سرویس تئاتر هنرآنلاین:نمایشنامههایی که توسط نویسندگان بزرگ نوشته شدهاند، معمولا در رابطه با موضوع اصلیشان همه دادهها و حتی آنچه را که تماشاگران هوشمند پیش بینی میکنند، ارائه میدهند وحتی در جاهایی موقعیتهایی غیرقابل انتظار میآفرینند. ضمنا این که چنین اثری، ژانری خاص داشته باشد و یا اگر کمدی است، همزمان به موضوعی جدی و یا پرسوناژی نامتعارف و قابل تأمل بپردازد، به خودی خود نوعی ویژگی محتوایی محسوب میشود.
"نیکلای واسیلیویچ گوگول" از نویسندگان نامدار روس (1852- 1809م) که نمایشنامههای زیبا و مهمی هم دارد، نمایشنامه "عروسی" را در سال 1937 نوشته است. این اثر به لحاظ پرسوناژ خاصاش تماشاگران را به تأمل و همزمان به لبخندی بر لب و دل وامیدارد. نمایش مثل کمدیهای بزن بکوب یا هجویههای بسیار کمیک نیست تا همه را بخنداند، بلکه از همان آغاز حتی در رابطه با رویکرد نویسنده و انتخاب نوع پرسوناژ با تناقض و پارادوکس همراه است و همین بنمایه موضوعی بسیار عمیق و تأثیرگذاری برای این نوع کمدی شده است.
"گوگول" با ارائه تعاریف و الگوهای متناقضی از خواستگار، خواستگاری و ازدواج، ذهن تماشاگر را به طور غیرمستقیم و هنرمندانهای فعال میکند تا به شیوهای تحلیلی در تقابل با این الگوهای متناقض و نادرست، عمیقا از تعاریف و اشکال درست مقولههای فوق آشناییزدایی کند و همه چیز عملا بازخوردی شود.
واقعیت آن است که هنگام اجرا موضوع مهم و جذاب برای تماشاگران این است که به چگونگی شکلگیری نهایی ازدواج مورد نظر پی ببرند و از همان ابتدا ذهنشان روی این موضوع که چگونه وضعیت متناقض و غیرمعمول فوق به سامان میرسد و عروسی سرمیگیرد متمرکز میشود، در حالی که خود "گوگول" با تعاریف متناقضی که از خواستگار، خواستگاری و عروسی، ارائه داده به رغم ذهنیتها و انتظار تماشاگران ثابت میکند که اساسا نباید ازدواجی سربگیرد.
نمایش "عروسی" اثر "نیکلای واسیلیویچ گوگول" به کارگردانی وحید اخوان که هم اکنون در سالن قشقائی تئاتر شهر اجرا میشود، در رابطه با موارد فوقالذکر اجرایی قابل ارزیابی است. سبک و سیاق "گوگول" در نوشتن نمایشنامه "عروسی" بسیار هنرمندانه است: از شیوه غیرمستقیم و متناقضی بهره میگیرد تا تماشاگر به کمک تحلیل نمایشی که روی صحنه میبیند، شکل درست و وجاهتدار موضوع را در ذهن خودش تصور نماید.
نمایش "عروسی" جزو کمدیهایی که به شدت مخاطبان را بخنداند و فقط سرگرم کند، به شمار نمیرود، بلکه مفرح و شادی بخش است: لبخندی بیرونی و درونی بر لب و دل تماشاگر مینشاند که حاصل مشاهده تناقضات و پارادوکسهای موجود در موضوع و خصوصا پرسوناژهاست که عمدهتا از طریق پرسوناژ محوری اثر (ایوان کوزمیج پادکا لیوسین) که نقشش را خیلی زیبا حبیبالله دهقاننسب بازی میکند، به تماشاگران انتقال مییابد و این از واکنشهای رفتاری، حالات و نیز در دیالوگهای پرسوناژ مورد نظر آشکار است: "عروسی کار سختیه، به این آسونیهام که میگن نیس"، "حاضرم به سیبری تبعید بشم، ولی زیر بار عروسی نرم" و...
در این اجرا میتوان به طراحی صحنه مکان اول نمایش، از نظر این که با کوچکترین تغییراتی به طراحی صحنه مکان دوم تبدیل میشود و کار را برای تغییر صحنه آسان نموده، امتیازاتی مثبت داد، اما این طراحی به علت آنکه طراحی مکان دوم هنوز شباهتهای زیادی به طراحی صحنه مکان اول دارد، امتیازاتی منفی هم میگیرد: در کل امتیازات مثبت آن بیشتر است.
در این اجرا محوریت بازی با بازیگران مرد است و بازی بازیگران، زیبا و در چارچوب موضوع و نوع نمایش، پذیرفتنی است؛ حبیبالله دهقاننسب خیلی خوب بیحس و حالی، بیدست و پایی، کمرویی، ساده لوحی زیاد و ترس همزمان پرسوناژ مربوطه را که عاری از یک احساس عاشقانه عمیق است، نشان می دهد. کاظم هژیر آزاد هم به عنوان "پرسوناژ مکمل"، بازی زیبا و هنرمندانهای ارائه میدهد: تقابل شخصیت پرسوناژی که نقشش را ایفا میکند با شخصیت پرسوناژ اصلی نمایش به کمیک شدن موقعیتها بسیار کمک کرده است. سایر بازیگران از جمله محمدرضا خادمی، وحید اخوان( که کارگردان نمایش هم است)، علیرضا درویشنژاد و بازیگر زنی که نقش زن محوری نمایش را ایفا میکند، به ترتیب بازیهای زیبا و قابل قبولی ارائه میدهند.
پرسوناژها، از جمله پرسوناژ اصلی خیلی خوب شخصیتپردازی شدهاند. کارگردان، بازیگران خوبی را به کارگرفته است. همه میزانسنهای اجرا تحتالشعاع موضوع محوری نمایشاند. استفاده از نور موضعی و نور رها، هر دو به تناسب میزانسن حضور پرسوناژها و تکگوییهایشان، نمایشی و قابل قبول است. استفاده از موسیقی کلامی روسی و نیز موسیقی سمفونیک تناسب آشکاری با موضوع و نوع اجرا دارد. اما افزودن کلمه فارسی "نیمرو" به آخر اسم "روسی" یکی از پرسوناژها کاری غلط و کاملا بیمعناست: هیچ نیازی نبوده که متن کمدی خاصی که هدف از نوشتن آن صرفا خندیدن و ریسه رفتن تماشاگران نبوده و نویسنده خواسته است تماشاگران فقط از دیدن مقدمه چینیهای متناقض برای ازدواجی غلط به شکل مطلوب و ایده آل آن بهتر و عمیقتر بیندیشند و همزمان شاد هم باشند، دستکاری و ذهنکاری شود؛ این ترفند غلط و متناقض کمتوجهی نسبی به متن را خیلی آشکار جلوه داده است.
اجرا، "پرسوناژ محور" و در نتیجه "بازیگر محور" است، اما ابتکار "گوگول" به دلیل ارائه شکل متناقض و مغایری از شیوه خواستگاری و ازدواج، عملا موضوع ساده عروسی را به اختیارمندی تماشاگر و تحلیلهای نهایی ذهن او سپرده و به شکل غیرمستقیم و هنرمندانهای آن را به موضوعی نسبتا پیچیده، تفکر زا و قابل تأمل تبدیل کرده است؛ از این رو، نمایش به طور همزمان "تماتیک" و "موضوع محور" هم است. اما در کل، به دلیل آنکه شکل و تعریف غلط و همزمان الگوی درست ازدواج، هر دو به ترتیب به طور مستقیم و غیرمستقیم عمدهتا از طریق رفتار و خصوصیات پرسوناژ محوری نمایش به تصور در میآید، ژانر اصلی نمایش "عروسی" اثر "نیکلای واسیلیویچ گوگول" به کارگردانی وحید اخوان، "کمدی شخصیت" است.
نمایش "عروسی" در محدوده ارائه نوع خاصی از کمدی که با تفکر و تأمل همراه است و نیز به دلیل کاربری عناصر اجرایی و بازی و کارگردانی خوب آن، اجرایی نسبتا دیدنی است. ضمنا باید یادآور شد این نمایش به دلیل نوع اجرا، ژانر و موضوع آن، برای اجرا در سالن اصلی مناسب است؛ اگر در سالن اصلی تئاترشهر اجرا میشد، جلوههای نمایشی و حتی میزان گیرایی آن و استقبال تماشاگران فزونی مییافت.