سرویس مد و لباس هنرآنلاین: سیامک زندیه، مدیرعامل برند "گلبرگ" که اینروزها بیشتر با نام "ماسک" شناخته میشود، بیش از چهار دهه است که در عرصه مد و لباس کشور فعالیت دارد.
او که یکی از باتجربه های این صنعت پر فراز و نشیب است می گوید اولین کسی است که بعد از دوره طولانی استفاده از مدل مانتوهای فری سایز، مدلهای جدیدی برای مانتوهای بانوان ارائه کرد و به مانتوها سایز داد. برای لباس فرم بانوان هم زحمت زیادی کشیده است و ابتکارات زیادی به خرج داده تا مسئولین را توجیه کند که هر خانمی میتواند در محیط کار لباسی با سایز خودش بپوشد. به گفته زندیه، او اولین کسی است که ژورنال زنده مد و لباس را در سال 64 به صورت عکس ارائه داده و از بچههای خود در آن به عنوان مانکن استفاده کرده است.
در ادامه، گفت و گو با این پیشکسوت عرصه مد و لباس را بخوانید:
آقای زندیه از چه سالی وارد حوزه پوشاک شدید و برند "مد و گلبرگ" کارش را از چه زمانی و در چه زمینهای آغاز کردید؟
من از سال 1348 فعالیتم را در حوزه پوشاک شروع کردم. در ابتدا کار فروشندگی پوشاک انجام میدادم و شروع کارم در کوچه برلن واقع در خیابان لالهزار بود. آن موقع همه کوچه برلن را به عنوان قطب پوشاک ایران میشناختند و خیلی از همدورهای من کارشان را از آنجا شروع کردند. پیش از انقلاب اکثر فعالان حوزه پوشاک در تهران، کلیمیها بودند و کلیمیها به خصوص در زمینه دوخت و دوز فعالیت بسیاری داشتند. در آن سالها تولید لباس کمتر بود و فقط یک عده خاصی این کار را انجام میدادند. زمانی که من وارد حوزه پوشاک شدم، "جنرال مد" تازه شروع به کار کرده بود. این برند یک کارخانه در خیابان فردوسی و یک فروشگاه در کوچه برلن داشت و پوشاک مردانه را به مشتریان خود عرضه میکرد. قدمت بافت در ایران بیشتر از دوخت است و دوخت سریدوزی از اواخر دهه 40 در ایران شروع شد. من پیش از انقلاب تولیدی "مد گلبرگ" را افتتاح کرده و در زمینه پوشاک بانوان فعالیت کردم. تولیدی "مد و گلبرگ" پیش از انقلاب انواع مختلف پوشاک بانوان را تولید میکرد اما پس از انقلاب تمرکز خودش را روی "مانتو" گذاشت و این برند و چند برند دیگر برای اولین بار تولید مانتو را آغاز کردند. همچنان خیلی از تولیدیها از لگوهای برند "مد و گلبرگ" استفاده میکنند که این نشانه موفقیت برند "مد و گلبرگ" در حوزه تولید مانتو است.
درست است که میگویند مد هر 30 سال یکبار تکرار میشود؟ شما خودتان این موضوع را تجربه کردهاید؟
بله. در مورد مانتو خانمها شاید مد حتی زودتر از 30 سال یکبار تکرار شود چون الآن لباس اجتماع خانمها مانتو است و مانتو هم خیلی زودتر عوض میشود. تا پیش از اینکه در سال 1390 کارگروه ساماندهی مد و لباس تأسیس شود، برندها یک مدل مانتو را هر دو-سه سال یکبار تغییر میدادند و خانمها توقع پارچه آنچنانی نداشتند اما الآن برندها برای تولید مانتو ملزم به استفاده از پارچه مرغوب و طراحیهای متفاوت و بهروز هستند.
در این سالها سبک و سلیقه پوشش مردم ایران را تولیدکنندگان تعیین میکنند یا خود مردم و مدی که از خارج از کشور وارد ایران میشود؟
در مورد مانتو کاملاً مشخص است که الگوهای آن از خارج از کشور به ایران نمیآید چون مانتو فقط مختص کشور ما است. ممکن است یک تولیدکننده مدلهای خودش را برای تولید به کشورهای ترکیه یا چین بسپارد اما الگوی تولید آن مانتو متعلق به طراحهای خود ایران است. در کشور ما تنوع پارچه کم است و ضعف شدیدی در این زمینه وجود دارد. نساجیها به تولید پارچههای متنوع توجهی ندارند و سالیان سال فقط یک طرح پارچه را به بازار ارائه میدهند. آنها به تولیدکنندهها میگویند شما هر چه بگویید ما میبافیم اما در عمل میبینیم که اینطور نیست و باز هم طرحهای کپی شده را به دست تولیدکنندهها میرسانند. دانشگاههای زیادی در ایران مشغول تدریس نساجی هستند و هر ساله فارغالتحصیلان متعددی هم از این دانشگاهها بیرون میآیند ولی بیشتر آنها بیکار هستند و جذب نساجیها نشدهاند. نساجیها نمیخواهند ریسک کنند و در نتیجه تنوع پارچه در ایران کم میشود و خیلی از برندهای ما برای اجرایی کردن ایدهشان ناچار به ارتباط گرفتن با کشورهایی میشوند که پارچههای مرغوب و متنوعتری دارند و این اصلاً به نفع اقتصاد کشورمان نیست.
در ایران تولید مد و لباس از طریق محلهای مختلفی چون مزونها، خانه مد، برندها و فروشگاهها انجام میشود. به نظر شما بهترین شکل عرضه مد و لباس کدام است؟
تولید یک مد شکل خاص خودش را دارد. یک مد معمولاً توسط یک تولیدکننده یا مزون به صورت تک یا دو تایی ارائه میشود و در مرحله بعد وارد مزونی میشود که تعداد بیشتری از آن را با پارچهای مناسبتر تولید میکند و سپس یک تولیدکننده بزرگتر مثل برند "مد گلبرگ" آن را به تولید انبوه میرساند. الآن اگر به پوشاک مردم توجه کنید، متوجه میشود که یک سری از مدلهایی تبدیل به مد شده که بیشتر آنها را تولیدیها عرضه کردهاند. مثلاً در مورد مانتو، ابتدا یک مانتو به صورت تک یا دوتایی عرضه میشود و آرام آرام به تولید انبوه میرسد و وقتی خانمها از آن استقبال میکنند، تولیدکننده تیراژ آن را تکرار میکند تا تیراژ بیشتری از آن مانتو در بازار عرضه شود. از این طریق یک مد تولید میشود و معمولاً برندها، مزونها و فروشگاهها در آن دخیل هستند.
تأسیس کارگروه ساماندهی مد و لباس در سال 90 چه تغییری را در ذائقه مصرفکننده نسبت به تولیدات داخلی ایجاد کرد؟
مطمئناً این کارگروه بیشترین تغییر ممکن را در ذائقه مصرفکننده به وجود آورد. در سالهای ابتدایی پس از انقلاب محدودیتهای زیادی در حوزه مد و لباس وجود داشت و همه خاطرشان هست که آن موقع مانتوها سایز نداشتند و به شکل فری سایز تولید میشدند. شکل مانتوهای آن دوره طوری بود که یک خانم لاغر و یک خانم چاق هر دو باید از یک نوع مانتو استفاده میکردند و این خوشایند بسیاری از مشتریان نبود. پارچههای آن موقع هم پارچههای سادهای بود و به طور کلی دست یک برند برای تولید مانتو باز نبود و نمیتوانست ایدههای مختلفی را ارائه کند. بعد از مدتی تولید مانتوهای کرم مد شد و خانمهای 30 سال به بالا استقبال خوبی نسبت به آن مانتوها نشان دادند و اکثراً از مانتوهای کرم استفاده میکردند. آرام آرام شرایط برای برندها بهتر شد اما همچنان اتحادیه پوشاک و نیروی انتظامی مرتباً در کار برندها دخالت میکردند و به کارشان ایراد میگرفتند. از زمانی که کارگروه ساماندهی مد و لباس تأسیس شد، این محدودیتها برداشته شد و برندهای متعددی شروع به کار کردند که تا این جای کار اتفاق خوبی بود اما متأسفانه معضل کپی کردن بیشتر شد و برندها و فروشگاهها کپی کردن را یک امر عادی قلمداد کردند. من خودم هیچوقت دوست ندارم آن مدلی که همکارم تولید میکند را کپی کنم و این همیشه برایم یک نقطه ضعف محسوب میشود اما متأسفانه این اتفاقات برای برندها و فروشندگان ما عادی شده و الآن شما فروشگاههای مختلفی را در کنار همدیگر میبینید که محصولات مشابهی را عرضه میکنند و فقط به فکر فروش آن محصولات هستند.
در حال حاضر به حق مالکیت معنوی طراحان مد و لباس چقدر بها داده میشود؟
در این سالها سعی شده به حق مالکیت معنوی طراحان رسیدگی شود و جلوی کپی کردن گرفته شود اما تا کنون موفقیتی در این زمینه حاصل نشده و به نظر هم نمیرسد این کار به نتیجهای برسد. من در این سالها چند مدل ارائه دادهام و حق مالکیت معنوی و جایزه آن را هم گرفتهام اما واقعیت این است که الآن با یک سری تغییرات کوچک میتوان مدل لباس را عوض کرد و مدعی طراحی آن لباس شد. در خارج از کشور هم همین وضعیت هست و لباسهای طراحی شده کپی میشود اما فرق آنجا با ایران این است که در خارج از کشور برندها یک طرح را بلافاصله به تولید انبوه میرسانند و به نمایندگیهای خود در سراسر دنیا ارسال میکنند. از این طریق آن طرح خیلی زود با نام برند خودش شناخته میشود ولی در ایران یک تولیدکننده نمیتواند طرح را بلافاصله بعد از اینکه به تصویب اتاق فکر برند رسید به تولید انبوه برساند چون هیچ تضمینی برای فروش تیراژ بالای آن محصول وجود ندارد. برندهای خارجی خیلی سریع بازار را از طرح جدیدشان پر میکنند و از این طریق فرصت کپی کردن را از کپیکارها میگیرند. آنها حتی قبل از اینکه مردم متوجه بشوند چه رنگی مد شده، پوشاک را با آن رنگ تولید کرده و به بازار ارائه میکنند. فروشگاههای مختلف هم به هفتههای مد و محل برگزاری شوهای پوشاک میآیند و همانجا یک تعداد از آن محصول را سفارش میدهند اما در ایران فروشگاهها هیچوقت محصولی را به برندها سفارش نمیدهند. فروشگاههای ایرانی پوشاک را از برندها میگیرند و اگر بتوانند آن را به فروش برسانند، مبلغش را به برندها تحویل میدهند؛ در غیر این صورت آن محصولات به تولیدکننده برگشت داده میشود. تولید انبوه کردن برای برندها هم یک ریسک محسوب میشود چون ممکن است محصول روی دست آنها بماند و از آنجایی که برندها اسم و اعتبار دارند، این اتفاق به اعتبارشان لطمه میزند. البته ممکن است تولید انبوه با فروش خوبی مواجه شود ولی به هر حال کمتر برندی در کشورمان وجود دارد که این ریسک را به جان بخرد. فقط چند برند در ایران هستند که محصولشان را ابتدا با تیراژ حدوداً هزارتایی عرضه میکنند و بعد که محصولشان به فروش رسید، آن را به حدود 5 هزار محصول میرسانند. بقیه برندها محصولشان را با تیراژهای کمتری عرضه میکنند چون نمیتوانند ریسک فروش نرفتن محصول را به جان بخرند.
مانتو مختصاً پوشش بانوان ایرانی است و صادرات ندارد. این موضوع چقدر به برندهای تولید مانتو ضربه میزند؟
این هم یکی از مشکلات اساسی برندهای تولید مانتو است و به خاطر همین مشکل خیلی از برندهای تازهکار به زودی ورشکست میشوند. برندی همچون برند "مد گلبرگ" ناچار است که فقط با فروشگاههای تهران و فروشگاههای یک سری از شهرستانهای خاص کار کند. کار کردن در حوزه پوشاک کودک و نوجوان و آقایان مطمئنتر از پوشاک بانوان است چون معمولاً مدل پوشاک آقایان کمتر عوض میشود و الگوهای آن زیاد تغییر نمیکند. مدل مانتوهای امسال بانوان با مدل مانتوهای 30، 20 و حتی 5 سال قبل هم قابل مقایسه نیست. الآن بسیاری از بانوان از مانتوهای جلو باز و ساپورت برای پوشششان در اجتماع استفاده میکنند، در حالیکه چند سال قبل اصلاً همچین پوششی وجود نداشت. البته در حال حاضر سختگیریهای زیادی برای استفاده از مانتوهای جلو باز و ساپورت میشود و اتحادیه پوشاک و حکومت مرتباً مخالفت خود با این نوع از پوششها را اعلام میکند. حتی امسال چند فروشگاه بزرگ عرضهکننده این محصولات در سطح شهر تهران را نیز پلمپ کردند. موفق شدن در زمینه پوشاک بانوان سختیهای خاص خودش را دارد. من سالها در صنف پوشاک کار کردهام و تحولات عجیبی در این کار ایجاد کردهام، وگرنه مدلهای من ماندگار نمیشد. من اولین کسی بودم که بعد از دوره طولانی استفاده از مدل مانتوهای فری سایز، مدلهای جدیدی برای مانتوهای بانوان ارائه کردم و به مانتوها سایز دادم. برای لباس فرم بانوان هم زحمت زیادی کشیدم و ابتکارات زیادی به خرج دادم تا بالأخره مسئولین را توجیه کنم که هر خانمی میتواند در محیط کار لباسی با سایز خودش بپوشد. من اولین کسی بودم که ژورنال زنده مد و لباس را در سال 64 به صورت عکس ارائه دادم و از بچههای خودم در آن به عنوان مانکن استفاده کردم. من یک برند دیگر هم تحت عنوان "ماسک" داشتم که زیر مجموعه برند "مد گلبرگ" بود. در آن برند مانتوهایی تولید میکردم که الآن 80 درصد از همکارانم دارند همان مدل را تولید میکنند و الگو و پارچه آن را تغییر ندادهاند و راضی هم هستند. عدهای هم ممکن است دقیقاً همان مدل را کار نکنند اما از طرح آن الهام میگیرند و این نشاندهنده ماندگاری کار من است.
هفته گذشته پنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی پوشاک به عنوان بزرگترین رویداد این صنعت برگزار شد. بگویید که سطح برگزاری این نمایشگاه را چطور ارزیابی میکنید و چرا برند شما یعنی "مد گلبرگ" در این نمایشگاه غرفهای نداشت؟
برند من در این نمایشگاه غرفهای نداشت چون من نتیجهای از این نمایشگاه تخصصی ندیدهام. نمایشگاهی که عنوان تخصصی را به یدک میکشد، باید بتواند تولیدکنندهها را تغذیه کند اما در مورد نمایشگاه بینالمللی پوشاک این اتفاق نمیافتد. درستش این بود که من به عنوان صاحب یک برند، یک غرفه در نمایشگاه میگرفتم و بعد از سه روز از طرف فروشگاههای مختلف یک سری سفارشهای کاری به من میشد اما این اتفاق در نمایشگاه بینالمللی پوشاک نمیافتد. الآن برندهای چینی، بنگلادشی و ترک میتوانند در نمایشگاه سفارش بگیرند اما این اتفاق به ندرت برای برندهای داخلی رخ میدهد. تا وقتی قرار است تولیدکنندهها کارشان را به جای فروختن به فروشگاهها، به آنها امانت بدهند، انتظار خاصی نمیشود از نمایشگاه بینالمللی پوشاک داشت. به نظرم این نمایشگاه باید در طول سال دو بار برگزار شود و هر بار هم همه تولیدکنندهها دور یک میز بنشینند و صحبت کنند که چطور میتوانند محصولاتشان را به جای امانت دادن، به فروشگاهها بفروشند. درستش این بود که فروشگاهها از الآن سفارش پوشاک پاییزی را به تولیدکنندهها ارائه میدادند و این پوشاک را از تولیدکنندهها میخریدند اما آنها این کار را نمیکنند و پوشاک را بدون پرداخت هیچ هزینهای امانت میگیرند و در صورتی که آن پوشاک به فروش نرسید، آن را به تولیدکنندهها بر میگردانند. الآن شرایط طوری شده که خود ما فعالان حوزه پوشاک پای برندهای خارجی را به کشور باز کردهایم و در آخر فروشگاهها به جای سفارش دادن به برندهای داخلی، به برندهای چینی، ترک و بنگلادشی سفارش میدهند. آن برندهای خارجی هم خیالشان راحت است و چون میدانند در ایران موفق میشوند، به ایران میآیند و از فروشندگان ایرانی سفارش میگیرند. متأسفانه مشکلات زیادی برای صاحبان برندها و تولیدکنندهها وجود دارد. الآن من به عنوان یک صاحب برند، هزینه زیادی را به عنوان مالیات میپردازم اما یک نفر میآید و عین نمونه طرح مرا کپی میکند و بدون پرداخت هیچ هزینهای آن را در فروشگاه روبروی فروشگاه من میفروشد و اسم خودش را هم میگذارد تولیدکننده! کسی هم نیست مانع فعالیت غیر قانونی این افراد شود. این اتفاقات است که تولیدکنندهها را سرد میکند و باعث میشود که سرمایه کسانی که دارند راه قانونی این کار را طی میکنند، از بین برود.
نمایشگاه بینالمللی پوشاک نمیتواند زمینهای فراهم کند که تولیدکنندگان و نساجیها به هم پیوند بخورند و در مورد محصولاتشان یک تبادل معنوی و مادی داشته باشند؟
نمایشگاه چنین کاری را میتواند انجام بدهد اما فعلاً که آن را از خود دریغ داشته است. من ماه رمضان همین امسال در چند جلسهای که در تالار وحدت در حضور آقای قبادی و آقای شهابی بودم، پیشنهاد برگزاری نمایشگاهی را مطرح کردم که در طول سال دو بار برگزار شود و هر بار همه تولیدکنندههای مطرح حوزه پوشاک در آن جمع شوند و مدلهایی که در اتاق فکر خودشان طراحی کردهاند را در آن ارائه دهند. نمایشگاه فروش به درد ما نمیخورد چون در آن نمایشگاه ته مانده جنسهای تولیدکنندهها با تخفیف به فروش میرسد. این نمایشگاهی که من ایده آن را خدمت آقای قبادی ارائه دادم، میتواند یک پیوند خوب میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان هم ایجاد کند؛ به این شکل که فروشگاهدارها و مشتریان هم در آن حضور پیدا کنند و با تولیدکننگان ارتباط بگیرند و یک عده که تخصصی بیشتری در حوزه پوشاک دارد، نقشی را درست شبیه نقشی که پیش از انقلاب بنکدارها ایفا میکردند، در این معاملات به عهده بگیرند و مثل یک واسطه رفتار کنند. بنکدارها، عمده فروشانی بودند که پیش از انقلاب محصولات را به شکلی عمده از تولیدکنندگان خریداری میکردند و به دست مصرفکنندگان میرسانند. الآن جالی خالی همچین واسطههایی در سیستم عرضه پوشاک حس میشود چون تولیدکنندهها خودشان به طور مستقیم محصول را به مغازهدارها میفروشند و مغازهدارهایی که مانتو و پوشاک از این دست را میفروشند، هیچکدام تخصصی در این زمینه ندارند. من این پیشنهاد را به آقای قبادی و آقای شهابی مطرح کردم تا سیستم عرضه پوشاک رونق پیدا کند اما با این پیشنهاد من موافقت نشد.
اتحادیه پوشاک این روزها تمرکزش بر روی چه موضوعاتی است و چه برنامههایی را در محوریت و اولیت کار خود قرار داده است؟
من حدوداً ده روز پیش به اتحادیه پوشاک دعوت شدم. آقای شیرازی محبت کردند و مرا به همراه چند تن دیگر از پیشکسوتهای حوزه پوشاک به اتحادیه دعوت کردند و به ما لوح دادند و از ما تقدیر کردند. تولیدکنندگانی که آن روز از اتحادیه پوشاک لوح گرفتند، برای گرفتن یک وام از اتحادیه انتخاب شدهاند که احتمالاً این وام یک وام با سود 9 درصد است. قرار است به همت اتحادیه پوشاک یک شهرک پوشاک در اطراف تهران درست شود که همه تولیدکنندهها بتوانند در آن جا گرد هم بیایند و کار تولید انجام بدهند. این کار خیلی خوبی است که در همه دنیا هم انجام میشود اما باید به مشکلات دیگر عرصه پوشاک هم توجه شد. یکی از بزرگترین معضلات عرصه پوشاک، ورود جنسهای قاچاق به داخل کشور است که به صنعت داخلی پوشاک لطمه شدیدی وارد کرده است. الآن پوشاک خارجی با قیمتی بسیار نازل در مغازهها فروخته میشود و این نتیجه قاچاق آن محصول است. متأسفانه این اجناسی که به صورت قاچاق به ایران میآیند و به خاطر قیمت ارزانی که دارند، به فروش هم میرسند، عمدتاً محصولات چند سال پیش برندهای خارجی هستند که روی دستشان مانده و حالا دارد در ایران به فروش میرسد. مردم عزیزمان همیشه دغدغه این را دارند که چرا کالای ایرانی گرانتر از بعضی از محصولات خارجی است. دلیل اولش این است که جنسهای استوک و انبار شده خارجی به ایران میآید و دلیل دومش هم به وارد کردن مواد اولیه از خارج به داخل کشور برای تولیدات داخلی بر میگردد. ما نمیتوانیم با برندهای خارجی رقابت کنیم چون همه مواد اولیه ما از خارج به داخل کشور وارد میشود. اگر این مواد در داخل کشور وجود داشت، آن موقع تازه شرایط برای رقابت مهیا میشد. کار صنعتی باید صنعتی باشد و با کار نیمه صنعتی نمیشود با کارهای صنعتی رقابت کرد. اداره دارایی و اداره بیمه هیچوقت کاری به این ندارند که امسال برند شما سود کرده یا ضرر، در هر صورت سهمشان را میخواهند. اتحادیه پوشاک هم هیچوقت نمیگوید فلان برند امسال موفق نبوده، پس از آن برند مالیات نگیرید تا روی پای خودش بایستد! اگر یک برندی بگوید ضرر کرده، فوراً به آن برند میگویند تو دروغ میگویی! من به عنوان یک تولیدکننده میگویم امسال کار نکردهام و تولید خاصی نداشتهام اما آنها میگویند اگر کار نکردی چرا در کارخانه را نبستی و نرفتی سراغ کار و زندگی خودت؟ میگویم کارخانه را نبستم تا روی پای خودم بایستم و سال بعد در کارم موفقتر و بهتر شوم ولی آنها میگویند اینها را میگویی تا مالیات ندهی! خودشان مراجعه نمیکنند که ببینند شما درست میگویید یا نه. پشت صندلیشان مینشینند و حرف هیچکس را هم باور نمیکنند. به این مشکلات، نظارتهای مختلف روی طرحها و ایدههای مختلف برندها را هم اضافه کنید. بعضی از مدلها به خاطر شرعی نبودن مجوز نمیگیرند و بعضی وقتها ایرادات عجیب و غریبی هم به طرحها گرفته میشود؛ درست مثل ایراداتی که یک زمانی به مانکنها گرفته میشد و سعی میکردند مانکنها را جمع کنند، بی آنکه بدانند این مانکنها ابزار کار ما هستند. سرمایهگذاری در حوزه پوشاک یک ریسک بزرگ است چون یک تولیدکننده هر لحظه ممکن است از این کار سرخورده شود، کما اینکه خیلیها به این حوزه ورود کردند اما پس از مدت کوتاهی ورشکست شدند و دیگر این کار را ادامه ندادند.
به نظرتان در حال حاضر صنعت پوشاک ایران در زمینه مانتو بانوان به استاد خاصی رسیده است یا خیر؟
به نظرم همچنان هم برای مدلهای مانتو الگوهای استانداردی وجود ندارد. مانتوهای جلو باز که این روزها تقاضای بسیاری دارد، هیچکدام استاندارد نیستند و وقتی خانمها آنها را میپوشند تازه متوجه میشوید چه اشکالهایی دارند. در گذشته کیفیت پارچه مانتو برای خانمها خیلی مهم بود و خانمها لازم میدیدند مانتویی که میپوشند دوام زیادی بیاورد اما الآن پارچه مانتوها تزئینی است و شما بعد از آنکه 2-3 بار یک مانتو را میپوشید، یا آن را کنار میگذارید و یا با رغبت کمتری آن را میپوشید. الآن خرید مانتوهای ارزان مد شده و وقتی خانمها مانتوهای ارزان میپوشند، طبیعتاً نباید توقع کیفیت چندان بالایی از پارچه آن مانتوها داشته باشند. من به عنوان یک تولیدکننده قدیمی از این اتفاقی که در حال حاضر برای صنعت پوشاک کشور افتاده ناراحت هستم و امیدوارم این نوع نگرشها تغییر کند.
و سخن پایانی؟
من مدت زیاد دیگری در حوزه پوشاک فعال نخواهم بود و طبیعتاً این کار باید به جوانها سپرده شود. علت اینکه سالهای زیادی در این حوزه ماندگار شدهام، علاقهام به پوشاک و کارم بوده و دوست دارم تا زمانی که در این حوزه فعالیت دارم، یک بنیانی برای این کار بگذارم که تولیدکنندههای نسل بعد از من از این حوزه ضرر نبینند. دلم میخواهد وقتی یک تولیدکننده میخواهد در این زمینه ورود کند، از یک پایه و اساس منسجم کارش را شروع کند و آن ریسکهایی که در دوره کاری من وجود داشت، برای تولیدکنندههای نسل بعد وجود نداشته باشد. یک طرحی دارم که اگر این طرح پیاده شود، تولیدکنندههای مختلف میتوانند با هم ادغام شوند و از این طریق دوام بیشتری بیاورند. میخواهم یک روزی تولیدکنندههای مختلف عرصه پوشاک را به یک محلی دعوت کنم و طرحی که دارم را در حضور همه آنها ارائه بدهم تا تولیدکنندهها با فکر راحت بیایند در این کار سرمایهگذاری کنند. این باور را به تولیدکنندهها خواهم داد که اگر در این طرح سرمایهگذاری کنند، دیگر دغدغهای برای فروش جنسشان نخواهند داشت. یکی از مشکلات ما این است که فکر میکنیم خودمان باید در دفتر بنشینیم و جواب مشتری را بدهیم، در صورتیکه این کار را یک نفر دیگر باید انجام بدهد. وظیفه من به عنوان تولیدکننده این است که تمام وقتم را صرف تولید کنم و به کارهای جانبی نپردازم. این طرحی که من دارم، تقسیم وظایف را به درستی انجام میدهد و هزینهها را هم از همه نظر کاهش میدهد. وقتی برندهای مختلف با هم ادغام شوند و چند برند قویتر از میان آنها در بیاید، خیلی چیزها درست میشود و نتیجه خوبی عاید همه فعالان حوزه پوشاک خواهد شد. آن زمان تازه میتوانیم برندسازی کنیم و به ورود برندها به عرصه جهانی پوشاک هم فکر کنیم. اگر طرح ادغام برندها عملی شود، خیال برندها راحت میشود که حداقل فکر 20 تولیدکننده پشت یک کار است و آن زمان میتوانند با خاطری آسودهتر دست به تولید انبوه بزنند. در این صورت برندها میتوانند فروشگاههای بزرگ را هم تحت پوشش خودشان در بیاورند و همه به آنها سرویس بدهند. امیدوارم یک روز این طرح من عملی شود تا با خیال راحت از کار پوشاک کنار بروم و عرصه را به جوانها بسپارم.