سرویس موسیقی هنرآنلاین: آلبوم "سودای ناتمام" عنوان تازهترین اثر علیرضا مهدیزاده در مقام خواننده و فواد سمیعی در زمینه آهنگسازی است که هفته گذشته منتشر شد.
این آلبوم شامل 11 قطعه "سبگیر"، "بگذر ز جفا"، "چهار مضراب شهنواز"، "ساز و آواز قاب اشک"، "سودای ناتمام"، "فاصله"، "آواز فاصله"، "در آینه"، "تکنوازی سنتور"، "هنوز ..." و "طلوع خاموش" با اشعاری از نظام فاطمی، ساناز رئوف، پریناز جهانگیر عصر، سلمان ساوجی، ابوالحسن ورزی، عبید زاکانی و علیرضا نوراله است.
علیرضا دریایی (ویولن، ویولا، کمانچه)، کریم قربانی (ویولنسل)، وصال صالحیان (سنتور)، فواد سمیعی (تار)، حسام جعفری (سهتار)، کیارش بکتاشیان (نی)، شهریار جعفری (عود)، نیلوفر صالحیان (قانون)، مسعود سخاوت دوست (پیانو) و مهدی طونی (سازهای کوبهای) نوازندگان این اثر هستند و دلارام محمد نبی (فلوت)، هوتن غضنفری (کلارینت) و وحید آقایی (ترومپت) بهعنوان نوازندگان مهمان در تصنیف "طلوع خاموش" به هنرنمایی پرداختهاند.
به بهانه انتشار این اثر با مهدیزاده و سمیعی گفتوگو کردهایم:
آقای مهدیزاده از چه زمانی به موسیقی علاقهمند شدید و تا امروز چه فعالیتهایی داشتهاید؟
علیرضا مهدیزاده: من از سال 78 و در سن 12 یا 13 سالگی شروع به فراگیری موسیقی کردم. استادهایم آقای شاپور رحیمی، آقای جعفر صادقیان و آقای حمیدرضا نوربخش بودند و دورهای را هم در کارگاه استاد محمدرضا شجریان گذراندم. از سال 86 یا 87 اجراهای رسمی و کنسرتهایم آغاز شد و اولین اجرایم با استاد بهرام ساعد و گروه "آبیدر" بود که در جشنواره موسیقی فجر مقام دوم را کسب کردیم. بعد با استاد جواد بطحایی و گروه "امیر کبیر" کنسرت دادم و از آن زمان تا الآن در اپرای حافظ با آهنگسازی آقای بهزاد عبدی و اپرای سعدی با آهنگسازی آقای امیر بهزاد (به کارگردانی آقای بهروز غریبپور) و کنسرت اپرای عاشورا به همراهی ارکستر سمفونیک تهران به رهبری آقای نصیر حیدریان در تالار وحدت حضور داشتهام. همراه با آقای فواد سمیعی و گروه "گلستانه" هم کنسرتهای مشترکی را برگزار کردهایم.
آشنایی شما با آقای سمیعی چگونه اتفاق افتاد؟
علیرضا مهدیزاده: آشنایی من با ایشان به سال 93 برمیگردد. ما در فضای مجازی به هم پیام دادیم و صحبتهایی با هم کردیم و بعد با هم یک قرار حضوری گذاشتیم و دیدیم انرژیهای ما چقدر همدیگر را جذب میکنند. به تدریج ارتباطمان بیشتر و بیشتر شد تا امروز که دیگر برادرانه در کنار هستیم.
آقای سمیعی شما چگونه با موسیقی آشنا شدید و چطور به این حوزه ورود پیدا کردید؟
فواد سمیعی: زمانی که کودک بودم، برادرم ساز تنبک میزد و من از ایشان الهام گرفتم. برادر دیگرم نیز مشوق بود و ساز را برای من تأیید کرد. آن موقع درک درستی از موسیقی ایرانی نداشتم و صرفاً تنبک میزدم. از سال 83 رسماً آموزش تنبک را با آقای خسروبیگ شروع کردم و بعد با آقای امید امیری ادامه دادم و در ادامه با آقای بابک بنی حسینی کار کردم. بعد احساس کردم که تنبک پاسخگوی نیازها و درونیات من نیست و یادگیری تار را با آقای علی قمصری شروع کردم. از سال 88 تا سال 92 با ایشان بودم که آخرش به کنسرت "سخنی نیست" در تالار وحدت منجر شد. یک وقفه دو ساله به خاطر خدمت سربازی داشتم و بعد ردیف را با آقای خبازی ادامه دادم. از یک تاریخی به بعد دیدم ساز را هم به تنهایی نمیتوانم ادامه بدهم و به همین خاطر گروه "گلستانه" را تشکیل دادم. در سال 93 یا 94 همراه با این گروه در جشنواره شهناز شرکت کردیم و مقام دوم را به دست آوردیم. در ادامه آقای بهزاد عبدی خیلی مشوق بنده بود که آهنگسازی را به صورت جدیتر دنبال کنم و اینطور شد که من به خدمت آقای صاحبنسق رسیدم. آلبوم "سودای ناتمام" که به تازگی منتشر شده است هم حال گپ و گفت با آقای صاحبنسق و یادگیریهایی است که از ایشان داشتهام. بخش دیگری از فعالیتهای من مربوط به موسیقی فیلم و سریال است. چند تا از کارهایی که اخیراً انجام دادهام، موسیقی سریالهای "محکومین"، "نوار زرد" و آرماندو" است که سریال "محکومین" آوازهای متن داشت و آقای مهدیزاده آوازهایش را خواندند. موسیقی سینمایی "مصادره" را هم بنده آهنگسازی کردم. آهنگسازی فیلمها را بهعنوان دستیار در کنار آقای سخاوتدوست شروع کردم و اخیراً هم به صورت مستقل فعالیت میکنم.
شما آلبوم "سودای ناتمام" را در دورهای که دیگر مثل گذشته انتشار آلبوم باب نیست، منتشر کردهاید. این ریسک را چطور پذیرفتید؟
فواد سمیعی: حقیقت این است که من و آقای مهدیزاده یک جور احساس نیاز کردیم که آلبوم منتشر کنیم. موسیقی ایران یک دوره خوبی داشت که آقای محمدجواد ضرابیان در ایران بودند و کارهای ارکسترال ایرانی مینوشتند و آن اتفاقات به آلبومهایی مثل "هوای گریه" و "با ستارهها" منجر شد. مردم آن فضا را خیلی دوست داشتند. ما وقتی با مردم و با موزیسینها صحبت میکنیم، میگویند هیچی آن دوره نمیشود. ما در بازهای از زمان احساس نیاز کردیم که نمیخواهیم آن دوره را فراموشش کنیم. لزوماً استفاده از تکنیکها یا هارمونیهای عجیب و غریب نیاز نیست و ما نیاز به یک موسیقی داریم که ملودیاش ماندگار شود. ما سالهاست که ملودیهای ماندگار نداریم و قطعات موسیقی ما طوری شده است که شنونده دقیقاً مثل اینستاگرام یک دقیقه را میشنوند و ردش میکنند و دیگر شنونده ما طاقت ندارد که ملودی و اورتور بشنود و بعد به کلام برسد. اینها دست به دست هم داد که ما بیاییم یک ذره مخاطب را آرام کنیم و بگوییم میشود اینجور موسیقی هم گوش داد؛ موسیقیای که عوام را پوشش بدهد و در عین حال موزیسنهایی که دارند حرفهای کار میکنند هم از بخش هارمونی و کنترپوان آن لذت ببرند.
علیرضا مهدیزاده: در تکمیل صحبتهای آقای سمیعی بگویم که معمولاً یک سری تلهپاتیهای شخصی بین هنرمندان با نشست و برخاستهای دائم اتفاق میافتد که این تلهپاتیها بین من و آقای سمیعی هم اتفاق افتاد و باعث شد که ما روی شعر و ملودی در کنار همدیگر فکر کنیم و اتود بزنیم و لاجرم چون خودمان از دل روی آن کار میکردم، این احساس را داشتیم که ممکن است به دل هم بنشیند. بنابراین شروع قضیه از همان همدلی شخصی اتفاق افتاد. ما سعی کردهایم در این آلبوم با مخاطبمان صادقانه برخورد کنیم و مخاطب را دچار پیچیدگی نکنیم. حتی شاید کسی که از موسیقی ایرانی شناخت آنچنانی ندارد و موسیقی ایرانی را تخصصی دنبال نکرده است هم از نغمات و مخصوصاً شعرهای آلبوم لذت ببرد. در آلبوم یک روند شعری وجود دارد که سعی کردهایم اتصالات این روند مثل یک فیلم عاشقانه با هم ایجاد شود تا به نقطه پایان برسد. سعی کردهایم با مخاطبمان صادقانه برخورد کنیم و موسیقیای را ارائه کنیم که در درجه اول خودمان با آن ارتباط برقرار کنیم و در درجه دوم اثر به دل مخاطب هم بنشیند، چون اگر هنرمند اثر خودش را هضم کند، میتواند امیدوار باشد که مخاطب هم تا حدی این اقبال را داشته باشد. انشاءالله که مردم حاصل این همکاری را دوست داشته باشند.
آلبوم "سودای ناتمام" یک فضای آرام و ملویی دارد و انگار دارد یک سری اتفاق در کنار یک جریان رخ میدهد. آیا این ملو بودن فضای آلبوم تصمیم خودتان بوده است و خودتان خواستهاید آلبومتان اثر آنچنان متفاوتی نباشد؟
علیرضا مهدیزاده: البته در آلبوم فراز و فرودهایی وجود دارد و یک سری قطعات هستند که از حالت ملو بودن فاصله میگیرند و اکتیوتر میشوند، اما در کل یکی از دلایلی که ما را به سمت یک فضای آرام برد، شلوغیها و هرج و مرجی است که در زندگی امروز همه ما وجود دارد و ما احساس کردیم که مردم و جامعه ما نیاز دارند یک مقدار در آرامش باشند. ما به دنبال این هدف بودیم که اگر مردم ما آلبوم "سودای ناتمام" را گوش دادند، حداقل برای 50 دقیقه از آن فضا جدا شوند. همانطور که این اتفاق برای نسل ما هم میافتاد. مثلاً در دوره نوجوانی و جوانی ما، اثری مثل "نوا، مرکبخوانی" با آهنگسازی استاد پرویز مشکاتیان و صدای استاد محمدرضا شجریان منتشر شد که ما آنچه که امروز به لحاظ حرکتی و ریتمیک به دنبالش میگردند را در این اثر نمیبینیم. 80 درصد اثر به ساز و آواز میگذرد؛ یک ساز و آواز خیلی فنی که ظرایف بالایی دارد ولی در مخاطب آن زمان تأثیر میگذاشت.
به نظرتان چرا ما در موسیقیمان یک مقدار از آن فضا فاصله گرفتهایم؟
علیرضا مهدیزاده: دلایل مختلفی دارد و از رسانهها گرفته تا تغذیه صوتی که برای گوش ما تعیین میکنند و مسائل دیگر در این زمینه دخیل هستند. به نظرم ما نیاز به بازگشت به اصالت داریم و البته بازگشت به آن آرامشی که روح همه انسانها از آن لذت میبرد. آدمها هیجانات را دوست دارند اما دائم نمیتوانند در هیجان باشند و فکر نمیکنم به لحاظ پزشکی هم برای کسی خوب باشد که 24 ساعته در هیجان باشد. بنابراین آرامشی که در آلبوم "سودای ناتمام" وجود دارد یک جورهایی تعمدی بوده است تا مخاطب را یک مقدار از هیاهو و فشارها دور کنیم. آنچه که در روند تولید آلبوم تعیینکننده میشود، اشعار آلبوم است. اگر آهنگساز روی شعری کار کند که آن شعر را برای شور و شادمانی یا یک مضمون هیجانانگیز اجرا کند، نغمات، ملودیپردازیها و تمپوی آهنگ متفاوت از این خواهد بود، اما وقتی ما داریم از یک عاشقانهای صحبت میکنیم که سودای ناتمام اکثر انسانهای روی کره زمین بوده است، قطعاً ملودیها و تمپوی آهنگها هم باید در همین راستا باشد. تعهد به شعر و شاعر یکی از بزرگترین ارکانی است که هر خواننده یا آهنگسازی باید به آن عمل کند.
چطور شد که اسم آلبوم را "سودای ناتمام" گذاشتید؟
فواد سمیعی: من یک جمله کوتاه برای آلبوم نوشتهام که در کاتالوگ آلبوم هم هست. نوشتهام "سودای ناتمام روایتی است از جداییهای بیوداع که برای همهمان اتفاق افتاده است". فکر میکنم کل آلبوم در همین خلاصه میشود. روند و چینش آلبوم هم یک مونولوگ یک طرفه به معشوق است که با یک تمنا شروع میشود و بعد که اتفاق دلخواه برای عاشق نمیافتد، در قطعه دوم شروع به نصیحت کردن معشوق میکند و راز دلش را میگوید. در قطعه سوم یک شور و شادمانی وجود دارد که همراهش یک غم نهفته هم هست و در قطعه چهارم دیگر به جدایی میرسد. در قطعه پنجم عاشق دارد در خیالات خودش به دنبال معشوق میگردد و قطعه ششم یک قطعه بیکلام است که برای خود من خیلی خاص است و در ادامهاش هم آواز آقای مهدیزاده میآید. در قطعه هفتم یعنی اثر "در آینه"، عاشق در همه جا حضور معشوق را حس میکند اما فیالواقع خیالات است. در اثر هشتم دیگر به تنهایی میرسد که شما سولوی سنتور را میشنوید و در ادامهاش هم تصنیف "هنوز" است که عاشق میگوید من هنوز به عهدم وفادار هستم. اما قطعه آخر (طلوع خاموش) که یک جورهایی مستثنی از آلبوم هست و یک جورهایی هم نیست، یک حالت اعتراض گونهای دارد و یک بیت شاخص هم دارد که میگوید "افسوس که ارباب هنر بی هنرانند / چاک است گل از سرزنش خار".
در آلبوم چند قطعه ساز و آواز هم وجود دارد. به نظرتان چرا امروز در موسیقی ایرانی و بهویژه در کنسرتها کمتر به ساز و آواز پرداخته میشود و بیشتر تصانیف به اجرا در میآیند؟
فواد سمیعی: به شخصه عقیده دارم که هنرمند باید روی مخاطب و روند جامعه تأثیرگذار باشد. شما اگر به گذشتگان هم نگاه کنید، میبینید گروه "چاووش" تأثیر خودش را روی جامعه میگذاشته و مخاطب پی هنرمند میرفته است. اما الآن به علت بیزینس یا اتفاقات دیگر که ما از آن خبر نداریم، هنرمند دارد به دنبال مخاطب میرود. اگر دقت کرده باشید اکثر قطعات هم سه یا چهار دقیقه هستند و کوتاه شدهاند. این یعنی ما به دنبال مخاطب رفتهایم، در حالیکه عقیده من این است که ما باید تفکر خودمان را در موسیقی پیاده کنیم تا مخاطب به دنبال ما بیاید نه ما به دنبال مخاطب.
علیرضا مهدیزاده: در واقع هنرمند باید در جامعهاش جریانساز باشد، تا اینکه سوار بر جریانات شود. البته از این صحبت ممکن است یک برداشت غلط بشود. معتقدم که هنرمند باید با اتفاقاتی که در جامعه میافتد همراه باشد اما نه اینکه هنرمند آنچه که آموخته و وظیفه دارد به دیگران منتقل کند را رها کند و صرفاً سوار بر موجی شود که مخاطب بیشتری داشته باشد. البته از قدیم و در دنیا هم اینطور بوده که مخاطبان موسیقیهای غیر کلاسیک بیشتر است و در ایران هم میبینیم که موسیقی پاپ مخاطب بیشتری از موسیقی ایرانی دارد، اما دلیل این بیشتر بودن این است که اکثریت جامعه نمیخواهند این فشار را به خودشان بیاورند که اثری را بشنوند که مجبور باشند به آن فکر کنند. ما این را در گیشه سینمایمان هم میبینیم. مردم دوست دارند بخندد. متأسفانه این دارد به موسیقی هم منتقل میشود. یعنی مردم حتی موزیسینهایی را دنبال میکنند که با آنها بخندند. این خوب نیست چون کسانی که در زمینه شعر، ادبیات، موسیقی و هنرهای دیگر فعالیت میکنند، وظیفه و رسالتشان این است که برای جامعهشان ایدئولوژی و خوراک فرهنگی بهوجود بیاورند و انسانها را به سمت ادب، اخلاق و معرفت راهنمایی کنند.
وضعیت امروز موسیقی ایرانی در مقایسه با گذشته را چگونه ارزیابی میکنید؟
فواد سمیعی: از لحاظ تواناییهای فردی موزیسینها میشود گفت که تکنیکها بهبود یافته و خلاقیتهای جدید اضافه شده است. خوب و بدش را نمیدانم و تأیید یا ردش نمیکنم. فعالیتهای فردی موزیسینها خیلی خوب شده است. ما از میان نسل قبل که فعالیت جدیشان در دهه 60 بود نمیتوانیم چهار آدم را ببینیم که بگوییم در کنار هم یک اثر جاودانه خلق کردهاند.
علیرضا مهدیزاده: البته در بین آنها هم تک و توک اثر جاودانه بوده است اما در نسل قبل از آن که به همان کانون "چاووش" و گروههای دیگر میرسد، همبستگی بیشتری وجود داشته است.
فکر میکنید آثار روز موسیقی ایرانی نوآوری دارند یا موزیسینهای ما بیشتر دارند از هنرمندان گذشته تقلید میکنند؟
فواد سمیعی: نوآوری وجود دارد و این را نمیتوانیم کتمان کنیم اما چون جامعه سرعتی است، بنابراین با همه چیز خیلی سرعتی برخورد میکنیم و میخواهیم در پنج دقیقه بگوییم همه تکنیکها را بلد هستیم. تکنیکها بالا رفته و خلاقیتهای زیادی میبینیم ولیکن چاشنیاش چاشنی منیت است و همه میخواهیم بگوییم من این تواناییها را دارم. در واقع ما فضا را مسابقهای کردهایم، در حالی که در هنر مسابقه بی معناست، کما اینکه جشنواره هم بی معناست. واقعاً جشنواره رقابتی در هنر بی معناست.
با توجه به اینکه ما در موسیقی شاهد حضور گسترده اسپانسرها نیستیم، انتشار آلبوم از بُعد مالی چقدر میتواند سخت باشد؟
علیرضا مهدیزاده: انتشار آلبوم خیلی میتواند سخت باشد. تقریباً مثل یک امر محال میماند و اگر شما هدفتان فقط بازگشت مالی باشد، خیلی نمیتوانید روی آن حساب کنید. این مسئلهای است که واقعاً وجود دارد و ما میبینیم که در هنر دارد بیزینسهای فراوانی میشود. آن هم نه با هنرمند، چون متأسفانه تهیهکنندهها به خاطر یک سری مسائل خاص به هنرمندان اقبال نشان نمیدهند و به سراغ کسانی میروند که خیلی اسم و رسم نداشته باشند و شروع کنند آنطوری که دلشان میخواهد روی آنها مانور خبری بدهند و یک برندی بسازند و از آن کسب درآمد کنند. اما در مقابل هنرمندانی هم هستند که هدف هنری و رسالت انسانی و اخلاقی خودشان را دارند. این هنرمندان هدفشان از ارائه هنر تنها و تنها مسائل اقتصادی نیست؛ کما اینکه من و آقای سمیعی هم همین نگاه را داشتیم و خودمان تهیهکننده و اسپانسر خودمان شدیم تا آنچه که فکر میکردیم لازم است شنیده شود را به گوش مخاطب برسانیم. حالا اگر کسانی با ما همفکر و همراستا باشند، با ما همدلی و همراهی میکنند و اثر را پیش میبرند. خیلی هم نگران این نیستیم که بگوییم چه اتفاقی میافتد. شاید یک نسخه از آلبوم هم فروش نرود و یا شاید تمام تیراژ چاپ ما به پایان برسد. اینجا دیگر خود اثر است که تعیینکننده میشود.
آیا برنامهای برای برگزاری کنسرت دارید؟
فواد سمیعی: بله، انشاءالله قطعات آلبوم را با یکی از ارکسترهای بزرگ کشورمان اجرا خواهیم کرد. با آقای فریدون شهبازیان صحبتهایی داشتهایم که اگر شرایطش پیش بیاید قطعات آلبوم "سودای ناتمام" را با ارکستر ملی ایران اجرا کنیم.
فعالیتهای آتیتان به چه شکل خواهد بود؟
علیرضا مهدیزاده: فعالیتهای آتی بنده یک مقدارش به این بستگی دارد که ببینم حال خودم برای انتخاب کار چطوری است. دوست ندارم که به صرف کار کردن هر کاری که پیشنهاد میشود را بپذیرم و انجام بدهم. کما اینکه در این سالها هم همینطوری بوده است و سعی کردهام کم ولی گزیده کار کنم. تعداد کارهای من از سال 86 به بعد شاید خیلی زیاد نباشد اما سعی کردهام اگر جایی هستم، از حضورم در آن مجموعه راضی باشم و کاری را صرفاً به خاطر پول یا حضورش انجام بدهم. پیشنهادهایی برای کار به دست من میرسد. بعضی از دوستان لطف میکنند اثرشان را میفرستند و من میشنوم و اگر با شعر یا آهنگ آثار ارتباط برقرار کنم، یک سری اجراها با هم خواهیم داشت. با یک سری دوستان مثل آقای سمیعی، آقای صالحیان و آقای حسام جعفری، قطعات و رپرتوارهایی را آماده داریم و با هم تمرین میکنیم که انشاءالله به زودی هم کنسرت بدهیم و هم آثار را برای آلبومهای بعدی ضبط کنیم. من و استاد بهرام ساعد در حال حاضر داریم روی یک آلبوم کار میکنیم که آن کار در مرحله انتخاب شعر است و انشاءالله سال آینده آماده انتشار میشود. برای کنسرتها هم فعلاً سعی میکنیم تمرکزمان را روی همین آلبوم "سودای ناتمام" بگذاریم تا این آلبوم را بیشتر به گوش مخاطب برسانیم.
آقای سمیعی شما چه برنامههایی در آینده خواهید داشت؟
فواد سمیعی: من فعالیتم بیشتر در حوزه موسیقی فیلم و سریال است و در کنار آن هم آثاری مثل "سودای ناتمام" را میسازم. در حال حاضر مشغول آهنگسازی یک سریالی هستم که اسمش هنوز مشخص نشده است ولی فکر میکنم این سریال ماه رمضان سال 98 به روی آنتن میآید. آهنگسازی یک مستندی با نام "مسجد کبود" را هم انجام میدهم که در جشنوارههای بینالمللی به نمایش درمیآید.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده است بفرمایید.
فواد سمیعی: من از یک سری صفحات مجازی در اینستاگرام که با تیتر زرد کار میکنند و واقعاً محتوایی ندارند گلایه دارم. یک سری صفحات هم هستند که فقط برای درآمدزایی از هنرمندان مستقل ایجاد میشوند. بعضی از این صفحات با استفاده یا سوءاستفاده از آثار اساتید یک تعدادی فالوور جذب میکنند و بعد بدون اینکه ما درخواست بدهیم، میآیند به ما تعرفه قیمت میدهند. اگر ما برای تبلیغات اثرمان اینقدر هزینه کنیم، در قبالش چه اتفاقی برایمان میافتد؟ هیچی. این مسئله واقعاً برای یک هنرمند مستقل آزاردهنده است.
علیرضا مهدیزاده: ما اگر بخواهیم از هنر زرد فاصله بگیریم، لازم است که هنرمندان با اصالت و کسانی که کار تخصصی و حرفهای میکنند، به خاطر هدف و ایدئولوژی والای خودشان دست به دست هم بدهند و با هم همکاری و همراهی کنند تا آثاری را ارائه کنند که این آثار مثل دوره طلایی موسیقی این سرزمین، عوام و خواص را با هم جذب کند. هنوز آثار استاد همایون خرم در کوچه و بازار این سرزمین شنیده میشود و مخاطب خودش را دارد و در عین حال نمیتوانیم بگوییم این آثار اصیل یا پاپیولار نیستند. قطعه "شمع و پروانه منم" را همه شنیدهاند و بلد هستند. "مرغ سحر" هم همینطور؛ در صورتی که کاملاً بر اساس موسیقی ردیفی و دستگاهی ما ساخته شده است. چیز دیگری که میتواند به این قضیه کمک کند، همنشینی هنرمندان با هم است. ما سعی کردهایم این اتفاق در آلبوم "سودای ناتمام" بیفتد و آهنگساز، خواننده، شاعر و حتی نوازندهها دائماً با هم در تعامل باشند. من فکر میکنم اگر همه عوامل آلبومها با هم همراه و همدل باشند، حتماً اتفاقات خوبی میافتد. وقتی چند اندیشه و فکر جمع میشود، مسلماً اندیشههای بیشتری را جذب میکند، کما اینکه بسیاری از آثار فاخر موسیقی ما به همین شکل خلق شدهاند.