سرویس تئاتر هنرآنلاین: "سانتی متر" یک نمایش مینیمالیستی در اجرا و برگرفته از یک بستر واقعگرایانه در متن هست و در این نمایش یک تراژدی-کمدی به وقوع میپیوندد. هدف این است که تنگنای نداشتن ساختمانی برای یک خانواده هفت نفره با دور ریخته شدن کمدی قول و قرارها و مرگ پدر خانواده به یک تراژدی دردناک تبدیل شود.
در این نمایش به ویژه در بیان و زبان اجرا به دنبال یک اثر مینیمالیستی بودهاند و مرتضی شاهکرم به دنبال محدود کردن احساسات و عواطفی است که میتواند از چنین متنی خیلی راحت متبلور شود چون مرگ پدر به عنوان برآیند این تراژدی و از آن سو نیز ورشکستی پدر به دلیل آنکه سرمایهگذاری آنان برای به دست آوردن یک خانه در خور زندگی این روزها بر باد میرود و نتیجه اینکه آنها باید در هم بلولند و به سختی در یک آپارتمان نقلی و زیر سایه تهدیدهای صاحب خانه زندگی سخت و بغرنجی را پیش روی داشته باشند.
طنز
تراژدی این کار همراه با نوعی کمدی و طنز هست که در آن باید به صف شدن توالت، کنار هم خوابیدن، سخت و غیرمتعارف در خانه راه رفتن، جشن تولد بدون صدا و هیاهو برگزار کردن، پسر کوچک در مسابقه دو و میدانی برنده میشود اما نمیتواند کاپ قهرمانیاش را به این خانه تنگ و کم جا بیاورد، خواستگاری از حمیرا در دانشکده دامپزشکی و برگزار نشدن چنین مراسمی به دلیل تنگ و کوچک بودن آنجا و اینکه پسر عمه و همسر خارجیاش نمیتوانند به دیدار پدر و پدر بزرگشان بیاید. اینها ریزبینیهای متن است که طنز را لازمه چنین شرایطی میکند. این طنز لطیف نیست چون به مقاطع دردناکی از این شرایط و زندگی غیر متعارف میپردازد. این شرایط سخت برای رسیدن به شرایط بهتر است که این خانواده بتواند در آیندۀ نزدیک صاحب خانه شود اما پول نیست و خانهای هم در میان نخواهد بود. یعنی همه رشتهها پنبه میشود!!
تلفیق
بنابراین از تلفیق این شرایط دربرگیرنده کمدی و تراژدی است که نمایش "سانتی متر" دردهای همگانی و اجتماعی را آشکار میکند که قشرهای پایین و زیر متوسط نمیتوانند در این کمبودها و نبودها و درآمدهای حداقلی به یک زندگی معمولی و رفاه حداقلی دست بیابند. فقدان چنین ایدههایی است که یکباره میتواند "سانتی متر" را برایمان برجسته کنند. یعنی ما دردهای اجتماعی داریم اما نمایشنامهنویس ما آگاه نیست که درباره چه باید بنویسد. اما در عین حال در جاهایی که خیلی آشکارا درباره دردها گفته میشود، لحن شعاری میشود و دیگر این لحظهها با بقیه مواردی که در آن سعی در نشان دادن رویدادها و دردها با تکیه بر عمل نمایشی است، همخوانی ندارد. یعنی متن باید غیرمستقیم شرایط و موقعیت را مورد واکاوی قرار دهد نه اینکه بخواهد با گذاشتن کلمات و جملات قلمبه در صحنه همه چیز را در سطح نگه دارد.
ریزبینی
"سانتی متر" با حرکات ریز از بیدار شدن اعضای این خانواده شروع میشود که عرفان، داماد خانواده، باید روی صندلی بیدار خوابی بکشد چون دیگر جایی برای خوابیدنش نیست. بعد هم زن ذلیلی و گرفتار بودن او در میان اعضای این خانواده نمایان هست که نمیتواند خود مستقلی داشته باشد با آنکه بسیار مهربان و با گذشت هست. این الگوی ریزبینانه میشود یک شیوه مینیمالیستی که در آن حرکات هم به حداقل خود میرسد و احساسات نیز مهار میشود اما با این وجود میشود هنوز هم در روان بودن بازیها کوشید با آنکه همه دارند نهایت تلاششان را میکنند که با هم هماهنگ باشند اما اینکه بخواهند یا بتوانند درد غایی در این فضا را نمایان کنند هنوز نیازمند همبستگی بیشتر در ارائه حس و حرکت هست و بنابراین موارد زاید باید حذف شود و در جاهایی که باید درخششی باشد باید که این حرکات تعریف شود برای مثال در صحنه پنهان کردن کاپ قهرمانی ماهان، همگی (عرفان، سوسن و حمیرا) پدرشان محمود را به بازی میگیرند و این خود یک رفتار دراماتیک و در عین حال کمدی است و این خود بهتر از همه آن لحظاتی است که فقط در اتکای به کلمه دارد پیش میرود که در بیشتر مواقع هم همین است بنابراین کارگردان باید برای این جملات بازیهای این چنینی تعریف میکرد چنانچه جابجاییهای پدر بزرگ فضول که فالگوش کلام همه هست، باز به خودی خود بر زیباییهای اجرا میافزاید و باز هم میزانسن را بر حضور راکد کلمات چیره میگرداند و اجرا را از یکنواختی بیرون میآورد.
بازیگران پیرو الگوی کلی هستند و در آن سعی شده که نوعی کمدی به بازیها پر و بال بدهد و بیآنکه تاکیدی بر کمدی بودن باشد سعی شده که بازیگران بتوانند با خنده فضای تلطیف شدهای را مهیا کنند و از آن سو نیز از احساساتگرایی پرهیز کنند. پروا آقاجانی (سوسن) نقشاش را در قلدری و کمی عصبانیت متمایز میگرداند، ابتسام بغلانی (مادر) نقشش را در همان مادر دلسوز و پاسوخته اهل خانه پیش میبرد، محسن پوشایی (پدربزرگ) سعی میکند بانمک و فضول باشد، سارینا رزاقمرندی (حمیرا) بسیار جدی، دلسوز و با ادب مینماید و به قول مادرش فقط سنگین هست، مسعود شامی خاتونی (عرفان) از اسمش هم پیداست که عارف مسلک و با گذشت است اما بسیار دردمندانهتر از بقیه در فضا میلولد، مرتضی شاهکرم (پدر، محمود) همان پدر ساده و زحمتکش هست که دنبال یک لقمه نان حلال هست بیآنکه بداند کلاه سرش خواهد رفت، ماهان عابدی (ماهان) بچگی میکند و شیرین هست. همین تمایزهاست که جمع آنان را جالب مینماید اما در ریزهکاریها تجربه بازیگری بیشتر میتوانست از این مرزهای قابل باور آنان را به وادی بازیهای بادوام سوق دهد که متاسفانه هیچ یک از آنان از این خلاقیت فردی برای بهبود بازیگریشان سود نجستهاند.
تدبیر
طراحی صحنه میلاد خرمنبیز متناقض مینماید و البته از این وضعیت نتوانسته بهرهوری کند به سود فضاسازی. از یک سو باید محیط آپارتمان نقلی و در حدود 35 متر مربع باشد اما در کف یک خانه سه خواب با آشپزخانه در چیزی شبیه به پلان (نقشۀ ساختمانی) دیده میشود؛ اگر اینجا سوئیت یا تک خواب هست پس چرا سه اتاق خواب در آن به انگلیسی نمایان هست؟ اگر این رویاست که رویا را زیر پا قرار نمیدهند و همواره رویا در بالا و سر انسان هست و کافی بود چیزی مثل بادبادک چنین رویایی را آشکار میکرد. سر آخر هم با معلوم شدن بر باد رفتن این رویا، کافی بود که بادکنکها بترکد! البته این پیشنهاد نیست داریم تصوری را جایگزین این تصویر القا شده میکنیم. به هر تقدیر تنگی جا و افتضاحات ناشی از آن میتوانست بهترین گزینه برای القای خطوط کلی این متن باشد. همچنین طراحی لباس با توجه به گرایش مینیمالیستی اجرای نمایش میتوانست در ارائه یک فرم کلیتر ما را متوجۀ بحران ناشی از کمبود و فشار ناشی از فقر قرار دهد؛ یعنی رنگ و مدل لباسها هم این تنگنا را به ارمغان میآورد.کار بدون موسیقی است! اما باز هم فرم مینیمالیستی میطلبید که از این عنصر بهتر در ارائه فضا بهرهوری شود. همچنین تدبیر بهتری میشود برای نورپردازیها در نظر گرفت که مداخله سودجویانهتری را در پیشبرد صحنهها و القای بازیها در اختیار کلیت اجرا قرار دهد.
تلنگر
در پایان میتوان "سانتی متر" را به لحاظ توجه به مسائل اجتماعی مهم دانست. این خود بهترین رویه مواجهه مخاطب با تئاتر هست که بتواند چنین مسائلی را در صحنه تماشا کند. "سانتی متر" بسیار ساده و بیادعاست چون آدمهایی که در این چهارچوب و تنگنای نمایشی دارند نفس میکشند و این همان اصالت و ریشهدار بودن است که میتواند تلنگری برای ارائه متنهای بهتر ایرانی باشد. شاید طنز سیاه یا گروتسک میتوانست این موقعیت را بادوامتر کند، و این نکتهای است برای نوشتن و احیانا کارگردانی کردنهای مرتضی شاهکرم که دردمندانه و دغدغهمند در تئاتر حضور دارد.