سرویس تئاتر هنرآنلاین: چگونگی روایت غیرخطی، هنرمندانه و ساختارمند یک متن نمایشی، یکی از مهمترین ویژگیهای نمایشنامه است، زیرا سبب میشود تأثیرات حوادث و نحوه حضور پرسوناژها و نیز ارتباط تنگاتنگ آنها با همدیگر، سطحی و گذرا جلوه نکند و بسیار تعلیقزا از کار درآید؛ در چنین شرایطی تماشاگران هرگز نمیتوانند در ابتدا یا نیمه و حتی در یک چهارم پایانی نمایش، نوع و چگونگی پایانگیری داستان نمایش را حدس بزنند؛ به عبارتی، چنین متونی اغلب پازلگونه به نظر میرسند و "رفت و برگشتهای موضوعی" ناگهانی، اما مرتبط که در مواردی عملا عنصر "زمان" را میشکند، ذهن تماشاگران را فقط و عمدهتا در پایان اجرا، به "تجمیع ذهنی" و تحلیل نهایی "رخدادها و موقعیتها وامیدارد. این ویژگی سبب میشود غایتمندیها و اهداف اجتماعی، سیاسی و نیز داشتههای عاطفی نمایش برای تماشاگر "تجربه شدنی" باشد. معمولا ارائه دادهها به این شیوه، بسیار گیرا و جذاب از کار در میآید و ذهن و عواطف تماشاگر را تا آخر نمایش با خود همراه میکند؛ اگر موضوع هم نو یا بسیار چالشزا باشد، در آن صورت کشمکشهای عاطفی و ذهنی چنین تجربهای اغلب مضاعف و پر دامنه خواهد بود.
نمایش "آکواریوم" به نویسندگی سیامک احصایی و مهرک قزوینی و کارگردانی خود سیامک احصایی که هم اکنون در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر اجرا میشود، شاخصههای معینی دارد که در وهله نخست، شیوه روایت موضوع، محوریت قابل توجهی پیدا کرده است. موضوع متن نمایش بسیار ساده است، اما شیوه روایت تا حد قابل توجهی آن را دارای فراز و فرود و پیچیدگی نسبی کرده که عملا به تعلیقزایی هرچه بیشتر موضوع و موقعیت منجر شده است؛ متن به یک موقعیت، یک حادثه اصلی و یک حادثه فرعی میپردازد که به علت شیوه هنرمندانه روایت، هر کدام از موضوعهای اصلی و فرعی به نوبت جای همدیگر را میگیرند و هم عرض و هم سوی با هم همانند دو جریان موازی پیش میروند و نهایتا با یکی شدن آنها غایتمندی متن به شکل یک نتیجهگیری قابل قیاس و تأویلدار خود را آشکار میکند.
ابتکار نویسندگان متن (سیامک احصایی و مهرک قزوینی) آن است که همه چیز را به شکل "رفت و برگشتهای موضوعی" پیش میبرند و گرچه نتیجه نهایی این درام، عملا تلخ است، اما تأویلاتی بسیار معنادار شکل میگیرد؛ مرد و زنی که ابتدا از طریق پنجرههای اتاقهایشان همدیگر را زیر نظر دارند و کم کم عاشق هم میشوند، در پایان وقتی به اجبار از هم جدا میشوند، جداییشان فقط از نظر فیزیکی است وگرنه از لحاظ روحی و درونی، هردو در ذهن و عواطفشان باهم و در نهاد هم باقی میمانند.
موضوع نمایش عبارت از "تفتیش عقاید" مردم توسط لباس شخصیپوشهای دولتی است. بخش قابل توجهی از نمایش به بازجوییهای جابرانه اختصاص یافته است: مأمور مورد نظر مرد عاشق را دستگیر و شدیدا مورد بازجویی قرار میدهد تا او درباره زنی که نویسنده است و دوستش دارد، اطلاعاتی به ماموران بدهد. در پایان نمایش، زن نویسنده به خاطر بازرسی ماموران و تهدیدهایشان و نیز بردن همه دستنویسهایش، مجبور به ترک خانه و دیار و نهایتا از مردی هم که در همسایگیاش به سرمیبرد و عاشق اوست، جدا میشود و موضوع نمایش با یک پایانبندی نسبی به آخر میرسد.
مرد عاشق با خاطرههای زن تنها میماند؛ زن هم تنهایی و با عشقی در دل از مکان زندگیش میرود و نمایش "آکواریوم" که عنوانش هم تمثیلی و نشانگر زندگی در یک محیط بسته و بدون آزادی است، با ژانر "درام تلخ سیاسی و اجتماعی" به پایان میرسد. در این اجرا که اساسا سبک و سیاقی واقعگرایانه دارد، رگههایی از عشقی نسبتا رومانتیک هم چاشنی موضوع شده و اجرا را نمایشیتر و محتوادارتر کرده است. ضمنا گرچه دیالوگها اغلب کاربردی و کارکردیاند، اما در کل، جنبههای عینی موقعیت، حوادث و پرسوناژها برتری بیشتری پیدا کردهاند.
طراحی صحنه که اسکلت معماری مکان و فضاهای هندسی موجود را نشان میدهد و رنگ سیاهی که ماتمزایی فضای خفقان آلود مکانها را به نمایش میگذارد و همه طراحی صحنه را در برگرفته، بسیار هنرمندانه و هوشمندانه است. ضمنا میزهایی که در عرض قسمت جلویی صحنه قرار دارند و همه فضای صحنه را از فضای نشستن تماشاگران جدا کردهاند، دقیقا در راستای همان محدودیتهای جبرآمیز حاکم و غیرانسانی است که دو پرسوناژ اصلی (زن و مرد عاشق) را از هم جدا کرده است.
معمولا شروع کردن نمایش با نور موضعی، اغلب غافلگیرکننده و ناگهانی است و اغلب ذهن و احساس تماشاگر را پس میزند؛ در نمایش "آکواریوم" هم اجرا با نور موضعی آغاز میشود، اما احصایی به گونهای هنرمندانه قبل از شروع چنین صحنهای، کمی موسیقی پخش میکند و در نتیجه، برای ارتباط تماشاگر با صحنه زمینهسازی عاطفی میکند؛ به همین دلیل استفاده از نور موضعی در آغاز نمایش، ذهن و احساس تماشاگر را پس نمیزند و کاربردی و کارکردی شده است.
میزانسنها در راستای رفت و برگشتهای موضوعی، متناسب با نوع دکور و طراحی صحنه، هنرمندانه شکلدهی شدهاند. سیامک احصایی به عنوان کارگردان روی همه عناصر، دادهها و داشتههای موضوعی و اجرایی صحنه عمیقا فکر کرده و نمایشی موجز، ساختارمند و پر محتوا ارائه داده است.
بازی هر سه بازیگر نمایش ستودنی است؛ کاظم سیاحی، غزل شاکری و روحالله حقگوی لسان بازیهای حساب شده و هنرمندانهای دارند: تغییرات چهره، لحن و حالت بدن آنها واقعا اندازهگیری شده و مساوی با تعریف نقشهایشان است. ضمنأ بازیگران تا حدی آهسته دیالوگهایشان را بیان میکنند. لازم است کمی ُتن صدایشان را بالا ببرند، چون تماشاگران باید از همه واقعیتهای رفتاری و گفتاری آنان بر روی صحنه آگاه شوند. مضافا اینکه صدای موسیقی به هنگام دیالوگگویی بازیگران حداقل باید "یک پرده" پائینتر باشد تا کمتر با دیالوگها تداخل پیدا کند و دیالوگها قابل درکتر شوند. کاربری نور بسیار هنرمندانه است و موقعیتهای بازیگران و میزانسنها را قابل تأکیدتر کرده است.
نمایش "آکواریوم" به کارگردانی سیامک احصایی در همه حوزههای متن و دادهها و داشتههای اجرایی، از طراحی صحنه و بازیگری گرفته تا کاربری نور، موسیقی و دکور، اجرایی تأویلآمیز به شمار میرود و برای تماشاگران فهیم تئاتر اجرایی دیدنی است.