سرویس تئاتر هنرآنلانین، لقمان خالدی کارگردان و مستندساز، که از مهمترین آثار وی میتوان به فیلم کوتاه "فوکوس"، مستند "و من مسافرم" و "کمی بالاتر" اشاره کرد، پس از تماشای نمایش "آنا کارنینا" یادداشتی را در اختیار هنرآنلاین قرار داد که متن آن از این قرار است:
"بدترین صفت برای یک اثر هنری در هر جشنواره فیلم، ارائه نشان تلویزیونی به آن اثر است. زمانیکه داورها قصد تخریب اثری را داشته باشند، میگویند کار تلویزیونی است و انگار تلویزیونی بودن یک اثر، بزرگترین توهین به یک کارگردان است. حال تصور کنید که نویسنده و کارگردانی "شو" تلویزیونی را سوژه نمایش خود قرار دهد، بی شک در این شرایط میتوان فهمید این نویسنده خود را وارد چه چالش بزرگی کرده است. در دنیای سینما تنها سیدنی لومت در فیلم "شبکه" و پیتر ویر در فیلم "نمایش ترومن" را میتوان به یاد آورد که تلویزیون و رسانه را بهانه قرار داده و توانستهاند از این چالش سر بلند بیرون بیایند. از طرفی مولفه دیگری که سالها در سینما و تلویزیون استفاده شده رابطه زناشویی و خیانت است که این عناصر نیز تا حدی در هر سریال و فیلم اشباح شده و در صورتیکه کارگردان و نویسندهای به سمت این گونه سوژهها حرکت کند، ریسک فوق العاده بزرگی کرده است. اکنون تصور کنید یک نویسنده و کارگردان با این دو مولفهای که این روزها نخنما شده، پایههای نمایشنامهاش را استوار کند.
نمایش "آناکارنینا" به نویسندگی و کارگردانی آرش عباسی با همین عناصر تکراری، نمایشی پر از تعلیق را نشان میدهد و این مولفهها را چنان با جذابیت در هم میآمیزد که مخاطب فراموش میکند که این عناصر و اجزا همان مولفههای نخ نما هستند که سالهاست هر نویسندهای از آن فرار کرده است. او چنان کیمیاگرانه ایدههای خود را با همین اجزای تکراری در هم آمیخته که تکراری بودن آن رنگ میبازد و در حین نمایش، مخاطب بارها با خود میگوید که چرا به این وجه درام تلویزیون و رسانه توجه نکردهام. نمایش با زیرکی کامل، شمایلی از انسان در عصر رسانه را رونمایی می کند که بی شک تاثیرگذار است.
متن چنان عمیق و جا افتاده است که تماشاگر طی ٧٠ دقیقه مبهوت تعلیق و درون مایه آن میشود و نمایش در طول این زمان با ریتمی مناسب و پر انرژی، شخصیتها را معرفی میکند که هر کدام ویژگیهای جذابی دارند. یکی از این شخصیتها، مجری شو تلویزیونی موفق و دیگری همسر او که سوپراستاری معروف است. آن دو روزگاری زن و شوهر بودند و به دلایلی که طی نمایش درباره آن صحبت میشود، رابطهاشان دچار چالش شده است. نمایشنامه در طول زمان اجرا از عشقی برای مخاطبش رونمایی میکند که پر از تازهگی، عمق و چالش است.
پس از نمایشنامه باید سراغ کارگردانی اثر رفت. کارگردانی که به یقین با ویژگیهای مولفههایی که بیان شد بسیار سخت بوده چرا که بازیگران باید همچون کاراکترهای یک شو تلویزیونی به تصویر کشیده شوند. اما در عین حال در بخشهایی از نمایش چنان تماشاگر را به شخصیتها نزدیک میکند که مخاطب آنها را باور کرده و برایشان نگران میشود. به همین خاطر اگر فراز و فرود بازیها، از طریق کارگردان به درستی اندازهگیری نمیشد، نمایش از این زاویه دچار ضربه میشد.
خوشبختانه آرش عباسی از آن جهت که خود نویسنده کار بوده به درستی از متنش محافظت کرده و بازیگران کار بلدی را برای اثرش انتخاب کرده است و همچنین ویژهگی بازیهایشان را به درستی انتقال داده است. با وجود اینکه نمایش در فضای شو تلویزیونی اتفاق میافتد، بیشک این فضا دست کارگردان را در میزانسهای متنوع بسته، اما عباسی از حداقل شرایط میزانسنی در ایجاد ریتم صحنه استفاده کرده و این خود باعث شده در مینیمالترین میزانسنها شرایطی ایجاد شود تا بازیگران نفس به نفس تماشاگر به عمق درون شخصیتها وارد شده تا جایی که مخاطب فراموش کند که در حال تماشای نمایشی است و او را به عمق چالشهایی که نویسنده به خوبی در نمایشنامه مطرح کرده است، وارد میکند. در پایان نمایش با خروج از سالن، چالشهایی در ارتباط با رسانههای جمعی، روابط انسانی و عشق در زیباترین شکلش در ذهن تماشاگر پر رنگ میشود.
لقمان خالدی/ مستندساز"
یادآور میشود نمایش "آنا کارنینا" به نویسندگی و کارگردانی آرش عباسی و بازی معصومه رحمانی و بهنام شرفی، تابستان امسال در تماشاخانه ایرانشهر و پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه رفته است.