سرویس تئاتر هنرآنلاین: کوشش برای ارائه و نشان دادن جامع آسیبهای اجتماعی وارد شده به زنان جامعه، در نمایشنامهنویسی معمولاً از طریق نقشدهی به پرسوناژهای زیاد (برخلاف رماننویسی) امکانپذیر نیست؛ زیرا فقط نمایه و تصویری ظاهری، سطحی و گذرا که عمدهتاً در تعریف "فهرستبندی موضوعی" میگنجد ارائه میشود که البته در همین محدوده هم همه آسیبهای اجتماعی وارد شده به زنان را در بر نمیگیرد؛ به عبارتی، تعدد پرسوناژها، مزاحم تصویر شدن کامل زندگی سه یا چهار زن آسیب دیده میشود؛ ضمن آنکه اساساً آنها هم در حد و اقتضاء موضوع شخصیتپردازی نمیشوند؛ مضافاً آنکه عامل بخشی از آسیبهای اجتماعی به زنان، معمولاً به خود آنان و کم توجهیشان به زن بودن و بیاعتنایی به آسیبپذیریشان برمیگردد.
نمایش "ورود آقایان ممنوع" به نویسندگی آرش عباسی و کارگردانی حسین شهبازی که هم اکنون در خانه نمایش روی صحنه است، در رابطه با موارد فوقالذکر قابل بررسی است. موضوع نمایش به وضعیت روحی و موقعیت اسفناک اجتماعی چندین زن میپردازد که به جز در مواردی محدود هیچ کدام از آنها به همدیگر ارتباطی روایی و عینی ندارند و در حقیقت پرداختن به بخش کوچکی از زندگی دردناک آنان دقیقاً کارکرد سکانسهای کوتاه یک فیلم را دارد که هرکدام از لحاظ موضوع و پرسوناژ، مستقل و جداگانهاند و میتوان دهها مورد دیگر را هم با اشاره به موضوعات تلخ و ناگوار زندگیشان به طور فهرستوار و گذرا به این مجموعه افزود.
نمایش در اصل تماتیک و "موضوع محور" است، اما برای دستیابی به تحلیلی اصولی و نتایجی عمیق الزاماً باید شخصیتپردازی پرسوناژها به طور نسبی محقق شود تا موقعیت و مشکلاتشان برای تماشاگران قابل درک و باورپذیر شود؛ اما زیاد بودن پرسوناژهای زن و رویکرد اشارهوار نویسنده (آرش عباسی) به وضعیتشان سبب شده که به جز در یک مورد، آن هم به طور ناقص (زن آرایشگر)، مقوله شخصیتپردازی پرسوناژها محقق نشود و نمایش با نگاهی گذرا، محدود و اشارهوار بیآن که به پایانی مشخص برسد، خاتمه یابد.
در جاهایی به شکل تلویحی و کوتاه (از لحاظ بیان و دیالوگ) و با نقش دادن به چهار زن ماسکدار که اغلب در صحنه حضور دارند و مواظب رفتار و گفتار پرسوناژهای زن هستند، به گشت منکرات و محدودیتی که برای زنان آسیب دیده ایجاد میشود، اشاره شده است؛ این اشاره به دلیل تلویحی بودن و مخصوصاً کوتاه بودنش کارکرد نمایشی پیدا نکرده است؛ ضمن آنکه زنان ماسکدار هم غلط طراحی و چهرهپردازی شدهاند: آنها ماسکهایی سفید بر چهره دارند که آنها را "هم چهره " و روشنبین نشان میدهد و همزمان لباس سیاهی بر تن دارند؛ در حالی که باید ماسکهایشان هم "سیاه" میبود؛ زیرا سفید بودن ماسک عملاً در تناقض با منظور نویسنده و دیالوگهای تلویحی انتقادآمیز است.
در برخی از دیالوگها تناقضاتی هم وجود دارد که کلاً در گفتار بازیگران کارکردی غلط پیدا کرده است: " دلم میخواد بچه خودم زیر تابوتم باشه" (بجای: دلم میخواد بچه خودم زیر تابوتم را بگیرد)، "میبینم خدا، قربونش برم برام نقشه کشیده"، " تا حالا عروس به این پیری دیده بودی؟ " (این دیالوگ در شرایطی که زن خوشحال است که عروسی میکند بر زبان او جاری میشود)، "بچه چه گهی میخواد به سرم بخوره؟" (!؟) ، "چه مفت مفت جون آدمو حواله میدن" و ...
طراحی صحنه بسیار سرهم بندی شده و بیربط به نمایش است: محیط آرایشگاه زنانه را نشان نمیدهد و ابزار و ادوات موجود در صحنه از آنچه در یک خانه معمولی روی میز آرایش زنان وجود دارد، بسیار کمتر است.
بخشی از موسیقی زنده نمایش به صورت تکنوازی گیتار اجرا میشود و چون مقتصدانه و به اقتضاء محتوای برخی صحنهها از آن استفاده شده، کاربری نمایشی دارد؛ ضمناً موسیقی دوم و نسبتاً مویهواری هم که از طریق بلندگو پخش میشود با صحنهای که در آن یکی از پرسوناژهای زن گریه میکند، هماهنگی خوبی دارد. در جایی از نمایش ملودی و موسیقی متن بدون کلام یکی از فیلمهای فارسی قدیمی هم اجرا میشود که به علت ریتم و ملودی غمگنانهاش با موضوع نمایش همخوانی پیدا کرده است.
همه بازیگران به نسبتهای بیش و کم، خوب بازی میکنند. در شکلدهی میزانسنها و کارگردانی نمایش ویژگی خاصی نیست، اما به تناسب چندگانگی موضوعها، تفاوتهایشان و فضای محدود صحنه و سالن، نسبتاً خوب است؛ البته ضعفهای آشکاری هم در آن به چشم میخورد؛ مثلاً آویزان بودن گوشی تلفن از سقف، بیآن که دستگاه تلفنی در کار باشد و استفاده عملی از آن به کمک "وانمودهسازی" اقدام و ترفندی مصنوعی و متناقض است. استفاده از نوع نور موضعی (برای تاًکید) و نور رها یا معمولی، به جا و کارکردی است.
در جایی از نمایش به مقوله تنهایی زنان اشاره میشود که شیوه ناگهانی، بسیار تلویحی و کوتاه مطرح نمودن آن تناقض آشکاری ایجاد کرده: زیرا " آرش عباسی" در آغاز نمایش که دختر و زن آرایشگر بیوه با هم و از قبل مدتها کار کردهاند و میکنند، به این موضوع اشاره نمیکند، اما در آخر متن نمایش، وقتی دختر بعد از ازدواجی بد فرجام پیش زن آرایشگر برمیگردد، به آن با لحنی تلویحی اشاره میکند؛ این نشان میدهد که چون موضوع نمایش چندان تعلیقزا نیست، او برای جبران این نقص به طور غلط همه چیز را نه بر اساس واقعیتها، بلکه به میل خود و به گونهای چیدمانی مطرح کرده است.
نمایش "ورود آقایان ممنوع" به کارگردانی حسین شهبازی، اجرایی کلاژگونه از صحنهها و موقعیتهای متفاوت، گذرا، صرفاً نمایهای و نسبتاً گزارشی است. در آن داستان و روایت سرراست و ساختارمندی وجود ندارد، اما در کل، با توجه به تاًکید بر موضوع ناامن شدن جامعه برای زنان و مخصوصاً موفقیت نسبی صحنهای که زن آرایشگر با مردی لات و لومپن روبهرو میشود که امکان هرگونه حادثه و خطری برای او دور از انتظار نیست و نشان دادن و اجرای نسبتاً خوب و نمایشی چنین وضعیت و صحنهای، این نمایش به یک بار دیدن میارزد.