وی سالها سردبیر مجله گرانسنگ رودکی بود که در آغاز نشریهای برای نشان دادن فعالیتهای موسیقایی و بعدها به شکل یک مجله وزین و خوشفکر و بالابلند و متفکرانه برای هنر و ادبیات ایران درآمد. بزرگانی مانند مرتضی ممیز، حسین منزوی، دهلوی و بسیار کسان دیگر، ارتباطی تنگاتنگ با این مجله داشتند و خوشنام تا آخرین سالهای حیاتش همچنان به عنوان سردبیر سابق و لاحق رودکی شناخته شد. اگرچه چهرههایی دیگری چون قاسم صنعوی و جمشید ارجمند نیز سمت سردبیری این مجله گرانقدر و دوستداشتنی را یافتند.
در هر حال نام مجله رودکی با نام دکتر محمود خوشنام در هم تنیده شده و وی جایگاهی برین و بلند و بالا در پهنه پژوهش، تحقیق و روزآمد فعالیت های موسیقی، هنر، ادبیات، شعر و به جز این ها فراوان داشته است. حالیا با تاسف بسیار دیگر دکتر خوشنام در میان ما نیست، اما اثری از خود به یادگار گذاشته با عنوان «از نجوای سنت تا غوغای پاپ» که بیگمان یک حادثه مهم در پهندشت و درندشت موسیقی ایرانی است. به یاد دارم سال 53 که من دانشجوی رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبا بودم، روزی از روزها نورعلی خان برومند نیز که آن روزها اوج محبوبیت و هنرش بود و با خسرو خوبان آواز ایران شجریان حشر و نشر داشت، در حضور دکتر هرمز فرهت به نورعلی خان گفتم: استاد، حالتان چگونه است؟ و استاد در حضور دکتر خوشنام به من گفت: جوان! جوان تر که بودم بهتر بودم. آری! این طنزبازی ها در فضای پر کرشمه موسیقی ایرانی فراوان بود و امروزه روز دکتر خوشنام کتابی فراهم آورده که در 600 صفحه آبروی موسیقی ایرانی را احیا کرده و توانسته با آن حس برین و بالا تبارش، کتابی ارجمند را گرد هم بیاورد و از دلکش و الهه و بنان تا دکتر فرهت و حسین دهلوی و مهدی اخوان ثالث را به خوبی نشان دهد. این کتاب نمایشگر صد سال موسیقی ایرانی است که به قول خود مولف کند و کاوی است در موسیقی معاصر ایران و در ده فصل، که من برای آن که ضیق وقت نشود به کلیات آن اشاره می کنم:
فصل اول: موسیقی سنتی ایران. فصل دوم: موسیقی نوآورانه سنتی شامل گفتگو با علینقی وزیری، محمدرضا شجریان، هوشنگ ابتهاج و حسین علیزاده. فصل سوم: موسیقی پیشرو در ایران با اشاراتی به مرتضی حنانه و علیرضا مشایخی. فصل چهارم: موسیقی پاپ در ایران شامل اشاراتی به بدعت و سنت در جنبه های موسیقایی شعر و ادبیات ایران در گفتگو با اسفندیار منفردزاده. فصل پنجم: طنین روستا که گشت و گذاری است در موسیقی بومی ایران، از خراسان تا سیستان، از لرستان تا آذربایجان و از گیلان تا مازندران. فصل ششم: موسیقی عامیانه شهری که در پیوست دوازدهم آن گفتگویی است با سوسن خواننده مردمی و شهرامد ایران. فصل هفتم: موسیقی در سینمای ایران که در پیوست سیزدهم آن مقاله ای با عنوان حق تقدم با دهلوی است، به قلم سعدی ادبیات ایران ابراهیم گلستان. فصل هشتم: نقد و نشر در موسیقی ایران با مبحث نخبگان از مجله موسیقی تا ماهنامه رودکی. و بالاخره فصل نهم: موسیقی ایران در بوته نقد نخبگان از صادق هدایت و نیما یوشیج تا احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث. در پایان کتابشناسی و نمایه نیز آمده است.
یکی از زیباترین مباحث مطروحه که مطمح نظر همه بزرگان واقع شده، بخش از تصنیف تا ترانه در بخش بندی موسیقی پاپ در ایران است که از افسانه مرا ببوس، منوچهر سخایی، عطاالله خرم، فریدون فرخزاد، اسفندیار منفردزاده، بابک بیات، ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری، اردلان سرفراز و فرهاد مهراد سخن گفته است. ما برای آن که نمونه ای به دست قارئین محترم داده باشیم، از فصل فرهاد مهراد گوشه هایی را برگزیده ایم که مشت نمونه خروار باشد:
فرهاد مهراد خواننده ای از نوع دیگر بود. صدایی از جنس دیگر داشت. از آن صداها که می توان آن را تفسیری نامید. حرف های متن را برجسته می کرد و شاید سازگارترین صدا بود در راه رسیدن به آن چه ترانه های نو در پی آن بودند. از آن پس یعنی بعد از فرهاد، ترانه سرایان نگاه جدیدی به مسائل داشتند. مردم نیز از این توهم درآمدند که ترانه الزاما محتوایی مبتذل دارد: همیشه این طور نیست که فقط چیزی خریدار داشته باشد که مبتذل است.
باری، در همین بخش ترانه های اعتراض، پندارهای خطا، حرف های آخر و بحث هایی راجع به داریوش، ابی، فرامرز اصلانی و فریدون فروغی آمده است که خواندنی است. قسمت دهم با عنوان نبرد بدعت و سنت، گفت و گو با اسفندیار منفرد زاده است که این بخش هم برای خود زیبایی هایی شگرف و دوست داشتنی دارد. ما برای آن که از کل این کتاب عزیز و ارجمند چیزی از هنر و ادبیات نیز عرضه داشته باشیم و از دکتر داریوش صفوت به این سو نیز نمونه ای به دست داده باشیم، به فصل نهم یعنی موسیقی ایران در بوته نقد نخبگان اشاراتی داریم و با مهدی اخوان ثالث ملاقاتی و دیداری در همین کتاب. اخوان بیش از هر چیز از ضرورت حضور شخصیت های شجاع و جهان دیده یاد می کند و بر نیاز به نو شدن تاکید می کند. اخوان می گوید شگفتی آور است موسیقی سنتی ایران که قرن ها هم راز و هم نفس شعر فارسی بوده، به هر سویی که رفته به دنبالش دویده و از آن نیرو گرفته و به آن نیرو داده است. دکتر محمود خوشنام یادداشتی نیز با عنوان امید و نگرانی از مهدی اخوان ثالث م. امید دارد که چه نومیدانه راجع به موسیقی سنتی ایرانی گفته است و این نوع موسیقی را نوحه دانسته است. اگرچه اخوان موسیقی سنتی را عمیق، عالی، انسانی و معصوم توصیف می کند اما دو سطر پایین تر می گوید این موسیقی ناله ها و غم های ما را زنده می کند و اصالت و صمیمیت سیمای ملی ما را از بین می برد و در ادامه بیتی از شاعری را هم چاشنی سخن خود می کند: ز آن روز باخت مشرقی پابرهنه سر / کاینجا نهاد مغربی سر برهنه پای.
به هر حال من از همه دوستداران موسیقی اصیل ایران و حتی موسیقی پاپ که نام کتاب عالمانه و حکیمانه از نجوای سنت تا غوغای پاپ نام گرفته، میخواهم حتما این کتاب را با تدقیق و تعمق و تعمیق مطالعه کنند و از داشتن پژوهشگری مانند دکتر محمود خوشنام بر خود ببالند. نامش جاودان و یادش هماره زنده باد.