گروه تئاتر هنرآنلاین، نمایش «اشتراکی» اثر تازه مرتضی شاه کرم تداوم یک لذت سمپاتیک است. شاه کرم راویداستان های طبقه اجتماعی پر نوسانی است؛گویی رازها و خواب ها و گعده های خودش را به درام بدل می کند و هرآنچه به عنوان عناصر نمایش می شناسیم را به فراخور روایت ، در چنگ می گیرد و به بهترین نحو از آن بهره میبرد .
« اشتراکی» با یک قصه ساده و موقعیت معمولی آغاز می شود . دو خانواده در یک خانه اشتراکی با هم زندگی می کنند آنها قرار گذاشته اند هرگز مهمان به خانه نیاورند ولی حالا و در آغاز نمایش یکی از خانواده ها مهمان مهم و رودربایستی داری ، دارد و ...
داستان با تعلیق های پی در پی دروغ گفتن و بیم لو رفتن شروع می شود . زوج «صاحب مهمان» خودش را صاحب خانه جا می زند و خانواده دوم را مهمان شهرستانی معرفی می کند و مهمان مرموز تازه رسیده زیرو روی قضیه را می کشد واین فضای گروتسگ، مخاطب را تا نیمه راه نمایش، سرحال و قبراق با خود می برد .
موقعیت داستانی « اشتراکی» به لحاظ مسایل اجتماعی تلاش دارد حرف روز بزند . شخصیت ها به غایت ملموس و باور پذیر هستند . به لطف تجربیات زیستی و ذهنی مرتضی شاه کرم هریک از نقش ها دچار هزارتوی زندگی فردی و جمعی هستند، در میان همه حسرت ها و آرزو ها. درست مانند آدم های جامعه ایرانی هریک مزه و جذابیتی دارند که تماشاگر را لحظه به لحظه دچار غافلگیری های ریز و درشت می کند و بر این قرار ریتم نمایش و تمپوی درونی آن را با ضرب آهنگ مدیریت شده ای مبتنی بر حس مورد نیاز اثر از مخاطب و مخاطب از اثر پیش برده است .
جزئیاتی مثل فضای بی مرز اینستاگرامی و شخصیت دختر نوجوان خانواده دوم از جمله عناصری است که این روزها در نمایش های مختلف دست خورده و چرک شده اما در نمایش «اشتراکی»، هم از نظر محتوا و هم از نظر اجرا نه تنها آسیب رسان نیست که به درستی پرداخت می شود و در گلوگاه اصلی نمایش به کنش گر صحنه تبدیل می شود .
« اشتراکی» از آن دست نمایش هایی است کهنباید داستانش را لو بدهی برای همین واقعا دستم در لحظه بازی نمایش بسته است .فقط همین قدر بگویم که جهان نمایش به کفایت پرکشش و جذاب است و البته به شکلی مهندسی شده طعنه های سیاسی- اجتماعی متنوع دارد. از جمله جذابیت های شخصیت دختر خانواده که از نسل نو سرکش و خودمرجع پندار دهه 90 است. هرجا این شخصیت به میدان می آید دیالوگ های ساده هم، معنا دار می شود و صحنه به تکاپو در می ِآید . او یک صفحه اینستاگرام دارد که تلاش می کند با تولید محتوای پرمخاطب آن را به درآمدزایی برساند و برای رسیدن به این هدف حد و مرزی قایل نیست ! همین بی پروایی هم در نهایت کار دست خودش ، خانواده اش و خانواده همخانه شان می دهد . خصوصا که در اثر خوشمزه بازی هایش داستان در سیر منطقی خود، امنیتی می شود و ماجرای آقازاده طغیانگر ، والدین بی احساس و مقامات و ... رو می شود . خلاصه این که همه رازها برملا می شود و تراژدی به اوج می رسد و شلیک نهایی به داده های دریافتی مخاطب و ذهنیت شکل بافته او رخ ی دهد . گویی همراه با روایت ، نوسان حسی و روحی شخصیت های نمایش در رگ مخاطب بالا و پایین می شود .
بازی ها به حد مطلوب و لذت بخشی، به اندازه است . مادرها ، هردو در مقام بسط دهنده داستان ، به خوبی کار می کنند و مردهای دو خانواده یک فضای مردانه را با فضای شوهر خانواده به درستی در سیاق طبقه اجتماعی مورد نظر عرضه می کنند . از دختر خانواده گفتم و بیشتر نمی گویم تا با تماشای نمایش آن را تجربه کنید و بدتر از او ،پسر خانواده که به دنیال هزینه عروسی اش، چه موقعیتی بغرنجی را رقم می زند .
پروا آقاجانی، فاطمه نیشابوری، آیسان حدادی، پیمان نوری، سهند جاهد و مرتضی شاه کرم در اندازه نقش، خوش درخشیده اند. شاه کرم با آن خنده های هیستریک و راه رفتن پس از تصادف و رفتارهای متناقض نمای خود، واقعا شخصیت نمایشی اش را عمق بخشیده است .
اما در این میان مسعود کرامتی در قامت یک بازیگر دوست داشتنی و خاطره ساز حضوری مقتدارنه بر صحنه دارد . حضوری که برآیند یک اعتبار هنری بی نقص در کنار ضرورت های نقش اوست . چرخش های حسی و گوشه های رفتاری اش باعث می شود اصلا یادتان برود او همان مسعود کرامتی همیشه مهربان است !
جادوی مثال زدنی دیگر نمایش، طراحی صحنه سینا ییلاق بیگی است؛ با اینکه همیشه منتقد و مخالف صحنه پردازی مستطیل و نشاندن مخاطب بر دو ضلع بلند صحنه هستم اما اینجا با طراحی سینا ییلاق بیگی، صحنه در اختیار کارگردان است و به لحظه پردازی های ناب کمک می کند. آن کارکرد روان با دو چهارچوب خالی وسط صحنه با ذهن آدم بازی می کند و ما را به لابیرنت داستان می برد . تصویر اندازی آشپرخانه و انبار و بهره بری زیرکانه از پخش زنده صفحه موبایل که در هر پرده به فراخور موقعیت داستانی تغییر می کند واقعا زیرکانه است که از ذهن کارگردان مولف و فرمان پذیری و تخصص طراح صحنه بر می آید .
در این میان نمی توان از طراحی لباس محمود بیاتی گذشت . در جهان هنرنمایش طراحی لباس وقتی درست است که از مرزهای اتمسفر داستان بیرون نزدند و اینجا در نمایش اشتراکی چنین است .
نور در دستان رضا خضرایی بی نظیر است. کاملا ملموس است که فراتر از متن عمل کرده ؛ چیزی از حال و هوای نمایش کم نکرده که برآن افزوده است .
آنچنان که گفته شد در قواره تسلط و کارگردانی مرتضی شاه کرم در نمایش «اشتراکی» همه چیز به اندازه است. برخلاف نمایش های جن زده و پرشتاب امروز که آداب نمایش را به جا نمی آورند، خوشبختانه نمایش «اشتراکی»مخاطب را راضی از سالن بدرقه می کند .
تفاوت های سلیقه ای هم در مورد گرایشات موضوعی، داستانی، روایی و جزئیات ریز و درشت وجود دارد که از قضا همواره دلیل گپ زدن های بعد از نمایش است .
امیدوارم مرتضی شاه کرم، زیرک باقی بماند و از خاستگاه اجتماعی ارزنده خود دور نیفتد. نمایش خوب، این روزها کیمیایی است که در بساط نام ها و چهره ها پیدا نمی شود ولی حرفه ای ها همچنان پرچمدار آن هستند.
نویسنده: علی اکبر عبدالعلی زاده
انتهای پیام