به گزارش هنر آنلاین ، مراسم تشییع پیکر احمد سمیعی گیلانی، مترجم، ویراستار و مدیر گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی، صبح امروز (شنبه، پنجم فروردینماه) در محل فرهنگستان برگزار شد.
محمدعلی موحد، محمدرضا شفیعی کدکنی، سیدعلی آل داوود، موسی اسوار، محمود عابدی، حسین معصومی همدانی، غلامعلی حداد عادل، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدرضا نصیری، سیروس علینژاد، کامیار عابدی، فرهاد طاهری، سعید رفیعی، امید طبیبزاده، جعفر شجاع کیهانی، اکبر ایرانی، مهشید نونهالی، آبتین گلکار، مهدی فیروزان، علیاصغر محمدخانی، مسعود جعفری جزی، الوند بهاری، مجتبی حسینی، غلامرضا امیرخانی و علیاکبر میرجعفری از حاضران در این مراسم بودند.
جعفر شجاع کیهانی، معاون گروه ادبیات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسی که اجرای این مراسم را برعهده داشت در سخنانی اظهار کرد: سرو بلند زبان و ادب فارسی، آن صاحب قلم نثر فاخر، شیرین و گوار و آنکه به تردستی در تمامی فنون ادبی از متون کهن ادب فارسی و ترجمههای خوشخوان از ادبیات فرانسه تا دغدغههای اجتماعی و فرهنگی ادبیات معاصر، قلمی توانا، محققانه و روشمند داشت، از میان رفت. استادی به معنای دقیق استاد، بیادعا، عاشق دانستن، خواندن و تامل، از میان ما رفت. سخن خلاصه که استاد سمیعی از دست رفت.
سپس غلامعلی حداد عادل، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سخنانی گفت: امروز برای فرهنگستان روز سخت و تلخی است. خبر درگذشت استاد سمیعی در ایام نوروز خبر دردناکی بود. استاد سمیعی یکی از استوانههای زبان و ادب فارسی در دوران معاصر بود که با عمر پربرکت خود تمامی قرن گذشته را طی کرده بود. او از ارکان فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و به وجود او افتخار میکردیم و سایه او را مانند سایه پدر مغتنم میشمردیم.
او سپس بیان کرد: استاد سمیعی هم استاد بود، هم حکم پدر را داشت، هم همکار عزیز بنده بود و هم عضو پیوسته فرهنگستان و مدیرگروه ادبیات معاصر بود. او نزدیک به سه دهه سردبیر مجله «نامه» فرهنگستان بود. از ابتدا در فرهنگستان بود و مانند ستونی بر استحکام این بنا میافزود.
حداد عادل با اشاره به آشنایی ۵۲ سالهاش با سمیعی گیلانی از انتشارات فرانکلین تا تدوین کتابهای درسی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بیان کرد: استاد سمیعی که به خاندانی اصیلی تعلق داشت، بعد از طی دوران دبیرستان، در امتحان ورودی دانشکده فنی تهران با رتبه اول پذیرفته شد اما با توجه به عشقی که به زبان فارسی داشت، به سمت دانشکده ادبیات کشیده شد که تصمیم درستی گرفته بود. از خصوصیات او احاطه همزمان به ادبیات فارسی و ادبیات فرانسه بود. در ادبیات فارسی هم بر ادبیات کهن تسلط داشت و هم ادبیات معاصر. او شخصیت جامعی داشت که جامعیتش به او اعتدال بخشیده بود و میتوانست به درستی و عالمانه، سنت را به نوآوری پیوند بزند.
رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در ادامه بیان کرد: از خصوصیات سمیعی، نثر فارسی دلپذیر او بود؛ نثری نرم و شیرین، درست و فصیح، خالی از حشو و زواید، دقیق و بهرهمند از گنجینه هزارساله واژگانی زبان فارسی و توانایی این زبان و بهرهمند از ادبیات فرانسه. استاد سمیعی مانند دانشوران عصر خود با زبان عربی آشنایی داشت.
او خاطرنشان کرد: این خصوصیات از این مرد بزرگ، شخصیتی ساخته بود که با پرکاری آثار بسیارسودمندی از خود به جا گذاشت و خدمات شایستهای انجام داد. این صاحب قلم آگاه به ادبیات جهان و ادبیات فارسی، ذوق و استعداد ادبی و اعتدالش سبب شد تا با عنوان پدر ویراستاری در دوران معاصر شناخته شود. سمیعی همه توانایی ادبی خود را در ریشهدار، نهادینه و علمی کردن و ترویج ویراستاری در ایران به کار گرفت و اسوه و الگوی ویراستاری شناخته شد.
حداد عادل با اشاره به تأسیس بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، گفت: از استاد سمیعی خواسته شد شیوهنامهای برای دانشنامه جهان اسلام تألیف کنند و ایشان کریمانه پذیرفتند و سنگ این بنا را نهادند بهگونهای که شیوهنامه ایشان سرمشق شیوهنامههای دیگر شد. هر جا از ایشان یاری خواستند، کریمانه کمک میکردند. استاد سمیعی بسیار پرکار بود و وجود نازک او یکپارچه غیرت بود.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به ترجمههای سمیعی اظهار کرد: کتابهای سودمند را ترجمه میکرد. اینطور نبود مترجم حرفهای باشد که هر چه به دستش برسد ترجمه کند. او قدر و قیمت قلم را میدانست. استاد سمیعی دلش برای ایران میتپید. اگر در سالهایی مسیر سیاسی هم در پیش گرفته بود باز برای ایران بود و بعد از آنکه دریافت این رویکر او را به آرمان خودش که سربلندی ایران بود نمیرساند، قله و هدف را گم نکرد و در همان راه گام برمیداشت. ترجمههای او مایه سرگرمی نیست. استاد سمیعی در کنار اهل ادب بودن، اهل فکر بود. درباره مفاهیم ارزشمند فرهنگ و جامعه و آزادی و مردمسالاری و معنای اجتماعی ادبیات صاحب نظر بود. هم قلمش سودمند بود و هم محتوایی که به قلمش میآمد.
حدادعادل در پایان صحبتهایش با گله از مسئولان گفت: استاد سمیعی دکتری نداشت، کارشناسی از دانشکده ادبیات داشت و کارشناسی زبانشناسی اما او کسی بود که باید دهها استاد ادبیات میآمدند خدمت ایشان زانو میزدند و از محضرش استفاده میکردند اما وقتی فرهنگستان تاسیس شد، شادروان حبیبی از سمیعی درخواست کرد سردبیری نامه فرهنگستان را بپذیرد. او هم به عالم مطبوعات آشنا بود و تجربههای دهه ۲۰ و ۳۰ را گذرانده بود و میدانست مجله ادبی چه خصوصیتی باید داشته باشد، پذیرفت. اما مشکل بنده این بود که وزارت علوم اصرار داشت سردبیر باید دکتری داشته باشد. هرچه در معرفی استاد دلیل و برهان میآوردم، مسموع واقع نمیشد، آخرسر از راه غیرمتعارف به مقصود رسیدیم اما قوانین و مقررات اجازه نمیداد. میخواهم بگویم این اندازه تقید به ظاهر و ضوابط شکلی قوانین غلط است که به استاد بزرگواری مانند استاد سمیعی به دلیل اینکه دکتری ندارد، اجازه ندهیم سردبیر نامه فرهنگستان باشد. باید تجدید نظر کنیم. ضوابط هرچه هست باید واقعیتها فراموش نشود.
او افزود: میخواهم بگویم بدون داشتن دکتری میتوان استاد شد چنان که استاد سمیعی استاد استادان شد. او قبل از زمین خوردن مرتب و منظم در ۱۰۲ سالگی در سرکار حاضر میشود و برای همه ما الگوی وظیفهشناسی و پرکاری بود. اگر پیکر ایشان با ما نخواهد بود، روح و اندیشه و فرهنگ و معرفت و ایراندوستی و شخصیت اخلاقی والا باقی خواهد بود و بقای استاد سمیعی به بقای فرهنگ و اندیشه است.
در ادامه مراسم محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در سخنانی گفت: ایشان در موقعیت بسیار ممتازی قرار داشت و استاد بسیاری از اندیشمندان و بزرگان حوزه ادبیات فارسی بود. شخصیت بزرگی مانند استاد سمیعی برای همه ما به عنوان پشتیبان در حوزه هویت ایرانی و پاسداشت زبان فارسی محسوب میشد. برخی از شخصیتها آثار وجودیشان بسیار بالاست و همین که حضور دارند و نفس میکشند، بسیاری از گرهها و مشکلات را حل میکنند. استاد سمیعی چنین جایگاه ممتاز و بیبدیلی در حوزه زبان و ادب فارسی داشتند.
او افزود: باید خدا را شاکر باشیم که به این استاد عزیز ما عمری طولانی و پربرکت عنایت کرد، او بیش از یک قرن درخشید. ممکن است بسیاری کسان عمر طولانی داشته باشند اما به دلیل مشکلات و مسائل جسمانی اوقات پایانی عمرشان، از ثمره لازم برخوردار نباشند، این بزرگمرد تا آخرین روزهای حیاتش میدرخشید و محل مراجعه بود و مشغول صیانت از زبان و ادب فارسی بود. ویراستاری نوین مدیون زحمات ایشان است. جای ایشان خالی است و به زودی پر نخواهد شد. امیدواریم شاگردان و تربیتیافتگان مکتب سمیعی بزرگ بتوانند خلاء وجودی این شخصیت بینظیر را برای جامعه علمی و دوستداران زبان فارسی پر کنند.
حسین معصومی همدانی هم در این مراسم در سخنانی گفت: بزرگان که میروند این احساس عمومی وجود دارد که جایشان پر نخواهد شد و شواهد هم گواهی میدهد این احساس نابجا نیست. اما چه کسی باید به فکر این موضوع باشد؟ گمان نمیکنم با گله این مشکل حل شود. نظام آموزشی عنان گسیخته به سمتی میرود که پیدایش چنین آدمهایی را تقریبا ناممکن میکند.
او با اشاره به همکاری ۵۰ سالهاش با سمیعی گیلانی که به نیمه دوم عمر او بازمیگشت، گفت: نیمه دوم هم به لحاظ زمانی جدا میشد و هم به لحاظ نوع فعالیتی که ایشان داشت. آقای سمیعی سالهای زیادی از زندگیاش را به فعالیت سیاسی گذراند. زمانی که با او آشنا شدم آن دوران به سر آمده بود. اما میشود گفت صفتی از آن دوران در او مانده بود و آن احساس مکلف بودن است، احساس اینکه تکلیفی بر دوشش گذاشته شده که باید به نحو احسن انجام دهد. به همین دلیل، در تمام مدتی که او را میشناختیم چند کار بیشتر نمیکرد؛ خواندن و نوشتن، آموختن و آموزاندن. حتی میشود گفت در نیمه اول زندگیاش، چند سالی که از بد حادثه در زندان بود در آن دوران به آموختن و کار علمی مشغول بود. ترجمه «سالامبو» را در زندان انجام داد.
معصومی همدانی یادآور شد: نوشتههای نیمه اول زندگی او را در دست نداریم و شایسته است نوشتههایی که درباره مسائل سیاسی نوشته است گردآوری شود زیرا اینها هم به شناخت روزگار او و شناخت شخص ایشان کمک میکند.
این نویسنده و پژوهشگر در ادامه درباره فعالیتهای احمد سمیعی گیلانی توضیح داد و از این گفت که او ویرایش متون تألیفی را در ایران شروع کرد، چیزی که ضرورتش بعدها احساس شد.
او افزود: سمیعی گیلانی در نوشتن سلیقه خودش را داشت و نثرش کمی از نثر معیار در جهت بلاغت فاصله میگرفت و در عین حال کسی را نمیرماند حتی خوانندههایی که مبانی لازم را برای خواندن چنین نوشتهای نداشتند. مخصوصا اینکه مختصرنویس بود. اما خوانده را رم نمیداد بلکه علاقهمند میشد تا خودش را بهتر کند تا همتراز چنین نثری شود. نثر او تقلیدناپذیر است و کسی به این شیوه روی نیاورده است. در زمینه ترجمه چیزی که او را از مترجمان دیگر متمایز میکند روی آوردن به متون کلاسیک بود.
معصومی همدانی در پایان با تأکید بر اینکه جانشینناپذیر بودن سمیعی گیلانی و امثال او موضوعی جدی در فرهنگ است، گفت: نظام آموزشی ما به ویژه در زمینه علوم انسانی دارد به بیراهه میرود و اگر فکری نکنیم، نگرانی ما برای پر نشدن جای بزرگان محقق میشود. از دست دادن بزرگان و پرنشدن جای خالی آنها در فرهنگ شکافی ایجاد میکند.
در ادامه جعفر شجاع کیهانی شعری از بهاءالدین خرمشاهی را که در بزرگداشت استاد سمیعی در سال ۱۳۹۴ سروده بود برای حاضران خواند.
مهشید نونهالی، مترجم نیز پیام گلی امامی رئیس انجمن صنفی ویراستاران را خواند.
در آخر هم محمدرضا ترکی شعری را که بعد از شنیدن خبر درگذشت سمیعی سروده بود، خواند.
پیکر سمیعی گیلانی ششم فروردین در زادگاهش رشت به خاک سپرده خواهد خواهد شد.