سرویس تئاتر هنرآنلاین: هنگام اجرای یک نمایش گاهی ممکن است یک یا دو عنصر عملا محتوای اجرا را طور دیگری جلوه دهند و حتی به هماهنگی و انسجام دراماتیک بقیه عناصر روی صحنه آسیب نسبی وارد نمایند؛ این عارضه معمولا از عدم شناخت و تحلیل کامل موضوع نشأت میگیرد و یا برآیند بیتوجهی به سبک ساختاری متن و قائل شدن به "آزادی عمل یک سویه" است.
نمایش "یک زندگی بهتر" به نویسندگی مسعود هاشمینژاد و کارگردانی شهابالدین حسینپور که هم اکنون در سالن تئاتر پالیز اجرا میشود، نمونهای مثال زدنی در این مورد است. این نمایش به زندگی فقر زده و تنگنایی خانواده یک رزمنده جنگ میپردازد که بعد از تمام شدن جنگ زندگیش با فقر و مشکلات عدیده روبهرو شده است؛ در این رابطه، فرزندانش تصمیم میگیرند برای جبران مافات راه فریبکارانهای در پیش بگیرند و پدرشان را که آسم دارد، به دروغ یک آسیب دیده شیمیائی جنگ معرفی کنند تا امتیازاتی مالی و اقتصادی از دولت بگیرند؛ آنها با توسل به این کار عملا پدرشان را به سوی...(بقیهاش باید در سالن تماشا شود).
مضمون متن نمایش که در آن یک پسر ناموفق از خارج برگشته هم نقش دارد، عملا و با توجه به سبک و سیاق زندگی خانواده اساسا ناتورالیستی است، اما طراح صحنه (سعید حسنلو) یک طراحی انتزاعی به کار برده که در آن محیط زندگی و محیط کار سرپرست خانواده یکی شده است و خانه عملا در یک مکان بهداشتی شامل چند دوش حمام و یک محفظه بزرگ وان مانند خلاصه شده که به عنوان میز هم از آن استفاده میشود؛ این طراحی صحنه نسبتا انتزاعی که در تناقض با سبک ناتوالیستی متن و موضوع نمایش است، بقیه عناصر برجسته اجرا را تاحدی کمرنگ نموده است: شکوه نسبی و کاذب و جلوه داری به محیط فقرزده این خانواده داده و با وضعیت تنگنایی آنان مغایرت دارد.
بازی بازیگران یکی از مهمترین عناصر برجسته و تأثیرگذار نمایش "یک زندگی بهتر" به کارگردانی شهابالدین حسینپور است و گرچه نویسنده متن فرصتهای کمتری به برخی از پرسوناژها (عمدهتا پدر و مادر خانواده) داده و در محدوده خود متن خوب شخصیتپردازی نشدهاند، اما بازی بسیار درخشان خسرو شهراز و شمسی صادقی بخشی از کمبودهای متن را جبران نموده و عملا هر دو پرسوناژ شخصیتپردازی شدهاند؛ حرکات و حالات، ژستها و شیوه بیان دیالوگهایشان که مکمل حرکات و حالاتشان شده، هر دو پرسوناژ را برای تماشاگران قابل درک و باورپذیر کرده است. بازی سامان دارابی، سارا رسولزاده و مجید نوروزی نیز در محدوده نقشهایشان خوب ، زیبا و پذیرفتنی است.
در کنار مقوله بازیگری میتوان به میزانسنهای مناسب و حساب شده و هدایت بازیگران توسط کارگردان، یعنی شهابالدین حسینپور اشاره کرد. در این اجرا سه بار از میزانسن خطی یا ردیفی استفاده شده و بقیه میزانسنها هم مخصوصا میزانسنی که در آن پدر به عنوان مرکز اتکاء وسط صحنه و افراد خانواده در چهار سوی او هستند، شاکلهای دراماتیک و حساب شده دارد.
طراحی لباس که توسط پریدخت عابدیننژاد انجام شده با سن وجنبههای فرهنگی و طبقاتی پرسوناژها هماهنگی دارد.کارکرد نور که حاصل ذوق و توانمندی ذهنی رضا خضرابی است، هوشمندانه انجام شده و درجاهایی حتی تاحدی به طور ضمنی کارگردانی شده است. کم و زیاد کردن عامدانه نور، دقیقا نشانگر یک بیان تلویحی و ضمنی تأویل آمیز است.
گرچه هدف نویسنده از مونولوگهای نوبتی پرسوناژها کامل کردن محتوای متن بوده است، اما استفاده زیاد از آن عملا متن و حتی اجرا را دوگانه کرده است.ضمنا گاهی دیالوگهای پرسوناژها خطاب به همدیگر است، اما بازیگران به حالت نشسته و در یک میزانسن خطی آنها را رو به تماشاگران بیان میکنند؛ این سبب شده اجرا در مقاطعی کاملا قراردادی و شخصی شود.
عنوان نمایش، یعنی"یک زندگی بهتر" عملا پارادوکس و تناقضی برای مضمون "یک زندگی بد و سخت" شده است؛ نویسنده با متنی که نوشته و نتیجه گنگ، مبهم و تلخی که از آن گرفته، به شکلی هوشمندانه عملا عنوان "یک زندگی بهتر" را هجو هم کرده و با توجه به شرایط "صرفأ تلویحی" محیط زندگی پرسوناژها آن را به صورت امری محال درآورده است.
باید یادآور شد در همه متون داستانی نمایشی و یا آثاری که به موقعیتها میپردازند، همه چیز قابل تحلیل است، اما در متن این نمایش فقط به رخدادها و معلولها پرداخته شده و به طور مستقیم و مشهود اشاراتی به علتهای اجتماعی وقوع آنها نشده است. مضمون مونولوگها هم اغلب به خواب دیدن نسبت داده شده است؛ به همین دلایل، متن در کل کارکردی گزارشی دارد؛ صرفا نمایههایی تلخ از زندگی یک خانواده را به نمایش میگذارد. تماشاگر خودش مجبور میشود با توسل به گمانههایی تلویحی و شخصی علتهایی برای آن قائل شود و همین ثابت میکند که متن اساسأ ناقص است.
نمایش در پایان گنگ و ایستاست و ژانر نمایش بین "یک درام تلخ خانوادگی و تاحدی اجتماعی" و "تراژدی" به خود رها شده است و این عملا به نویسنده (مسعود هاشمینژاد) مربوط میشود: تماشاگر نمیداند که آیا " پدر" آخرش با فاجعهای روبهرو میشود یا نه.
در این میان، آنچه سبب جذابیت نمایش شده و تماشاگران را به خود معطوف میکند، همان طور که گفته شد، بازیگری بسیار خوب خسرو شهنواز و شمس صادقی است. کارگردانی شهابالدین حسینپور هم (به جز بخش مربوط به تأیید طراحی صحنه توسط او) به طور نسبی پذیرفتنی است؛ او روی هر یک از میزانسنها فکر کرده و همینها اجرا را زیبا و دیدنی کرده است؛ ضمنا او در این نمایش هم مثل اغلب اجراهایش کاری کرده که اجرا در کل بر متن برتری پیدا کند.