! در ایام جشنواره به دلیل متنوع بودن بخشهای مختلف این بخش مورد ظلم واقع میشود و میسوزد! یک ماه بعد از جشنواره در اسفندماه شاهد برپایی نمایشگاه در باغموزه قصر بودیم. افتتاحیه و اختتامیه در یک روز برگزار شد! عکاسان شرکتکننده کارهایشان را دیدند و گزارش برگزاری نمایشگاه عکس و پوستر در بیلان کاری جشنواره ثبت شد. به اهالی عکاسی تئاتر مژده داده شد که این بخش در سال آینده در شهریور ماه به شکل بینالمللی برگزار میشود و ... . پس از گذشت سه ماه از برگزاری نمایشگاه کتاب عکس و پوستر چاپ نشده، حق التصویر عکاسان پرداخت نشده و جایزه برندگان به آنها اهدا نشده!! اتفاقی که طی ده سال گذشته برعکس آن را شاهد بودیم، کتاب عکس و پوستر ده روز به شروع جشنواره آماده بود حق التصویر و کتاب شرکتکنندگان تحویل داده میشد و در مراسم اختتامیه بلافاصله جایزه برندگان تقدیمشان شده بود. مدیران محترم مرکز هنرهای نمایشی و دبیر عزیز جشنواره بینالمللی تئاتر فجر جناب آقای فرهاد مهندسپور، کل هزینه سفیران فرهنگی جشنواره یعنی کتاب عکس و پوستر و نمایشگاه و ... معادل هزینه سه نمایش زیر ِمتوسط اجرا شده در جشنواره فجر است که در مجموع شاید صد تماشاگر هم نداشته باشد. در طول این ده سال نمایشگاه عکس و پوستر در خانه هنرمندان ایران در طول روزهای جشنواره حداقل پانزده هزار بازدیدکننده داشته است و در طول ده سال صد و پنجاه هزار نفر عکس تئاتر دیدهاند. در ایام جشنواره در فضای بیرونی تئاتر شهر آثار منتخب در ابعاد بزرگ چاپ و مردم عادی را دعوت به دیدن نمایش میکرد. نوآوری و خلاقیت در جهت پیشرفت بسیار پسندیده است. ولی متأسفانه ما سال گذشته شاهد پس رفت در بخش عکس و پوستر در همه زمینهها بودیم. مدیران عزیز مرکز هنرهای نمایشی، دبیر محترم جشنواره بینالمللی تئاتر فجر جناب آقای نادر برهانی مرند، لطفاً بخش عکس و پوستر را به جشنواره بازگردانند و شور و طراوت جشنواره را بیشتر کنند.