گروه معماری هنرآنلاین: آرتور امیدآذری سال ۱۳۸۰ دفتر معماری آرتور و همکاران را تأسیس کرد. هدف حرفهای او ارتقای دید عمومی نسبت به هنر معماری است. امیدآذری علاوه بر تدریس در دانشگاه، از سال ۱۳۷۹ تاکنون در زمینه طراحی و معماری پروژههای مسکونی و تجاری فعالیت داشته و آثار او بارها در رقابتهای مختلف داخلی و خارجی درخشیدهاند که در این میان میتوان به دریافت لوح تقدیر از جایزه معماری آمریکا، فینالیست مسابقه معمار برای پروژه افشاریه، فینالیست رقابت 2A2017 برای سه پروژه و... اشاره کرد.
او تاکنون بیش از پنج هزار اتود حجمی، اسکیس و کروکی را دریک فرآیند خلاق به طور مداوم ترسیم کرده که حاصل آن تألیف بیش از ده کتاب تخصصی معماری از ایده تا اجرای پروژهها با طرحهای نو و خلاقانه بوده است. مشروح گفتگوی هنرآنلاین با این هنرمند عرصه معماری را در ادامه بخوانید:
آقای امیدآذری لطفاً ابتدا درباره نحوه ورود خود به عرصه معماری بگویید.
پدر من طراح قالی و فرش بودند و من همواره آن حس و حال قلم زدن و بازی با رنگها را دوست داشتم. با توجه به عقبهای که از خانواده داشتم و همچنین آن شم هنری که در من وجود داشت، قدرت تجسم من در گذر زمان تقویت شد و همواره در رؤیا تصور میکردم که یک شهر آرمانی را طراحی کرده و ساختهام و در آن شهر راه میرفتم. البته علاقهمندی خانوادهام به سینما هم باعث شد ارتباط تنگاتنگ با فضا را تجربه کنم و بعد از دیدن هر فیلم آن فضا را تحلیل و رؤیابافی میکردم. مدرک کارشناسی ارشد معماری را از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و دکترای تخصصی را از دانشگاه آزاد در زمینه خلاقیت در فرآیند طراحی معماری دریافت کردم. با استادانی چون دکتر رازجو، جاوید و هوشنگ اردلان کار کردم. چند نمایشگاه انفرادی و جمعی در حیطه هنر و معماری در دوران دانشجویی برگزار کردم که باعث شد به سرعت وارد کار اجرایی بشوم.
با توجه به پیشرفت فناوری در معماری و طراحی چرا همچنان بر یادگیری و استفاده از اسکیس تأکید میشود؟
موضوع اصلی بحث از اینجا شروع میشود که خلاقیت در چه قسمتی از کار قرار دارد؟ چگونه یک فرد خلاق میشود؟ یک معمار خلاق است و دیگری خلاق نیست. خلاقیت نوع خاصی از منابع تجدیدپذیر و استعداد انسانی است که ایدهها، تخیل و رؤیاها را به واقعیت تبدیل میکند یا به عبارتی توانایی خلاق به تفکر خلاق بستگی دارد. به نظر من فردی میتواند خلاق باشد که ذهنش را تقویت و آن توفان فکری را که در ذهن باید شکل بگیرد شکار کند و یکی از آنها اسکیس است. تمام پروژههایی که در دفتر انجام میدهیم چند نفر مدل میزنند و من مدام در حال طرح کشیدن هستم و شاید کمتر از چهار یا پنج دقیقه طرح میکشم، قبل از اینکه طرح نرمافزاری شود من ویوها را میکشم.
زمانی که ذهن معمار قدم در دنیای خلاقیت میگذارد و طرحی خلاقانه خلق میکند باید قبل از استفاده از نرمافزار باشد. در واقع باید قبل از اینکه پروژه را با نرمافزاری طراحی کند بداند چگونه میتوانند طرح را تقویت کنند و یکی از اصلیترین روشها اسکیس است که آن فضا را میکشد و طراحی میکند. با اسکیس سریع میتوانیم متوجه شویم چه قسمتهایی مزاحم هستند، حتی در تمام دنیا معمارهای بزرگ نیز با اسکیس شروع میکنند و این یعنی اسکیس یک بخش اصلی است.
البته امروز یکسری مباحث دنیای اسکیس را تغییر داده است. برای مثال اسکیس در کنکور مهم است و این مساله یک مقدار به این روش صدمه زده و یک مقدار ذهنیتها را تغییر داده است. به بیان دیگر، یعنی اسکیس آکادمیک شده و خلاقیت را کم کرده و دانشجویان فقط یاد میگیرند در کنکور قبول شوند. به نظر من تعریفها را به یک سمتی بردند که اسکیس یعنی شما هر چیزی را که میبینید روی کاغذ نقاشی کنید درحالیکه هیچچیز نباید ببینی، باید تجسم کرد و طرح کشید.
پس با توجه به توضیح شما این دو مکمل یکدیگرند.
قطعاً میتوانند کنار یکدیگر قرار بگیرند، به عبارتی بهتر است برای طراحی آن را تجسم کنیم. نرمافزار بهعنوان اولین گام نمیتواند کمک کند. من معتقدم بسیاری از ایدههای خاص و ناب ناگهان در ذهن شکل میگیرند مانند شعر نابی که شاعر در خلسه میرود و مینویسد، هنر و معماری نیز اینگونه است. طرح در یک لحظه در ذهن فرد میآید و فرد باید چنان توانمند باشد که سریع طرح را شکار کند و روی کاغذ بکشد، وقتی طرح روی کاغذ پیاده شود معما حل شده است. بعد سراغ سهبعدی کردن میرویم و وقتی طرح سهبعدی شود دوباره معمار میتواند در جزئیات اتود بزند و دیگر مسیر هموار شده است. من نام این روش را «آن» گذاشتهام که به معنای لحظه است، در لحظه معمار ایده پروژه را خلق میکند. اما من احساس میکنم امروز استفاده از این روش کمتر شده زیرا دنیای مجازی آنقدر گسترده است که با یک جستجو میتوان هزاران فرم را پیدا و استفاده کرد.
پیشرفت فناوری چه تأثیری بر صنعت ساختمان داشته است؟
این مسائل نیز تعریفهای خاص خودشان را دارند. درست نیست که صنعت ساختمان از فناوری عقب بماند بلکه باید همپای آن پیش برود. ما چند روز پیش به یک شوروم سرامیکی دعوت شده بودیم، استندهای بزرگ سه متری با کیفیت خوب آنجا وجود داشت که شاید خیلی فاخر و در حد جهان اول نباشند اما قدمهای خوبی در این مسیر برداشته شده است، این نشان میدهد صنعت ساختمان، تولید و متریال به سمت پیشرفت میرود و این سؤال مطرح است که ما معمارها کجا قرار داریم؟ آیا معمارها توانستهاند خودشان را به صنعت ساختمان و متریال برسانند؟ آیا نوآوری دارند یا فقط کپی میکنند؟ چقدر برای یک پروژه وقت میگذارند؟ چقدر با پروژه زندگی میکنند؟ آیا خودشان را جای کسی که میخواهد در آن مکان زندگی کند میگذارند؟
من همیشه عادت دارم در طراحی پروژهها خودم را جای ساکنین بگذارم. مثلاً تصور میکنم هر وسیله بهتر است کدام قسمت قرار بگیرد و چگونه بهترین کیفیت را داشته باشد که علاوه بر زیبایی، عملکرد بهتری نشان بدهد. به نظر من در صنعت ساختمان معمارها باید با جدیت دنبال نوآوری باشند و از فناوری عقب نمانند. پروژهها و کیفیتهای کار ما مستلزم انتخاب درست متریال است اگر معمار بتواند متریال درست انتخاب کند کارش شکیلتر و فاخرتر میشود.
عمده فعالیتهایتان در معماری روی چه نوع پروژههایی متمرکز بوده است؟
آغاز فعالیتهای من از سال ۸۰-۷۹ با طراحی پروژههای مسکونی و ویلاسازی بود که طراحی داخلی، حجم و نما انجام میدادم. البته روی مجتمع تجاری بزرگ هم کار کردم که یکی از آنها مجتمع تجاری در دماوند است؛ مجموعه بزرگی با بخشهای مختلف از جمله سینما، شهربازی و مواردی از این دست. در حال حاضر بیشتر روی ساختار ویلا متمرکزم چون ساختار ویلا بسیار خلاقانه است. در ویلاسازی معمار اختیار بیشتر دارد و خلاقانه میتواند اتود بزند. وقتی ما در دفتر یک پروژه را شروع میکنیم به شکل گروهی درباره طراحی بحث میکنیم که چه فاکتوری میتواند این پروژه را خاص کند تا با پروژههای قبلی متفاوت باشد. عواملی مثل نوع زمین، چشماندازها و اینکه کاربر چه چیزی از ما میخواهد و در چه فضایی آرامش دارد در نظر میگیریم و این خواستهها را بهصورت تخصصی به پروژه تزریق میکنیم. ما در مجموعه گروه ساختمانی آرتور گروه ساخت، طراحی و تأسیسات نیز داریم و به نظر من مجموعهای در صنعت ساختمان موفق است که تمام اعضا به شکل گروهی با هم همکاری کنند.
لطفاً درباره برجستهترین پروژه اجرایی خود و ویژگیهای آن توضیح دهید؟
ویلای افشاریه که تقدیر ویژه جایزه آجر هم دریافت کرد. آن پروژه با عشق طراحی شد، با بازیهای آجرکاریها و سایهروشنهایی که آجرها داشتند و توجه به خواستههای کارفرما این پروژه ساخته شد. من اسم این را تجربه زیست میگذارم که ما تجربه زیست یک کاربر را که میخواست در یک ویلا زندگی کند در آن پروژه ایجاد کردیم، این پروژه تجربه متفاوتی بود حتی در جزئیات. در بحث تجاری نیز معماری داخلی پروژه دیدارسنتر است. در این پروژه ریتمهایی که با چوب در سقفها کار کردیم و نورپردازیها خیلی خاص شدهاند و همان اتودهایی که من زده بودم تیم عالی نجاری توانستند ایجاد کنند. سقف در نوع خودش دارای یک ریتم خاص است و وقتی نور به چوبهای روی سقف میخورد یک بازتاب خاصی به محیط پیرامون میدهد و به نظر من این همان «آن» پروژه است. من اعتقاد دارم ایده الهام میشود و زمان شروع طراحی یک پروژه وقتی اتود میزنم بعد از یک مدت زمانی آن ایده خودش را نشان میدهد.
کارنامه شما نشان میدهد در رویدادهای مختلف شرکت کرده و جوایزی هم به دست آوردهاید. با توجه به اینکه یک فرد علمی و دانشگاهی هستید، بازخوردهای داخلی چگونه بود؟
چنین اتفاقهایی در مجموع خوب بود و آنهایی که در حیطه علم و دانش هستند میدانند که چقدر ارزشمند است که در فضای آکادمیک آموختهها را در صنعت ساختمان بیاوریم و کاربردیشان کنیم. من مقالههای پژوهشی زیادی تألیف کردهام و در مسابقات جهانی نیز پروژههایم مقام گرفتند، بعضی از آنها تقدیر شدند و به مرحله فینال رسیدند، در مسابقات داخلی نیز خیلی از پروژههای ما رتبه اول را گرفتند و برگزیده شدند. در این حیطه من خیلی دنبال جوایز نبودم و تیم ما خواستند که در مسابقات شرکت کنیم و به لطف خدا نیز نتایج خوبی گرفتیم و به نظر من جوایز برای همه افراد مجموعه است. در یک پروژه دهها نفر ایده را پرورش میدهند و پروژه ساخته میشود و در آخر در اختیار کاربر قرار میگیرد یعنی یک اتفاق مفصل و طولانی از دانشگاه شروع میشود و آموختهها کنار هم قرار میگیرند تا آسایش را برای کاربر فراهم کنند این مهمترین مساله است. گاهی یکسری پروژهها فقط میخواهند فیگور داشته باشند که جایزه بگیرند. برای جایزه پروژه طراحی میکنند و کاربر فراموش میشود.
شما بهعنوان داور در رقابتهای مختلف دانشگاهی شرکت میکنید. این رقابتها چه کمکی به دانشجویان این رشته میکند؟
این تجربه خوبی برای دانشجویان است. در این مسابقات بحث فقط اول یا دوم بودن نیست، بحث یادگیری، باکیفیت کار کردن، کاربر را شناختن است، اینکه آنها چگونه میتوانند فرم و عملکرد را در یک نقطه با یک راهبرد روی هم بگذارند و به یک نتیجه مطلوب برسند. این مساله بسیار مهم است که کار فقط تزئینات نباشد بلکه کاربردی باشد، کاربر مهم باشد، تأثیری که روی شهر میگذارد مهم است. تمام این مسائل در فرآیند شکلگیری یک کار خوب مهم است.
دو نوع نگاه در طراحی یا معماری مطرح است؛ عدهای به شکل علمی وارد فضای اجرایی میشوند و عدهای هم تجربی. آیا شرایط برای افرادی که از فضای دانشگاهی وارد فضای اجرا میشوند با افراد دیگر یکسان است؟
کسانی که پیشینه کار علمی دارند میتوانند از این تجربه بیشتر استفاده کنند. زمانی که معمار در مورد مسائل تحقیق و پژوهش میکند و سالها درگیر یاد گرفتن طراحی برای کاربر است راحتتر میتواند آموختهها را وارد صنعت ساختمان کند و پروژههای ارزشمند بسازد. من نام این مساله را آشتی دنیای علم و دانشگاه با صنعت ساختمان میگذارم. خیلی دوست دارم یک روز یک مدرسه با این تم تأسیس کنم که واقعیتها را بسازیم و آنجا دانشجویان یاد بگیرند کار اجرایی کنند و مصالح را بشناسند. به نظر من این نقص جامعه دانشگاهی برای دانشجوهای معماری است که بعد از فارغالتحصیلی باید تازه سراغ کارآموزی بروند، بهتر است این اتفاق از ابتدا بیفتد و خوشبختانه من این فرصت را داشتم که در دوران دانشجویی کار کنم. یکی از کارهایی که به دانشجویان کمک میکند تا با واقعیتهای اجرایی آشنا شوند برگزاری کارگاه و سمینار با حضور معمارانی است که کار اجرایی انجام میدهند. این تفکر درست نیست که عدهای معتقدند افراد علمی و مدرسین دانشگاهها نمیتوانند در صنعت ساختمانسازی قدمهای بزرگ بردارند و حتی با این مساله مقابله میکنند؛ اما بهتر است به افراد دانشگاهی فضا داده شود.
در پایان اگر صحبتی باقی مانده بفرمایید.
باید به کیفیت پروژهها توجه ویژه بکنیم تا در جامعه معماری به تکامل برسیم و به سمت واقعگرایانه بودن پیش برویم نه اینکه فقط یکسری رویدادهای ژورنالی بیفتد. البته کار سختی است چون جامعه به سمتی رفته که فیگور مهم شده است. البته فکر میکنم در تمام دنیا اینگونه باشد. در مسابقه پروژهها با عکسها قضاوت میشوند که عکاس حرفهای نیز میتواند در پروژه خیلی تأثیرگذار باشد در حالی که باید به واقعیتها بیشتر توجه کرد. امیدوارم در آینده نتایج خوبی بگیریم و در حیطه آموزش معماری بتوانیم آموزش صنعت ساختمانی را وارد نظام دانشگاهی کنیم تا دانشجویانی که وقت میگذارند و فارغالتحصیل میشوند راحتتر وارد بازار کار شوند.