سرویس تئاتر هنرآنلاین: انتخاب موضوع نقش اساسی و تعیینکنندهای درساختار متن و ژانر آن دارد. مدتهاست که نمایشها فقط در موارد محدودی به مسائل اجتماعی روز میپردازند. نویسندگان متون نمایشی هر وقت خواستهاند موضوعی اجتماعی یا سیاسی را مطرح کنند، به دوره قاجار و پهلوی پناه بردهاند و دهها نمایش و حتی فیلم و سریال درباره این دورانها اجرا یا ساخته شده است. در نتیجه، انتخاب موضوعات مربوط به مسائل جاری اجتماعی یا سیاسی روز جامعه، مورد بیاعتنائی قرار گرفته است.
نمایش "اون دیگه اینجا زندگی نمیکنه" به نویسندگی، طراحی و کارگردانی پیام عزیزی که هم اکنون در تماشاخانه سنگلج اجرا میشود، به موضوع اجتماعی بدیع و قابل تأملی میپردازد که مربوط به اوضاع اجتماعی فعلی است، نویسنده که کارگردان نمایش هم است به وضعیت آسیبپذیر دختران جوان در جامعه میپردازد و میکوشد که نوع نگاه آسیبرسان و غیر اخلاقی مردان نسبت به زنان را به چالش بکشد. اقدام پیام عزیزی از لحاظ انتخاب چنین موضوع بدیع و بسیار مهمی، قابل تأمل است، اما باید یادآور شد در پردازش موضوع که به "طرح" یا روابط علت و معلولی حوادث و موقعیتها مربوط میشود، نمایش ضعیف و حتی در مواردی به بیراهه رفته است؛ موضوع آن در اصل بسیار دردناک و تأسف بار محسوب میشود و به دلیل بنمایههای انتقادی اولیهاش اساسا باید از لحاظ ساختاری به شکل "درام اجتماعی انتقادی" نوشته و به نمایش درمیآمد، اما عملا به صورت "کمدی" با کمی از لعاب "درام" اجرا میشود.
همین تغییر ژانر تاحد زیادی از جدی و مهم بودن موضوع کاسته است. کمیک کردن عمدی نمایش امکان دارد به علل گوناگونی مربوط شود؛ مثلا پیام عزیزی نتوانسته باشد روابط علت و معلولی موضوع جدی فوق را در قالب تحلیلی قابل باور، نشان دهد و همین او را مجبور کرده باشد که به آن لفت و لعاب کمدی بدهد؛ یا آن که نگاهش صرفا به خوش آمد تماشاگران و خصوصا خنداندن آنان و به زعم خودش هرچه اطمینان بخشتر کردن بازده گیشهای بوده باشد.
موضوع نمایش به تناسب تلخ و جدی بودنش، همانطور که قبلا اشاره شد، الزاما باید به شکل "یک درام اجتماعی انتقادی" ارائه میشد و اگر این نکته مهم به سرانجام میرسید، احتمالا یکی از بهترین نمایشهای ایرانی مربوط به موقعیت و وضعیت دختران و زنان جوان شکل میگرفت، اما خود متن و موضوع پرسش برانگیز شده است: زنی که وارد خانه اجارهای میشود و متعاقبا به طرز غیرقابل باوری توسط یک مرد متاهل مزاحم، مورد اذیت و آزار روحی قرار میگیرد، میتواند همان لحظه اول به پلیس زنگ بزند و کمک بخواهد، اما هربار منصرف میشود تا وضعیت ناهنجار ادامه یابد.
در کل، همه بازیگرانی که ظاهرا تحت عنوان پرسوناژ به طور نوبتی وارد صحنه میشوند و در خانه دختر جوان برای او مزاحمت ایجاد میکنند، پرسوناژهایی را به نمایش میگذارند که اساسا باورپذیر نیستند، چون حرکات و گفتار آنها کمیک و خندهآور است؛ گویی برای خنداندن تماشاگران و ایجاد فرصت و موقعیت برای متلکگویی و کنایههای کلامی تلویحی و دو پهلوی کمیک در راستای القای همان نگاه یک سویه جنسیتی روی صحنه آمدهاند. گاهی نیز ادا و اطوارهای افراطی که عملا برای کمیک کردن موضوع جدی نمایش انجام شده، در صحنههایی که پسر نوجوان در صحنه است، تا اندازهای زیاد، عامدانه و حتی تصنعیاند.
مهمترین قسمت این نمایش آنجاست که پای مأمورین انتظامی هم باهمان لباس و درجه واقعیشان به این ماجرای فضاحتبار کشانده میشود و نمایش "اون دیگه اینجا زندگی نمیکنه" به کارگردانی پیام عزیزی به طور موقت از کمیک بودن به در میآید و حالتی جدی و درامگونه پیدا میکند؛ اما بعد از مدتی معلوم می شود که مأمورین مورد نظر افرادی فریبکار بودهاند که لباس مأمورین به تن کرده تا دختران جوان را از آن طریق فریب بدهند. خود پرسوناژ دختر جوان هم به دلیل جدی نبودنش در اطلاع دادن به پلیس، از لحاظ تحلیل شخصیت وضعیتی بینابینی دارد و در حقیقت "پیام عزیزی" از او به عنوان بهانهای اولیه و محوری برای ایجاد فرصتهای کمیک استفاده کرده است: همه اوقاتی که در آن پرسوناژها به طور نوبتی گفتارها و حرکات کمیک دارند، در اصل فرصتهاییاند که خود دختر جوان برای آنان ایجاد کرده است؛ یعنی از همان آغاز، انحراف در شیوه پردازش جدی موضوع به اختلال در ژانر منجر شده است.
نمایش"اون دیگه اینجا زندگی نمیکنه" که در اصل باید به شکل "درام اجتماعی انتقادی" اجرا میشد، نهایتا ساختاری ترکیبی پیدا کرده است: سه چهارمش کمدی و یک چهارمش "درام" است.
در این "کمدی درام" بیتناسب، بازیگران بازیهای خوبی ارائه نمیدهند؛ بازی کردن آنها روی صحنه بسیار تصنعی است. کارکرد نور مناسب نیست؛ اغلب بدون دلیل میروند و بلافاصله برمیگردند. ضمنا هیچ مابه ازاء تأکیدی یا محتوایی خاصی ندارند. طراحی انتزاعی صحنه که به کمک سازههای فلزی شکل داده شده و ظاهرا اسکلت داخلی یک آپارتمان را نشان میدهد، با موضوع واقعگرایانه نمایش جور در نمیآید و فقط با غالب شدن جنبههای کمیک نمایش که به دلایل پیش گفته عارضهای متناقض است، تناسب دارد. استفاده از موسیقی زنده که فقط در کاربری ساز کوبهای "طبل" خلاصه شده، با موضوع نمایش هماهنگی و همخوانی ندارد و بسیار مزاحم است.
کارگردانی نمایش ضعیف دارد و بازیگران در جاهایی از اجرا (مخصوصا بازیگر نقش اصلی دختر جوان و بازیگر مردی که مزاحم اوست) حریمها و محدودههای فرضی و انتزاعی معماری صحنه را رعایت نمیکنند و گاهی در انتخاب جایی که باید در آن قرار بگیرند، دقت کافی ندارند و فراتر میروند.
نمایش "اون دیگه اینجا زندگی نمیکنه" به کارگردانی پیام عزیزی از لحاظ موضوع "بسیار" قابل تأمل است، اما از نظر شیوه پردازش موضوع، ساختار متن و اجرا و ترکیبی شدن غیر الزامی ژانر نمایش، دارای ضعفهای فراوان است که بازی بازیگران را هم تحتالشعاع خود قرارداده و به باورناپذیرشدن پرسوناژها و اجرایی بینابینی (عموما کمدی به اضافه کمی هم درام) منجر شده است.