سرویس معماری هنرآنلاین: ستار ستاری از جمله معمارانی است که نقشی مهمی در بازسازی مناطق زلزلهزده کرمان و نواحی جنگزده رامهرمز داشته است. او که سالها به عنوان مدرس دانشگاه در ایران فعالیت داشته، 17 سال پیش ایران را به قصد انجام تحقیقات و اخذ مدرک دکترا ترک کرد و در استرالیا مشغول به کار شد. ستاری امروزه یکی از فعالترین چهرههای معماری است که بنا بر وظیفه انسانی خود هر ساله چندین بار برای ارائه تحقیقات خود در زمینه معماری پایدار به ایران سفر میکند. او که در سفرهای متعدد خود، نشستهای گوناگونی را با دانشجویان و مسئولان درباره معماری پایدار داشته، معتقد است که معماری و شهرسازی نقش مهمی در کاهش آلودگی زمین ایفاء میکنند. او از راهکارهایی سخن میگوید که به واسطه آن میتوان به کاهش آسیبهای زیست محیطی در حوزه ساختمانسازی و معماری کمک کرد. آنچه میخوانید گفت و گوی هنرآنلاین با این معمار برجسته در خلال سفری او به ایران است.
جناب ستاری اجازه بدهید بحث را از اینجا شروع کنیم که اساساً چطور وارد حوزه معماری شدید؟
من بنا بر علاقهای که به حوزه معماری داشتم در دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم. پس از آن در سال 69 به عنوان مدرس در دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه یزد و دانشگاه هنر کرج، مشغول به کار شدم. در آن دوران من درسهای ساختمان تدریس میکردم و تا سال 1381 جزء هیئت علمی دانشگاه یزد بودم البته در دانشگاه هنر و شهید بهشتی نیز حق التدریسی کار میکردم. محل نماز جمعه اهواز و زنجان، مجتمع فرهنگی سینمایی دزفول، مجتمع فرهنگی سینمایی اصفهان، مجتمع فرهنگی سینمایی تبریز و کرمان از جمله کارهایی بود که من در آن دوران، انجام دادم. علاوه بر این، کار مکانیابی سینما و تئاتر را در نزدیک به 100 شهر انجام دادم. همچنین در حدود 40 شهر ایران، ساختمان کانون پرورش فکری کودکان را ساختم که طراح و پیمانکار آن بودم. از جمله کارهای دیگری که انجام دادم، اسکان جنگزدههای اهواز در رامهرمز بود. من یک سال و نیم در آنجا حضور داشتم و برای مردم کارخانه یخ، حمام و توالت صحرایی ساختم و اسکان اضطراری انجام دادم. از جمله کارهای دیگر، اسکان زلزلهزدگان کرمان بود که در آنجا نیز با یک سیستم ارزان، کار اسکان مردم را انجام دادیم.
چطور شد که از ایران رفتید و در حال حاضر چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
من سال 1380 برای گرفتن مدرک دکترا به استرالیا رفتم. در طول 18 سالی که در این کشور هستم، موفق به دریافت دو مدرک دکترا در عمران و معماری شدم و حدود 11 سال است که در دانشگاه به عنوان هیئت علمی کار میکنم البته مشخصاً پایداری، تدریس میکنم.
در حال حاضر شما یک سری سمینار و کلاس در ایران دارید که در سال چند بار تکرار میشود. این برنامهها بر چه اساسی شکل گرفت و چطور شد که مجدداً به فعالیت در ایران پرداختید؟
طی این سالها که در استرالیا بودم، همواره احساس میکردم که میتوانم در ایران به شکلی مفیدتر فعال باشم. بر همین مبنا با دانشگاهها ارتباط برقرار کردم. پس از آن توانستم از طریق وبسایت جذب نخبگان مجدداً در سه دانشگاه یزد، شهید بهشتی و تبریز مشغول به کار شوم. در این راستا به عنوان استاد مدعو، زمانی که دانشگاهها در استرالیا تعطیل است، به ایران میآیم و تدریس میکنم زیرا در این مدت متوجه شدم که ما بسیار به مبحث پایداری در ایران نیاز داریم.
پایداری در سازه شامل چه مباحثی است؟ روی چه مباحثی تأکید دارد و چه مقولاتی را در برمیگیرد؟
پایداری در دنیا از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 70-1960 آغاز شد. در واقع وقتی کشورهای عربی تصمیم گرفتند که به امریکا و اروپا نفت نفروشند، نخستین جرقهها برای فکر کردن به انرژی پایدار زده شد. در این روند کشورها به دنبال راه حلی برای انرژیهای تجدید پذیر رفتند. پایداری در لغت نامه آکسفورد به معنی این است که کاری اصولی، منطقی، پایدار و عمومگرا ارائه شود. در واقع پایدار در سازه با این هدف که بشر بتواند مشکلات و آلودگیهایی که در گذشته بوده را اصلاح کند، شکل گرفت. در ادامه گرم شدن زمین نیز بر لزوم توجه به پایداری انرژی تأکید کرد. در آن زمان جانسون با مدارکی به کنگره آمریکا رفت و در آنجا اعلام کرد که مدارک مستندی را از گرم شدن کره زمین دارد اما واکنشها به او نظیر برخوردی بود که سالها قبل با گالیله شد. بنابراین جانسون را در سال 1980 به زندان انداختند. البته که سالها بعد همه متوجه گرم شدن کره زمین شدیم. جرقه سوم در این مسیر سوراخ شدن لایه ازون بود. پس از سوراخ شدن لایه ازون در منطقه استرالیا که باعث افزایش میزان سرطان پوست شد، دنیا تصمیم گرفت که گازهای گلخانهای را از سیستم حذف کند. حاد شدن گرمایش زمین باعث شد که این مسئله به شکل جدیتری توسط کشورها دنبال شود. همانطور که میدانید در سالهای اخیر ما شاهد اتفاقاتی چون آتشسوزی جنگلهای کالیفرنیا بودهایم که به شکلی غیرطبیعی گسترده شده است. از سوی دیگر یخهای قطب جنوب در حال آب شدن هستند تا جایی که با اندازهگیریهای انجام شده، محققان متوجه شدند که سطح آب اقیانوسها 40 سانت بالا آمده است؛ بنابراین اگر چنین روندی ادامه پیدا کند، کشور بنگلادش و موزامبیک عملاً از روی زمین حذف خواهد شد و به زیر آب فرو خواهد رفت.
خوب با توجه به مباحثی که فرمودید، نقش معماری در این شرایط چیست؟
به طور حتم مبحث پایداری تلاش در حفظ جهان دارد زیرا اگر دنیا رو به اضمحلال برود، معماری دیگر معنایی نخواهد داشت. همانطور که اشاره کردم، مباحثی در سطح جهان شروع شده که به طور حتم با مهندسی ارتباطی مستقیم دارد، زیرا اگر ساخته دست مهندسها را از روی زمین برداریم، کره زمین خالی خواهد شد و مشکلات از بین میرود. تمام این اتفاقات یعنی گرم شدن کره زمین، نیز ساخته دست مهندسان است بنابراین اگر دانش ما کافی باشد، این صدمات را به کره زمین نمیرسانیم. خورشید، چهل برابر بیشتر از آنچه که دنیا به آن نیاز دارد، انرژی تولید میکند اما از آنجا که دانش ما ناقص است، با حفر زمین، نفت و زغال سنگ بیرون میآوریم و میسوزانیم که خواسته یا ناخواسته این اتفاقات را رقم میزند. پس از اتفاقاتی که به آن اشاره کردم و در جلساتی که برگزار شد، کشورها تصمیم گرفتند که گازهای گلخانهای را تا سال 2050 کاهش دهند زیرا در غیر این صورت زمین 5 درجه گرمتر خواهد شد. گرمتر شدن زمین نیز قطعاً سبب خواهد شد که 7 متر سطح دریاها بالاتر بیاید که در این صورت کره زمین قابل زندگی کردن نخواهد بود. همانطور که میدانید همه کشورها و از جمله ایران، این قطعنامه را امضاء کردهاند اما تحریمها موانعی را در این راستا ایجاد کرده است، زیرا با وجود تحریم امکان خرید برخی ماشین آلات و جایگزینی آن وجود ندارد. در هر صورت ما اگر بخواهیم تولید گازها را در ایران کم کنیم، ابتدا باید محاسبه کنیم که این گازها از کجا تولید میشود؟ و هر بخش چند درصد از این تولید را بر عهده دارد؟ به طور حتم، بین 30 تا 50 درصد از گازهای گلخانهای مربوط به صنایع ساختمان است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تولید میشود. اگر در این محاسبات ترانسپورت را نیز به ساختمان اضافه کنیم، باید بگویم که بین 50 تا 60 درصد گازهای گلخانهای مربوط به ساختمان و شهرسازی است. سازمان ملل به دلیل اهمیت این مسئله، مطالعات مفصلی در بخش تأسیسات نیروگاهی اتمی، انرژی و برق انجام داده است. البته کاهش گازهای گلخانهای برای هر کشوری، هزینه کلانی در بر دارد، بنابراین حتی رئیس جمهور آمریکا نیز سعی در به تعویق انداختن طرحهای این بخش دارد.
آیا ما هم برای کاهش گازهای گلخانهای در بخش ساختمان و معماری نیازمند هزینههای کلان هستیم؟
خیر. در ایران طی محاسباتی که به عمل آمده، متوجه شدیم که در ساختمانها و معماری با کمترین یا حتی هیچ هزینهای میتوان تولید این گازها را به حداقل رساند. البته در مطالعات دیگری نیز محققان به این نتیجه رسیدند که حدود 50 درصد گازهای گلخانهای در بخش ساختمانها و شهرسازیها میتواند بدون هیچ هزینهای کاهش داده شود. بررسیهای سازمان ملل در بخش نیروگاه انرژی و برق نشان داده که این حوزهها دارای هزینههای سنگینی است که فشار زیادی به دولتها وارد میکند به همین خاطر این سازمان امکان فشار آوردن را ندارد و راهحلها و استدلالهایی را به رایگان در اختیار کشورها قرار میدهد، در این نقطه است که وظیفه معمارها سنگین میشود. یکی از زمینههای مطالعاتی من در دوره دکترا مربوط به کاهش گازهای گلخانهای ساختمان بود. در این تحقیق من به این نتیجه رسیدم که 65 درصد گازهای گلخانهای در استرالیا را میتوان کاهش داد. به عنوان مثال سیمان پورتلند که مصرف بسیار زیادی نیز در صنعت ساختمان دارد، بالغ بر 60 درصد گازهای گلخانهای دنیا را شامل میشود. امروزه برای کاهش این آلودگی از تکنولوژی خاصی به نام " ژئو پلیمر" استفاده میشود. این تکنولوژی، سیمانی است که از پروسه تولید آهن به دست میآید. در ایران نیز مقالات بسیاری وجود دارد که بر روی ژئو پلیمر کار شده است. در واقع روی این موضوع به لحاظ علمی کارهایی انجام شده اما از نظر کاربردی هنوز تا اجرا، مراحلی وجود دارد. بعد از تحقیقات علمی و آزمایشگاهی باید جزو استاندارد شود که البته در این راستا، کارهایی بر روی ژئو پلیمر انجام شده است. در این راستا فرودگاهی در استرالیا با استفاده از ژئو پلیمر ساخته شده که کار بسیار شکیلی نیز هست.
شما دورههایی را میگذارید که در راستای آشنا کردن گروههای مختلف به خصوص معماران با مقوله معماری پایدار است. به نظر شما بازخورد این دورهها چطور بوده و فکر میکنید چند درصد از این مباحثی که به صورت نظری سر کلاسها مطرح میکنید، به شکل علمی ما طی آیندهای نزدیک در ساختمانسازی ایران خواهیم دید؟ با توجه به مبحث کمبود انرژی در ایران و جمعیتی که داریم، فکر میکنید چقدر در حوزه معماری توانستهایم به این مقوله توجه کنیم؟
من در سطوح مختلف کلاسهایی دارم و با دانشجویان کار میکنم. حتی به جزیره کیش و هندرابی رفتم و درباره محیط زیست با آنها صحبت کردم زیرا آب در ایران مسئله مهمی است. صحرای آریزونا شبیه کویر یزد ماست، ما تأسیساتی را پیدا کردیم که در صحرای آریزونا نیز از آن استفاده میکنند. این سیستم صد هزار لیتر آب را از هوا دریافت میکند که پیشنهاد آن را به مسئولان ایران نیز دادهام.
اساساً پایداری در معماری دارای چه ویژگیهایی است که باید به آن توجه کرد؟
پایداری معیارهایی چون، آلودگی آب، اکولوژی، انرژی و بخشهای مختلف دیگر دارد اما به دلیل تاریخچهای که اشاره کردم؛ در اروپا و امریکا وابستگی به انرژی بیشتر است و حتی اولویت نخست به شمار میرود. در ایران اما با توجه به اینکه نفت و انرژی وجود دارد، مسئله اصلی در ایران آلودگی و بعد آب و سپس اکولوژی و انرژی است. من امروز متوجه شدم که در ایران نیز سعی کردهاند مانند اروپا برای ساختمانهای تهران شناسنامه انرژی تهیه کنند درحالیکه معیارهای انجام این کار، بر اساس اروپا است! در ایران انرژی برق ارزان است بنابراین نمیتوان از خانوادهها انتظار داشت که برای تأمین برق از طریق خورشید، هزینه کلانی را صرف نصب سولار کنند. متأسفانه به خاطر امضای قرارداد گازهای گلخانهای، برخی مسئولان دستپاچه شدهاند و هر کاری در اروپا انجام شده را در ایران تکرار کردهاند، درحالیکه مسئله آنها مسئله ما نیست زیرا مشکل ما انرژی نیست بلکه آلودگی آب است. ما در شهرهای بزرگی مانند تهران برای تهیه شناسنامه یک ساختمان باید بر مسئله آلودگی تأکید کنیم نه انرژی. باید بفهمیم که یک ساختمان، چقدر آب مصرف میکند؟ و به چه شکلی میتوان این مصرف را کاهش داد. آلودگی مسئله تهران است اما در روستا این مشکل تبدیل به معضل آب میشود.
در وضعیت کنونی، آلودگی تهران نقش مستقیمی بر زندگی روزمره مردم دارد. آیا معماری در این شکلگیری این بحران مؤثر بوده است؟
صد در صد. ساختمان محیطی برای همه است بنابراین باید به ابعاد مختلف آن توجه کرد. طبق تعریف برامپ لند،"اگر ساختمانی به عنوان معمار میخواهی بسازی، با این نگرش بساز که نوه یا نتیجهها نیز، امکان زندگی در این فضا را داشته باشند." ما به عنوان آرشیتکت، سهم بسیار مهمی در تولید گازهای گلخانهای داریم. در انگلیس از سی سال پیش، توجه به گازهای گلخانهای شروع شد و 16 دانشگاه معروف نظیر: آکسفورد، کمبریج، لندن و...، مرکزی را ایجاد کردند تا توصیه و دستورالعملهایی ارائه دهند تا مراکز بدانند که چگونه گازهای گلخانهای ساختمان را کاهش دهند. فرض این مرکز بر این است که تا 80 درصد میتوان این گازها را کاهش داد. در این راستا راهکارهایی ارائه شده که از جمله آن، دوباره استفاده کردن مصالح است که قبلاً مرسوم نبوده است. در این راستا، انگلیس برای ثابت کردن آزمایشهایش، ساختمان استادیوم المپیک 2012 را با استفاده از مصالح بازیافتی ساختمان، ساخت که بازخورد بسیار خوبی نیز داشت. استادیوم پکن و استادیوم لندن یک اندازه هستند اما آهنی که در استادیوم لندن استفاده شده، یک دهم استادیوم پکن است. معماری که استادیوم لندن را طراحی کرده با دید پایدار کار کرده است. استادیومی نیز در لندن مخصوص دوچرخه سواری وجود دارد که معمار آن صد در صد ساختمان را با مصالح بازیافتی ساخته است.
به نظر میرسد آنچه که مد نظر شماست، نیازمند تغییر بخشی از سرفصلها در بخش آموزش و سیاستگذاری است. شما فکر میکنید، چقدر در سر فصل آموزشی امکان این تغییر و همراه شدن با تکنیک روز دنیا فراهم شده است؟ یا به عبارتی چقدر دانشجویان ما آمادگی این تغییرات را دارند و میتوانند آن را اجرا کنند؟
من از سال 89 تاکنون با دانشگاههای ایران در ارتباط هستم و دانشجویان زیادی داشتهام. من جزء اساتیدی هستم که در استرالیا آموزش از راه دور انجام میدهم. در این روش، سیستمی وجود دارد که با استفاده از آن، من با دانشجویانم در تمام نقاط دنیا، ارتباط برقرار میکنم. در این مسیر من 40 دانشجو از ایران پذیرفتم که از این طریق با یکدیگر در ارتباط هستیم و فکر میکنم به لحاظ علمی دانشجویان خوب هستند.
پس اگر سطح دانشجویان ایرانی خوب است، فکر میکنید که مشکل از کجاست؟
به نظر من سطح دانشجویان ایرانی خوب است اما متأسفانه برخی اساتید از مسئله آموزش روز دنیا دور هستند. متأسفانه در ایران حساسیت زیادی بر روی انرژی وجود دارد اما اصولاً کمتر کسی به آلودگی آب توجه میکند. البته که در اروپا نیز آلودگی آب وجود دارد اما قطعاً عمق آن به اندازه ایران نیست. پس از هند، ایران دومین آبهای آلوده دنیا را دارد اما متأسفانه اساتیدی که در ایران تدریس میکنند به این مسئله دقت نمیکنند به همین خاطر نیز دانشجویان متوجه عمق فاجعه نمیشوند.
فکر میکنید چقدر معماری امروز تهران با شرایط فکری و ذهنی مردم مطابقت دارد و آیا اساساً نیاز هست که معماری چنین ویژگیهایی داشته باشد؟
بله، تکنولوژی خاصی به نام " Building Information Moderning" یا BIM وجود دارد که در حال تغییر دادن معماری است زیرا دنیا به سمت تغییر پیش میرود. به طور حتم ایران امروز با سی سال گذشته متفاوت است زیرا روند زندگی افراد تغییر کرده است. امروز تمام تکنولوژی در موبایل خلاصه شده بنابراین اگر شما موبایل داشته باشید، دیگر به تلویزیون یا کامپیوتر نیاز ندارید. بر همین مبنا نیز ابعاد خانهها تغییر کرده زیرا زندگی افراد جامعه دارای خواستههای قدیم نیست. بدیهی است که اگر معمار نتواند با نیازهای روز پیش برود، دچار مشکل میشود و عقب خواهد ماند که البته این مشکل در تهران وجود دارد. در این راستا آئیننامهها باید درست و منطقی باشند. متأسفانه در آییننامهای که شهرداری تصویب کرده، طراحی فضای سبز در تهران ممنوع شده و این بسیار دردناک است. درحالیکه میتوان آییننامه را اینگونه طراحی کرد که معمار فضای سبز را بدون استفاده از آب شرب طراحی کند. در استرالیا اگر معماری از آب آشامیدنی برای فضای سبز استفاده کند، دادگاهی میشود یعنی باید برای فضای سبز، از آب دستشویی، لباسشویی یا به عبارتی آب خاکستری استفاده کرد. بسیار خندهدار است که در ایران از آب آشامیدنی برای شستوشو استفاده میشود اما در کشورهای دیگر این امکان فراهم شده که معماران از لولهکشی آب خاکستری در راستای نظافت منزل یا فضای سبز استفاده کنند.
یعنی به نظر شما میتوان از امکانات و فناوری روز جهان با نگاهی به مسائل بومی ایران بهرهبرداری کرد؟
بله اما قطعاً این تکنولوژیها باید بومی و به روز شود کما اینکه در مصر چنین کاری را انجام دادهاند. در این کشور پکیجهای کوچکی ساختهاند که مکانیزم بادگیر را اجرا میکند، زیرا دیگر نمیتوان دکلها و حجمهای بلندی مانند بادگیر یزد ساخت. این پکیجها در ابعاد 1 در 1 متر هستند و بیرون ساختمان قرار میگیرند و مانند کولر آبی اما مناسبتر و با تناسبات بهتر کار میکنند. در واقع این تکنولوژی بومی و مدرنی به شمار میرود که از بادگیر الهام گرفته شده است.
بسیاری از معماران ما بومیشدن را صرفاً در ظاهر بنا و یا متریال اعمال میکنند. به نظر شما با این رویکرد آیا ما میتوانیم اساساً چیزی را به عنوان معماری ایرانی تعریف کنیم و یا اصلاً آثار لازم است که شاخهای به نام معماری ایرانی داشته باشیم؟
ما در زمانی پیش میرویم که حرفه معماری و مهندسیها در حال جهانی شدن است، چرا که ارتباطات سریعتر و قویتر شده است. BIM آینده دنیا را شکل میدهد زیرا از طریق این نوع دیدگاه، در مهندسی معماری، دیگر کاغذی به نام نقشه وجود نخواهد داشت و همه نقشهها آنلاین ارائه میشوند. در گذشته، ابتدا یک نقشه وجود داشت، بنابراین افرادی مانند معمار داخلی، برق کار، لوله کش و... باید به صورت مجزا کار را دنبال میکردند درحالیکه درون BIM همه اعضای فعال بر روی یک نقشه به صورت آنلاین کار میکنند. یعنی مشکلات گذشته که مثلاً تغییرات باید به هر بخش اعلام شود، وجود ندارد و عملاً همه افراد به صورت آنلاین از تغییرات و روند ساخت پروژه مطلع هستند. این روش امکانات زیادی را به وجود میآورد یعنی امکان اینکه از یک کشور برای کشوری دیگر نقشه تهیه شود، میسر میشود. درصورتیکه معماران با این روند، آشنایی داشته باشند، همه چیز تسهیل میشود و عملاً دیگر مسئله بیکاری برای آرشیتکتها معنی نخواهد داشت. یعنی اگر آرشیتکتهای ما کدهای ساختمانی ترکیه، عراق، پاکستان و ... را بداند، لزومی ندارد دنبال کار بگردند و از طریق همین سیستم میتوانند کار کند. در این روش مصالح با استفاده از آنچه که در دسترس است، انتخاب میشود یعنی BIM به شما اجازه نخواهد داد مثلاً از چین مصالح بیاورید. در این روند دولت تمام سیاستگذاریهای خود را از طریق BIM انجام میدهد یعنی بانک اگر قصد وام دادن داشته باشد، نیازی به ارائه مدارک نیست. در این مسیر دولت انگلیس تصویب کرده که از سال 2020، هیچ پروژه دولتی خارج از BIM کار نخواهد کرد زیرا این روش جلوی تمام دزدیها، تقلبها و راههای فرار را میگیرد. در این روند، معمار وقتی نقشهای میکشد یا پروژهای طراحی میکند، تا سی سال مسئول آن است بنابراین اگر مشکلی رخ دهد و ساختمان دچار مشکل شود، مبلغی که به معمار ارائه شده، حتی پس از سالها پس گرفته میشود بنابراین در چنین روشی برای آدمهای غیرحرفهای دیگر جای کار کردن نیست. فرودگاه جدید ترکیه که حدود پنج شش ماه پیش افتتاح شد، با همین روش اجرا شد. این پروژه نه تنها در ترکیه بلکه در کل خاورمیانه نخستین پروژه به شمار میرود که سه مشخصه جهانی را کسب کرده است. یعنی این پروژه با استفاده از روش BIM توانسته، اول در زمان پیشبینی شده تمام شود. دوم با همان بودجه پیشبینی شده ساخته شد و سوم با همان کیفیتی که طراحی شده بود، اجرا شده است.
و با چنین شرایطی، وجه هنری در این سیستم چطور دیده شده است؟
وجه هنری قطعاً بستگی به توانایی افرادی دارد که با این سیستم کار میکنند. در قطر پروژههایی در حال اجراست که برای المپیک 2022 ساخته میشود. روند ساخت این پروژهها به نحوی است که شما از فرم ساختمانها میتوانید بفهمید که بناها متعلق به کشوری اسلامی است. در واقع این توانایی و هنر معمار است که سمبلهای اسلامی را وارد پروژه میکند. هنر و معماری بخشی از فرهنگ یک جامعه هستند. تا جایی که اگر یک معمار به کشوری خارجی مهاجرت کند، تا چند سال نخست، به او کار ارائه نمیدهند زیرا لازمه طراحی در معماری این است که به فرهنگ مسلط باشید. به همین خاطر وقتی یک معمار ایرانی به خارج میرود، به این راحتی به او کار نمیدهند زیرا او با فرهنگ آنجا آشنایی کامل ندارد. از جمله تفاوتهای اصلی بین ایران و دیگر کشورها این است که هیچ فردی در خارج بیش از چند سال در خانهای زندگی نمیکند اما بیش از 50 درصد ایرانیها سالها در یک خانه ساکن هستند و این خود وجهی از تفاوت فرهنگ است که بر معماری تأثیری مستقیم دارد.
و سخن آخر؟
معماران در هر زمینهای باید بدانند که پایداری، طراحی جدیدی نیست، بلکه طراحی گذشته است. در واقع معماران در روند پایداری صرفاً باید نگرش انسانی را دنبال کنند. معماری در برزیل حضور دارد که جایزه نوبل 2017 به او اهداء شد. به این دلیل او نوبل دریافت کرد که پس از زلزلهای مهیب و تخریب شهر، با دست خالی و بدون هیچ بودجهای به آن منطقه رفت و با کمک مردم و نیروی انسانی شهر، شروع به ساختن کرد و یک سوم ساکنان شهر را سکونت داد. در واقع معماری پایداری چیزی جز پیدا کردن حس انسانی که نیاز به فضا دارد، نیست. یعنی حس مشترک انسان با فردی که برای او طراحی میکنید، معماری پایدار را معنا میکند.