سرویس مد و لباس هنرآنلاین: شهرتاش رزمجو یکی از چهرههای شناختهشده در عرصه مد و لباس کشور است آن هم بهواسطه مدیریت مؤسسهای که طی سالهای اخیر، هنرجویان بسیاری را برای فعالیت در این عرصه تعلیم داده است.
رزمجو به همراه همکارانش در موسسه نوآوران پوشش شهرتاش، علاوه بر توجه به بحث آموزش، اسپانسری بسیاری از مسابقات این حوزه را بر عهده گرفته و در حمایت از حرکت جامعه طراحان میگوید :"یک سری از تولیدکنندهها میروند طرحهای ترکیه را میبینند و به برشکارهایشان میگویند کمی این طرح را تغییر بدهید. درواقع اصلاً قدرت ریسک ندارند که بخواهند از یک طراح استفاده کنند. برخی از تولیدکنندگان میگویند ما چرا باید به طراح پول بدهیم؟ یعنی هنوز این مسئله جای نیفتاده که بروند از طراحان طرح بخرند."
مشروح گفتوگوی هنرآنلاین با شهرتاش رزمجو مدیرمسئول موسسه نوآوران پوشش شهرتاش و مدیر گروه دانشگاه علمی کاربردی جهاد دانشگاهی تهران 4 را در ادامه بخوانید:
خانم رزمجو، لطفاً ابتدا از پیشینه حضورتان در عرصه مد و لباس بگویید.
من حدود 15 سال سابقه تدریس در دانشگاه و کلاسهای آزاد مختلف را دارم. از بچگی به طراحی لباس علاقه بسیار زیادی داشتم. یادم میآید برای خودم حالت ژورنال درست کرده بودم و طرح لباسهای مختلف را میکشیدم. کنار هر لباسی که میکشیدم مینوشتم که آن لباس مناسب چیست. مثلاً برای یکی از لباسها نوشته بودم "لباس گریه کردن" و یکبار هم برای یک لباس دیگر نوشتم "لباس چیزی را نگاه کردن" که آن موقع جالب بود ولی الآن که نگاه میکنم میبینم لباس گریه کردن به درد امروز هم میخورد، چون ما چندین دوره است که داریم مسابقه زنده تصویرسازی لباس عاشورایی برگزار میکنیم و طراحان ما باید برای سوگواری عاشورا لباس طراحی کنند. یک سری موضوعات هست که آدم اصلاً فکرش را نمیکند که بعدها میتواند برای آن طراحی لباس کند.
مدرک تحصیلیتان هم در زمینه رشته طراحی لباس است؟
من در دوران دبیرستان رشته تجربی خواندم و بعدها وارد دانشگاه هنر شدم و در مقطع کارشناسی رشته طراحی را انتخاب کردم ولی در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت خواندم. تدریسم را ابتدا از سال 84 از کلاسهای آزاد شروع کردم و بعد وارد دانشگاه شدم. در ادامه سال 89 یا 90 مدیر گروه دانشگاه شدم. زمانی که در وزارت کشور نمایش زنده لباس برگزار میکردند، من در شوهای خصوصی و عمومی هم شرکتکننده بودم و هم در پشتصحنه کار میکردم که دوران بسیار خوبی بود. موسسه نوآوران پوشش شهرتاش را با همکاری برادرم مهرتاش رزمجو و همسر ایشان خانم مهناز زکیپور حدود پنج سال پیش تأسیس کردم. مدیر تبلیغات را برادرم و اداره آنجا را همسر برادرم برعهدهگرفته دارند. از آنجایی که بیشتر درگیر مسائل دانشگاه هستم، چرخنده این آموزشگاه خانم زکیپور هستند و همه کارها را ایشان انجام میدهند. من بیشتر معرفی استادها را برعهده دارم. سعی میکنیم در این موسسه از بهترین استادهای دانشگاه استفاده کنیم. البته هنرجویانی هم هستند که تازه فارغالتحصیل شدهاند و کارشان خوب است که باید به دانشگاه راه پیدا کنند. بسیاری از کسانی که در آموزشگاه ما بودهاند را دیدهام که حتی از برخی کسانی که در دانشگاه تدریس میکنند هم بهتر هستند. چنین افرادی را همراه با خودم به دانشگاه میبرم. متأسفانه شما برای اینکه بروید در دانشگاه علمی کاربردی درس بدهید باید کد مدرسی داشته باشید. این کد مدرسی را هنوز برای یک سری از استادان خوب نتواستهام بگیرم چون آنها هیچوقت دنبال رزومه جمعکردن نبودهاند. در ایران معمولاً به تعداد کاغذها نگاه میکنند و مدرکگرا هستند. ما برای آنکسی که رزومه جمع کرده است میتوانیم کد مدرسی بگیریم ولی برای سایر استادان که رزومه ندارد نمیتوانیم کاری کنیم. اینیک ضعف در دانشگاه است و ما این را به مسئولان دانشگاه جامع اطلاع دادهایم.
البته به لحاظ کنترل ورودی بخش تدریس در حوزه دانشگاهی شاید خوب باشد که افراد دیگر هم تلاششان را انجام بدهند تا این رزومه را جمعآوری کنند و چهبسا بخواهند در خارج از ایران به این فعالیت ادامه بدهند.
دقیقاً همینطور است. به همین خاطر همیشه به بچهها اصرار میکنم که در نمایشگاههای لباس فجر شرکت کنند. در سالهای اخیر دانشگاه همواره پشت من بوده است و بچهها را علاوهبر 240 ساعت کارورزی، اجبار کردهام که در جشنوارهها هم شرکت کنند و گواهی حضور بگیرند. آنها بعدها متوجه میشوند که این گواهی حضورها چقدر به دردشان میخورد.
اتفاقاً دوره کارورزی فرصت خوبی برای آشنایی بیشتر دانشگاهیها با صنعت است. فکر میکنید آیا صنعت تاکنون به طیف دانشجو روی خوشنشان داده که آنها بروند دورههای کارورزیشان را در بخشهای صنعتی بگذرانند؟ یا در این سمت قضیه دانشجویان چقدر تمایل دارند دوره کارورزیشان را در صنعت بگذرانند؟ چون بسیاری از افراد معتقد هستند که طراحی و صنعت را باید جدا از هم دانست.
اصلاً اینطور نیست و این دو باید باهم مچ شوند. در حال حاضر جشنوارههایی که برگزار میشود به این منظور است که میخواهند صنعتگر را با دانشجو آشنا کنند. من سالهای سال داور مسابقه جشنواره مد و لباس فجر و جشنواره دانشکده شریعتی بودهام. در آنجا میدیدم که صنعتگران از یک سری کارها استقبال بسیار زیادی میکردند. اصلاً هدف چنین نمایشگاههایی همین است که تولیدکنندگان بیایند طراحیها را ببینند. ما حتی در همان نمایشگاهی که در موسسه خودمان برگزار کردیم هم از یک سری تولیدکننده دعوت کردیم تا بیایند و طراحیها را ببینند.
با توجه به اینکه شما از نزدیک با جشنوارهها در ارتباط هستید، فکر میکنید استقبال تولیدکنندگان در چه حد است؟
در بخش پارچه این اتفاق افتاد که پارچه به تولید انبوه رسید. در بخش لباس هم امسال یکی از تولیدکنندهها چند طرح خرید و قرار شد به تولید انبوه برسد. چنین اتفاقهایی دارد میافتد ولی در حال حاضر نمیتوانم صد درصد بگویم این اتفاق افتاده و طرحهایی که در بازار هستند از بین طرحهایی است که در جشنواره مد و لباس فجر بودهاند. تولیدکنندگان ما هنوز به طراحان لباس اعتماد ندارند و آنها را یک تصویرساز یا نقاش میدانند، درصورتیکه تصویرسازی یک بخش از طراحی لباس و یک نوع نمایش است ولی این مسئله هنوز در جامعه ما جا نیفتاده است. مسابقات تصویرسازی را برگزار میکنند که کمی دید مردم باز شود چون از روی همین تصویرسازیهای فشن است که شما میتوانید آن را به اجرا برسانید و به خیاط نشان دهید. همه فکر میکنند نقاشی است، اما اگر بروید کارهای بچهها را ببینید متوجه میشوید که در کنار آن اطلاعاتش را نوشتهاند. هنرجوها و دانشجوها اگر بخواهند یک کاری را به تولیدی و مزون ارائه بدهند باید بسیار دقیق و کامل ارائه بدهند. همانطور که گفتم این اتفاق دارد میافتد و امیدوارم که بیشتر اتفاق بیفتد چون واقعاً بچههای ما در طراحی لباس بسیار خلاق و باانگیزه هستند.
با توجه به اینکه شما هم در بخش آموزش خصوصی و هم در سیستم دانشگاهی حضور دارید، فکر میکنید توفیق از آن کدام بخش بوده و چرا این اتفاق افتاده است؟
بچههایی که به آموزشگاه یا مؤسسات آموزشی میآیند شاید رشتههای تحصیلیشان چیز دیگری باشد ولی با عشق و علاقه میآیند. متأسفانه بچههایی که به دانشگاه میروند بیشتر دنبال مدرک هستند و انگار دانشگاه آمدن برای آنها اجبار است. مثلاً همین بحث شرکت در مسابقه را من هم در آموزشگاه مطرح میکنم و هم در دانشگاه که بچههای آموزشگاه با عشق و علاقه میآیند اسم میدهند و شرکت میکنند ولی در دانشگاه این کار را به دید درس نگاه میکنند. من در این رابطه با آنها صحبت میکنم و میگویم شرکت در جشنوارهها و مسابقات برای درس نیست و به درد آینده شما میخورد. باور کنید در دانشگاه آنقدر در رابطه با این موضوع حرف میزنم که بتوانم بچهها را قانع کنم تا با این دید به جشنوارهها و مسابقات نگاه نکنند. فکر میکنم آنها پیش از کنکور آنقدر درس میخوانند که وقتی وارد دانشگاه میشوند دوست دارند فقط استراحت کنند.
معمولاً دانشجوها در رابطه با هزینههای این رشته هم کمی گارد دارند، درصورتیکه بچههای موسسه با عشق و علاقه هزینه میکنند. بههرحال ابزار و ادوات این رشته هزینهبر است و مثل بسیاری از رشتههای هنری دیگر این رشته هم پرهزینه است.
دقیقاً همینطور است. بچههای دانشگاه علمی کاربردی در مقاطع کاردانی و کارشناسی کنکور ندارند چون واقعاً با آنها کاربردی کار میشود. دروسشان هم واقعاً جالب است. اگر کسی بخواهد یاد بگیرد میتواند در دانشگاههای علمی کاربردی بهترین اطلاعات را کسب کند. ما در دانشگاههای علمی کاربردی مثلاً گرایشهای طراحی لباس مجلسی آقایان و طراحی لباس اجتماع آقایان را هم داریم. دانشجویان علمی کاربردی هم دوخت را میخوانند و هم طراحی لباس. استادان خوبی هم در این زمینه داریم و اگر بچهها بخواهند میتوانند اطلاعات خوبی کسب کنند ولی نمیخواهند.
شما هم مدرس هستید و هم داور جشنوارهها بودهاید و خودتان هم یک طراح لباس هستید. میخواهیم بدانیم با این همه تجربهای که در این زمینهها دارید چقدر به این موضوع قائل هستید که جشنوارههای ما یا آن بخش آموزشی و تربیتی که در مؤسسات و دانشگاهها اتفاق میافتد، تمرکزش روی پُرکاربردترین لباس اجتماع ما یعنی مانتو است؟ بسیاری از افراد معتقد هستند که جشنواره ما جشنواره مانتوپوشها است. یعنی شما زمانی که وارد جشنواره مد و لباس فجر میشوید فستیوالی از مانتو را میبینید، درحالیکه نباید اینطور باشد. به نظر شما این چقدر فرصت و چقدر آسیبزننده تا هنرجوی ما و آنکسی که دارد خودش را در جامعه بهعنوان فشندیزاینر معرفی میکند از ابعاد وسیع این حوزه غافل نشود؟
ما در جشنواره دانشگاه شریعتی یک بخش لباسهای مجلسی هم داریم ولی در جشنواره مد و لباس فجر هنوز این اتفاق نیفتاده است و بیشتر مانتوهای مجلسی، مانتوهای اجتماع، مانتوهای مشاغل و لباسهای مردانه وجود دارد. در جشنواره تسنیم که شهرداری برگزار کرد و من هم داور آن بودم، لباسهای خانگی هم وجود داشت ولی مشکلی که ما آنجا داشتیم این بود که لباسهایی که تن مانکن کرده بودیم کمی بدننما شده بودند و یک عده آمدند ایراد گرفتند.
ما میخواهیم این مسئله را آسیبشناسی کنیم. اگر ما پرداخت مؤثر جشنواره مد و لباس فجر به لباس خانگی خانمها یا آقایان را نمیبینیم، یا باید این سمت نگاهش را بشورد و طور دیگری به این قضیه نگاه کند و یا طراحان ما باید طوری تربیت شوند که این مسائل را بدانند.
طراحان ما میدانند. اتفاقاً برای طراحان ما طراحی مانتو از همه کار سختتر است. ما چه در موسسه و چه در دانشگاه، اولین چیزی که به آن میپردازیم لباس شب است و مانتو در مرحله آخر با آنها کار میشود. طراحی مانتو برای آنها بسیار سخت است و مدام غر میزنند که ما چرا باید مانتو طراحی کنیم؟جامعه ما فعلاً مانتو را میطلبد چون پوشش اصلی ما در حال حاضر مانتو است. به نظرم اگر بتوانیم این بخش را به یکجایی برسانیم بعد میتوانیم سراغ بخشهای دیگر هم برویم. ما در جشنواره تسنیم بخش لباسهای خانگی را هم داشتیم ولی استقبال چندانی نشد. این موضوع کمکم جای میافتد.
فکر نمیکنید رویکرد جشنوارهای به مقوله مانتوی اجتماع دیگر اشباعشده باشد؟ ما در چند دوره اخیر جشنواره مد و لباس فجر میبینیم که برخی از آثار دچار تکرار شدهاند.
زمانی این بخش را اشباعشده میبینم که وقتی وارد بازار میدان هفت تیر تهران میشوم مانتوهای جشنواره را ببینم ولی هنوز این اتفاق نیفتاده است. هنوز ما در جشنوارهمان یک سری آثار داریم که وقتی وارد مکانهای بازاری میشویم میبینیم لباسها کاملاً متفاوت است. ما مجبور هستیم طراحیها را طبق عرف جامعه انجام بدهیم. طراحیهایی که در جشنواره میبینید کاملاً بر اساس عرف جامعه ما پوشیده است. بچههای طراح باید طوری طراحی کنند که اگر یک خانمی مانتوی جلوباز میپوشد آنقدر آن طراحی زیبا باشد که بیاید مانتوی طراحیشده آنها را خریداری کند، اما میبینیم که باز آن خانم میرود همان مانتو جلوبازش را میپوشد. جشنواره زمانی اشباع میشود که بتواند سلیقه عام مردم را به سمت خودش جذب کند، اما در حال حاضر فقط سلیقه خاص را جذب کرده است.
بسیاری افراد معتقدند که متأسفانه طراح روی کار خودش قیمتگذاری نمیکند و افراد زیادی در این موضوع دخالت میکنند. درنتیجه طراح میبیند برای او صرف نمیکند که بخواهد طراحیاش را وارد بازار کند و ترجیح میدهد که به همان روش مزوندوزی کار کند.
دقیقاً همینطور است. طراح یک دانشجو است و سرمایهدار نیست، اما یک سری جاها از آنها انتظار دارند که بچهها بروند آن طرح را بدوزند و به تولیدکننده تحویل بدهند و بعد معلوم نیست که آیا تولیدکننده بپسندد یا نه؟ این مسئله باعث میشود که بچهها بگویند ممکن است ما خرج کنیم ولی اگر تولیدکننده کار را نپسندید چهکار کنیم؟ به همین خاطر از این موضوع کنارهگیری میکنند. واقعاً در حال حاضر هزینه پارچه بسیار بالا رفته است. در نمایشگاهی که موسسه نوآوران پوشش شهرتاش در سعادتآباد گذاشت، یک سری طرحها بسیار زیبا بود و مشتری واقعاً قصد خرید داشت ولی وقتی به قیمتها نگاه میکرد همینطور میماند چون بچههای ما پارچههایی خریده بودند که کاملاً خاص بود و هزینه زیادی بابت آنها داده بودند. باور کنید یک سری از آنها اصلاً سود همروی جنس نکشیده بودند ولی یک مانتو 800 هزار تومان شده بود. اگر تولیدکنندهها بیایند از طراحها حمایت کنند واقعاً این اتفاقات نمیافتد. البته بسیاری از بچههای موسسه دارند در یکجاهایی کار میکنند و یک نفر هست که آنها را ساپورت کند ولی همه تولیدکنندهها این کار را انجام نمیدهند.
بهزعم من در بحث پوشش لباس اجتماع خانمها دارد یکفاصله طبقاتی به وجود میآید که دلیل آنهم به این نکتهای برمیگردد که شما گفتید. آثار طراحان لباس ما بنا بر یک سری دلایل وارد بازار نمیشود و مخاطب متوسط میرود از بازار آن چیزی که هست را باقیمت مناسب میخرد، اما بسیاری از افراد دنبال اوت کوتور هستند و به مزون میروند و نظر و طرحشان را به طراح لباس میگویند و لباس دلخواهشان دوخته میشود. حالا شاید بعدها جامعه بیاید از بخشی از آن ایده کپیبرداری کند ولی درنهایت آن جنس، طرح و میزان برازندگی که در لباس دوخت مزون است قطعاً در لباسهای بازار نیست. بهزعم منِ خبرنگار اینیک هشدار و زنگ خطر است. باید یک اتفاقی بیفتاد تا رابطه بین دانشگاه و صنعت و طراح و بازار برقرار شود. مادامیکه این اتفاق نیفتد این فاصله همینطور بیشتر میشود و ممکن است یکجا ما به خودمان بیایم و ببینیم موسسهها دارند به سمت کارهای مزونی میروند و اینطرف بازار معطل کارهای کپی و کم کیفیت میماند.
یک سری از تولیدکنندهها میروند طرحهای ترکیه را میبینند و به برشکارهایشان میگویند کمی این طرح را تغییر بدهید. درواقع اصلاً قدرت ریسک ندارند که بخواهند از یک طراح استفاده کنند. برخی از تولیدکنندگان میگویند ما چرا باید به طراح پول بدهیم؟ یعنی هنوز این مسئله جای نیفتاده که بروند از طراحان طرح بخرند.
موسسه نوآوران پوشش شهرتاش چه فعالیتهایی را انجام میدهد؟ با توجه به مؤسسات زیادی که وجود دارد، شما برای اینکه فرصت انحصاری خودتان را حفظ کنید چه ایدههایی دارید و چه فعالیتهایی را پیشرو دارید؟
ما جزو اولین مؤسسات آموزشی طراحی لباس بودیم که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفتیم. هدف ما این است که بتوانیم بچهها را وارد بازار کنیم. در هر نمایشگاهی که میگذاریم سعی میکنیم از تولیدکنندگان دعوت کنیم. در حال حاضر شرایط طوری شده که مزوندارها و تولیدکنندهها با ما تماس میگیرند و از ما طراح لباس میخواهند که اینیک پوئن بسیار مثبت است. ما در آموزشگاهمان هم به بخش طراحی لباس میپردازیم و هم به بخش دوخت و الگو. ما در بخش طراحی لباس سعی میکنیم چیزهایی که بچهها در بازار با آنها سروکار دارند را به آنها ارائه بدهیم. مثلاً در درس خلاقیت حتماً یک تیشرت یا شال از طرحهای خودشان چاپ میزنند که با چاپ آشنا شوند. در تمام مدارس فشن دنیا ابتدا از لباسهای هنری شروع میکنند و کمکم به لباسهای فرمال میرسند، اما بچههای ما عجله دارند که از همان ابتدا طرح مانتو یا لباس شب بزنند. این مسئله باعث میشود که ذهن استاپ کند. یک سری لباسهای مفهومی برگزار شد که یک عده به آن اعتراض کردند. مردم جامعه ما هنوز این مسئله را نمیدانند که این لباسها برای پوشش نیست. وقتی لباسی طراحی میشود فکر میکنند که ما چند وقت دیگر قرار است اینطوری به بازار برویم. این لباسها صرفاً به این خاطر است که ذهن طراحان لباس پرورش پیدا کند. در هر رشته دیگری یک درس خلاقیت وجود دارد. رشته طراحی لباس هم یک بخش خلاقیت دارد که بهصورت پوشش نشان داده میشود ولی اصلاً قرار نیست که پوشیده شود. بچههای طراح لباس باید این دورهها را بگذرانند که وقتی به طراحی مانتو میرسند اینقدر مانتوهای تکراری طراحی نکنند و ذهنشان بسته نماند. این نوع درسها باعث میشود که ذهن پرورش پیدا کند. موسسه ما راغب است که یک محیط بسیار صمیمانه برای بچهها ایجاد کند. همیشه به بچهها میگویم اینجا درس و دانشگاه نیست و من برای شما خطونشان نمیکشم چون شما خودتان با عشق و علاقه آمدهاید. ما در یک سری بخشها اسپانسر شدهایم. مثلاً در نمایشگاه لباس عاشورایی اسپانسر بخش تصویرسازی شدیم.
وقتی اسپانسر میشوید چهکار میکنید؟
ما برگزار کننده و اسپانسر میشویم. مثلاً در جشنواره مد و لباس فجر، دانشگاه شریعتی بخشی داشت که مانتوها دوختهشده بود و یک بخش دیگر این بود که بچهها آمدند و ما به آنها یک المان ایرانی دادیم تا بر اساس آنیک مانتو اجتماع طراحی کنند. جوایز آن بخش را ما اهدا کردیم. معمولاً یک کلاس رایگان آموزشگاه هم برای آنها در نظر داریم. در نمایشگاه لباس عاشورایی امسال هم ما دوباره بخش تصویرسازی آن را برعهدهگرفته داریم. کمی جمعکردن لباسهای عاشورایی سخت است. ما باید بچهها را توجیه کنیم که میتوانند لباس سوگواری طراحی کنند. من به آنها میگویم چین دارد برای ما لباس سوگواری طراحی میکند، آنوقت شما بااینهمه استعداد نمیتوانید لباس سوگواری طراحی کنید؟
آیینها، باورها و مناسک ما پُر از المان و نماد برای الهام گرفتن است. اینیک مقدار بحث به تحقیق و پژوهش و روحیه هنرجوی ما برمیگردد که چقدر حس و حال این کار را داشته باشد. متأسفانه ما در این بخش ضعیف هستیم و این به یک رخوت و کسالتی برمیگردد که در همه وجود دارد و همانطور که شما اشاره کردید همه میخواهند سریع به هدفشان برسند.
کار دیگری که ما انجام دادیم این است که در حال حاضر با همکاری انتشارات جمال هنر داریم اولین کتاب تصویرسازی لباس را چاپ میکنیم. ما فراخوان دادیم و بچهها آمدند هم لباس اجتماع مردانه و هم لباس اجتماع زنانه طراحی و تصویرسازی کردند. بیشتر هدفمان این است که این کتاب هم به دست مزوندارها و هم تولیدکنندهها برسد تا با طراحان لباس ما بیشتر آشنا شوند. شماره تلفن طراحان لباس هم در آن کتاب نوشته میشود. بچههایی که وارد دانشگاه میشوند اصلاً هیچ ذهنیتی در مورد طراحی لباس ندارند. این کتاب آنها را کمک میکند که بتوانند از آن ایده و الهام بگیرند. تاکنون چند دوره نمایشگاههای تصویرسازی فشن و نمایشگاههای مانتو گذاشتهایم. دو سال پیش یک نمایشگاه تصویرسازی از ایده تا اجرا گذاشتیم و سال گذشته هم نمایشگاه مانتو گذاشتیم که با استقبال خوبی مواجه شد و بسیاری از طراحان سفارش گرفتند. طراحانی که خودشان دوخت هم بلد بودند سود بیشتری کردند ولی آنهایی که برای خیاطی هزینه کرده بودند سود چندانی نتوانستند بکنند. همیشه به بچهها میگویم شما علاوهبر طراحی لباس باید دوخت و الگو هم بلد باشید. وقتی قرار است که نوبت لباس برگزار کنید، طبعاً نمیتوانید خودتان همه لباسها را بدوزید ولی همینکه بتوانید به خیاطتان بقبولانید که طرح شما چه ویژگیهایی دارد کافی است چون یک سری خیاطها متوجه حرف طراح نمیشوند. طراح حتی میتواند خودش الگوسازی کند. دوخت و الگو اصلاً از طراحی جدا نیستند و به همین خاطر همیشه به بچهها میگویم بعد از درس خلاقیت حتماً بروید دوخت و الگو را یاد بگیرید. قبل از اینکه درس خلاقیت را بگذرانند اصلاً پیشنهاد نمیکنم که دوخت و الگو را یاد بگیرند چون مدام میخواهند به دوخت لباسها فکر کنند. زمانی که دوخت و الگو بلد نیستند و طراحی میکنند ذهنشان آزاد است ولی بعد که کلاس خلاقیت را گذراندند میتوانند طرحهای متفاوتی را بدوزند.
این سلسله مراتبی که شما روی آن تأکید دارید که از کجا باید به کجا برسید اهمیت زیادی دارد. مقولاتی مثل مارکتینگ، بازاریابی و مدیریت مد هم مقولاتی هستند که لازم است دانشجوها بدانند.
دانشجویان علاوهبر دوخت و دوز باید بازاریابی هم بدانند. ما همیشه برای دانشجوها یک سری ورکشاپهای بازاریابی هم برگزار میکنیم تا بدانند که با مشتریهایشان چطور برخورد کنند. همیشه به بچهها میگویم که شما اول از همه باید خودتان بهترین پوشش را داشته باشید چون مشتری از پوشش خودتان میفهمد که آیا شما طراح مناسبی هستید یا نه؟ دومین نکتهای که به آنها میگویم این است که همیشه خوشرو باشید و لبخند بر لب داشته باشید. ارتباط با مشتری حرف اول را میزند. بچهها باید اعتمادبهنفسشان را بالا ببرند که اگر کسی آمد لباسشان را زیر سؤال برد بهشان برنخورد. ما باید بپذیریم که سلیقهها کاملاً متفاوت هستند و با روی خوشنظر مشتری را بپذیریم. فرق یک طراح با خیاط این است که طراح پشت طرحش فکر وجود دارد و واقعاً بافکر و ایده دارد آن کار را انجام میدهد.