گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: اویس محمدی نویسنده کتاب «زخمی به او بزن عمیقتر از انزوا» که در انتشارات فصل پنجم منتشر شده است به هنرآنلاین گفت: از مدتها پیش با شعرهای احمد شاملو، زبان و فضای سرودههای او آشنا بودم. وقتی تصمیم گرفتم آثار پل الوار را بخوانم، متوجه شدم که شاملو از الوار بسیار اثر پذیرفته است. در وهله نخست نظم شعر شاملو، وامدار شعر پل الوار است؛ در واقع منظور از نظم، محور افقی کلام و موسیقی و چینش واژگان در کنار یکدیگر است. چنانچه محمدرضا شفیعیکدکنی نیز در کتاب «با چراغ و آینه» عنوان میکند شاملو رتوریک شعر غربی را گرفته است که مراد از آن همین نظم شعر شاملو است. نمودهای این اثرپذیری در کتاب «زخمی به او بزن عمیقتر از انزوا» توصیف و تحلیل شده است. برای مثال، شاملو در شعری اینچنین میگوید: «درخت با جنگل سخن میگوید/ علف با صحرا». نحو و نظم این سروده، شبیه به شعری از الوار است که ترجمه آن اینچنین میشود: «بال-ها درخت را میجویند/ و برگها، ابر را». یا شاملو در آغاز شعری اینچنین میگوید: «دختران دشت/ دختران انتظار/ دختران امید تنگ». تکرار ترکیب اضافی فوق شبیه شگرد تکرار، در شعری از الوار است که ترجمه آن اینچنین است: «خوبرویان شب، خوبرویان آتش، خوبرویان باران».
او که در ادامه تصمیم میگیرید تاثیرپذیریهای شاملو را از سرودههای شاعران فرانسه پیدا کند، افزود: شاملو واژگان و ترکیبهای بسیاری را از شاعران فرانسوی گرفته است. برخی از این ترکیبها پیش از شاملو در شعر فارسی به کار نرفته است. بهعنوان مثال، شاملو در شعری ترکیب «مرزهای تن» را به کار میبرد. او این ترکیب را از الوار گرفته است(Les frontières de ton corps). برخی از واژگانی را که شاملو از شاعران فرانسه گرفته است، در زبان فارسی بودهاند، ولی بار ادبی نداشتهاند. شاملو به این واژگان دلالتهایی شاعرانه میدهد. از جمله این واژگان «انزوا، عریانی و ...» است که به کثرت در شعرهای الوار و لویی آراگون در ترکیبهایی خاص به کار رفته است. شاملو این واژگان را با نحوه کاربردشان، در شعر خود به کار برده است. سوای از نظم و واژگان، شاملو در موسیقی، صورخیال، استعارهها، تشبیهها، نمادها و نشانهها، درونمایهها و بنمایههای شعری نیز از همتایان فرانسویاش الهام گرفته است. وقتی نمونههای بسیاری را از این اثرپذیریها یافتم، تصمیم گرفتم که یافتهها را در قالب کتاب نشر دهم و این روند، ۵ سال به طول انجامید.
محمدی با بیان این که شاملو در مصاحبههایش بهنوعی اذعان کرده لایه خارجی زبان شعرش، وامدار شعر فرانسه (بهویژه پل الوار) است، ادامهداد: علاوه بر لایه بیرونی زبان، لایهها و سطوح دیگر شعر شاملو نیز الهام گرفته از شاعران معاصر قرن بیستم فرانسه است.
او با این توضیح که این تاثیرپذیری در سطوح مختلف زبان بهویژه در نظم زیاد است، تصریحکرد: موسیقی، ریتم و تقطیعهای کلام در سرودههای شاملو، با تاثیر از شاعران فرانسوی به ذهن و کلام او راه یافتهاند. در سطح واژگان این تاثیرپذیری کمتر است ولی قابل ملاحظه است. البته باید گفت که شاملو تنها از غربیها اثر نپذیرفته است. او از شاعران و ادیبان گذشته ایران، چون حافظ، فردوسی و بیهقی، نیز بسیار آموخته است. درباره تصاویر و استعارهها نمونههای نسبتا قابل ملاحظهای میبینیم که شاملو به آنها توجه دارد مثلا این شاعر در شعری چنین تشبیهی را به کار میبرد: «و فکشان عبوس/ با صخرههای پرخزه میمانست». او تصویر «صخرههای پرخزه» را که مشبهبه است، از پل الوار گرفته است. این تصویر در شعری از الوار آمده است که ترجمه آن اینچنین است: «دلدار من، آرام و سخت/ همچون صخرهای پوشیده از خزه».
محمدی با بیان این که شاملو از همان آغاز تجربه شعریاش در دهه ۳۰ و ۴۰ بر سر زبانها افتاد، اظهارداشت: در همان زمان این مسئله و شبهه مطرح شده که شاملو از شاعران فرانسوی تاثیر میگیرد. برخی به شکلی افراطی بر این نظر بودند که که احمد شاملو از شاعران غربی نسخهبرداری میکند. برخی نیز با این نظر مخالف بودند و همچنان مخالفاند. در کتاب «زخمی به او بزن عمیقتر از انزوا» سعی کردم این موضوع را مشخص کنم شاملو تا چه حد از شاعران فرانسوی اثر پذیرفته است؟ آیا این اثرپذیری تقلید و نسخهبرداری است یا خلاقانه و نوعی ابداع بهشمار میآید؟ در پاسخ باید گفت که اثرپذیریهای شاملو، در موارد اندکی، شباهت بسیار زیادی با متن شاعران فرانسه دارد. اما در موارد بسیاری، شاملو تصویرها و بنمایههای شاعران فرانسوی را گرفته است، اما خودش هم از خیال، عاطفه و زبانش، چیزهایی هم به آن اضافه کرده و با ابداع و شاعرانگی خویش، آن را غنا بخشیده است.