به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، نخستین نشست "نشانه؛ ادبیات داستانی در آیینه چهل سالگی آغاز دفاع مقدس" با موضوع بررسی "رابطه ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس" دوشنبه 31 شهریور ماه با حضور رضا امیرخانی نویسنده و علی اصغر عزتیپاک نویسنده در موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، رضا امیرخانی درباره نسبت ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و وجه افتراق و ارتباط این دو توضیح داد و گفت: اگر منظور ما از ادبیات انقلاب اسلامی یک ژانر و مربوط به پدیده انقلاب سال ۱۳۵۷ باشد در این صورت در کنار و عرض آن میتوانیم به ادبیات جنگ اشاره کنیم که در سال ۱۳۵۹ آغاز شد. ادبیات انقلاب اسلامی به معنای موضوعی که انقلاب اسلامی به عنوان ادبیات ساخت، گفتمان انقلاب اسلامی است. اگر آن را یک پدیده تاریخی و تقویمی بدانیم میتوان در کنار جنگ به آن پرداخت. ادبیات در ژانر انقلاب اسلامی و ژانر جنگ چه تفاوتی دارند. ادبیات انقلاب اسلامی به معنای اعم انقلاب و غیرتقویمی انقلاب، تفاوتی که پایان یک دوره سلطنتی به لحاظ جامعهشناختی بر روی مردم داشته به نظر میآید ادبیات جنگ زیر مجموعه ادبیات انقلاب است. ادبیات انقلاب اسلامی به معنای اعم شامل ژانر وقایع سال۵۷، وقایع جنگ، دوره سازندگی و توسعه روستایی و... میشود.
در ادامه این نشست، علی اصغر عزتیپاک عنوان کرد: ماهیت داستان جنگ با ماهیت داستان انقلاب اسلامی فرق میکند، داستان انقلاب اسلامی، داستان کسانی است که برای اصلاحی به پا خواستند و هدف اصلاحی داشتند و میخواستند طرحی نو در بیاندازند. اما داستان جنگ برای ما ماجرای دفاع را مطرح کرد. مبانی معرفتی داستان انقلاب اسلامی و جنگ با هم فرق میکند. در آنجا انسانها باید بیشتر فکر کنند و به الهیات بپردازند اما در داستان جنگ خیلی لازم نیست؛ اما چون خواستگاهش انقلاب اسلامی بود مساله جهاد حاکم شد.
سپس امیرخانی در پاسخ به این پرسش که آیا درباره جنگ میتوانیم از گفتمان جنگ صحبت کنیم یا خیر، گفت: مفهوم گفتمان انقلاب اسلامی اعم از گفتمان جنگ و وسیعتر و بزرگتر است. گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان مهمی بوده است. ادبیات جنگ به این معنا زیرمجموعه گفتمان انقلاب اسلامی است. آیا ادبیات جنگی داریم که زیرمجموعه ادبیات انقلاب اسلامی نباشد؟ به نظرم داریم. گفتمان انقلاب اسلامی را به حدی وسیع میبینم که کتاب "کوه مرا صدا زد" اثر محمدرضا بایرامی را یک اثر برجسته گفتمان انقلاب اسلامی میدانم. برخی از کارهای اورهان پاموک را هم اینگونه میبینم. عزت پاکی در پاسخ به اینکه انقلاب اسلامی تاثیر زیادی بر منطقه و جهان گذاشته و تاثیرهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و ... داشته است. اما آیا در زمینه ادبیات هم این گفتمان توانسته است جایگاه ویژهای داشته باشد. ادبیات مدرن ما ابتدا تحتتاثیر نگاه چپ مارکسیستی شکل گرفت. عمده کسانی که در ادبیات مدرن ما شروع کردند و نویسندگان سرشناس دهه بیست، سی، چهل و پنجاه، عمدتا تحت تاثیر نگاه چپ مارکسیستی قرار داشتند آیا پس از انقلاب اسلامی، این انقلاب توانسته گفتمانی را شکل دهد و بر آن مسلط شود؟ گفت: درباره داستان بعد از انقلاب اسلامی، اتفاق نظر وجود دارد. این واقعه طبعا در زندگی انسانها تاثیر گذاشته است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. نماینده آن چنان برجستهای در بخش انقلاب نداریم؛ کارهای خرد در این زمینه زیاد داریم و در بدنه کار زیادی انجام شده اما کاری که از این بدنه به قله رسیده باشد نداریم. آثار رضا براهنی، مدار صفر درجه و کارهایی که به انقلاب سال ۵۷ می پردازند از جمله این آثار هستند. رهبر انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) بود اما کسانی که امام را قبول داشتند نتوانستند امام، راه، هدف و آنچه به خاطر آن انقلاب کرد را نشان دهند. جنگ، نویسندههای خود را ساخت. اما انقلاب اسلامی نویسندههای خود را نساخت. اگر قرار بود انقلاب اسلامی نویسنده بسازد در دهه ۶۰ میساخت اما آنها به سراغ جنگ رفتند.
در ادامه، امیرخانی درباره شاخصههای ادبیات انقلاب اسلامی گفت: درباره انقلاب اسلامی ۵۷ به لحاظ تقویمی، به نظر من آثار شاخصی نداریم. این آثار هم الزاما به عنوان گفتمان اصلی انقلاب اسلامی شناخته نمیشوند. گفتمان انقلاب اسلامی توانست فرم ادبی برای خود بسازد یا آن را جست و جو کند که دستاورد بزرگی به حساب میآید. ما دو جریان ادبی پیش از انقلاب اسلامی داریم که یکی از آنها تحت تاثیر ادبیات چپ است. فرم ادبیات چپ در رمان یک فرم مشخص و ساده است. ادبیات راست غرب زمان شاه هم نوستالژیک بود؛ به این معنا که گفتمان انقلاب اسلامی تلاش کرد فرم جدیدی پیدا کند و اینکه آیا توانسته به شاخصهایی دست پیدا کند یا خیر باید از سوی منتقدان جواب داده شود. گفتمان ادبی انقلاب اسلامی شاخصههایی دارد.
امیرخانی در پاسخ به این پرسش که ادبیات جنگ، ادبیات انقلاب اسلامی را تحت تاثیر قرار داد و کمتر راجع به ادبیات انقلاب حرف زده و نوشته شد. آیا میتوان ادبیات جنگ را نمادی از تفکر انقلاب اسلامی دانست؟ عنوان کرد: درباره ویروس کووید ۱۹ سخت میتوانیم بنویسیم به این دلیل که همه ما درگیر این ویروس همهگیر هستیم؛ چرا که همه ما در مقابل این پدیده شبیه هم هستیم. همهگیری الزما جای خوبی برای زاییده شدن ادبیات نیست. انقلاب ۵۷ در میان کسانی که انقلاب را درک کردند چیزی مانند کووید ۱۹بود و بهقدری فراگیر بود که هر کسی از انقلاب اسلامی خاطره داشت. بنابراین پیدا کردن خاطرات جذاب درباره انقلاب ۵۷ کار سختی است. انقلاب اسلامی پدیده فراگیری بود که همه با آن مواجه بودند و انگیزه و عطش برای نوشتن درباره انقلاب اسلامی سال ۵۷ در میان نویسندگان خیلی جدی نبود چرا که همه اطلاعات مشترکی داشتند و نگاه تازه کم در آن پیدا میشد. به این معنا، خطای بزرگی درباره جنگ ایجاد شد که میگویم جنگ ما یک جنگ مردمی است. جنگ مردمی به این معناست که همه مردم درگیر جنگ شوند. اما جنگ ما به این معنا مردمی نبود. جبهه صدام از این منظر، مردمیتر است چرا که مردم به اجبار باید وارد جنگ میشدند. جایی که ارزش جنگ ما را نشان میدهد آنجاست که بگوییم جنگ ما یک جنگ داوطلبانه بوده است. اجبار عمومی برای جنگ نبود. عراق این نکته را متوجه شده بود که در زمان امتحانات دانشجویان، دانش آموزان و زمان برداشت محصول، جبهه ایران خالی میشود چرا که این افراد همه داوطلب بودند. ادبیات جنگ به طور طبیعی از ادبیات انقلاب اسلامی ۵۷ پیشی گرفته است.
در ادامه این نشست عزتیپاک در پاسخ به اینکه ادبیات انقلاب اسلامی از دل جنگ بیرون آمده یا برعکس؟ ادبیات انقلاب اسلامی به شکلی در دل ادبیات جنگ زاییده شده است. کسانی این ادبیات را نمایندگی کردند که در دل جنگ حضور داشتند. کسانی که با گفتمان انقلاب اسلامی احساس رابطه بیشتری میکردند که در جنگ حضور داشتند و همانها ادبیات جنگ را نوشتند. اگر با این دید نگاه کنیم ادبیات انقلاب اسلامی بر ادبیات جنگ زاییده شده است. عکس این موضوع هم صادق است؛ عنوان کرد: در فرایند نوشتن جنگ، مرحلهای از بین رفته است. ما باید پرورش کسانی را میدیدیم اما با جوانی آنها رو به رو شدیم که در جنگ هستند. ادبیات دفاع مقدس در دهه ۶۰ داستان انقلاب را نمایندگی کرد که مجال پرداختن به انقلاب نبود. لازم بود ۲۰ تا ۳۰ نفر از نویسندگان ما فکر کنند که در جریان انقلاب اسلامی چه اتفاق افتاده است. نویسندگی رمان قالبی برای اندیشیدن است اما از کتابهای نظری که در حوزه های معرفتی نوشته می شود، ارتزاق می کند.