گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: حضرت معصومه (س) در یکم ماه سال ۱۷۳(ه.ق) در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. ایشان دختر امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و حضرت نجمهخاتون (س) و همچنین خواهر امام رضا (ع) امام هشتم هستند.
آن حضرت در واقع بتول دوم و جلوهای از وجود حضرت زهرا سلام الله علیها هستند. در طهارت نفس امتیازی خاص و بسیار والا داشتند که امام هشتم (ع) ایشان را (که نامشان فاطمه بود) معصومه خواندند و فرمودند: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی»: (کسی که حضرت معصومه علیها سلام را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است). «اخت الرضا»، «راضیه»، «مرضیه»، «تقیه»، «نقیه» و «رشیده» از لقبهای ایشان محسوب میشوند.
یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامهای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، ایشان تنها بانوی بزرگواری هستند که زیارت «ماثور» دارند که نشاندهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است.
سالروز ولادت حضرت معصومه (س) در تقویم ملی ایران با عنوان روز «دختران» نامگذاری شده است. این نامگذاری ظاهر ریشه در ازدواج نکردن آن حضرت و تجردشان دارد و باطنش نیز در پی معرفی الگویی برجسته برای دختران مسلمان و بهویژه شیعه اهل بیت است.
درباره زندگی، شخصیت و کرامات این بانوی بزرگوار کتابهای متعددی منتشر شده؛ عناوین برخی از این متون به این شرح است:
۱-«نگاهی به زندگانی حضرت معصومه(سلام اللّه علیها)» اثر غلامرضا حیدری ابهری، انتشارات زائر
۲-«شرح حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)» اثر لطفالله صافیگلپایگانی، ناشر آستان مقدسه حضرت معصومه (س)
۳-«شفیعه محشر؛ زندگینامه و زیارتنامه حضرت معصومه(س)» اثر حبیبالله تقیان ناشر حسنین
۴-«بوستان معصومه(س)» اثر مرتضی عبدالوهابی، ناشر آستان مقدسه حضرت معصومه (س)
۵-«حضرت معصومه(سلام الله علیها)» اثر رضا علینیا، حکیمه شریفی تصویرگر، ناشر براق
۶-«فاطمه معصومه(س) مهمان هفده روزه» اثر فرید مسعودی، ناشر دلیل ما
۷-«حضرت معصومه (س) و شهر قم» اثر محمد حکیمی، ناشر سازمان تبلیغات اسلامی
۸-«آینه عصمت؛ مجموعه اشعاری درباره حضرت معصومه(سلام اللّه علیها)» اثر محمود شاهرخی و عباس مشفق کاشانی، انتشارات اسوه حیاه
۹-«کرامات حضرت فاطمه معصومه (س)» اثرسیدعلی حسینیقمی، ناشر نبوغ
۱۰-«تاریخچه قم و زندگینامه حضرت معصومه (س)» نوشته محمد محمدیاشتهاردی، ناشر گلستان ادب
۱۱-«زندگانی حضرت معصومه (س) و تاریخ قم» اثر سیدمهدی صحفی ناشر صحفی
۱۲-«جغرافیای تاریخی هجرت حضرت معصومه (س)» اثر سیدعلیرضا سیدکباری، ناشر آستان مقدسه حضرت معصومه (س)
۱۳-«ستایشگران کوثر قم؛ اشعار و مدایح در منقبت حضرت معصومه(س)» گردآورنده منوچهر حقگو، ناشر آستان مقدسه حضرت معصومه (س)
۱۴-«حضرت معصومه(س) چشمه جوشان کوثر» اثر محمد محمدیاشتهاردی، ناشر مطهر
۱۵-«عمه سادات؛ زندگی حضرت معصومه (س)» نوشته سیدابوالقاسم حمیدی، ناشر مسجد مقدس جمکران
۱۶-«حضرت معصومه (س) و شهر قم» اثر سیدمحمد حکیمی، ناشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی
۱۷-«عنایات معصومیه» از زبان خادمین آستانه مقدسه حضرت معصومه علیهما السلام، محمدعلی زینیوند، ناشر آستان مقدسه حضرت معصومه (س)
۱۸-«مشک فشان» اشعار آیات و علمای حوزه علمیه در مدح و منقبت حضرت فاطمه معصومه(س)، گردآورنده مهدی محمدبیگی، ناشر آستان مقدسه حضرت معصومه (س)
۱۹-«حضرت معصومه (س) فاطمه دوم؛ پیشینه قم حوزه علمیه، زندگی حضرت معصومه (س) جمکران و امام زادگان» اثر محمد محمدیاشتهاردی، ناشر اخلاق
۲۰-«تاریخ متولیان آستانه مقدسه حضرت معصومه علیها السلام» محمدعلی محمدی، ناشر زائر
شاعران آیینی اشعاری را بهمناسبت ولادت حضرت معصومه(س) سرودهاند؛ نمونهای از این اشعار:
لحظهها لحظههای رویایی
چشمها چشمههای دریایی
ابرهای بهار میبارد
قلبهای پر خروش و شیدایی
آسمان محو تابش خورشید
چه طلوعی چه صبح زیبایی
دفتر باد لابه لای چمن
گرم نقاشی و گُل آرایی
و توای قبلهی دل مریم
روی دست مسیح میآیی
منت خویش بر سرم بگذار
روی چشمم بیا قدم بگذار
از دل خانواده یاسین
آمدیای کریمهترین
جای تو آسمان و عرش خداست
لطف کردی آمدی به زمین
پیش پایت عجب شلوغ شده
سائلان صف کشیدهاند ببین
همه باغها برای شما
هرچه خواهی بیا و میوه بچین
من دعا میکنم تورا به خدا
دست بالا ببر بگو آمین
کاش گردم فدای معصومه
جان دهم زیر پای معصومه
مهر روی تو محور خورشید
نام تو نقش دفتر خورشید
در افقهای روشن فردا
سایه توست بر سر خورشید
دختر نجمه، ای ملیکه نور
بانوی ماه، خواهر خورشید
هرکه خواهد ببیندت گیرد
آینه در برابر خورشید
قبر تو قبر مادر سادات
کعبه دیده تر خورشید
عقلها ماندهاند حیرانت
پدرت گفته جان به قربانت
هرچه داریم از خدا داریم
نعمت عشق از شما داریم
تا تو هستی شفیعه محشر
غم نداریم، چون تو را داریم
در تمام جهان بگردی نیست
مثل این کشوری که ما داریم
ما به لطف صفای مقدمتان
دو حرم مثل کربلا داریم
این طرف قم که خاکِ تربت توست
آن طرف مشهدالرضا داریم
تو و آقا که جان ایرانید
از ازل صاحبان ایرانید
دل به دریا زدی خطر کردی
مثل زینب تو هم سفر کردی
در بلندای عاشقی بانو
از سر قلهها گذر کردی
هر بلایی که بر سرت آمد
باز هم سینه را سپر کردی
همرهان تو را همه کشتند
روز و شب به غصه سر کردی
از غم دوری برادرها
رخت داغ و عزا به بر کردی
لاله از باغ بی کسی چیدی
کی ولی روی نیزه گل دیدی
گرچه قلبت هزار بار شکست
کی دگر بر سر تو سنگ نشست
کی به نامحرمان اسیر شدی
کی به دست تو خصم سلسله بست
کی سر دلبر تورا بردند
در بر یک شراب خواره مست
دشمنت حمله کرد، اما تو
معجر و چادرت نرفت ز دست
با همه غربتت بگو آیا
خارجی زاده ات کسی خواندست؟
گرچه بر شانه بار غم بردی
سیلی و تازیانه کی خوردی؟
علی صالحی
دلم سهشنبه شبی باز راهی قم شد
کنار درب حرم، بین زائران گم شد
نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد
دوباره شیفته رنگ زرد گندم شد
به یاد مسجد و باب الجواد افتادم
سرود عاشقی ام، یا امام هشتم شد
به محض بردن نام امام آینه ها
لبان آینه هایت پر از تبسم شد
به استحاله کشاندی مرا به لبخندی
دو چشم مملو اشکم، دو خمره خم شد
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوارت
از آب شور حرم، شوق و شور می گیرم
وضو برای تشرف به طور می گیرم
ستاره ام، که در این آسمان ظلمانی
از آفتاب حضور تو نور می گیرم
چقدر زائر عاشق شبیه کودکی ام
ضریح مرقدتان را به زور می گیرم
چه افتخار عظیمی است آمدی اینجا
عجیب نیست که حس غرور می گیرم
برای رد شدنم از پل صراط جزا
ز دست لطف تو برگ عبور می گیرم
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوارت
نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت
برد ز خاطره ها غصه فراق بهشت
رواق های حریمت بهشت نور و بلور
بلند گنبد نورانیت، چراغ بهشت
مدام روز قیامت پی تو می گردم
نمی روم به جهنم، و یا سراغ بهشت
شکسته باد دو پایم، اگر که روز حساب
بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت
منم مدیحه سرایی که آرزو دارم
جوار باغ تو باشم، شده کلاغ بهشت!
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوارت
وحید قاسمی
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
نزدیک میشوم به تو چیزی نمانده است
قلبم از اشتیاق زیارت بایستد
بانو سلام کاش زمان با همین سلام
در آستانه در ساعت بایستد
و گردش نگاه تو در بین زائران
روی من – این فتاده به لکنت – بایستد
تا فارغ از تمام جهان روح خستهام
در محضر شما دو سه رکعت بایستد
بانو اجازه هست که بار گناه من
در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟
در این حرم هزار هزار آیه عذاب
هم وزن با یک آیه رحمت بایستد
باید قنوت حاجت بیانتهای ما
زیر رواقهای کرامت بایستد
شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
طاقت نداشت تا به قیامت بایستد
آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است
در روز حشر هم به شفاعت بایستد
تو خواهر امام غریبی و این غزل
با بیتهاش در صف بیعت بایستد
من واژه واژه عطر تو را پخش میکنم
حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد
این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو
مستی که روی پاش به زحمت بایستد
هادی جانفدا
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
گنجایش ات در سینه این خاکها نیست
باید تو را دستان پیغمبر بگیرد
هر کس مزار مادرش را آرزو کرد
باید سراغش را از این دختر بگیرد
بانو رهایی را نمیخواهم که ننگ است
بیجذبه مهرت کبوتر پر بگیرد
قلب مرا از سینهام بردار نگذار
دارو ندارم را کس دیگر بگیرد
دلواپس اما دلخوشم شاید که دستت
دست مرا هم لحظه آخر بگیرد
فاطمه نوری
ای محیط شرم و دریای وقار
موج پاکی، اوج عز و افتخار
ای به شهر علم و تقوی آفتاب
آفتاب حسن و خورشید حجاب
ای نهال سبز بستان رسول
یک ثمر گل از گلستان بتول
دختر صدیقه طهر تویی
یادگار موسی جعفر تویی
از همه گلهای عالم بهتری
چشمه جاری ز حوض کوثری
ای صفا بخش دل و جان همه
نام تو چون نام مادر، فاطمه
همچنان اجداد خود مظلومهای
پای تا سر عصمتی، معصومهای
سجده بر خاک تو پاکی میکند
گل به پیشت سینه چاکی میکند
ای وجود پاک ای نیکو سرشت
با تو شهر قم بود باغ بهشت
کشور ما از دو گل دارد بهار
هم بهار و هم وقار و اعتبار
هر دو گل از باغ گلهای رسول
هر دو گل از نسل زهرای بتول
آن یکی در شهر قم شهر صفاست
این یکی در مشهد و نامش رضاست
محمد مبشری