سرویس موسیقی هنرآنلاین: تاریخ موسیقی ایران در سده اخیر، آهنگسازان بزرگ و نامی متعددی به خود دیده که هر کدامشان قطرهای بودند از دریای پهناور هنر موسیقی، ولی بابک بیات چیز فراتر از یک قطره بود.
بیات که پنجم آذر دهمین سال درگذشت اوست، بخش وسیعی از تاریخ موسیقی این سرزمین را با خود به یدک میکشد. بررسی آثار پرشمار او در ظرف محدود هیچ یادداشت و مقالهای نمیگنجد. او برای دهها فیلم و سریال موسیقی نوشت و صدها موسیقی با کلام و بیکلام ساخت. تعداد شاگردانی که این آهنگساز تربیت کرده نیز بسیار زیاد است، شاگردانی که هر کدام از موفقترین خواننده یا آهنگسازان موسیقی کشور شدهاند.
زندگی خصوصی بابک بیات به بیان خودش
بابک بیات، نوازنده، تنظیمکننده، آهنگساز موسیقی فیلم و موسیقی پاپ در 23 خرداد سال 1325 در تهران به دنیا آمد. نام واقعی او چیز دیگری بود که در ادامه آن را به بابک بیات تغییر میدهد. او پیشتر دراینباره به ماهنامه "نسیم هراز" گفته است: اسم و فامیلی خیلی دراز داشتم: علی حسین بیات زرندی مطلق. وقتی بزرگتر شدم زرندی را برداشتم و شد بیات مطلق و یک اسم مستعار هم برای خودم انتخاب کردم به نام بابک. شدم بابک بیات و همه من را به این اسم میشناختند.
بیات در مورد اصالت خود میگوید: پدر من اهل اطراف تهران بود و در شانزده سالگی به تهران آمده بود. در اطراف تهران جایی که به ساوه نمیرسد یک جایی بود به نام مامونیه، جایی که الان فرودگاه زدهاند. تنها ده فارس آنجا بوده. اسمش هم از مام میآید به معنای مادر. دههای دیگر هم آن اطراف بودند که همهشان ترکزبان بودند مثل قاسمآباد و غیره.
وی به گفته خودش در سنین نوجوانی به همراه خانوادهاش در یک خانه محقر 48 متری زندگی میکرد، خانهای که آهنگسازی را در آن آغاز کرد و خاطرات شیرین زندگی گذشتهاش با پدر و مادر و دو برادرش که سراسر تعریف از عاطفه و مهربانی و فداکاری والدینش برای او بود. پدرش دوست داشت او یک ورزشکار شده و به دانشگاه افسری برود و زندگی نظامی را شروع کند، اما او با این تفکر پدر جنگید و موسیقی را دنبال کرد و به همین دلیل بدون حمایت پدر راه خود را ادامه داد. مرگ پسرش در زندگی بابک بسیار اثرگذار بود. پسرش مانی که ده سال از بهترین دوران زندگی بابک را رقم زد تنها سرمایه ذهنی پدرش بود. بعد از مانی، بابک صاحب پسران دیگری به نامهای بامداد و باربد و دختری به نام غزل شد.
آهنگها و موسیقی متن فیلم قبل از انقلاب
بابک بیات از سن ۱۹ سالگی در اپرای تهران و زیر نظر اِولین باغچهبان، ثمین باغچهبان و نصرتالله زابلی با موسیقی کلاسیک و جهانی آشنا شد و در حدود پنج سال همکاری خود را با این اپرا ادامه داد. بعد از آن با محمد اوشال آهنگساز و رهبر ارکستر جاز فولکوریک دوستی عمیقی پیدا کرد که این دوستی به ادامه هارمونی و آکومپانی مان و فراگیری دیگر علائق موسیقایی بیات منجر شد.
بیات پیش از انقلاب اسلامی با شاعران و خوانندگان برجستهای همکاری کرد که حاصل همکاری او با این هنرمندان قطعههایی چون بنبست، جنگل، فریاد زیر آب، پنجره، پسرم، طلایهدار، شهر غم، خورشید خانوم، غریبه، خاکستری، عاشقانه، مولای سبزپوش، کتیبه، خانهبهدوش، خونه به خونه، مرد من، پاییزی، خونه به خونه، ای خدا به کی بگم، طلسم و... شد که هر کدام این آثار توسط خوانندگان متعددی اجرا و بازخوانی شدند. بابک بیات موسیقی فیلم را با فیلم "غریبه" که با همراهی واروژان ساخته شد، شروع کرد. بعد از فیلم "غریبه"، بیات موسیقی فیلمهای "خورشید در مرداب"، "شب آفتابی" (با ترانه عروسک قصه من)، "برهنه تا ظهر با سرعت"، "فریاد زیر آب"، سریال "چنگک" و بسیاری موسیقی فیلمهای دیگر را ساخت.
شروع فعالیتهای پس از انقلاب با موسیقی فیلم
بعد از پیروزى انقلاب بابک بیات فعالیت موسیقى را در شرکت ابتکار همراه با دوستش ابراهیم زالزاده و با کاست قاصدک، زندگینامه صمد بهرنگى و بهصورت ترانههاى کودکانه خانم سیمین غدیرى آغاز نمود. پس از آن کاست "خروس زرى پیرهن پرى" را به همراه احمد شاملو و کاستهاى "سکوت سرشار از ناگفتههاست" و "چیدن سپیدهدم" را با صداى احمد شاملو موسیقى ساخت.
عمده فعالیتهای بیات در دو دهه اول پس از انقلاب، به نوشتن موسیقی متن مربوط میشود. او موسیقى فیلم را در بعد از انقلاب با فیلم "مرگ یزدگرد" ساخته بهرام بیضایى شروع کرد و در سال 1362 موسیقى فیلمهای "نقطهضعف" و "ریشه در خون" را ساخت و در سالهاى بعد براى فیلمهاى "شاید وقتى دیگر" و "مسافران" ساختههاى بهرام بیضایى، سریال "سلطان و شبان"، "کشتى آنجلیکا"، "عروس"، "پرده آخر"، "طلسم"، "مرسدس"، "جهان پهلوان تختى"، "دستهاى آلوده"، "اتوبوس"، "قرمز"، "دو زن"، "شیدا" و در حدود 90 فیلم سینمایى موسیقى نوشت و آخرین سریالى که براى آن موسیقى ساخته سریال "ولایت عشق" بود.
بابک بیات در سال 1369 پس از چند بار کاندید بودن براى موسیقى فیلم بالأخره وقتى که از پنج کاندید موسیقى فیلم سه بار نام او را اعلام کردند جایزه سیمرغ بلورین فجر را براى فیلم "عروس" دریافت کرد. همچنین در سال 1375 وقتى که از بین چهار کاندید دو بار نامش اعلام شد، مجدداً سیمرغ بلورین را دریافت کرد. او در خانه سینما براى فیلم "ساحره" جایزه اول موسیقى فیلم را دریافت کرد و در جشن گزارش فیلم جایزه بهترین آهنگسازى را براى صد سالگى سینما از آن خود کرد. در سال 1381 در مراسمى که در شیراز برگزار شد از بابک بیات و چهار هنرمند بزرگ دیگر ایران تقدیر به عمل آمد. همچنین در همین سال و در مراسمى دیگر از بابک بیات به خاطر یک عمر تلاش در زمینه ترانه ایران تقدیر شد.
حامی، رهنما و مسیحا؛ آخرین شاگردان بابک بیات
در دهه 70 شمسی و پس از ورود یک نسل جدید از خوانندگان موسیقی پاپ به سطح اول موسیقی کشور و اعطای مجوز به آنها، استاد بابک بیات بار دیگر تصمیم گرفت که شاگردانی را تربیت کرده و آهنگهای با کلامی برای آنها بسازد. حمید حامی، محمد اصفهانی، مانی رهنما، نیما مسیحا، خشایار اعتمادی، مهران مدیری، حسین زمان و... برخی از خوانندگان جوانی هستند که بابک بیات در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه 80 برای آنها آهنگ ساخت و هر کدامشان را به جامعه موسیقی مطرح کرد.
مانی رهنما بیش از ده قطعه با موسیقی بیات منتشر کرد و نزدیکی بسیار عمیقی با او داشت. سکوت، مرثیه، آی آدمها، افسانه دل، مرسدس، پرنده و... برخی از آثار بابک بیات هستند که مانی رهنما خوانده است. همچنین آثار دلم گرفت، سیاه و سپید، شب عشق، لیلای من کو و خاک سبز با صدای حمید حامی، قطعات پروانگی، رگبار و نازنینم خداحافظ با صدای نیما مسیحا، آثار بهونه، منجی، دلشوره، مسافر، دیباچه و نوای قدرت با صدای خشایار اعتمادی، قطعات پهلوانان نمیمیرند، ولایت عشق، مرگ آفتاب و خم می با صدای محمد اصفهانی، اثر مسافر با صدای حسین زمان، اثر پنجره با صدای علیمردانی و اثر شب قطبی با صدای امیر سام از دیگر آثاری هستند که بابک بیات برای خوانندگان نسل جدید موسیقی پاپ ساخته است.
سایر فعالیتهای موسیقیایی و غیر موسیقیایی
بابک بیات در نواختن پیانو تبحر خاصی داشت، او سوای نوازندگی در موسیقیهایی که برای فیلمهای مختلف ساخت، پیش از انقلاب در چند قطعه خودش نظیر خاکستری، بتشکن، مراد برقی و هفت دخترون، علی کنکوری، شیر تو شیر، غریبه، فدایی و... به نوازندگی پرداخت. بیات در کنار ساخت موسیقی، حدود هشت سال در دانشگاههای تهران مشغول به کار بود و موسیقی فیلم تدریس میکرد. همچنین او در سه فیلم "سگ کشی" به کارگردانی بهرام بیضایی، "متولد ماه مهر" از ساختههای احمدرضا درویش و "هیوا" به کارگردانی و نویسندگی رسول ملاقلیپور به عنوان بازیگر به ایفای نقش پرداخت.
مرگ استاد بیات؛ غمانگیز و حسرتآور
بابک بیات در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۵ به علت نارسایی کبدی درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. مرگ او یکی از اتفاقات تلخ جامعه موسیقی در دهه 80 محسوب میشد، چرا که او از تأثیرگذارترین آهنگسازان موسیقی قبل و بعد از انقلاب اسلامی بود. گرچه مراسم تدفین استاد بیات بسیار با شکوه برگزار شد، اما او طی 60 سال عمر خود بارها مورد بیمهری قرار گرفت و به آثار او به سادگی مجوز انتشار داده نمیشد. پس از مرگ بابک بیات قرار بود که شهرداری خانه وی را به یک موزه باشکوه تبدیل کند ولی این خانه هیچگاه توسط شهرداری خریداری نشد تا در نهایت یک مالک شخصی آن را خریداری کرده و به یک برج عظیم تبدیلش کند.
بابک صحرایی یکی از شاعران محبوب استاد بیات بود که پس از انقلاب با وی همکاری میکرد و در آخرین مصاحبه عمرش از او به عنوان یک شاعر خوب یاد میکرد. صحرایی سال گذشته در مورد بیمهریهایی که به استاد بیات میشد به ایلنا گفت: بابک بیات بسیاری جاها به خاطر بابک بیات بودن مورد بیمهری و حسادت قرار گرفت اما خیلی وقتها این دردهاست که ما را به تکامل و جاودانگی میرساند. بابک بیات این تلخی را به جان خرید ولی کنار مردمش ماند. بابک بیات از سنگفرشهای کوچهها از آسفالت خیابانها طلبکار بود. بابک بیات رؤیاهایش را، جوانیش را و همه آنچه از سرزمینش گرفته بود را به مردمش برگرداند و فکر میکنم نمونه مشخصی از هنرمندی باشد که توانست به هنر سرزمینش خدمت کند.
این شاعر مطرح کشور در ارتباط با مرگ استاد بیات، سخنانش را اینگونه به پایان میرساند: همچنان و همیشه بر این گفتهها معتقدم که بابک بیات خورشید فروزان آسمان هنر ماست؛ مگر میشود خورشید را به خاک سپرد؟ بابک بیات دریای خروشان جهان هنر ماست؛ مگر میشود دریا را به خاک سپرد؟
بابک بیات از پل تاریخ، از پل زمان گذشته و به افسانهها پیوسته است. پاییز را دوست داشت در پاییز فوت کرد، دوست نداشت دیگر مرگ عزیزانش را ببیند که ندید.