به گزارش هنرآنلاین، شهرام شکیبا ضمن ابراز تاسف از کشتار مردم مظلوم فلسطین بهویژه کودکان و نوجوانان بیان کرد: ای کاش زودتر همهی این اتفاقهای ناگوار و ناراحتکننده از جهان جمع شود، این طنز تلخی است که بعضی از انسانها برای سگها، گربهها، پرندهها و تمام حیوانات و گیاهان دلواپس میشوند و معتقدند باید از آنها مراقبت کرد اما وقتی گفته میشود ۴۰۰ انسان اعم از کودکان کشته شدهاند واکنشی ندارند. این طنز تلخ روزگار ما است.
وی افزود: امیدوارم همهی ما یاد بگیریم راجع به موضوعهای مختلف واکنش نشان دهیم و به فرزندانمان و نسل آینده بیاموزیم نسبت به اتفاقهای جهان و پیرامونشان بیواکنش نباشند.
طنز چیست؟
شهرام شکیبا در پاسخ به پرسش «طنز جیست؟» بیان کرد: خنده به قدری در زندگی بشر اهمیت دارد که فلاسفه انسان را موجود خندان معرفی کردهاند. ارسطو پیش از آنکه انسان را موجودی ناطق بنامد در تعریفی قدیمیتر انسان را موجودی خندان معرفی کرده است.
این طنزپرداز خاطرنشان کرد: موضوع خنده به قدری اهمیت دارد که میبینیم هانری برگسون فیلسوف مشهور فرانسوی رسالهای درباره خنده مینویسد؛ «رساله خنده» برگسون در سال ۱۹۰۰ منتشر شده است. یک فیلسوف در ۵۰ سالگی در اوج پختگی فکری این کتاب را مینویسد که این امر اهمیت خنده را در چیستی بشر نشان میدهد.
این مجری اضافه کرد: فلسفه علمی است که چیستی و کیستی جهان را بحث میکند؛ برگسون بعد از ۵۰ سال فلسفیدن در رساله خنده خود میآورد که خنده جز در جوامع انسانی وجود ندارد و انسان تنها موجودی است که علاوه بر خندیدن، میخنداند. او اولین فیلسوفی است که به این امر اشاره کرده است و انسان را موجودی مضحک (به معنی خنداننده) معرفی میکند.
وی یادآور شد: برگستون دو شرط اساسی برای خنده گذاشته است؛ یک اینکه باید فراغت و بیطرفی در خنده باشد؛ خالی از تاثر، و دیگری اجتماع انسانی است. ما همیشه دوست داریم در جمع بخندیم زیرا خندیدن در تنهایی برایمان ممکن و یا لذتبخش نیست؛ برای همین تمایل داریم فیلمهای کمدی را در جمع ببینیم.
شکیبا به سوالهای محوری جلسه پرداخت و گفت: ما با طنز کار داریم؛ در این جلسه بررسی میکنیم در نوشتهها، داستانها و حکایتها چه چیزی باعث خنده میشود؟ چطور باید آن چیزها را انتخاب کنیم؟ تمایز موارد کمدی برای کودک و بزرگسال چیست؟ آیا میتوانیم یک حکایت را با یک شیوه خاص تبدیل به قصه کنیم؟ این شیوههای تبدیل چه مواردی هستند؟
این طنزپرداز با اظهار اینکه برای پاسخ به سوالهای مطرح شده باید در گام نخست بررسی کنیم طنز چیست، گفت: هر چیزی که ما را میخنداند طنز است. دکتر شفیعی کدکنی علیرغم بیان یک تعریف برای طنز گفتهاند هرگز نتوانستهام تعریف جامع و مانعی از طنز ارائه بدهم. مرحوم دکتر ابوالفضل زرویینصرآباد نیز پس از سالها بررسی زاویهها و تعریفهای طنز در کتاب «حدیث قند» حاصل مدتها پژوهش خود را با بیان تعریفهای متعددی از طنز آوردهاند.
وی تصریح کرد: امروزه کاملترین تعریفی که ازسوی پژوهشگران از طنز ارائه شده، بیان واقعیتهای تلخ به گونهای شیرین، کنایی و نشاطآور اما عفیف و منصفانه است؛ این شیرینی میتواند تاثیر ارایهها، دستور زبان و یا مضمون کلام باشد.
شکیبا تشریح کرد: در شاخهای از کلام شوخ، ما هجو را داریم که در آن انصاف و عفیف بودن وجود ندارد؛ در حقیقت در هجو به قصد براندازی فرد مورد نظر سخن گفته میشود و قید ادب، عفت در آن نیست. فکاهه نیز مغز چندانی ندارد و فقط میخنداند. اما طنز تمام اینها را دارد.
ریشه طنز در ادبیات فارسی
شهرام شکیبا به ریشهشناسی طنز در ادبیات فارسی پرداخته و عنوان کرد: لغت طنز از زبان عربی به زبان ما وارد شده است؛ در سالهای نه چندان دور به جای طنز از کلمه هزل استفاده میشد. مولانا در بیتی میگوید «هزل تعلیمست آن را جد شنو/ تو مشو بر ظاهر هزلش گرو»؛ که در اینجا مفهوم هزل چیزی مشابه طنز امروزی است. در ادبیات فارسی قدیمیترین رگههای طنز را میشود در «منظومه درخت آسوری» که به زبان پارتی یا پهلوی نوشته شده است مشاهده کرد؛ این کتاب محاوره یک بز و یک درخت است که در آن اتفاقها و یا اصطلاحهایی که گفته میشود به گونهای شکلی طنزآمیز دارد.
شکیبا توضیح داد: اصل ماجرای طنز از زبان عرب آمده است و به مفاخرههایی که در حین جنگها گفته میشده مربوط است؛ در ابتدای جنگهای تنبهتن، پهلوانان با رجزخوانی خودشان را معرفی میکرده و با این کار به نوعی در سپاه دشمن ایجاد ترس میکردند. برای اینکه این اتفاق به خوبی انجام شود؛ خود را بالا میبردند و حریف را ضعیف و زبون میشمردند که نمونههایی از آن را در فیلم «محمد رسولالله» مشاهده کردهاید.
این منتقد سینما تصریح کرد: در این مقابلهها که گاهی به صورت گفتوگو انجام میشده سعی میکردند بر روی دست یکدیگر بلند شود و عبارتهای موثرتری بگویند و از آنجا ریشههای جملههای طنز، که آن زمان با نام هزل رواج داشته ایجاد میشود.
وی افزود: سعدی در غزل شماره ۴۰۴ خود میگوید؛ الهزل فی الکلام، کالملح فی الطعام، یعنی هزل در کلام مانند نمک در غذا است. پس همانطور که غذا بدون نمک مفهومی ندارد، سخن هم بدون شوخطبعی جذبهای ندارد.
شکیبا همچنین گفت: اگر میخواهیم به کسی آموزش بدهیم باید کلاممان نغز و آمیخته با شوخطبعی باشد.
شوخطبعی میان ائمه و پیامبران
این شاعر طنزپرداز ادامه داد: یکی از کتابهایی که میتواند به ما کمک کند تا حکایتها را بشناسیم. «لطایف الطوایف» نوشته مولانا فخرالدین علی صفی، لطیفهپرداز نامدار قرن ۸ و ۹ هجری قمری است. علی صفی پسر واعظ کاشفی صاحب «روضه الشهدا» و از روحانیان مطرح زمانهی خود بود. صفی در این مجموعه حکایتهای طنزآمیز را مناسب گروههای مختلف دستهبندی کرده است و گفته میشود برای اهل منبر این مجموعه را به تحریر آورده است.
شکیبا با تاکید بر اهمیت شوخطبعی بین ائمه بیان کرد: عدهای فکر میکنند مومن کسی است که کلامش خالی از طنز است، صفی در این کتاب شوخیهای پیامبر و ائمه را آورده و نشانگر این است که برای خوب بودن و الگو بودن شوخطبعی نیز نیاز است.
وی اضافه کرد: در این کتاب از یکی از نزدیکان پیامبر نقل شده است؛ «ندیدهام هیچ احدی را که مزاح بیشتر از رسول اکرم(ص) کرده باشد ولیکن مزاح او همه حق بود» و همان کس گفته است «ندیدهام کسی را که بیش از آن حضرت تبسم کرده باشد»
این بازیگر بیان کرد: مردان بزرگ این عالم نیز شوخی میکردند و ما نیز ناگزیریم شوخطبع باشیم ولی باید اندازه نگه داریم.
شکیبا اظهار کرد: «دگرخند» درآمدی بر طنز، هزل و هجو در تاریخ تا دوره معاصر، نوشته علی موسویگرمارودی نیز موارد زیادی از روایتها و نظرهای ائمه دربارهی طنز بیان کرده است؛ برای مثال آورده، امام صادق(ع) گفتهاند میزان مطلوب شوخطبعی حدی است که کسی در آن به کسی اهانت نشود و از محور حق خارج نشود و ایشان حق را دوآبه میدانند. دوآبه یعنی مزاح.
اقتباسی کردن داستانها برای انتقال به کودکان
شکیبا خاطرنشان کرد: یکی از مهمترین مواردی که در آموزش باید به آن توجه شود شوخطبعی است. همانطور که مولانا کلامی از قرآن را به نظم آورده است «چونک با کودک سر و کارم فتاد/ هم زبان کودکان باید گشاد»؛ در آموزش به کودک ناگزیریم از طنز استفاده کنیم و حد و حدود مشخصی را باید در بهکارگیری این موضوع در نظر قرار دهیم. مورد بعدی در آموزش به کودکان تغییر دادن حکایتها است. مثلا میگویند هملت را اقتباسی کردهاند؛ آداپتاسیون یعنی تغییر دادن متن به حالتی دیگر. ممکن است ما متن هملت را تغییر دهیم و نامها را فارسی کنیم و مکان قصه را در تهران بگذاریم.
تمایز قصه و حکایت
وی هچنین گفت: ما در تاریخ ادبیاتمان کمتر داستان داریم و بیشتر داستانسرا داشتیم؛ تعداد قصه به حکایت در ادبیات ما کمتر است زیرا سنت ادبی ما در گذشته بیشتر حکایتمحور بود. در نگاه کلی حکایتها گرهافکنیهای کمتری نسبت به قصهها دارند و قصههای تاریخ ادبیات ما بیشتر در منظومههایی مانند شاهنامه، منطقالطیر، آثار نظامی و... شکل میگرفته، با نظر به این موضوع ما باید یاد بگیریم حکایتها را به قصه تبدیل کنیم.
این شاعر طنزپرداز خاطرنشان کرد: داستان چندین ویژگی دارد که در حکایت نیست؛ در داستان شخصیتپردازی داریم، یعنی اطلاعات کلیای از ظاهر و گذشتهی آن شخصیت داریم ولی در روایت اصلا چیزی از پیشینهی آن فرد نمیدانیم. در قصه شرح مکان و زمان گفته میشود ولی در حکایت به آن اشارهای نمیشود؛ برای مثال این یک حکایت است، «شخصی را گفتند در بغداد، تابستان چه میکردی؟ گفت: عرق»، در داستان یک اتفاق یا سوالی پیش میآید و با این گرهافکنی باقی داستان پیش میرود ولی در حکایت به دلیل کوتاه بودن آن این اتفاق نمیافتد و مانند جوک ساده است. در قصههای ابتدایی نیز مانند کتاب «قصههای مشدی گلین خانم» اثر لارنس پل الولساتن گرهافکنیهای زیادی رخ نمیدهد و به حکایت نزدیکتر بوده است.
طنز در جهان کودکان و نوجوانان
شکیبا درباره طنز در ادبیات کودک بیان کرد: ما باید رنگ طنز به آثار بچهها بزنیم. بزرگترها از حل کردن گرهها لذت میبرند ولی بچهها به متنهای سادهتر نیاز دارند و اگر قرار است کشفی را به عهده آنها بگذاریم باید کشفهای ساده باشد، ما ناگزیریم گاهی داستانهای طنزی که به بچهها میگوییم بیشتر گرهگشایی کنیم و گاهی به آنها توضیح هم بدهیم تا خنده اتفاق بیفتد.
وی افزود: همانطور که گفتم ما در ادبیاتمان داستانهای ویژه کودکان و نوجوانان نداشتیم پس باید با اقتباسی کردن حکایتها، آنها را برای بچهها آماده کنیم.
این مجری یادآور شد: بخش حکایتها «کلیات عبید زاکانی» اولین مجموعهای است که ما در آن طنز را میبینیم؛ کل مجموعه طنزهایی است که خود عبید زاکانی از زبان عربی به فارسی ترجمه کرده است.
«نوادر» نوشته راغب اصفهانی کتابی است که حکایتهای طنز مناسبی دارد.
تفاوت طنز بزرگسال و کودکان
شکیبا در پایان افزود: ما برای بزرگسالان تا حدی میتوانیم قراردادهایی داشته باشیم، ولی در حضور کودکان موارد اخلاقی بسیاری به میان میآیند که باید رعایت شوند. آنچه طنز کودک و نوجوان است نباید پیچیده باشد؛ یعنی نباید با زمان و مکان خیلی بازی شود و تغییر داده شوند. حکایتها به دلیل سادگی برای کودکان و نوجوانان مناسب هستند.
این شاعر طنزپرداز در پایان سخنان خود گفت: برای بچهها داستانهایی که شخصیت سیاه و سفید دارند جذابتر و قابل فهمتر هستند.
بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همزمان با شب یلدا برگزارمیشود.