سرویس تئاتر هنرآنلاین: در روز چهارم از ششمین جشنواره تئاترشهر وقتی وارد پردیس تئاتر تهران شدم و به سمت سالن استاد مشایخی برای دیدن نمایش کودک رفتم، تعداد زیاد تماشاگران، انرژیبخش برای گروههای شرکتکننده و باعث دلگرمی من شد. در این روز حضور هنرمندان، خانوادهها، کودکان و دانشجویان در محوطه باز پردیس چشمگیر بود. واقعا جای خوشحالی است که در چنین فضایی و جشنوارهای، مفهوم تئاتر برای همه را میتوانستیم درک و حس کنیم.
از نام نمایش عروسکی "مزهی دروغ تلخه" مشخص بود که نویسنده میخواهد کاری آموزشی و تربیتی را انجام دهد و با خلاقیت قلم خود، مسئلهای تربیتی را به کودکان بیاموزاند و بیشتر آنان را با نمایش آشنا کند. تئاتر عروسکی هم مثل یک باغ میوه است که یک زمان خوب بار میدهد و یک زمان هم برای اینکه میوه درختان آن درست به بار بنشیند، باید سالها مراقب بود و برای آن صبر و تلاش کرد. بعضی سالها ثمره باغ خوب است به این دلیل که مراقبتها و رسیدگیها درست انجام شده است.
نمایش "مزهی دروغ تلخه"، نوشته بهرام جلالیپور و کارگردانی سمیرا یزدانپژوه، اثری دقیق بود که خط داستانی درستی داشت و آن همفکری و هدف قصه نیز تا انتهای اجرای آن در زمان چهل و پنج دقیقه به درستی رقم خورده بود. کارگردان نیز برای تولید اثر خود از شیوه عروسک کاغذی و سبک فانتزی بهره گرفته بود. اگرچه در اجرای این نمایش، عروسکهای کاغذی را با فرمتهای ساده و حجم کوچک و با تکنیک ابتدایی ساخته بودند، اما نتیجه نمایش و فرآیند قصه برای کودکان تأثیرگذار بود. نمایش کودک هرچه قدر به سمت آموزش صحیح پیش برود، خانوادهها را برای دیدن آن بیشتر ترغیب میکند. خوبی این نمایش هم این بود که بازیگران، نسبت به نمایش عروسکی و دنیای کودک شناخت کافی داشتند.
اگر از کسانی که با دنیای عروسکها زندگی کردهاند، بپرسید که یک هنرمند چهقدر بایستی نسبت به تئاتر عروسکی آشنایی و شناخت داشته باشد، قطعا پاسخ خواهد داد که او باید فراتر از یک هنرمند باشد، باید هم مطالعه درخصوص دنیای کودکان داشته باشد و هم با آمادگی جسمانی در صحنه حاضر باشد و از علم زبان بدن آگاهی لازم را داشته باشد. به هر حال دستیابی به این هنر نیز دانش گسترده را میطلبد.
یکی از نکات مهم در این نمایش این بود که به خوبی همکاری گروهی و انسجام فکری و اجرایی دیده میشد. از سویی دیگر بیان شیوا و کودکانه در طول زمان اجرای نمایش توسط بازیدهندگان عروسک با آرامش و به درستی صورت گرفته بود.
اما اشکالی در طراحی صحنه این نمایش دیده میشد، این بود که میز اجرای این نمایش کمی مرتفع بود؛ زیرا دید مخاطب خردسال یا کودک نسبت به آن کم بود. یا درخصوص طراحی نور، کارگردان از نور موضعی به خوبی نتوانسته بود در صحنههای موردنظر بهدرستی استفاده کند؛ یا ضرباهنگ تعویض صحنه با اجرای نور هم همزمان نبود تا جاییکه در زمان تعویض صحنهها نیمی از صحنه در تاریکی و نیمی دیگر در روشنایی قرارداشت و کارگردان بیشتر به وسیله موسیقی، فاصله تعویض صحنهها را پر میکرد.
گروه اجرایی نمایش "مزهی دروغ تلخه" تلاش کرده بود نمایشی استاندارد برای گروه سنی خردسالان و کودکان تا ده سال را تولید کند. همچنین کوشیده بود با متنی مناسب و حسابشده و اجرایی قابل قبول مسئلهای تربیتی را با بهرهگیری عنصر فانتزی برای این دسته از مخاطبان خود به تصویر درآورد و معتقدم در این تصویرسازی به توفیق نسبی نیز دستیافته بود.