سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "هفت روز از تیر شصت" به نویسندگی کامران شهلایی و کارگردانی شهلایی و محمد لارتی در آخرین روز از سی و ششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ساعت 16 و 18:30 در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر در بخش مسابقه تئاتر ایران الف به روی صحنه خواهد رفت.
این اثر که به واقعه هفتم تیر سال 1360 پرداخته به گفته کامران شهلایی تنها نمایشی است که بهصورت مستند پس از سالها به تاریخ معاصر این مرزوبوم توجه کرده است و در اجرای جشنواره تئاتر فجر در ترکیب بازیگران، نمایشنامه و شیوه اجرایی تغییراتی نخواهد داشت.
شهلایی در گفتوگو با هنرآنلاین درباره کیفیت برگزاری سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر گفت: در بخش آف استیج یا خارج از صحنه که مسئولیت آن بر عهده حمید پورآذری است، آثار بسیار خوب و ارزندهای به جشنواره راه پیدا کرده است، اما متأسفانه آثار بخش بینالملل که با هزینه هنگفتی به جشنواره آمدهاند، نمایشهای درجه 4 و 5 هستند که به نظرم از نظر کیفیت آثاری ضعیف و بیارزش هستند.
این نویسنده و کارگردان تئاتر درباره ایده نگارش نمایشنامه "هفت روز از تیر شصت" گفت: علاقه زیادی به تاریخ 4- 5 سال ابتدای انقلاب دارم و در فرصتهای طولانی درباره آن مقطع زمانی تحقیق کردهام. در سالهای ابتدای انقلاب وقایع تروریستی زیادی در تهران اتفاق افتاد و امروز هم شرایط منطقه و جهان نسبت به مقوله ترور حساسیت بالایی پیدا کرده است. بزرگترین حادثه تروریستی در ایران، حادثه تروریستی 7 تیر 1360 است. برای من عجیب بود که درباره این موضوع هیچ اثر نمایشی، سینمایی و یا حتی مستندی ساخته نشده است. آرزوی شخصی من این است که یک مستند چند قسمتی درباره آن حادثه بسازم، اما در وهله اول ترجیح دادم یک نمایشنامه در این مورد بنویسم و زمانی که برای نگارش این متن اقدام به تحقیق و جستوجو کردم، متوجه شدم که درباره سالهای اول انقلاب و بهطور کلی درباره تاریخ معاصر کشور آثار هنری زیادی تولید نشده است. بسیاری از آدمهای مهم تاریخ به علت کهولت سن از دنیا میروند، حیف است که به این آدمها پرداخته نشود. آنها میتوانند اطلاعات و درسهای مهمی را از زندگی خودشان و دیگران برای آیندگان به جای بگذارند، اما متأسفانه کمتر به آنها پرداخته شده و در نتیجه مردم ما نسبت به تاریخشان خیلی آگاه نیستند.
وی در خصوص اجرای این اثر به شیوه مستند خاطرنشان کرد: از ابتدا قصد نکرده بودم به شکل مستند بنویسم. هدفم این بود که درباره ماجرای ترور سال 60 بنویسم که به مرور به تئاتر مستند رسیدم. این ژانر میتواند ادای دین درستتری به این موضوع داشته باشد. به همین خاطر آرام آرام سعی کردم تئاتر "هفت روز از تیر شصت" کاملاً مستند شود و هیچ چیز غیر مستندی در آن نباشد.
این نمایشنامهنویس درباره منابع تحقیقاتی که در روند نگارش این اثر از آن بهره برده عنوان کرد: من هم مطالعه کردم و هم با بازماندگان و خانوادههای شهدا دیدار کردم. 35 سال بود که کسی درباره این موضوع کار نکرده بود و یا اگر کاری هم شده بود، از برنامههای سطح پایین تلویزیونی بود. به همین خاطر خیلی از خانوادههای شهدا حادثه 7 تیر به من اعتماد نمیکردند و خاطراتشان از آن دوره را نمیگفتند. حرفشان هم این بود که مگر قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ فقط 2- 3 خانواده راضی شدند درباره اتفاقات آن سالها حرف بزنند. بقیه خاطراتشان را نگفتند اما وقتی تئاتر ما را دیدند، خیلی مشتاق شدند که خاطرههای آنها هم تبدیل به یک نمایش شود.
شهلایی با بیان اینکه در این متن تا حدودی به نسل جوان باج دادم تا از آن خوششان بیاید، یادآور شد: اصولاً معتقدم آدم وقتی میداند یک کاری درست است، باید آن را انجام بدهد. به نظرم ساخته نشدن چنین تئاتری درباره اتفاقی که در آن 72 آدم بیگناه کشته و ترور شدهاند، نامردی بوده است. من زمانی که با خانواده این 72 نفر همصحبت شدم، فهمیدم که خیلی غمگین هستند. لازم دیدم بهطور جدی در این مورد کار کنم و برای آنکه جوانهای امروزی را هم با خود همراه کنم، به آنها باج دادم و متن را طوری نوشتم که دوست داشته باشند.
وی تمرینات این نمایش را حدود یک ماه عنوان کرد و گفت: خوشبختانه تیم این نمایش تیمی حرفهای و با اخلاق هستند. در چنین نمایشهایی که تمرینات فشرده انجام میشود، یک آدم بیاخلاق میتواند نشاط گروه را بگیرد که خوشبختانه چنین آدمی در گروه ما وجود نداشت. من از همان ابتدا بازیگرهای 2- 3 نقش این نمایش را انتخاب کرده بودم. برایم کار کردن با بازیگرهای باسواد خیلی خوشایند است. بازیگرهای باسواد و توانمند آنقدر آوردهشان زیاد است که هر روز چیزی را به نقش خودشان و همینطور کلیت نمایش اضافه میکنند. وقتی حس مشترک میان عوامل نمایش وجود دارد، همه برای کار دل میسوزانند و دغدغه خوب شدن آن را دارند. من تئاتر کار کردن را در چنین شرایطی دوست دارم.
این کارگردان تئاتر درباره طراحی صحنه نمایش "هفت روز از تیر شصت" اذعان داشت: طراحی لباس این نمایش دقیقاً بر اساس واقعیتهایی است که وجود داشته. آقای کلاهی شاید به لحاظ رفتاری خیلی رفتار تند و تیز مذهبی داشته است، اما به لحاظ ظاهری به همین شکلی بوده که در نمایش میبینید. من در مورد ظاهر ایشان پرسوجو کردم و متوجه شدم که محمدرضا کلاهی پیراهن آستینکوتاه و شلوار جین میپوشیده و تیپش همین بوده است. برای ما در این نمایش خیلی مهم است که لباس کلاهی به یک نماد تبدیل نشود. منظورم این است که کسی فرض نکند، تروریستها باید حتماً آستینکوتاه بپوشند.
شهلایی با اشاره به اینکه در ابتدا از این پروژه میترسیدم چون پلات داستانی درستی برای نمایشنامه آن وجود نداشت، تصریح کرد: من اصلاً نمیدانستم قرار است درباره چه چیزی بنویسم. شاید در 10 روز پایانی تکمیل متن بود که توانستم از آن یک نمایشنامه خوب در بیاورم. تا قبل از آن نمیدانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد. همزمان با اجرای ما، آقای روحانی هم یک کلیپ در خصوص آقای هاشمی گذاشتند. من خوشحالم که تمام تلاشمان را کردیم که این موارد از متن حذف نشود. ما صحبتهای شهید بهشتی درباره دولت را در متن گذاشتیم و از مسائلی که به بدگویی و پشت سر هم حرف زدن مربوط میشد هم گذر نکردیم و خوشبختانه این موضوعات نیز در نمایش مطرح شد. بدگویی و بدنام کردن سیاستمدارهای کشور الان هم رواج دارد اما آن موقع خیلی تندتر بود.