گروه مد و لباس هنرآنلاین: بدون شک کفش و پاپوش از جایگاه ویژه و اهمیت بالایی در عرصه پوشاک برخوردار است اما پرسش مهم اینجاست که چرا چنین اقبالی در عرصه تبلیغات و در پی آن رقابت برای سایر حوزههای مرتبط با صنعت پوشاک در رسانه ملی فراهم نشده است؟
چند صباحی است که در قاب رسانه ملی شاهد تبلیغات و رقابت چند برند در حوزه تولید و عرضه کفش و پاپوش هستیم؛ برندهایی که تنوعی در طراحی و تولید کفش متناسب با تأمین سلایق مصرفکنندگان را اختیار کرده و هر کدام با ارائه آفرهایی، سعی در جذب بیشتر مشتری به سمت خود دارند.
حال باید دید که چرا در یک بازه زمانی دو سه ساله، چنین جهشی در زمینه صنعت تولید کفش به وجود آمده است آن هم به درستی در حوزهای مهم در ارتباط با پوشاک مورد نیاز مردم؟
کفشهای تولیدی از سوی هر یک از برندهای داخلی البته با قیمتهای نازل عنوان شده برای هر یک از کالاهای عرضه شده از سوی رسانه ملی تبلیغ نمیشوند و مخاطب به این دلیل ولو با تبلیغات فراگیر، در نگاه نخست قادر به سفارش و خریداری آنها نیست و این در حالیست که نخستین مؤلفه در ترغیب مشتری برای خریداری کفش، قیمت مناسب آنهاست.
این درست که قیمت نسبتاً بالای تمام شده یک جفت کفش، معلول فرایند تولید در کارخانه ناشی از گرانی مواد اولیه، دستمزد کارگر و مواردی همچون استهلاک ماشین آلات صنعتی است اما پرسشی که پیش میآید این است که چرا بار مالی چنین هزینهکردی باید تماماً متوجه مشتری باشد که مثلاً با ارائه تسهیلاتی همچون تخفیف خرید آنلاین، کارت تخفیف و نظایر آن که در مقایسه با قیمت کل کالا که درصد ناچیزی است، تشویق برای خرید و مصرف کالای ایرانی به انجام رسد؟
دو سوی چرخه عرضه و تقاضای چنین محصولی را یکی تولید و عرضه کننده و دیگری خریدار و مصرف کننده تشکیل میدهند که البته تعرفههای تولید و پخش پیام بازرگانی از سوی رسانه ملی نیز این میان سر به فلک میگذارد و این در حالیست که توقع میرود یک بازوی حمایتی نقش واسط را این میان بازی کند تا علاوه بر تأیید کیفی کالا، با کاهش تعرفههای گمرکی مبنی بر واردات مواد اولیه و حذف برخی موانع تولید، دست تولیدکننده را باز گذاشته تا محصولی مقرون به صرفهتر به مشتری عرضه شود.
براساس آخرین آمارهای غیررسمی، سهم واردات کفش از مبادی خارج از کشور چیزی بالغ بر ۶ هزار میلیارد تومان است و این بدان معنی است که بازار این حجم از واردات، سوای درصد متعلق به قاچاق همچنان داغ است و اینگونه تولیدات مشتری خود را دارند؛ نوعاً افرادی که اعتقادی به تولید داخل ندارند یا برندپوش هستند و به جهت تمکن مالی حتی در یک نوبت خرید حاضر مبلغی چند میلیون تومانی را در ازای یک جفت کفش بپردازند.
در چنین شرایطی، عمده مصرف محصولات داخلی که حالا دیگر تبلیغات فراگیر آنها را پی در پی شاهد هستیم، سهم گروهی از مشتریان میشود که قشر متوسط و رو به پایین جامعه از نظر توان اقتصادی و خرید هستند؛ افرادی که به دنبال کفشی راحت برای استفاده روزانه هستند اما آیا چنین کفشهایی ولو با مدل و فرمهای مختلف و متنوع قیمتی مناسب برای عرضه به مخاطب را اعلام میکنند؟ واقعیت این است که قیمت ۳۰۰، ۴۰۰ هزار تومانی این محصولات نیز عاملی بازدارنده برای خرید آنها از سوی چنین مشتریانی است و نتیجه اینکه غالباً از در اختیار گرفتن و استفاده چنین کفشهایی که حداقلهای استانداردهای جهانی از نظر بهداشتی را برخوردارند، محرومند.
بازگردیم به بحث نخست؛ اگر رسانه ملی صرفاً واسطی بیطرف برای تبلیغ کالایی همچون کفش تولید داخل است و چندان به موضوع کیفیت این محصولات و اثبات آن به جامعه به عنوان پشتیبان تولید ورود نمیکند، در نتیجه توقع میرود که چنین رفتاری را در ازای سایر حوزههای مرتبط با صنعت پوشاک اتخاذ کند به ویژه بخشهایی که در شرایط کرونا روزگار خوشی ندارند و در مقابله با واردات بیرویه کالا، کمر خم کردهاند.