گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در یادداشت محمد آزرم میخوانیم: «پارادایم دیگری در راه است: تحول دیجیتال. نشانههای آن بهوضوح همه جا هست و در برههای که این تغییر پارادایم اتفاق بیفتد، شعر فارسی هم متناسب با آن متحول خواهد شد، اگر چیزی به نام شعر از ساحت فرهنگ، محو نشده باشد. (نامها و نماهای یک پارادایم، محمد آزرم، وزن دنیا، شماره ۱۷، ص ۱۰۹)
همهگیری کرونا سبک زندگی مردم را در سراسر جهان تغییر داد. در قرنطینه، همه ناچار به فناوریهای دیجیتال تکیه کردند: جلسات کاری زوم و زنجیرههای ایمیل طولانی، خدمات بازی و پخش سرگرمی، یا پلتفرمهای رسانههای اجتماعی برای سازماندهی همه چیز از خریدهای روزانه گرفته تا اعتراضات، وارد سبک زندگی شد. اکنون، شاهد نفوذ بیش از پیش زبان کامپیوتری به زیست انسان هستیم که شامل شعر هم میشود. فناوریهای دیجیتال نهتنها میتوانند شعر را منتشر و توزیع کنند بلکه فراتر از آن دارای توانایی خلق شعر هستند.
زیباییشناسی «پسادیجیتال» را میتوان بهنحوی توصیف کرد که اولا در آن مفهوم «دیجیتال» دیگر با گسست از فرهنگ قبلی مرتبط نیست، هر چند تغییری که ایجاد کرده یعنی تکرارپذیری نامحدود اطلاعات، پذیرفته شده است. دوم این که دیجیتال بودن، دیده میشود؛ آن هم بدون هیچ ارزشی برای خود، از جمله ارتباط خاصی با پیشرفت تکنولوژیکی یا اجتماعی. سوم، بهعنوان یک ابزار آسان استفاده میشود، اما معمولا با کاستیهای زیباییشناختی همراه است. چهارم، از درک آن در اثر اجتناب میشود، اما بهطور ضمنی بهعنوان ابزار ایجاد یا مرجعی ضمنی یا منفی؛ یا حتی ترکیبشده با فناوری رسانه پیشادیجیتال حضور دارد. بهجای ارزشهای اصلی دیجیتال یا «رسانههای جدید» مثل محاسباتپذیری، تکرارپذیری و «دهکده جهانی»، زیباییشناسی پسادیجیتالی بر ملموس بودن، خودانجامی و محلی بودن شهری تاکید دارد. از منظر نشانهشناسی میتوان گفت زیباییشناسی دیجیتال به نمادها امتیاز میدهد (کدهای انتزاعی)، در حالی که زیباییشناسی پسادیجیتالی به شاخصی بودن (ردیابیها و نشانههای زمینهای) تمایل دارد.
با این همه اصطلاح «پسادیجیتال» اصطلاحی شهودی است، چرا که ما بهمعنای واقعی کلمه در دوران پسادیجیتال زندگی نمیکنیم. برای مثال، وقتی جنبههای بسیاری از زندگی روزمره در طول همهگیری به پلتفرمهای اینترنتی وابسته شده است، از تحویل غذا گرفته تا کنفرانسهای راه دور، یا زمانی که تحلیلگران اقتصادی مزیت رقابتی «تسلا» را توصیف میکنند که خودروهایش بهصورت یک نرمافزار مرکزی با موتور متصل ساخته شدهاند، برخلاف خودروهای سنتی که دارای نرمافزاری افزودنی برای اجزای خود هستند؛ وقتی تقریبا همه جنبههای زندگی در حال دیجیتالیتر شدن است، بهنظر میرسد که اصطلاح «پسادیجیتال» معنایی ندارد. اما زمانی که این اتفاق میافتد، «دیجیتال» دیگر تفاوت را توصیف نمیکند و بهسادگی به حالت یا شرایط پیشفرض تبدیل میشود.
علاوهبراین، نظریه پسادیجیتال همیشه علاقه وافری به انتشار داشته و میتوان چنین استدلال کرد که برای شکلهای جدید پژوهش میان رشتهای و هنری، نیاز متناظری به اشکال جدیدی از انتشار وجود دارد که فراتر از روشهای سنتی باشد. بدیهی است که شیوههای انتشار ارتباط نزدیکی با شیوههای تولید دانش دارند.
به هر حال، هنرمندان دیجیتال، زبان انسان و کامپیوتر را برای خلق شعر دیجیتال ترکیب میکنند که میتوان دست کم در پنج گروه آن را ردهبندی کرد:
۱. شعر مولد
شعرهای مولد نتیجه استفاده از یک برنامه یا الگوریتم برای تولید شعر از یک پایگاه دادهای شامل کلمات و عبارات نوشته شده یا گردآوری شده بهواسطه شاعر دیجیتال است. شعر، ممکن است برای یک یا چند نوبت بهصورت محدود یا نامحدود اجرا شود. برای مثال، «شمارهگیری» کاری از لای تزه فن و نیک مونتفورت، شعری مولد است که ارتباطات شبکهای و از راه دور را نشان میدهد و این دو صدای مجزا را به تصویر میکشد که در طی زمان مشغول یک گفتگو هستند. زمان را میتوان با کلیک کردن روی شکلک ساعت که در پایین این اثر تعبیه شده تنظیم کرد.
عکسی از شعر مولد شمارهگیری (۲۰۲۰) لای تزه فن و نیک مونتفورت.
جان باربر هنرمند دیجیتال، در کار مبتنی بر وب «اسمشان را بگو!» فهرستی از اسامی بیش از ۵۰۰۰ سیاهپوست، اسپانیاییتبار و بومیان آمریکایی تهیه میکند که از سال ۲۰۱۵ تا به امروز توسط افسران پلیس در ایالات متحده کشته شدهاند. هیچ قضاوتی در درباره گناهکاری یا بیگناهی قربانیان انجام نمیشود. هر نام بهسادگی، با لحنی که گاهی اوقات بهطور نامتجانسی شاد است، با صدای کامپیوتری بیان میشود.
۲. شعر بازترکیبی (ریمیکس)
ایده شعر مولد نیک مونتفورت با عنوان «دره تاروکو» از دیدن این دره در تایوان گرفته شده است. مونتفورت مینویسد: «اگر دیگران میتوانند به مکانی با زیبایی طبیعی بروند و درباره آن شعر بنویسند، چرا من نتوانم به جای آن یک مولد شعر بنویسم؟» بعد از او اسکات رتبرگ کد شعر مونتفورت را گرفت و کلمات خودش را جایگزین و شعر «گاراژ توکیو» را تولید کرد، در نتیجه شعری با طبیعت مینیمالیستی، به شعری کاملا شهری تبدیل شد. جی.آر. کارپنتر تغییر مشابهی انجام داد یعنی کلمات مرتبط با طبیعت را با کلمات مرتبط با خوردن جایگزین کرد.
اکنون دهها بازترکیب از شعر «دره تاروکو» وجود دارد که با بررسی منبع شعر مونتفورت، میتوان برای بازترکیب نسخه خود، کد را درج کرد.
۳. شعر تصویری
برای قرنها، شاعران شعر و تصویر را با هم ترکیب کردهاند. در اواخر دهه ۱۷۰۰ میلادی، ویلیام بلیک شعر را با آثار هنری حکاکی شده در مجموعه مفهومی خود یعنی «ترانههای بیگناهی» ترکیب کرد. شاعران معاصر از فناوریهای دیجیتالی برای آراستن شعر به تصویر استفاده میکنند.
عنوان اثر شان شویی در زبان چینی به معنای «کوه و آب» است و هنگامی که با هم ترکیب میشود بهمعنای «منظره» است که به نقاشی سنتی چینی مناظر و سبکی از شعر که زیبایی طبیعت را منتقل میکند اشاره دارد. با هر کلیک، یک شعر جدید شان شویی با یک نقاشی منظره «شان شویی» مرتبط ایجاد میشود.
میتوان گفت «بصریت» به اجرای شعرهای دیجیتال راه پیدا کرده است. «بویه» اثر مردیت موران اثری شاعرانه از داستانهای خودکار است که از مجموعهای از نمودارها برای ایجاد شکل جدیدی از زبان برای پرداختن به مسائل سیاسی مرتبط با هویتهای به حاشیه رانده شده استفاده می کند. موران تصاویر انتزاعی، عملکرد و نرمافزار ارائه پاورپوینت را ترکیب میکند تا بهطور ضمنی به تاریخچه شخصی بزرگ شدن هویتهای حاشیهای در تگزاس بپردازد.
۴. شعرِ بازی ویدئویی
جهان در دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ شاهد ظهور بازیهای رایانهای مبتنی بر متن، مانند «زورک» بود که کد منبع آن در کتابخانههای «ام آی تی» آرشیو شده است.
جیسون نلسون، شاعر دیجیتال کوئینزلند، تعدادی اثر خلق کرده است که این دو حالت را با هم ترکیب میکنند. یکی از آنها «بازی، بازی، بازی، و دوباره بازی» نامیده میشود که نلسون آن را بهعنوان یک شعر دیجیتال، یک بازی قدیمی، یک بیانیه ضد طراحی و یک کاوش شخصی در لنز در حال تغییر جهانبینی هنرمند توصیف میکند. این کار طراحی بازیهای ویدیویی تجاری را مختل میکند و بازیکن در آن برای کسب امتیاز بالا تلاش نمی کند، در عوض حرکت میکند، میپرد و در فضایی کاملا از هم گسیخته و شاعرانه سقوط میکند.
ظهور بازیهای واقعیت مجازی مانند «آلیکس: نیمه عمر» با شعر نیز مواجه شده است.
مِز بِریز هنرمند دیجیتال استرالیایی یک مجموعه داستان تصویری بهصورت ریز واقعیت مجازی طراحی کرده است که مخاطبان میتوانند با استفاده از هدست واقعیت مجازی، یا مشاهده آن در فضای سهبعدی مرورگر، این اثر را تجربه کنند. در هر یک از این تصاویر یک متن شاعرانه، مدلهای سهبعدی و طراحی صدای اتمسفری ترکیب شدهاند و خواننده یا کاربر میتواند با کلیک بر روی نوار «انتخاب حاشیه نویسی» در پایین صفحه حرکت یا بهسادگی در فضای سهبعدی به اطراف نگاه کند و آزادانه کار را کاوش کند.
۵. شعر کدگذاری شده
شعر کدگذاری ژانری است که شعر کلاسیک را با زبان کامپیوتری ترکیب میکند. شعرهای کدگذاری، مانند آنهایی که ایزاک برتران در کد مجموعه اشعار چاپی گردآوری کرده است، نیازی به رایانه ندارند. با این حال، چون از زبانهای کامپیوتری استفاده میکنند، برای درک شعر باید قادر به خواندن کدهای کامپیوتری باشیم. مانند بسیاری از اشعار غیرقابل ترجمه روسی و چینی، این آثار نیز برای قدردانی نیاز به دانش زبان اصلی دارند.
درباره شعرهای دیجیتال نکتهای را نباید فراموش کرد: هر سیستم الگوریتمی یا خودکار که نمادها را دستکاری میکند، یا هر خلاقیت خودکاری به یک «کالیدوسکوپ» شکوهمند خلاصه می شود که میتوان ویژگی آن را «محدودیت کالیدوسکوپ» نامید. بهعبارت دیگر، مشاهده در ابتدا جالب و شاید جذاب باشد، اما در دراز مدت تکراری و خستهکننده میشود، حتی زمانی که خروجی شامل هیچ تکرار تحتاللفظی نباشد.