سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمدرضا شمس نویسنده و مدرس ادبیات کودک و نوجوان، با این توضیح که در مقایسه با کشورهای سراسر دنیا در حوزه کودک و نوجوان بهویژه کودک در کشورمان آثار کمی نوشته و منتشر میشوند به هنرآنلاین گفت: برای اینکه شناخت جامعی نسبت به ادبیات کودک و نوجوان نه از سوی نویسنده و نه ناشر وجود ندارد. در این حوزه بیشتر کتابهای مصور چاپ میشود. در صورتی که از انواع دیگر خبری نیست. مثلا کتابهای تصویری بهندرت آن هم بیشتر از سوی انتشارات دولتی چاپ میشوند. کتابهای تصویری بدونکلام، کمکلام و باکلام از نیازهای مبرم مخاطبان این گروه سنی است. در دنیا برای گروه سنی مختلف از خردسال، نوپا، نوباوه، گروههای سنی پیش از دبستان، بعد از دبستان، کتابهای خوشخوان برای آنها که تازه خواندن و نوشتن یاد گرفتهاند، گروههای سنی میانه و ... برای هر گروه سنی کتاب دارند، اما متاسفانه در این جا خبری از این کتابها نیست. در بخش کتابهای غیر داستانی نیز انواع و اقسام کتابها را دارند. آثار متنوعی مانند کتابهای حمام، کالسکهای، مقوایی، پاپ آپ، شکلی، پارچهای، حسی، لمسی، دگر ریختی، تصویری سخنگو، کتاب همراه با عروسک شخصیت اصلی و غیره.
او با بیان اینکه ما بیشتر مجموعه داستان و قصههای مصور را نشر میدهیم، ادامه داد: صنعت چاپ باید ویترینی از همه سلایق و علایق باشد و همه گروههای سنی را در بگیرد. ما حتی در بخش ادبیات ژانری هم ضعیف هستیم و به جز تعداد محدودی کتابهای فانتزی و تک کتابهایی در ژانر وحشت، اثر دیگری نداریم. گونههای نوشتن رمان در دنیا متنوعاند اما ادبیات ما محدود به یکی، دو تا از اینگونهها شده است. شاید به این دلیل است که نویسندههای ما حوصله کشف فضاهای تازه و قدم گذاشتن در آنها را ندارند. به قول آقای محمدحسن شهسواری نوشتن در گونههای (ژانرها) متفاوت سالهاست که در ادبیات ما فراموش شده است. بعضیها علت را عدم توانایی نویسندگان ما میدانند. چون ژانرنویسی فنیترین و عالیترین نوع بهکاربردن فنون نویسندگی است. آنها دلیل اصلی ننوشتن ژانر در ایران را، نبود این توانایی میان بیشتر نویسندگان ما میدانند؛ از معروفترینها تا تازهکارها، از قدما تا معاصرین. البته من با این نظر موافق نیستم. نویسندگان ما توانایی نوشتن در ژانر را دارند و در این زمینه هم کارهایی داشتهاند که قابل تامل بوده است. به نظرم علت مهم این کار آماده نبودن صنعت چاپ است. اگر شرایط لازم مهیا شود این معضل هم حل خواهد شد. شاید هم با تصور اینکه ژانرنویسی مترادف با سطحینویسی است و مایه ننگ ادبیات از این کار سر باز زدهاند. در صورتی که نویسندهها با قلم زدن در ژانرهای متنوع و ابداع ژانر جدید (ژانری که تلفیقی از نکات برجسته ادبیات ژانری و خلاق باشد) میتوانند کتابهای پرفروشی بنویسند. هر چه بیشتر در این فضاها کتاب منتشر شود مخاطبان ادبیات کودک بیشتر خواهد شد؛ شاید ژانرنویسی بتواند تیراژ کتابها را بالا ببرد و مخاطبان بیشتری را جذب کند. شاید ژانرنویسی راه نجات ادبیات داستانی ما باشد. البته شاید!
شمس درباره متون ترجمه حوزه ادبیات کودک و نوجوان، اظهارداشت: کتابهای زیادی در این حوزه ترجمه و منتشر میشود. مترجمانی که کتاب ترجمه میکنند باید بهترین آثار خارج از کشور را با بهترین کیفیت ترجمه و در اختیار خواننده قرار بدهند. این کار هم مخاطب را راضی میکند و هم موجب رشد نویسندگان ایرانی میشود. مترجم باید علاوه بر تسلط کامل بر زبان، به ادبیات هر دو کشور آشنایی داشته باشد. اما متاسفانه اینگونه نیست و با عدم رعایت کپیرایت، کتابهای بیکیفیت زیادی با ترجمههای نازل نشر مییابند. به این ترتیب انبوه کتابهای بیکیفیت و بیمحتوا وارد بازار نشر میشوند. این روند موجب شده کمکم کتابهای تالیفی و ترجمههای خوب از دور خارج شوند. کار به جایی رسیده است که برخی ناشران برای سوددهی بیشتر کتابهای ترجمه چاپ میکنند و کاری به کتابهای تالیفی ندارند. آنها متاسفانه این کتابها را به دست مترجمانی تازه کار و جویای نام که احاطهای به ادبیات خارجی و داخلی ندارند میسپرند و حاصل کتابهایی پر از غلط و بیکیفیت میشود که مخاطب را از خواندن دلزده میکند.
او با این توضیح که برخی ناشران سوجود کتابهای بازاری تولید میکنند که نه تنها لذت خواندن را از مخاطب میگیرند بلکه باعث میشوند خواننده دلزده شود، افزود: نسلی که قرار است شروع کند به کتاب خواندن با مطالعه این متون بیرغبت میشود. گاهی نیز این نوع کتابها طبع پسند آنها میشود و سطح توقعشان پایین میآید. نشر این متون موجب شده قدر نویسندگان خلاقی که چند سال برای یک کتاب زحمت میکشند دیده نشود. بعضی از ناشران هم متاسفانه از آب گلآلود ماهی میگیرند و از این وضعیت سو استفاده میکنند. ناشری را میشناسم که برای هر قصه مبلغ بسیار کمی میپردازد و با وجود شرایط بد اقتصادی دسترنج نویسنده را با پایینترین مبلغ میخرد و این یک فاجعه فرهنگی است.