سرویس موسیقی هنرآنلاین: مسئله تهیهکنندگان، سرمایهگذاران و حامیان مالی سالهاست که مورد بحثهای مختلف واقع شده و هر سال مهمتر و جدیتر میشود. تهیهکنندگی و اسپانسرینگ در هر نوع فعالیت انتفاعی، شرط لازم است و در هنر هم نقشی تعیینکننده دارد. واقعیت است که اکثر فعالیتهای هنری همچون تولید یک تئاتر یا یک فیلم، برپایی یک نمایشگاه و تولید آلبوم یا برگزاری کنسرت بدون برنامهریزی هنری و پشتوانه مالی تحققپذیر نیست.
در عرصه موسیقی شرکتهای مختلفی وجود دارند که وظیفه تهیهکنندگی و اسپانسرینگ خوانندگان و گروههای مختلف فعال در این عرصه را برعهده دارند. قدمت برخی از این شرکتها به بیش از یک دهه میرسد و بعضاً تازه تأسیس هستند اما معمولاً شرکتهایی که حمایت از موزیسینهای مشهور کشور را بر عهده دارند، شرکتهای قویتری هستند که حداقل 5 تا 10 سال سابقه تهیهکنندگی دارند. این مسئله نشاندهنده آن است که پا گرفتن یک شرکت تولید موسیقی و برگزارکننده کنسرت در ایران کار سختی است و نیاز به یک برنامهریزی منسجم و حساب شده دارد.
تهیهکنندگی موسیقی در ایران گاهی توسط اشخاص حقیقی انجام میشود و بعضی از تهیهکنندگان وجود دارند که مستقیماً متعلق به شرکت خاصی نیستند و خودشان به طور جداگانه روی یک اثر سرمایهگذاری میکنند و در نهایت در سود یا زیان یک آلبوم یا یک کنسرت سهیم میشوند که شمار همچین تهیهکنندگان موفقی در ایران محدود است. البته این افراد هم در نهایت برای پخش و اجرا لازم است که با یک شرکت همکاری کنند ولی رسماً و قانوناً متعلق به شرکت خاصی نیستند و به همین خاطر است که شما ممکن است امسال شاهد همکاری یک تهیهکننده با شرکت الف باشید و دو سال دیگر شاهد همکاری همان تهیهکننده با شرکت ب.
تهیهکنندگی و سرمایهگذاری آلبومهای موسیقی با یک قرارداد میان تهیهکننده با هنرمند مؤلف یا صاحب اثر آغاز میشود که بر اساس قرارداد، تهیهکننده خود را مؤظف میداند که از لحظه استارت تولید آلبوم تا انتشار و حتی بعد از انتشار آلبوم، بخش سرمایه کار را برعهده بگیرد و در عوض، از یک سری امتیازات حقوقی و قانونی راجع به آلبوم بهرهمند شود. معمولاً امتیازات تهیهکنندگان از آلبومهای موسیقی متفاوت از همدیگر است. بعضی از شرکتهای موسیقی نفوذ بیشتری روی خوانندگان دارند و آنها را از انجام یک سری کارهای رایج محدود میکنند اما بعضاً شرکتهای موسیقی صرفاً بخش سرمایه آلبوم را برعهده میگیرند و سایر کارها را به خود صاحب اثر میسپارند. البته این موضوع به نفوذ و قدرت مؤلفین هم ربط مستقیم دارد و بسته به میزان شهرت و محبوبیت هنرمندان، نفوذ آنها کم یا زیاد میشود.
تهیهکنندگی موسیقی در سالهای اول رایج شدن موسیقی بعد از انقلاب بیشتر توسط ارگانهای دولتی انجام میشد. برای مثال مرکز موسیقی حوزه هنری تبلیغات اسلامی و یا دفتر موسیقی و سرود صدا و سیما نهادهایی بودند که بیشترین سرمایهگذاری را روی تولید آثار موسیقی سنتی و در ادامه پاپ انجام میدادند و آلبومها یا قطعات بسیار خوبی را با سرمایه خود تولید میکردند. به همین واسطه، در سالهای دورتر خوانندگان متعددی به بازار موسیقی کشور معرفی شدند که درصد قابل توجهی از خوانندگان مشهور امروز موسیقی را شامل میشوند. تهیهکنندههای دولتی امروز همچنان به کار خود ادامه میدهند و دست به فعالیتهای موسیقایی میزنند اما طبعاً بیشتر بار تولید موسیقی و برگزاری کنسرت در حال حاضر روی دوش بخش خصوصی است چون انجام این کارها سرمایه بیشتری را میطلبد و رویکرد دولتی هم طوری نیست که خود دولت بخواهد به طور جدیتر وارد این حوزه شود.
شرکتها و مؤسسات خصوصی تولید موسیقی و برگزاری کنسرت، کار خود را اکثراً از دهه 70 آغاز کردند. در آن سالها به واسطه آزادتر شدن فضای موسیقی و شکلگیری فرم جدیدی از موسیقی پاپ که پر طرفدار هم شد، لازمه این اتفاق به وجود آمد که یک سری از شرکتها وارد بخش پخش و نشر موسیقی شوند. این شرکتها و مؤسسات که اتفاقاً تعدادشان زیاد هم نبود، در همان سالها به واسطه فروش چند میلیون نسخهای برخی از آلبومهای موسیقی پاپ و سنتی، به درآمدهای بسیار خوبی از سرمایهگذاری در عرصه موسقی دست پیدا کردند. در ادامه این شرکتها علیرغم کاهش میزان فروش آلبومها، همچنان در حوزه موسیقی باقی ماندند و الآن قدمت خیلی از شرکتهای نشر و پخش موسیقی و برگزارکننده کنسرت به بیش از یک دهه میرسد و بعضاً هم در آستانه 20 سالگی قرار دارند.
در طی فعالیت دو، سه دههای تهیهکنندگان و ناشران بخش خصوصی و دولتی در عرصه موسیقی، همواره اختلافنظرهایی میان بخش سرمایه و بخش تولید موسیقی وجود داشته که گاهی این اختلافنظرها پای هنرمندان را به دادگاه کشانده و اتفاقات ناخوشایندی را برای آنها رقم زده است. اغلب این اختلافنظرها بر سر جنس حمایت، میزان سرمایه و اعمال سلیقههای شخصی تهیهکنندگان اتفاق میافتد. البته طبعاً نمیشود هنرمندان را از هر گونه مشکلی مبرا دانست و گاهی این هنرمندان حوزه موسیقی هستند که بد عهدی میکنند و موجب به وجود آمدن یک سری اختلافات میشود که البته این موضوع محوریت اصلی بحث نیست.
مهمترین اصلی که در زمینه تهیهکنندگی موسیقی وجود دارد، اصل دغدغه فرهنگی است؛ به این معنا که شاید یک تهیهکننده و اسپانسر موسیقی بخواهد از یک آلبوم موسیقی یا از یک کنسرت به کسب درآمد برسد اما باید او دغدغه فرهنگی داشته باشد و صرفاً تهیهکنندگی یک اثر فرهنگی را اقتصادی نبیند. متأسفانه آنچه در سالهای اخیر در بخش تولید موسیقی کشور رایج شده، حاکی از آن است که تهیهکنندگان و سرمایهگذارانی وارد حوزه موسیقی شدهاند که به هر طریقی قصد دارند درآمدزایی کنند و در نتیجه دغدغه فرهنگی بودن را به حاشیه میکشانند. طبیعی است که جامعه موسیقی از آمدن سرمایه به این حوزه استقبال فراوان میکند اما اگر قرار باشد که این سرمایه در مسیری هزینه شود که در شأن موسیقی کشور نباشد، اقدام این تهیهکنندگان اصلاً قابل دفاع نیست.
یکی از تصمیمهای مهمی که سرمایهگذاران و تهیهکنندگان حوزه موسیقی باید بگیرند این است که به خوبی بدانند که باید روی چه افرادی سرمایهگذاری کنند؛ افرادی که موسیقی غنیتری دارند یا افرادی که صرفاً میتونند پرفروش باشند؟ البته بر کسی پوشیده نیست که تهیهکنندگی موسیقی در کنار یک عمل فرهنگی، یک فعالیت درآمدزای اقتصادی هم هست و کسی انتظار ندارد که تهیهکنندهای در بخشی سرمایهگذاری کند که به زیان برسد اما حداقل این انتظار وجود دارد که در معرفی هنرمندان با ارزش، امانتدار باشد و صرفاً به سراغ هنرمندانی نرود که قرار است برایشان فروش کند. این بار سنگینی است که بر روی دوش تهیهکنندگان موسیقی وجود دارد.
یک تهیهکننده موسیقی علاوهبر مهارتها و دانشی که در زمینه اقتصاد هنر دارد، لازم است که خود هنر هم به خوبی بشناسد تا بتواند بهترین تصمیم را در مورد هنرمندان فعال در این حوزه بگیرد. در این سالها برخی از شرکتها وجود داشتهاند که با بررسی شرایط موسیقی کشور، توانستهاند خواننده یا آهنگسازهایی را به موسیقی معرفی کنند که ضمن چرخاندن اقتصاد خود شرکت و اقتصاد موسیقی، رویکرد هنری جدیدی را هم به موسیقی کشور وارد کنند. این افراد با دانشی که در زمینه موسیقی دارند، هم یک تصمیم درست اقتصادی میگیرند و هم یک تصمیم به جای فرهنگی. اما خیلی از تهیهکنندگان هم هستند که از کمترین دانشی در حوزه موسیقی برخوردارند و به همین دلیل در عرصه موسیقی دچار اشتباهات بزرگ اقتصادی و فرهنگی میشوند.
داشتن دغدغه فرهنگی در زمینه اسپانسرینگ موسیقی هم ضروری است. پیش از این بیشتر بار اقتصادی تهیه و تولید یک کنسرت یا آلبوم موسیقی بر دوش یک شخص حقیقی یا حقوقی بود اما اخیراً شاهد آن بودهایم که اسپانسرها هم وارد حوزه موسیقی شدهاند و بخشی از سرمایه یک فعالیت هنری را تأمین میکنند. در میان اسپانسرها عدهای هستند که دغدغههای هنری دارند و به همین خاطر خواستههایشان چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ جنس و نوع تبلیغات معقول است اما عدهای دیگر به واسطه سرمایهای که دارند، بد قلقی میکنند و میخواهند به هر طریقی تبلیغات شوند.
یکی از مسائلی که تعدادی از اسپانسرها روی آن تأکید دارند، تبلیغات در پس زمینه استیج کنسرت است که البته خیلی از خوانندگان و گروههای موسیقی زیر بار این اتفاق نمیروند چون عقیده دارند که تبلیغات نباید طوری به چشم بیاید که موسیقی و حال و هوای اجرای کنسرت را تحت شعاع خود قرار دهد و به همین خاطر لازم میدانند که تبلیغات بر روی بروشور و کاتالوگ کنسرتها انجام شود و نه بر روی استیج! البته خیلیها هم به واسطه قرارداری که دارند به این موضوع تن میدهند و استیج کنسرت را پر از تبلیغات یک محصول خاص میکنند که این اتفاق بارها با اعتراض تماشاگران حاضر در سالنهای موسیقی همراه بوده است.
به طور کلی، تهیهکنندگی، سرمایهگذاری و اسپانسرینگ از جمله لازمههای جدی هنر موسیقی است که به اقتصاد این هنر کمک کرده و طبعاً چرخیدن اقتصاد هنر میتواند منجر به رشد کیفی خود آن هنر شود. اهمیت بخش سرمایهگذاری در موسیقی، حتی در سالهای اخیر که راههای جدیدی برای عرضه موسیقی ایجاد شده و بیشتر موزیسینها به انتشار تک آهنگ روی آوردهاند بر کسی پوشیده نیست. حتی طی همین سالها مشاهده میشود که روی کاور آلبومها و تک آهنگها نام تهیهکننده یا سرمایهگذار و اسپانسرینگ درج میشود که اگر برای هنر موسیقی اتفاق خوبی است و باید تداوم پیدا کند چون موسیقی هم مثل همه هنرهای دیگر برای پیشرفت نیاز به سرمایه دارد اما این سرمایه باید به شکل صحیحی هدایت شود تا در نهایت ضمن یک اقتصاد شکوفا برای هنر، در زمینه افزایش سطح کیفی آثار و رویدادهای موسیقایی نیز تأثیرگذار عمل کند.