سرویس تئاتر هنرآنلاین: بعضی از نویسندگان واقعه‌ای اجتماعی، سیاسی یا عشقی را در نظر می‌گیرند و آن را به شکل‌های گوناگون با لحن، زبان، سبک و سیاق و نثر خاصی به پردازش درمی‌آورند یا اساسا رویکرد دومی را انتخاب می‌کنند و تأثیرات واقعه را از طریق چند ذهن و زبان به شیوه‌ای تمثیلی یا استعاری، به نمایش می‌گذارند. برخی از این متن‌نویسان که به طور همزمان کارگردانی نمایش را هم به عهده دارند، به شیوه سومی روی می‌آورند: آن‌ها از طریق کارکردهای صحنه‌ای و با بهره‌گیری از امکانات خود اجرا حرف‌شان را می‌زنند؛ در چنین شرایطی امکان دارد طی نیم ساعت از نمایش هم دیالوگی بیان نشود؛ یعنی همه چیز صرفا در قالب حرکات و موقعیت‌های بصری خود صحنه به نمایش درآید و چه بسا که مهم‌ترین دیالوگ هم  فقط چند ناله، اصوات یا کلمات و عبارات ناقص باشد.

در نمایش "تور عروسی مامان" به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری که هم اکنون در پلاتوی تئاتر شهر اجرا می‌شود، یک واقعه برون مرزی که در 28 ژانویه 2011 در قاهره( کشور مصر) رخ داده، بهانه قرار گرفته تا تأثیرات سیاسی و اجتماعی آن که به جدایی و تنهایی یکی از دو خواهر نمایش منجر شده و مرد مورد علاقه او ظاهرأ در تظاهرات سیاسی به قتل رسیده است، در قالب مونولوگ‌های گزارشی، توصیفی و روایی به بیان درآید؛ این رویکرد در اصل ترکیبی از دو نگره دوم و سومی است که در مقدمه به آن اشاره شد. در رابطه نویسنده، یعنی مریم منصوری که کارگردان نمایش هم است، سعی کرده به طور عمدی و دلبخواهی از تمثیل و استعاره استفاده نماید و به بیانی "چند جنسی" شامل توصیف، گزارش، درد دل، گلایه و خرده روایت روی بیاورد.

در این اجرا که خصوصیات نمایش تئاتری ندارد و صرفا بیان حالات، ذهنیات و شرح واقعه است، دو بازیگر زن شرکت دارند و اغلب گفتارهایشان صرفا در مونولوگ‌های جداگانه و یک سویه خلاصه می‌شود که به اجرا حالتی پرفورمنس‌گونه داده و چون فقط دو بازیگر دارد، اجرا اساسا "دوئوپرفورمنس" است.

هیچ کشمکش و حادثه کنش‌زا و دراماتیکی رخ نمی‌دهد. اجرا فقط به تأثیرات یک حادثه بر عواطف و موقعیت پرسوناژها می‌پردازد و در این رابطه داده‌هایی عمیق، قابل تحلیل و دارای غایت‌مندی هم ارائه نمی‌شود. نویسنده نگاهی کلی به حادثه داشته و این حقیقت را فراموش کرده که نویسنده ایرانی الزاما باید در مورد جامعه خودش که نسبت به آن شناخت کافی دارد، بنویسد. گریز زدن از موضوعات و حوادث مهم جامعه خود و تأکید بر تأثیرات رویدادی که در کشوری بسیار دور و متفاوت رخ داده (کشور مصر) به طور همزمان نویسنده و حتی هنرمند بودن او را کاملا زیر سؤال برده است: زیرا متن و اجرای یک نمایش در وهله نخست الزاما باید حاصل شناخت عینی و تجربی حوادث محل زندگی نویسنده باشد: نمی‌توان بر اساس گزاره‌ای خبری یا شنیداری متن نمایشی نوشت؛ آن هم در شرایطی که داستان و روایتی که به شخصیت پردازی بیانجامد، در کار نیست. محتوای نمایش بر مبنای داستانی که آغاز، میانه و یا پایانی داشته باشد، شکل نگرفته است؛ نمی‌توان آن را حتی در شاکله موقعیتی معمولی یا خاص هم  جای داد؛ همه چیز در حرف زدن خلاصه شده و گاهی هم حرکاتی عجیب و بی‌ربط انجام می‌شود: مثلا داخل صندوق رفتن و یا سر و صورت را در ساک پنهان کردن، نه تنها نقصی را جبران نکرده، بلکه خود همین حرکات بی‌ربط و بی‌دلیل بر ابهام بیشتر اجرا افزوده است. آنچه هم به عنوان مونولوگ‌های جداگانه ارائه می‌شود، جملاتی کلی و صرفا عاطفی‌اند که از گزاره‌ای معمولی یا توصیفی فراتر نمی‌روند: "عقرب روی بازوم خودشو به آب می‌زنه(؟!)"، "وقتی روی زمین افتادم نفسم در گلویم شکست"،  " ترس تا مغز استخونام رفته، هیچ‌وقت هم گرم نمی‌شه، این خونه گرم  نمی‌شه"، "زمین که پیر می‌شه، پوک می‌شه، حاصلخیزی‌اش رو از دست می‌ده"، " یک چادر می‌خوام، یک چادر سیاه بلند که قایمم کنه"، "ارتش مصر به طرف ما شلیک کرد، ما تکون نخوردیم. این یعنی ما مردیم؟ " و....  

اشاره به رنگ سیاه، عقرب، آب، مومیایی، گوزن نر، ماسک گوزن نر، بی‌دلیل و تلاشی عبث برای تمثیلی کردن مکان و داده‌های مبهم آن به شمار می‌رود.

مقوله بازیگری در دوئوپرفورمنس "تور عروسی مامان" به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری به دلیل آن که داستان و  پرسوناژهایی شخصیت‌پردازی شده مطرح نیست، صرفا شامل به خود پیچیدن و تظاهر به تأثیرات حادثه‌ای است که از یک گزاره خبری فراتر نمی‌رود. این دوئو پرفورمنس، اجرایی نمایه‌ای است. طراحی صحنه انتزاعی و نامناسبی هم دارد که در آن لباس عروسی را به چنگک قصابان کشتارگاه آویخته‌اند(؟!) و تور عروسی هم  زیر دست و پای خود پرسوناژها  مچاله و لگدمال می‌شود. کاربری نور، معمولی است. صداهایی که  از بلندگو پخش می‌شود، اضافی‌اند و میزانسن‌هایی که بتوان در آن تأویل یا رمز و رازهایی یافت وجود ندارد؛ در نتیجه، کارگردانی هم بسیار ساده و معمولی است.

دوئو پرفورمنس "تورعروسی مامان، که توسط مریم منصوری نوشته و کارگردانی شده، اجرایی گنگ و بی‌داستان است. صرفا کاربرد و کارکرد اتوودیک و تمرینی دارد. برای روی صحنه دراماتیک نیست، چون حتی به موقعیت نمایشی مهمی هم نمی‌پردازد؛ این اجرا صرفا گزارشی عاطفی است درباره حادثه‌ای که در قاهره (کشور مصر) رخ داده و مریم منصوری در ایران به آن پرداخته است.