سرویس مد و لباس هنرآنلاین: بنفشه همتی، هنرمندی است که هرچند به تازگی نامش در لیست برگزیدگان بخش طراحی و ساخت زیورآلات ششمین جشنواره مد و لباس فجر درخشید، دکترای فلسفه هنر میخواند و فعالیتهای بسیار گستردهای در حوزه طراحی و ساخت جواهرات انجام داده است و برخورد متفاوتی با هنر کاربردی دارد و به کمک آن به دغدغههایش میپردازد.
او پیش از این جایزه بینالمللی هنر و طراحی فلورانس 2017 را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده است.
همتی میگوید جواهرات معاصر جدا از بعد زیباییشناسانه، میتواند کارکردهای دیگری هم داشته باشد و در کنار کارکردهای اجتماعی، اندیشه را وارد زندگی روزمره زنان کند. گفتوگوی نوروزی هنرآنلاین با بنفشه همتی را در ادامه بخوانید:
خانم همتی در خصوص پیشینه فعالیت خودتان در حوزه جواهرات توضیح دهید و بگویید که از چه زمانی کارتان را به صورت جدی در این زمینه آغاز کردید؟
گرایش من به طراحی جواهر از سال 87 آغاز شد؛ پیش از آن من به معماری داخلی، طراحی مبلمان و تدریس در رشته طراحی صنعتی مشغول بودم که البته هنوز هم سالی یک تا دو پروژه طراحی داخلی انجام میدهم ولی تمرکز اصلیام بر طراحی جواهرات است. من لباسهایی میپوشیدم که جواهرات هماهنگ با آنها را پیدا نمیکردم و تصمیم گرفتم جواهراتی برای خودم طراحی کنم که این کار گسترش پیدا کرد و به جایی رسید که اکنون گالری جواهرات خودم را دارم.
اولین نمایشگاه انفرادی من در سال 90 در گالری سیحون امریکا برپا شد و تا پیش از آن کارهایم را خصوصی به نمایش میگذاشتم.
در دورههای اولیه کارهایم، گرایش به انتزاع و تزئین بیشتر بود ولی در حال حاضر دغدغههای مفهومی برایم اهمیت بیشتری دارند و مجموعههایی دارم که در حیطه طراحی فمینیست میگنجند و معاصرتر هستند.
چرا میخواهید یک نگاه معاصرتر به مقوله جواهرسازی داشته باشید؟
به نظر من تفکر و اندیشه دوران بر هنر تأثیر میگذارد و بهتر است این اندیشه بر هنر کاربردی نیز منتقل شود. لیسانس و فوق لیسانس من در رشته طراحی صنعتی است و طراحی جواهر یکی از شاخههای این رشته است. در طراحی صنعتی، زیبایی و عملکرد به موازات هم پیش میروند ولی در طراحی معاصر اندیشه هم به آن اضافه میشود که به واسطه همین اندیشه در بسیاری موارد مرزهای بین هنر و هنر کاربردی کمرنگ میشود تا جایی که امروزه بسیاری از گالریهای هنری بر خلاف گذشته که تمایل چندانی به برگزاری نمایشگاه هنرهای کاربردی نداشتند، امروز به این حوزه علاقهمند هستند. به خاطر میآورم هفت، هشت سال پیش مشکلات زیادی به دلیل امتناع گالری داران از برگزاری نمایشگاه جواهرات داشتم و اولین نمایشگاهم را در امریکا برگزار کردم ولی خوشبختانه این تکثرگرایی معاصر در هنر به گالری داران نیز منتقل شده است.
در طراحی معاصر میتوان اشیاء کاربردی خلق کرد که به کمک آنها اندیشه را وارد زندگی روزمره کرد.
اهمیت یک هنر کاربردی مثل جواهرسازی را نسبت به هنرهای محض چطور میبینید؟
به نظرم هنر کاربردی میتواند تأثیر بیشتری از هنر محض داشته باشد چون مردم آن را بیشتر میبینند و خریداری میکنند و در زندگی روزمرهشان استفاده میکنند و در عین حال، میتوان به کمک آن سلیقه هنری مردم را ارتقا داد.
تا به حال چه مجموعه جواهراتی خلق کرده و به نمایش گذاشتهاید؟
مجموعههای متفاوتی دارم؛ یکی از این مجموعهها نوسان است که جنبههای معاصر بودن در آن بیشتر است، جواهر معاصر دو ویژگی اساسی دارد، انتقال مفهوم و گسترش مواد. در این مجموعه مورد اول یعنی انتقال مفهوم برایم اهمیت ویژهای داشته و میخواستم جواهراتی برای زن معاصر طراحی کنم که مفهومی و چالشبرانگیز باشند تا زیبایی و مفهوم را در کنار هم وارد زندگی روزمره آنها کنم و از آن به عنوان عنصری ارتباطی بین پوشنده و جامعه استفاده کنم.
اغلب پرترههای این مجموعه خودنگاره یا سلف پرتره هستند و بیانگر چهره زن در زمانها و مکانهای گوناگون به عنوان صاحب تن آویز است که صحبت از اختیار میکند. اگر زمانی جواهرات نگاهها را به خود خیره میکرد و کارکرد صرفاً آرایهای برای زنان داشت امروز جواهرات این مجموعه به جای آن که نقش اغواگر را ایفا کند، هویتی مستقل، جاودانه و سرکش را یادآوری میکند.
مجموعهای دیگری به نام لولا دارم که در آن به دنبال تجربیات جدید بودم و ایده اولیه آن استفاده از اشیاء روزمره و یا بهتر بگویم اشیایی که همیشه در کنار ما بودهاند ولی هیچوقت آنها را در قالبی دیگر ندیدیم بود و تبدیل آنها به جواهر و به وجود آوردن مفاهیم جدید از طریق قرار دادن چیزی در جایی که قرار نیست آنجا باشد. در نهایت لولا را به دلایل مختلف، از جمله امکان دَوَران چند درجهای حول یک محور و امکانات فرمی انتخاب کردم. در ادامه، با قرار دادن جواهر روی بدن زن به کمک مدیای عکاسی در پی ایجاد نوعی تضاد معنایی و فرمی و دستیابی به کیفیت هنری جدیدی بودم که به مجموعهی پیش رو منتهی شد، این دستبند با قرارگیری روی بدن زن مفاهیمی را به بیننده منتقل میکند که متفاوت است از زمانی که روی بدن مرد قرار میگیرد و مانند عنصری ارتباطی بین پوشنده و جامعه عمل میکند... جواهر معاصر برای زن معاصر.
اثر شما در بخش طرحهای ساختهشده زیورآلات در ششمین دوره جشنواره مد و لباس فجر به عنوان اثر دوم برگزیده شد. لطفاً در مورد آن اثرتان توضیح دهید و بگویید که کیفیت سایر جواهرات ارائهشده به ششمین دوره جشنواره مد و لباس فجر را چگونه ارزیابی کردید؟
اثری که من در جشنواره فجر ارائه دادم، کاری است که در سال 89 طراحی کردهام و مربوط به دورهای است که گرایش من به تزیین بیشتر بوده است. این کار با الهام از پنجرههای ارسی طراحی شده و از مجموعه فاصله است که احیاء میناکاری سنتی ایران نیز مدنظرم بوده. موضوع این دوره جشنواره هویت ایرانی اسلامی بود البته به نظم این موضوع جای بحث بسیار دارد. این که واقعاً هویت ایرانی اسلامی چیست؟ آیا با آن برخورد هیستوریکال و تاریخگرایی یا برخورد هیستوریسیسیزمی و حیثیت تاریخی که از حوصله این بحث خارج است.
واقعیت این است که من آثار دیگر را ندیدیم به نظر برنامهریزیهای این جشنواره ضعفهایی هم داشت مثلاً اینکه به من اطلاع ندادند که کارم کجا نمایش داده شده تا برای بازدید بروم و آثار بقیه دوستان را هم ببینم، تنها مسئولین جشنواره تماس گرفتند و مرا به مراسم اختتامیه دعوت کردند. البته صحبتی با آقای صادقی، دبیر جشنواره داشتم و گفتگویی درمورد نقاط ضعف و قوت این جشنواره داشتیم ولی مطمئن نیستم که این جشنواره نگاه متکثری به مقوله دیزاین داشته باشد و اصولاً بخواهد وارد حیطه طراحی معاصر شود.
اتفاقاً با همین در کنار هم قرار گرفتن و تقابلها است که هویت ایرانی میتواند خودش را تعریف کند چون تا نگاهی از بیرون مرزها به ما نشود، ما نمیتوانیم هویت خودمان را تعریف کنیم.
دقیقاً همینطور است. حیثیت تاریخی جزو جداییناپذیر آدمها در سراسر دنیا است اما همانطور که شما گفتید باید تبادل آرا صورت بگیرد و روی جشنوارههایی چون جشنواره مد و لباس کار شود
. من معتقدم که مخصوصاً الآن که مرزها کمرنگ شده، هنر کاربردی هم نیاز به بحثهای تئوری دارد. هنر کاربردی در کشور ما چندان جدی گرفته نمیشود. من در این سالها تلاش کردهام که نگاه جدیتری به هنر کاربردی صورت بگیرد و این هنر وارد بحثهای نظری هم شود. حتی به نظرم تعامل آرتیستها با معماران و طراحان صنعتی اهمیت زیادی دارد. برای مثال تعاملی که مجسمهسازی مثل آنیش کاپور با معمار سریلانکایی سسیل بالموند داشتند و این دو با هم نماد المپیک لندن را طراحی کردند.
این تعامل همیشه میتواند منجر به اتفاقات خیلی خوبی شود ولی متأسفانه این تعاملات کمتر در صورت میگیرد.
ما حتی از ورود رویکرد فمینیستی به طراحی جواهر و جواهرسازی هم نگران هستیم، در صورتی که باید بپذیریم درصد قابل توجهی از مخاطبان این آثار زنان هستند که به کمکان میتوانیم روی نگاه آنان به خود و همینطور نگاه جامعه به آنان تأثیر بگذاریم.
تا به حال در رابطه با تم نوروز و المانهای نوروزی چون هفتسین، ماهی، لباس اقوام و... جواهری طراحی نکردهاید؟
مشخصاً در این مورد کاری نساختهام ولی همین اثر برگزیده جشنواره فجر "ارسی" شبیه آینهای است که در سفره هفتسین دفتر شما میبینم و میتواند کاری باشد که رنگ و بوی نوروزی دارد.