گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: امروز سهشنبه ۲۸ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری است. این شاعر بزرگ در قرن پنجم هجری در شهر نیشابور به دنیا آمد. نام کامل او «غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری» است همچنین خیامی، خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری هم نامیده شده.
خیام در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان بزرگ تسلط داشتند. او اگرچه بیشتر بهعنوان شاعری رباعیسرا مشهور است ولی در واقع ریاضیدان، منجم، فیلسوف و طبیب بزرگی بود که در طول عمرش کشفیات مهمی در ریاضیات و نجوم انجام داد. او حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستارهشناسی را فراگرفت.
بهمناسبت روز بزرگداشت خیام، با علیرضا خطیبزاده نویسنده و پژوهشگر و مولف کتاب «راز خیام» (نگرشی نو به اندیشه و اشعار خیام) گفتوگویی داشتیم.
او خیام را جزو بینظیرترین شخصیتهای تاریخ ادبیات دانست و افزود: بیشترین بحثی که در مورد این شاعر وجود دارد مربوط به رباعیات و محتوا و سبک شعری است که خیام ارائه داده است. موارد علمی چون ریاضیات، نجوم، فسلفه، طب و تا حدودی موسیقی در جای خودشان قابل بحث هستند ولی چندان مناقشهبرانگیز نبودند. مناقشه بر سر شاعرانگی و رباعیات منسوب به اوست. همیشه این پرسش مطرح بوده که خیام اصلا شاعر بوده یا نه؟
خطیبزاده با این توضیح که بیشتر در تاریخ ادبیات در زمینههای حکمت، فلسفه و دانشی که خیام داشته صحبت شده، ادامه داد: در زمینه شاعر بودن خیام سندی ثبت شده در تاریخ نداریم فقط چند رباعی به زبان عربی است نه به زبان فارسی و رباعیاتی که الان در اختیار ما است. اولین رباعیاتی که از خیام مطرح میشود ۵۰ سال بعد از فوت این شاعر است. در حقیقت تاریخ نیم قرن در مورد اشعار او سکوت داشته است.
او با بیان این که قدیمیترین کتابی که از خیام و رباعیات او یاد کرده، کتاب «خریدة القصر و جریدة العصر» اثر عمادالدین کاتب قزوینى ( ۵۹۷ق) است، گفت: که در زمینه شعر و ادبیات، در ۲۰ جلد به چاپ رسیده. این کتاب، تذکره شعرا و نویسندگان عرب مسلمان است که سالها منبع موثقى براى تذکرهنویسان مسلمان بوده. دیگر کتاب موثقی که از خیام یاد کرده و رباعیات او را یادآور شده تقریبا پنجاه سال پس از منبع فوق، کتاب «مرصادالعباد» (گذرگاه بندگان) با نام کاملتر «مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد»، کتابی است به زبان فارسی در تصوف و سلوک، از نجمالدین رازی؛ که ضمن آوردن دو رباعی از خیام نگاهی انتقادی به تفکرات خیام ارائه میدهد.
خطیبزاده با این توضیح که فقها با نظرات مطرح شده در رباعیات بهشدت مخالفند، تصریح کرد: چرایی آن هم بر همگان مشخص است. فقها در طول تاریخ با هر اندیشه نویی برخورد قهری داشتهاند چنان که با عرفا. سرنوشت حلاج، عین القضات، شیخمحمود شبستری، ملاصدرا، شیخ اشراق و مشتاق و... این امر را ثابت میکند؛ ولی عرفا هم با نظرات مطرح شده در رباعیات با خیام، برخورد نسبتا شدیدی داشتند، چنان که نجمالدین رازی، در «مرصادالعباد» او را (بیچاره فلسفی دهری و طبایعی)، عطار او را (مردی اندر ناتمامی که دعوی دانش کرده و جانش در تشویر مانده)(الهی نامه) میدانند، شمس (او را سرگردانی میداند که باری بر فلک تهمت مینهد باری بر روزگار باری بر بخت باری بر حضرت حق، باری نفی میکند و انکار میکند، باری اثبات میکند باری اگر میگوید سخنهای درهم و بیاندازه و تاریک میگوید). این برخورد عرفا با خیام از بدفهمی آنها از محتوای رباعیات بوده و یا بهواقع خیام همانگونه که گفتهاند، دهری، طبایعی و سرگردان و در تشویر است و سخنان درهم و بیاندازه و تاریک گفته است؟ با این توصیفات، تفکر خیام و یا تفکرات خیامی در مقابل تفکر عرفاست یا ادامه تفکرات خیام به تفکرات عرفانی میرسد؟ خیام عصیانگر و پرسشگر است. او در برابر هر تعبدی قدعلم کرده و همگان را به خرد، دانش و خردمندی دعوت میکند و فقها بر تعبد مقلدانه تاکید دارند، عرفا هم به تسلیم اندرند البته نه بهگونه تعبد فقها. تسلیم مقلدانه را نفی و تسیلم محققانه را در پیش روی سالک قرار میدهند. آیا عصیان خیام علیه تعبد مقلدانه، به تسلیم محققانه عرفا منجر نمیشود؟ به عبارتی تا عصیان خیامی درک نشود تسلیم عارفانه هم برای سالک چنان که باید درک نمی شود. آیا چنین است؟ به این پرسشهای چالش برانگیز در کتاب «راز خیام» پاسخ دادهام.
او با این توضیح که هر چه از زمان خیام فاصله گرفتیم بر تعداد رباعیات او افزوده شده، اظهارداشت: در دو قرن اول نهایتا ۱۰ تا ۱۵ رباعی به خیام نسبت داده میشود و در برخی مکتوبات تا ۴۰ رباعی. در چهار قرن بعد به ۵۰۰ تا ۸۰۰ رباعی هم میرسد. پس معلوم میشود مسئله خیام در رباعیات بسیار پیچیده است. در این زمینه تحقیقاتی زیادی حتی در خارج از ایران صورت گرفته ولی هنوز سند قطعی در مورد این که خیام شاعر یا رباعیسرایی که به این شکلی میشناسیم ارائه نشده است. آخرین کتابی که با توجه به این موضوع نشر یافت «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» نوشته سیدعلی میرافضلی است. این نویسنده و محقق دقت بیشتری روی متون کهن در مورد رباعیات خیام داشته و روشهایی هم برای انتخاب رباعیات ارائه کرده است. کتاب مورد نظر در این زمینه کاری در خور توجه است.
خطیبزاده که شخصا در کتاب «راز خیام» نگرشی تازه به رباعیات و چینش آن داشته است، تصریح کرد: مقداری وسواس به خرج دادم تا بتوانم در فضای محتوایی تفکر خیامی سخن بگویم. چرا که ما با یک خیام تاریخی روبهرو هستیم و یک خیام محتوایی، مفهومی. در مورد خیام تاریخی همانطور که اشاره شد در مسئله فلسفه، علم، ریاضیات و نجوم مستندات داریم ولی در مورد رباعیات مستندی که در زمان حیات خیام نگارش شده باشد، وجود ندارد که به بتوانیم به آن اشاره کنیم. در نتیجه بیشتر باید روی تفکر خیامانه سخن بگوییم. بهقول صادق هدایت، این رباعیاتی که در دسترس داریم بالاخره از یک انسان قلندری بوده که تفکرات بسیار عمیق و نگرش خاصی به جهان، انسان، ادیان و خدا داشته است.
او با این توضیح که به هر حال چنین شخصیتی وجود داشته و در دوران زندگیاش هم انسان ساختارشکنی بوده، گفت: این رباعیات هم بهگونهای این ساختارشکنی و پرسشگری که خلاف نگرش تعبدانه است را به ما یادآوری میکند؛ پس چرا این اشعار را منسوب به خیام ندانیم؟ ما با انسان متفکری در دوران تعصبآلود قرن ۶-۷ مواجهیم. چنین رباعیاتی در وهله اول ساختارشکنی دارند و نشانگر شخصیت متفاوت خیام است. در کتاب «راز خیام» به این موضوع تاکید دارم که باید به نوعی تفکر خیام را از رباعیات او گرفت. خارج از این که بخواهم تفکر و یا شخصیتی با رباعیات از خیام بسازم و بعد خواستههای خودم را در قالب این رباعیات به خیام تحمیل کنم. فقط سعی کردم با توجه به نظریاتی که قبلا در مورد خیام ارائه شده بهگونهای برخورد کنم که نقش و تفکر نویسنده در القای تفکرات خیام به خواننده کمترین نقش را داشته باشد (مرگ مولف).
خطیبزاده ادامه داد: یکی از روشهایی که برای نزدیک شدن به این تفکر اتخاذ کردم این بود که بدون دستهبندی رباعیات، روی آنها بحث شود. رباعیات را بر مبنای تفکراتی که وجود دارد بهصورت متوالی پشت سر هم آوردم که بعضا رباعیات خود گره از راز و رمز دیگر رباعیات بر میگشود. این روش ما را بیشتر و روشنتر با شخصیت خیام و یا تفکر و منش خیامانه همراه میکند.
این پژوهشگر اضافه کرد: به هر روی، خیام در رباعیات، منش و سبک نویی در تفکر، اندیشیدن و باور و نیز نگرش به جهان، انسان، زندگی، دین و خدا، ایجاد کرده بهگونهای که این تفکر در دوران پساخیام، حتی بر عرفا هم تاثیر گذاشته تا چه رسد به فلاسفه واندیشمندان. با این تاثیرگذاری، برای تفسیر و روشنگری رباعیات باید به خیام تاریخی هم ارجاع بدهیم و در این برخورد معرفتاندیشانه با رباعیات، نباید تنها به رباعیاتی که اصیل خوانده شده که مستقیم به تفکر خیام بر میگردد، بسنده کرد. این موضوع به ما اجازه میدهد که برای گسترش هرچه بیشتر این منش به رباعیات خیامانه هم بپردازیم و در گزینشهای تفسیری خود آنها را دخیل گردانیم.