سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمد هاشم اکبریانی در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال گذشته گفت: من تفاوت زیادی بین سال ۹۵ و ابتدای دهه ۹۰ نمیبینم، زیرا اثر متفاوت و برجستهای در این سال بیرون نیامد و آثار در ادامه فعالیتی بود که قبلا وجود داشت.
او دلیل وضعیت حال حاضر ادبیات را فقدان خلاقیت در نویسندگان دانست و اظهار کرد: در ادبیاتمان با نوعی تکرار مواجه هستیم که نشاندهنده این است که ادبیات ما فرسوده شده و خلاقیتی در آن دیده نمیشود، اما در حوزههایی مانند سینما شاهد خلاقیت و تولید آثار جدی در کشورمان و در جهان هستیم.
اکبریانی با بیان اینکه این وضعیت را در وهله اول متوجه نویسندگان میداند، خاطرنشان کرد: نویسندگان ما دچار یک نوع تکرار شدهاند، ممکن است بگویند به خاطر سانسور یا زبان فارسی است، گرچه اینها هم مقصر هستند، اما آنچه مقدم بر آنهاست خود نویسنده است که ضعف دارد. نویسنده باید با خواندن ادبیات کلاسیک ایران و جهان و همچنین نوشتن خود را تقویت کند.
او افزود: نویسنده باید به ادبیات و نوشتن به عنوان یک حرفه و شغل نگاه کند؛ همانند کارگردان و تهیهکننده سینما که به مسائل مالی توجه زیادی دارند و سینما را به عنوان حرفه میبینند و معاششان به آن گره خورده است. نویسندهها چنین نگاهی به ادبیات و نوشتن ندارند؛ یعنی معیشت خود را از جای دیگر تأمین میکنند و زمانهایی که وقتشان آزاد است شروع به نوشتن میکنند. این مسئله باعث شده ادبیات را جدی نگیرند. اگر نویسندهای هم بگوید که ادبیات را جدی میگیرد، این جدیت همراه با خلاقیت نیست؛ البته برخی از نویسندگان از این امر مستثنی هستند.
این نویسنده درباره وضعیت نشر کتاب با بیان اینکه وضعیت نشر کتاب نسبت به دوره احمدینژاد خیلی بهتر شده است، اظهار کرد: در دوره احمدینژاد به دلیل سختگیریهایی که وجود داشت نوعی انفعال، سرخوردگی و یأس در جامعه به وجود آمده بود، نویسنده احساس میکرد اگر چیزی بنویسد، منتشر نمیشود و یا خواننده احساس میکرد کتابی که میخواهد، وجود ندارد، بنابراین جامعه دچار رخوت و انفعال شده بود؛ اما در دوره جدید این وضعیت بهتر شده است و نویسندگان، مترجمان، شاعران و خواننده کتاب از آن انفعالی که در آن زمان وجود داشت بیرون آمدهاند، خوانندگان بیشتری سراغ کتاب آمدهاند اما این به معنای تحول در ادبیات نیست.
او خاطرنشان کرد: ادبیات ما نیازمند تحول است اما این تحول وجود ندارد. حرکت ادبیات ما حرکت یکنواختی است که از گذشته شروع شده و همچنان آرام پیش میرود و تحولی در آن دیده نمیشود.
اکبریانی یادآور شد: زمانی که تعداد عناوین کتاب بالا میرود، نشاندهنده این است که حرکت مثبتی انجام شده است. تعداد نویسندهها افزایش یافته و رقابت بین آنها بیشتر شده که همه اینها در بهبود وضعیت نوشتن مؤثر و خوب است.
او با بیان این که تیراژ کتابها پایین است، گفت: تیراژ پایین کتاب ناشی از فقدان خواننده است، اما من خواننده ایرانی را ضعیف نمیدانم. فکر نویسنده ایرانی ضعیف است که باعث میشود تیراژ کتابها پایین بیاید و خواننده کمی داشته باشند. مثلا در سینما فیلم خوبی ساخته شود یا در موسیقی اثر خوبی بیرون بیاید، مخاطب زیادی را به خود جذب میکند که به نوعی تیراژ مخاطب محسوب میشود اما در حوزه ادبیات چنین شایستگیای در اثر وجود ندارد و طبیعی است که مخاطب نیز سراغش نرود.
این داستاننویس ادامه داد: اگر کتابی با عنوان «یک بعلاوه یک»، «من پیش از تو» یا «پس از تو» بیرون میآید و بارها و بارها در تیراژ متوسط تجدید چاپ میشود، نشان میدهد اگر مخاطب ایرانی کتاب مورد نظر خود را پیدا کند، سراغ آن میرود؛ هرچند عدهای میگویند این کتاب عامهپسند است و کتابی است که در جامعه میتواند مانند پفک باشد!
او در ادامه اظهار کرد: تیراژ پایین به معنای فقدان خواننده در همه کتابها مصداق ندارد، خصوصا کتابهای خارجی که در تیراژ بالا منتشر میشود، بنابراین ما کمبود مخاطب نداریم بلکه کمبود نویسنده خلاق حتی در حوزه عامهپسند داریم. در حوزه نخبگی هم زمانی که کتابها منتشر میشود بهقدری از نظر ساخت و پرداخت داستانی ضعف دارد که آدم رغبت نمیکند سراغ آنها برود. چطور کتابهای موراکامی فروش میرود و تجدید چاپ میشود اما کتاب نویسندگان داخلی اینطور نیست و استقبالی از آنها به عمل نمیآید؟ به نظر من همان ضعف نویسندگان علت اساسی تیراژ پایین کتاب است.
او همچنین درباره بهترین و بدترین خبری که در حوزه ادبیات و کتاب در سال گذشته شنیده است، گفت: نه خبر آنچنان خوبی شنیدهام و نه خبر آنچنان بدی که در ذهنم به عنوان خبر خوب یا بد بماند. خبرها تکراری بودند.
اکبریانی با بیان این که در سال گذشته بیشتر کتابهای ادبیات کلاسیک ایران را مطالعه کرده است خواندن کتاب «تذکرهالاولیا»ی عطار را پیشنهاد کرد و گفت: فکر میکنم برای نوشتن داستان ایرانی کتاب بسیار بکری است و در داستاننویسی میتوان از آن استفادههای زیادی کرد. این کتاب برای خوانندهها نیز خوب است و جذابیتی دارد که خواننده را میتواند راضی کند، در عین حال خواندنش سختیهایی هم دارد که شاید برای یکی دو روز اول خواننده را دچار مشکل کند اما بعد از آن خواننده راه میافتد. به نظرم کتاب خیلی روان و خوبی است.