سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: انسان از روزی که خلق شد میل شدیدی به گفتن و بعد از آن نوشتن داشت. همین میل به نوشتن باعث شد تا خط کشف شود. پس از کشف این هنر، آدمیان سعی بر آن داشتند درست و زیبا نوشتن را بیاموزند که عده‌ای آموختند و گروه کثیری هنوز هم نیاموخته و شاید تا ابد نیز نیاموزند. شاید بسیاری از آنانی که قلم به دست می‌گیرند بتوانند زیبا و بدون غلط بنویسند، اما درست نوشتن کار هرکسی نیست. درست نوشتن هنری است که هر نویسنده‌ای این هنر را ندارد. اصل اول درست نوشتن، پاکیزه‌نویسی است. قلم نویسنده باید، هم حفظ ادب کند و هم شئونات جامعه، چه دینی و چه ملی را محترم بشمارد. درست نویس، کسی است که جامعه را به سمت صلاح سوق می‌دهد. این تنها درست‌نویسان هستند که صاحب قلم می‌شوند مانند حافظ که در شعر صاحب نظر است. هر کسی می‌تواند شعری بگوید، آیا به هر گوینده شعری می‌توان صاحب نظر گفت؟ بسیاری نیز در حوزه های مختلف هنری آثاری را خلق می کنند، آیا می شود به همه آنان صاحب هنر گفت؟ هرگز. کسی که صاحب قلم شد، هم می تواند صاحب نظر شود و هم صاحب هنر. بنابراین به هر کسی که خودکاری در دست گرفت و کاغذ سفیدی را سیاه کرد نمی توان صاحب قلم گفت.

صاحب قلم نیز مانند صاحب هنر، باید چون رهروان عرفان، سیر و سلوک پیشه کرده و بسی رنج ببرند تا صاحب این مقام شوند. بسیاری، امروز خودکار یا روان نویس در دست گرفته و در حوزه های کتاب و رسانه (مجازی و غیرمجازی) صفحه‌ها را خط خطی می‌کنند، اما تعداد بسیار اندک و انگشت شماری از آنان صاحب قلم محسوب می شوند. قلمی که هرزه نویسی پیشه کند، قلم نیست، سلاحی است برای قلع و قمع روح و جسم بشر. چگونه می‌توان به کسانی که با نوشته‌های شان به دین، میهن و مردم می تازند و آبروی آبروداران را می برند صاحب قلم گفت؟! صاحب قلم برای به دست آوردن شهرت و مکنت هرگز دین فروشی، وطن فروشی و مردم فروشی نکرده و هتک حرمت نمی کند.

نوشته صاحب قلم چراغ راه است، راه صلاح جامعه. وقتی خداوند به قلم و آنچه می نویسد سوگند می خورد، هر نوشته ای را شامل می شود؟ هرگز. این قسم، فقط شامل قلم درست نویسان و درست اندیشان می شود. آنانی که خود را نویسنده و راقم سطور می دانند، بدانند که هرز نویسی، دروغ پراکنی، حرمت شکنی، آبرو بری و شایعه پردازی از قلم توانا و درست نویس بر نمی آید. هر کس غیر از این فکر کند، نویسنده نیست، بلکه ابلیس و قاتلی است که برای کشتن روح و جسم مردم به جای شمشیر قلم در دست گرفته است. قلم برای احیاست نا امحا.

خاصیت قلم جان بخشی است، نه جان گیری. به خاطر شرایط سخت صاحب قلم شدن است که هر خودکار به دستی نمی تواند صاحب قلم شود. در هر پیشه و هنری، باید زجر کشید، سیر و سلوک کرد و بر نفس خویش مسلط شد تا بتوان صاحب مقام و جایگاه درست شد. بسیاری با لطایف الحیل بر تخت می نشینند، اما صدرنشین نیستند. صدر نشین را مردم مومن و میهن دوست تعیین می کنند، نه چاپلوسان و بی دینان وطن فروش. کسی که می خواهد تخت نشین باشد، برای رسیدن به آن نباید به هر دری بزند و هر آبرویی را بریزد، باید با درست زندگی کردن و احترام به دین، وطن و مردم، شرایطی را فراهم آورد که جامعه او را بر صدر بنشاند. درست نوشتن یکی از راه های نزدیکی به خالق و مخلوق است، پس مراقب قلم ها و آنچه می نویسد باشیم.

سیدرضا اورنگ