سرویس موسیقی هنرآنلاین: آلبوم "همیشه لحظه باران..." به آهنگسازی بهنام ابوالقاسم، خوانندگی پوریا اخواص و ترانهسرایی علیرضا کلیایی اوایل این ماه به بازار آمد.
علیرضا کلیایی شاعر درباره همکاری خود در اولین اثر مستقل بهنام ابوالقاسم به خبرنگار هنرآنلاین گفت: سابقه همکاری ما به کنسرت همنوازان حصار برمیگردد؛ پروژهای در کنار علی قمصری که موجب دیدارهای حضوری من، پوریا اخواص و شکلگیری تجربهای مشترک شد. با بهنام ابوالقاسم نیز دورادور آشنا بودم و خلق پروژهای مستقل از لحاظ ادبی را همواره در ذهن داشتم. پروژهای فارغ از فضاهای بسته پیشتر تجربه شده بود، اما هیچگاه این احساس را در من به وجود نیاورده بودند که خود واقعیام یا روحم در آنها جاری و چیزی باشد که میخواهم. همواره محدودیتها و فشارهایی وجود داشت که این آزادی عمل را از لحاظ ادبی از من میگرفت تا نتوانم با امضای شخصی خودم بنویسم. البته تجربه همکاری با دوست قدیمیام مدیا فرجنژاد نیز به همین شکل شیرین بود.
کلیایی تصریح کرد: با توجه به تجربیاتی که داشتم از لحاظ ادبی برایم بسیار کم پیش آمده بود که همکار خوانندهام، ادیب باشد. من دانشآموخته ادبیات فرانسه هستم و ادبیات فارسی را در آکادمی نخواندهام؛ اما بهجرئت میگویم از پوریا اخواص آموختهام و میآموزم؛ از خوانندهای ادیب و مأنوس با فضای ادبی متن که شعر را میفهمد. اشعار من در این آلبوم ساده نبود و دوست داشتم خوانندهای آن را بخواند که کلمه به کلمه آن را درک و زندگی کند. بیان دراماتیزه کلمات، هنری بود که پوریا اخواص با بهرهگیری از آن، کلمات من را بازی کرد. این نکتهای است که تأکید میکنم با تمام تجربیاتی که داشتم بسیار کم در خوانندهای دیده بودم.
این ترانهسرا در موردتم آلبوم "همیشه لحظه باران..." اظهار داشت: این آلبوم حال و هوایی عاشقانه داشت و زیستنامه من بود بنابراین تمام خود را در اختیار گذاشتم. این آلبوم برای من اتاقی شد برای پریشانخیالی شاعری که افکارش را در آن فریاد میزند.
کلیایی افزود: زمانی که آهنگساز ادبیات را میشناسد و شاعر با موسیقی آشنا است، زبان را هم بسیار بهتر از وضعیتی غیرازاین درمییابند. در آلبوم "همیشه لحظه باران..." شعر کلماتی بر روی کاغذ نبود که به بهایی فروخته شود و من بهخوبی این احترام به شاعر را حس کردم. یکی از معدود همکاریهایی بود که امکان چنین تجربهای برای من به وجود آورد. باز هم اشاره کنم که همکاری با دوستان آهنگساز دیگر مانند مدیا فرجنژاد هم در چنین فضایی اتفاق میافتد. بهنام ابوالقاسم به من اجازه داد در لحظه عظیم خلق ملودیها کنارش حضور داشته باشم و این برایم بسیار ارزشمند است، در حقیقت مصداق این احساس تاکنون پیش نیامده بود. نگاشتن خود در یک آلبوم اتفاقی بود که در آرزوی آن بودم و اینگونه محقق شد.
علیرضا کلیایی در پایان خاطرنشان کرد: پاک شدن و از نو سروده شدن، مجدد در این آلبوم رخ داد. فلوبر میگوید هراس از کاغذ سفید، هراسی است که همواره گریبانگیر شاعر و نویسنده است. این که هر بار در هر خلق، گویی در ذهنت برف میبارد و به خاموشی و سکوتی میرسی که از خود میپرسی این بار هم میتوانم؟ میتوانم باری را که بر دوش دارم به آنجا که باید برسانم؟ من با این که در اوج لذت بودم اما فشار روحی بسیاری را نیز احساس میکردم. این آهنگساز برای خلق هر قطعه، ضربان نبض شعر را میشنید و این آرام آرام به من آموخت که خود را با او هماهنگ و ارتباط داستانی میان اشعار را حفظ کنم. بهعنوان مثال اگر قطعه اول با "گرد غم بر تن آینه اوهام نشست" تمام شد، قطعه دوم با "تصویر مات خاطرهها را به هم زدم" آغاز میشود. گذر از دشواری سرودن هفت شعر در قالبی نزدیک به هم که علاوه بر شبیه نشدن به یکدیگر، روایتگر هم باشند، نیازمند رصد از منظر لوگوس یا ناظر مطلق بود، اتفاقی که اولین تجربه ادبی مرا برای خلق آلبومی منسجم، از صفر تا صد رقم زد.