گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: فیض شریفی شاعر، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی است. او در کنار حرفه اصلی خود یعنی سرودن و نوشتن همیشه منتقد متون ادبی بوده و هست. بهانه این گفتوگو فعالیت پررنگ شریفی در سالهای اخیر در زمینه نقد شعر است. از نمونه آثارش میتوان «کیمیای رحمانی»، «جدار شیشهای»، «ترانههای پرتشویش»، «عشق بر آستانه»، «برای نشستن کنار تو» و «زیباترین زمین» را نام برد. مجموعه کتابهای «شعر زمان ما»، «ساختارگرایی نوین»، «نقد تطبیقی سینما و ادبیات»، «غم دونده در همراهی با موراکامی»، «عاشقانههای سهگانه شمس لنگرودی، سپانلو، مجابی» و «غریقی خاموش در کولاک زمستان» از دیگر آثار نشر یافته او محسوب میشوند.
آقای شریفی به نظر شما چرا ناشران کمتر به انتشار کتاب شعر تمایل دارند؟
پاسخ من این است اگر شما هم ناشر بودید کتاب شعر چاپ نمیکردید. الان کتابهای بسیاری از شاعران متعارف هم در انبارهای ناشران خاک میخورد. گاهی که من بهخاطر شغلام به این ناشران مراجعه میکنم هر کدام چند کتاب مجانی را در خورجینام میگذارند. گاهی واقعا دست و شانهام تاب کشاندن این همه کتاب را ندارند. یکی از ناشران مشهور پایتخت به من میگفت: «جایی که کتابها اشغال میکند قیمتاش از کتابها گرانتر است. من بسیاری از این کتابها را به کتابخانهها و زندانها میفرستم. پخشکنندهها هم کتابهای خاصی سفارش میدهند». اوضاع فاجعهانگیزتر از آن است که بخواهم تعریف کنم. برخی از جوانها ۵-۶ میلیون پول به ناشری میدهند و ناشر سی صد چهارصد کتاب چاپ میکند و به او میدهد. کتابهای او را کتابفروشیها تحویل نمیگیرند و اگر هم بگیرند پولی به شاعر نمیدهند. شاعر به هر فردی که کتاب را تقدیم میکند نمیگیرد و اگر بگیرد نگاهی میکند و دور میاندازد و یا خیلی لطف کند در کتابخانهاش میگذارد.
شما موافق این گفته هستید که فقط مجموعه شعر عدهای از شاعران خریده و خوانده میشود؟
ما در این مملکت اکنون سه چهار میلیون شاعر داریم. این سه چهار میلیون از نگاه من کمتر کتاب میخوانند. به این دلیل میگویم که نمیخوانند که تیراژ کتابهای شعر بسیار پایین است. گاهی من به همین جوانها که بر اثر کنجکاوی به من رجوع میکنند، کتاب شعری از پیشکسوتان را تقدیم میکنم ولی از گرفتن دفتر شعر رایگان هم پرهیز میکنند. شعر کلاسیکها را هم نمیخوانند. بعضیها میگویند: «نخوانده به این کتابها تیپا بزنم و یا بخوانم و تیپا بزنم». ارتباط نسلها قطع شده، بسیاری از این جوانان، به همه چیز معترض هستند. وقتی اشعارشان را میخوانید، اغتشاشات فکری و شعری آنها کاملا معلوم است. برخی از همینها شعرهای خوبی هم میگویند ولی چون پشتوانه فکری و عاطفی آنها زود ته میکشد حاضر نیستند کتاب بخوانند، دست به تکرار میزنند. همه هم میگویند: «آه سهم من این نیست، آه دوستات دارم و کاری از دستام بر نمیآید...». در یک سال اخیر حدود دویست دفتر شعر را نقد و بررسی کردهام و در روزنامه «همدلی» درباره کار شاعران پیر و جوان نوشتهام تا به قول حافظ «نی قندی» به آنها بدهم. چرا به یک نی قندش نمیخرند آن کس / که کرد صد شکر افشانی از نی قلمی». هیچ ناقدی به اندازه من درباره این شاعران ننوشته است. در این یک سال یک سونامی از دفترهای شعر شاعران پیر و جوان برای من ارسال شده است. شاعران جوان نمیدانند که در هر قرن فقط ۳ تا ۱۰ شاعر در ادبیات میمانند و مابقی زیر چرخ دندههای روزگار له میشوند.
آقای شریفی با توجه به فعالیت گستردهتان در مبحث نقد شعر، داستان و نمایشنامه، آیا میتوان گفت خودتان سالهاست کمتر به شعر پرداختهاید؟
من در نقد هم شعر میگویم. در ۴۰ کتاب نقدی که چاپ و منتشر کردم شعر هم گفتهام و با شاعران از هر گروهی همدلی داشتم. حتی در رمانهای «غم دونده»، «کیمیا» و «پروپوزال» شعر گفتهام بهویژه در «پروپوزال» و نمایشنامه «مثل باران روسپی» و نمایشنامههای «من» و «مامت» حدود دویست و بیست شعر در دیالوگها گنجاندهام. یک کتاب غزل و رباعی دارم که هنوز منتشر نشدهاند. بیش از ۲۰۰۰ شعر چاپ نشده دارم که بسیاری از آنها در اینستاگرام به حراج رفتهاند.
بهنظر میرسد شعر برای شما کافی نیست؟
درست است. بسیاری از شاعران ما هم شعر برایشان کافی نبود و نیست. نیما یوشیج، احمد شاملو ، مهدی اخوانثالث، فروغ فرخزاد، منوچهر آتشی، نادر نادرپور ، نصرت رحمانی، شمس لنگرودی، یدالله رویایی و امثالهم در جوار شعر ، نقد، داستان، ترجمه و فیلم هم دارند.
اخیرا در برخی برنامهها در فضای مجازی و در مصاحبهها، به عنوان منتقد و نویسنده از شما نام میبرند نه شاعر؟
پشت این حرکتها دو منظور نهفته است؛ چون اغلب آثار من نقد و نظر است، مینویسند منتقد و مطلب را خلاصه میکنند. منظور دوم این افراد این است که مرا از شعر گفتن معذور دارند و خود را مطرح کنند. اینها خباثتهای دوستانه است. آن زمان که من شعر نیمایی و سپید میگفتم، برخی از این شاعران به دنیا نیامده بودند. البته که سن و سال دلیل برتری فردی بر فرد دیگر نیست. اغلب این شاعران هنوز زبان درست و حسابی ندارند. آنها با هر موجی دگرگون میشوند و پیش میروند.