سرویس معماری هنرآنلاین، باغ ایرانی از جمله فضاهایی است که شاعران این مرز و بوم به کرات از آن سخن گفته و فضای بهشت گونهاش را به تصویر کشیدهاند. در واقع باغ ایرانی فضایی است که هنوز هم بسیاری از ایرانیان به آن میبالند و درباره چنین ارتباط تنگاتنگی با طبیعت داستانها نقل میکنند؛ اما نقطه اصلی و تأسف بار مسئله اینجاست که ما در معماری معاصر به جز چند اثر باقی مانده از گذشته، هیچ رد پای مشخصی از دیدگاهها و مفاهیم باغ ایرانی را در معماری معاصر نمییابیم.
بدیهی است که دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری به یافتن معنا در فضا و مکانی علاقهمند است چرا که اساساً این مکانها هستند که به باور انسانها تجسد بخشیدهاند و ارتباط عمیقی را با ساختار وجودی محیط و اجتماع به وجود آوردهاند. یقیناً یکی از مهمترین مباحث و مفاهیم در دنیای کنونی، پیوند انسان با طبیعت و همراهی با این بخش است. بر همین مبنا نیز دنیای امروز به خصوص در کشورهای پیشرفته بیش از هر زمانی به سمت معماری سبز سوق یافته است. با این دیدگاه به جرات میتوان گفت که چگونگی ارتباط انسان با طبیعت و شناساندن نوع این ارتباط شکل گرفته، گام اولیه در بررسی مفهوم مکان است. از سویی دیگر، باغ ایرانی به عنوان نمونه متعالی از منظر ایران، تصویر باورهای انسان ایرانی در بطن تاریخ است که علیرغم ناملایمات، همچنان به عنوان الگویی موفق از آن یاد میشود.
ایران از جمله کشورهای گرمسیری است که با وجود بیابانهای گسترده، همواره معضل آب را در تاریخچه خود داشته است و دلچسبترین بخش ماجرا آنجاست که اغلب باغهای ایرانی در مناطقی کویری و کم آب درخشیدهاند. در واقع ظهور باغهای ایرانی در فضاهای کویری و خشک ایران و احترامی که ایرانیان برای همراهی و همزیستی با طبیعت در دورههای مختلف مد نظر داشتهاند، همان مفهومی است که امروز جای آن به صورت جدی در معماری کنونی ایران احساس میشود.
بالکنهای بیروح در آپارتمانهای بتنی کلانشهرهای ایران و حیاطهایی که به خاطرات پیوستهاند، این روزها تنها فضاهایی به شمار میروند که اغلب معماران برای ارتباط کاربران با طبیعت مد نظر قرار میدهند. این در حالی است که به خاطر روحیه و شرایط اجتماعی ما ایرانیان امروزه نه تنها تراسها بلکه حیاطهای باقی مانده نیز، به دلیل قرار داشتن در معرض دید همگان، کمتر مورد استفاده قرار میگیرد و به عنوان فضایی اختصاصی برای همزاد پنداری ایرانیان به شمار نمیرود.
به نظر میرسد که باغ ایرانی با وجود مفاهیم گستردهای که در آن نهفته است، همچنان از چشم بسیاری از هنرمندان مغفول مانده است تا جایی که حتی معماران نیز برای طراحی فضاهای سبز شهری، الگوهای جهانی را به فضای آشنا و دلچسب باغ ایرانی ترجیح میدهند.
آب از جمله عناصر مهم در باغ ایرانی به شمار میرود که خود باعث ایجاد حس بهتری در مخاطب و کاربر میشود که متأسفانه در اغلب پارکها و فضاهای سبز شهری حذف شده است.
به نظر میرسد یکی از دلایل دور ماندن ما از مفهوم باغ ایرانی ایستادن در زاویهای است که باعث عدم انس ما با این مفهوم شده است. در نتیجه شاهد هستیم که در دنیای امروز ما باغ، حیاط، ایوان و حتی خیابان نیز نداریم که البته خودمان فکر میکنیم که این تعاریف را داریم. متأسفانه در مدرسه معماری امروز ما، دانشجویان تفاوت بین حیاط و باغ یا ایوان و بهار خواب را نمیدانند. یکی از عمده تمایزات باغ ایرانی نحوه نگاه به گیاه و طبیعت است. در باغ اروپایی محیط طبیعی به کناری زده میشود و به جای آن ردیف درختان تصرف شده هستند، که همه به یک شکل مشخص و فرمپذیر دیده می شوند، بنابراین در چنین باغهایی شاهد لابیرنت هندسی سبز هستیم. در واقع حد اعلای رفتار اروپا با باغ، رام کردن آن است یعنی وقتی گیاه تحت سلطه انسان قرار میگیرد، میتواند وارد باغ شود و به نوعی این باغها نمایش سلطه انسان بر طبیعت است این در حالی است که ما در باغ ایرانی دیدگاه متفاوتی را از جنس همراهی و دوستی با طبیعت شاهد هستیم. در بخشی
شاید فضای خشک و سرد شهرهای، حاصل نبود آشنایی و شناخت کافی از سوی معماران ما با مقولههایی چون باغ ایرانی باشد. در واقع ما به نظر میرسد که در چنین شرایطی به جز تعدادی انگشت شمار از معماران بزرگ، سایرین از مفاهیمی چون باغ ایرانی غافل ماندهاند و مفاهیم موجود در چنین فضاهایی را که حاوی تجربیات و اندیشههای عمیق پیشینیان ماست، با نظریات وارداتی و طرحهای تکراری تعویض کردهاند.