گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: کتاب «سرفرسنگهای تحول در مسیر نگارگری ایران» شامل بخشهای «هنر و اصل جعل»، «دو وجه بود و نمود»، «نخستین آشناییها»، «کسب فضائل جدید»، «افقهای باز شده»، «مزیتهای جاده ابریشم»، «یک رباعی و دو سفرنامه»، «زیباییشناسی و سبز خط»، «میراث دوران امنیت و رفاه»، «یک کاشی شوخ و هزال دیگر»، «سنت، همچون سکوی پرش» و «بازنگری سرفرسنگها» است. مقدمه، پینوشتها، گزیده کتابشناسی و فهرست نگارهها: یک بازنگری، ضمیمه اثرست.
بر پیشانی کتاب، نویسنده توضیح داده است: «نقاشی ایرانی پا به پای تحولات تاریخی این سرزمین دگرگون شده است. اعتقاد بر این است که این نقاشی، بهرغم تحولات چشمگیر، عنصر ایرانی را که مشخصه بارز آن است از دست نداده. به این عنصر صفات متعددی را بازبستهاند، بدون آنکه دقیقا بیانش کرده باشند. قاضی میراحمد قمی از آن به «قوت مخیله و نزاکت طبع» نام میبرد. به اعتقاد او این طایفه، یعنی هنروران، «سوی آفرینش نظر داشتند» و «سواد از اصل» برمیداشتند. بازیل گری «رنگ و تقارن» را جزو غریزه زیباییشناسانه ایرانی قلمداد میکند که با آن به نقاشی تعالی میبخشد. به نظر او، چه در امور ساده و چه در ترکیببندیهای پیچیده، این غریزه تداوم دارد؛ «هیچ یک از یورشهایی که در خشونت و سهمناکی همتا نداشتهاند، از جمله حمله اعراب، مغولها و تیموریان، نتوانست این غریزه را نابود سازد».
اسماعیل بنیاردلان در نوشتاری با عنوان «بازنگری سرفرسنگها» در انتهای این اثر، مروری کوتاه به مباحث مطرح شده کتاب دارد و نتیجه گرفته است:
۱-رابطه هزاروهشتصد ساله ایران و چین که از طریق جاده ابریشم صورت میگرفت به نیازهای مکمل دو جامعه متمدن آن روزی پاسخ فراخور میداد. نقوش چینی تصویر شده بر پارچههای ابریشمی از قرن دوم میلادی راه به این سرزمین یافت و همواره مورد تحسین ایرانیان بود. ادبیات ایران پر است از ستایشهای اعجابگونه نسبت به فراوردههای ختا و ختن.
۲-تاثیر این فراوردهها با حمله ویرانگر مغول شکل تازهای یافت. هولاکو سلسلهای را در نیمه قرن هفتم بنیاد گذاشت که اسما تابع خان بزرگ، قوبیلای، فرمانروای چین و مغولستان بود. با اینهمه، بهخاطر روح بیابانگرد ایلخانیان دههها وقت گرفت تا تاثیرات فرهنگی این تغییرات خود را نشان دهد. بیابانگردهای که به سلک اسلام درآمدند عملا در فرهنگ ایرانی ذوب شدند و عنصر ایرانی، همچون آتش خفته در خاکستر، بار دیگر سر برداشت.
۳-در آستانه تاسیس صفویه شاه اسماعیل به دستچین هنروران و اسکان آنها در تبریز پرداخت. شکست او در جنگ چالدران، ۹۲۰ه.ق، با آنکه قزلباشان مجهز به تبرزین با سپاه توپدار عثمانی مصاف دلاورانه دادند، پای تکنولوژی آتشین را که محصول غرب بود به میان کشید.
۴-سفیران اروپایی راه به دربار صفوی میجستند تا متحد بالقوهای در برابر عثمانیها بیابند که آن روزها اروپا را تهدید میکردند. بههمراه این سفیران فراوردههای فرهنگی نیز راه خود را باز کرد- گاه بهصورت پیشکشی و گاه بهصورت باسمههای فریبنده.
این فراوردهها هوش از سر بزرگان ایرانی میربود. نیاز به شبیهکشی قوت گرفت. تمثالهای مثالی جای خود را به کوشش نقاشان برای شبیهسازی داد. همچنان که فناوری تازه به آموختن علم تازه داشت، فنون نقاشی واقعیتساز اروپایی نیز نیازمند آموختن علم آن بود.
۵-این کوشش چهارصد سال ادامه یافت. نامههای بسیاری در این سلسله طولانی سهم دارند. از محمد زمان که از اولین نسخهبرداران نقاشی غرب بود تا آخرین حلقه آن کمالالملک. حتی عباس میرزا و امیرنظام که دو تن از اولین دانشجوهای اعزامی به انگلیس فرستادند یکی از آن دو قرار بود نقاشی تحصیل کند، با استعداد بود اما جوان از دنیا رفت.
۶-نقاش ایرانی در طول این کوشش چهارصد ساله بر آن بود که رازهای فنون غربی را بیاموزد اما هویت ایرانی خود را حفظ کند. سازش میان فنون بیگانه و مایههای خودی دلمشغولی همیشگی او بود. گاه از مایه میزد و بر فن میافزود و گاه از فن میکاست و مایه را پر میگرفت.
۷-همانگونه که نگارگری ایرانی توانست هنر چینی را در خود مستحیل کند و از آن یک عنصر ایرانی تحویل دهد، در مورد هنر اروپایی نیز انتظار میرفت تاثیرپذیری بهچنان نتیجهای بینجامد. نقاشان دو قرن دوازده و سیزده هجری کوشیدند به این تاثیرپذیری رنگ و جلوه ایرانی بدهند و در این کار پشتوانه آنها سنت نقاشی اصیل ایرانی بود.
۸-در این مایه حاصل حیات دو تن از هنروران، صنیعالملک و محمودخان، برجسته است. هر دو تن بهشیوه جداگانهای، چرا که خاستگاهشان و هدفهاشان متفاوت بود، نگارگری ایرانی را نمونه شدند. اولی در غرب تحصیل فنون کرده بود و دومی هرگز از ایران جدا نشده بود.
۹-سئوال اکنون این است: آیا راه را باید از جایی شروع کرد که با سرفرسنگهای کسانی چون صنیعالملک و محمودخان ملکالشعرا نشاندار شده است؟
شاید اولین قدم برای رسیدن به آن موقعیت از کف رفته این باشد که بپذیریم جهانی بودن همانا بومیبودن است. تجربههایی که امروزه ستوده جهانیان است این را به هزار دهن فریاد میکنند.
کتاب «سرفرسنگهای تحول در مسیر نگارگری ایران» نوشته اسماعیل بنیاردلان نخستین بار در سال ۱۳۸۷ توسط انتشارات دانشگاه هنر منتشر شده است. این اثر مزین به تصاویر رنگی متعددی است.