سرویس تئاتر هنرآنلاین: رویکرد نو و تاحدی تجربی به اجرای ژانرهای نمایشی و تلاش برای هرچه ابتکاریتر کردن آنها، به شرطی که ارتباط ساختاری و موضوعی کل متن و اجرا حفظ شود و نیز به هرچه بهتر و زیباتر نشان دادن موضوع بینجامد، جایگاه ویژه ای دارد.
نمایش "ترانههای قدیمی پیکان جوانان" به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان که هم اکنون در سالن شهرزاد اجرا میشود، الگویی از این نوع نگاه به تئاتر است. این اجرا اپیزودیک و چندگانه است و گرچه مضمون هر اپیزود از محتوای اپیزود قبلی متفاوت و متمایز است، اما از طریق اتوموبیل پیکان جوانان که به عنوان یک نشانه مرکزی و محوری از آغاز تا پایان نمایش در صحنه است، به هم مرتبط شدهاند: در مضمون همه اپیزودهای چندگانه به این پیکان اشاره میشود. درصحنه نمایش غیر از پیکان، یک کیوسک زرد تلفن و یک نوازنده (در گوشه صحنه) وجود دارند.
بعد از اجرای هر اپیزود، متناسب با آن ترانهای قدیمی که نشانهای از سبک و سیاق یک دوران و سلیقه طبقه اجتماعی معینی است، به اجرا در میآید. سپس اپیزودهای بعدی و همزمان ترانههایی جدید و جدیدتر اجرا میشوند. مضمون همه ترانهها با محتوای آنچه در صحنه جریان داشته، متناسب و همخوان است. شیوه اجرای موسیقی در این نمایش با درامهای موزیکال دیگر متفاوت است؛ به این معنا که جایگاهی معین و مشخص در گوشه صحنه تعیین شده که در آن موسیقی توسط یک خواننده و نوازنده یا خوانندهای که خودش هم نوازنده است، اجرا میشود؛ یعنی بر خلاف درامهای موزیکال دیگر، موسیقی در بطن محتوا و شاکله اجرایی خود نمایش روی صحنه، اجرایی و محتوایی نمیشود، بلکه در جایگاهی جداگانه و از لحاظ اجرایی بیارتباط با صحنه، همانند اجرای یک ترانه معمولی با تعریف و شاکله رایج خودش به اجرا در میآید (خوانندهای پشت میکرفون میایستد، آواز میخواند و نوازندهای یا خود خواننده سازی را مینوازد). واقعیت آن است که این قطعات آوازی هرکدام سرفصلی محتوایی و عاطفی برای اپیزود قبلی است و نمیتوان آن را جدا از نمایش ارزیابی نمود.
هر اپیزود نمایشی در حقیقت به سکانسی از یک فیلم سینمایی شباهت دارد؛ هر یک به موضوع معین و مجملی اختصاص یافته و رویکرد محمد رحمانیان هم در همه آنها کلی، گذرا و عمدهتا گزارشی است؛ تأمل و تعمق زیادی در کار نیست، زیرا زمان هر اپیزود نمایشی کوتاه و محدود است.
اپیزود یا صحنهای که در آن به پرسوناژ تربت حیدریهای و پرسوناژ شیرازی و به فروریختن سقف فرودگاه مهرآباد اشاره میشود، چندان جذاب و نمایشی نیست. صحنه یا اپیزودی که در آن به "گوهرمراد" (غلامحسین ساعدی) و شاملو، آل احمد و دیگران اشاره شده، گرچه تلویحا سیاسی است، اما عملا به علت گذرا و سطحی بودنش به هجویهای برای "گوهر مراد" تبدیل شده است. با همه اینها، بقیه نمایش و نیز شاکله اجرایی آن در نوع خود، بدیع، زیبا و حتی نوستالژیک است و تماشاگران را تا لحظههای آخر مجذوب میکند.
طراحی صحنه، محوری و کاربردی شده است: در آن اتوموبیل پیکان مهمترین نشانه موضوعی، ساختاری و نمایشی اجرا به شمار میرود و البته عملا هم تاحدی به کار گرفته میشود؛ این ماشین سبب ارتباط اپیزودها به هم شده است.
میزانسنها تمامأ به اقتضای موضوع نمایش و تعداد بازیگران حاضر در صحنه، شکلدهی شدهاند. ترانههای نمایش که به زبانهای فارسی و ترکی اجرا میشوند و تاحدی کوچه بازاری به حساب میآیند، نیز جذاباند. یک لالایی کوتاه نیز به زبان کردی خوانده میشود.
اپیزود آخر تفاوتی اجرایی با بقیه دارد و به صورت یک پرفورمنس صرفا اجرایی ارائه شده است: یکی از بازیگران روی صحنه با تماشاگران حرف میزند، ارتباط میگیرد و اکثر دیالوگهایش حالت یک سویه و مونولوگوار دارند.
بازیگری افشین هاشمی زیبا و ستودنی است؛ او در نقشهایی که در این نمایش ایفا میکند از نظر همذاتپنداری با نقش و نیز ریختشناسی بیرونی و درونی آنها، موفق است.
کارگردانی نمایش "ترانههای قدیمی پیکان" به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان مهمترین ویژگی اجراست؛ سبک و شیوه آنکه عملا برای اجرای موسیقی و ترانههای مورد نظر جایگاه معین و جداگانهای قائل شده، گرچه هرگز به گیرایی و جذابیت دراماتیک "درامهای موزیکال" رایج ( که در آنها موسیقی جزو اجرا و ترانهها یا آوازها جزو "دیالوگها" یا "مونولوگها"هستند) نیست، اما در نوع خود به عنوان یک نگاه و رویکرد تازه به اجرای موزیکال نمایش، ترفندی خاص و ابتکاری است و سبب شده موسیقی ضمن هماهنگی محتوایی با مضمون نمایش، کارکرد اجرایی "فاصلهگذارانه"ای داشته باشد.
واقعیت مهمی را نباید از نظر دور داشت: در پایان همین نمایش هم الزام همآمیختگی آواز با اجرای نمایش به اثبات رسیده است: خود پرسوناژها نهایتا در قالب یک گروه آواز خوان و با همراهی محتوایی و مخصوصا "اجرایی" موسیقی، نمایش را به پایان میبرند و اگر چنین میزانسن و صحنهای وجود نداشت، نمایش خیلی دیر و حتی با دشواری به پایان میرسید، چون میشد اپیزودهای زیادی در ادامه اپیزودهای قبلی به اجرا اضافه کرد. باید یادآور شد که اتلاق عنوان "موسیقی – نمایش" به این اجرا بسیار غلط است، زیرا نمایش در اختیار موسیقی نیست، بلکه موسیقی در خدمت نمایش است؛ ضمنا در این اجرا دو مدیوم موسیقی و نمایش، کارکرد اجرایی یکسان و برابری هم ندارند و مهمتر این که هر یک از ترانهها نوعی نتیجهگیری و تأویل موسیقایی و عاطفی به شمار میرود که "اجرا و صحنهاش" سبب تعمیق داشتههای محتوایی اپیزود نمایشی قبل از خود شده است؛ لذا این جا هم همانند درامهای موزیکال، موسیقی جزء مهمی از نمایش است و فقط به گونهای تجربی و ابتکاری، جداگانه به عنوان مکمل هر بخش نمایش از آن استفاده شده است؛ به همین دلیل این نمایش، گونهای ابتکاری از "درام موزیکال" محسوب میشود و در ژانر "درام اجتماعی موزیکال، اپیزودیک و نسبتا تجربی" قرار میگیرد.
نمایش "ترانههای قدیمی پیکان جوانان" به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان در کل اجرایی دیدنی، زیبا و نسبتا بدیع است.