سرویس تئاتر هنرآنلاین: انتخاب موضوعات اجتماعی و خصوصا روانشناختی که بسترهای لازم را همواره برای ایجاد ذهنیتهای گوناگون فراهم میکند و عملا میزان و شدت تعلیقزایی نمایش را ارتقاء میدهد، میتواند تأثیر بهسزا و تعیینکنندهای در کیفیت تئاتر داشته باشد و حتی تماشاگران را به تعمق و تفکر بیشتر وادار نماید؛ زیرا هر "گمانهزایی" و یا ایجاد ذهنیتهای خاص و دوگانه عملا منجر به نوعی گرهافکنی ضمنی میشود و اگر تعداد این گمانهزاییها و گرهافکنیهای ضمنی بیشتر باشد، حوزه و بستر تفکر دامنهدارتر و قابل تأملتر خواهد بود.
نمایش "پدر" به نویسندگی "فلوریان زلر" و کارگردانی محمود زندهنام که هم اکنون در سالن تئاتر شهرزاد اجرا میشود، اهمیت و جایگاه پدر بودن و میزان تحمل فرزند (دخترش) را در رابطه با بیماری روحی، ذهنی و کهولت سن او نشان میدهد و البته این بهانه و دلیلی اساسی برای مرزبندی دشوار بین "حقیقت و مجاز" شده است.
" فلوریان زلر" به قدری هنرمندانه متن نمایش را نوشته که واقعا دشوار است تماشاگر پی ببرد که چه چیز واقعیت دارد و چه چیز واهی و توهم است؛ گاهی حقیقت جای مجاز و در مواردی هم مجاز جای حقیقت را میگیرد و این موقعیت تعلیقی و بینابینی عمیقا تماشاگر را مجذوب میکند و به تفکر وامیدارد.
در پایان چنین وانمود میشود که پرسوناژ پدر به آسایشگاه برده شده، اما این امکان وجود دارد که از اول هم آنجا بوده باشد و همه وقایع و رویدادهای نمایش صرفا در نشان دادن "ظرافت گمانهزایی ذهن یک بیمار روحی" که حافظهای درست و حسابی ندارد، خلاصه شود.
"فلوریان زلر" نویسنده متن "پدر" این "گمانه" را هم هنرمندانه نشان میدهد که پرسوناژ پدر، با آنکه بیمار ذهنی به حساب میآید، اما باز فرزندانش را به رغم تفاوتی که در میزان علاقهاش به آنها وجود دارد، در ذهن دارد و عملا ذهن و زندگیش در همین، معنا پیدا کرده است؛ بنابراین، متن پدر اساسا چند تأویلی به شمار میرود؛ ضمنا در آن، رخدادها "واقعیت نمایی" و همزمان از آنها "واقعیتزدایی" میشود و رؤیا، کابوس، توهم و حقیقت باهم درمیآمیزند. این متن قابلیت آن را دارد به عنوان "نشانه" و الگویی برای نشانهشناسی چگونگی متون نمایشی روانشناختی، مورد ارزیابی قرار بگیرد. این را هم باید افزود که موضوع نمایش "پدر" به کارگردانی محمود زندهنام چندان جذاب نیست، اما بسیار تأملبرانگیز و به همان نسبت ساختارمند و هنرمندانه نوشته شده است.
طراحی صحنه، معمولی و بخشی از آن تکراری است، چون مکان و نحوه کار گذاشتن چارچوب ورودی به داخل هال خانه یا آپارتمان و حتی میزان فاصله آن از دیوار انتهایی صحنه و نیز شیوه ورود و خروج از آن قبلا در نمایش دیگری کاربری قرینهوار داشته است. در رابطه با استفاده از این "چارچوب در ورودی" باید گفت که بعد از زنگ زدن مرد یا زن مراجعه کننده وقتی پرسوناژ زن داخل هال برای باز کردن در میرود، شیوه بازکردن در را در عمل و بازیاش نشان نمیدهد و این ذهنیت غلط برای تماشاگران ایجاد میشود که گویا در ورودی داخلی خانه یا آپارتمان قبلا باز بوده است (!؟!)
بازی هنرمندانه و بسیار زیبای چنگیز جلیلوند کمک زیادی به جذابیت نمایش کرده: بازی او، هم درونی و هم بیرونی است و نقش پرسوناژ "پدر" را خیلی خوب و زیبا ایفا مینماید.
این نمایش که جنبه "درام"گونگیاش بسیار برجسته و غالب است، در اجرا با کمی "کمدی" هم درآمیخته و در نتیجه، به شکل یک "کمدی درام روانشناختی" درآمده است؛ بخش کمیک و چاشنیواری که در این نمایش به کار گرفته شده، مربوط میشود به خصوصیات روانی و رفتاری خود پرسوناژ پدر و شکل خاصی از "کمدی خلق و خو" است که به طور متناقضی تلخی و رنجمایهای عمیق هم که ناشی از کهولت و پیری است، به همراه دارد.
صحنه پایانی که در آن اکثر ابزار صحنه حذف شدهاند، اما گلدانی که از اول نمایش در صحنه بوده، همچنان مانده است و دیگر از سرسبزی گیاه آن خبری نیست، بسیار تأویل آمیز است؛ در این صحنه پرسوناژ پدر هم در وسط، تک و تنها و در حالتی شبیه خواب نشان داده شده است؛ باید یادآور شد که در این صحنه دراماتیک، گلدان و گیاه پژمرده عملا "نشانه"ای تأویلی و تمثیلی برای وضعیت سنی، روحی و تنهایی رنجآور پرسوناژ "پدر" شده است. این تنهایی که امکان دارد حتی از آغاز نمایش هم چنین بوده باشد، میتواند همه عوارض ذهنی او را به تنهایی و بیکسی منتسب نماید و حضور دیگران به کلی منتفی گردد، تا جایی که همه چیز همچون خاطره کابوسواری جلوه نماید.
در این اجرا استفاده از نور با میزانسنها و موقعیتها متناسب است و کاربرد و کارکرد موسیقی که عمدهتا تکنوازی پیانو و گاهی هم در خوانش یک خواننده جوان جلوه اجرایی پیدا کرده، همخوانی زیادی با موضوع و وضعیتهای نمایشی دارد. در کارگردانی نمایش، کارکرد اجرایی خاصی دیده نمیشود؛ به جز صحنه پایانی، بقیه صحنهها فاقد تأویلهای ضمنی خاص و ابتکاریاند و صرفا به تناسب موضوع شکل داده شدهاند، اما تلاش کارگردان در هدایت بازیگران مشهود است.
نمایش "پدر"، اجرایی"پرسوناژ محور" و به لحاظ نوع پرسوناژ نیز قابل تأمل است. ضمنا این نمایش به دلیل پیچیدگی خاصی که از طریق گمانهزاییهای گوناگون و متناقض ایجاد میکند، همزمان ذهن تماشاگر به "رفت و برگشت"های ذهنی و ارزیابی "چیستی" و "چگونگی" وضعیت ذهنی نوع پرسوناژ معطوف میشود؛ این خصوصیت تا اندازهای نمایش را پازلگونه کرده و قابل تأمل کرده است.
نمایش "پدر" به نویسندگی "فلوریان زلر" و کارگردانی محمود زندهنام و با بازی خوب چنگیز جلیلوند در کل اجرایی دیدنی است.