سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: اصغر نوری مترجم و کارگردان تئاتر، با این توضیح که در حوزه هنر وقتی از کتاب صحبت میکنیم بهطور کلی دو دسته اثر ذوقی و جدی داریم به هنرآنلاین گفت: کتابهای ذوقی حس شخصی و احساسی یک نویسنده درباره یک مسئله است. فرض کنید نویسندهای درباره نقاشی کتاب نوشته است و شاید خودش هم نقاش باشد که آن کتاب ذوقی محسوب میشود. این نوع بیشتر در حیطه زیباشناسی قرار میگیرد یا درباره تئاتر و سینما است ولی نظریه ارائه نشده و نویسنده بیشتر به احساس، تجربیات و نگاه خود پرداخته است. دسته دوم کتابهای بسیار جدی، آموزشی و نظری هستند. آثار دانشگاهی که ناشر دانشگاهی دارند. در این متون نظریه وجود دارد و علمی نوشته شدند و درباره هر هنری از تئاتر، سینما، مجسمهسازی و موسیقی.
او جای کتابهای دسته دوم یعنی آموزشی و نظری را در کشورمان خالی دانست و افزود: ترجمه این متون الزامی است. در همه دنیا 80 درصد این کتابهای واجب را انتشارات دانشگاهها چاپ میکنند چون علمی هستند و با اصول پژوهش علمی نوشته شدند. از اول تصور شده مخاطب این آثار دانشجویان و پژوهشگران هستند نه عموم مردم. ناشرهای عمومی معمولا این آثار مفصل و حجیم را نشر نمیدهند چون فکر میکنند شکست میخورند. در این میان دانشگاههای معتبر آن رشته تخصصی هنر بخش انتشارات دارند که مرتب و منظم کار میکند، پول خوب به پژوهشگران میدهد و امکانات خوبی برای آنها فراهم میکند. ما این بخش را در ایران دست کم گرفتیم. مدیریت و برنامهریزی در این زمینه وجود ندارد. تقریبا هیچ دانشگاهی ناشر قدرتمند ندارد؛ ناشرانی هستند ولی زیربنایی فعالیت نمیکنند. برای همین شاهدیم مثلا کتابی درباره فلسفه پستمدرنیسم که باید درباره آن پژوهش شود توسط هر ناشر غیرتخصصی منتشر میشود. یا کتاب مهم یک نویسنده پستمدرن هنوز ترجمه نشده ولی چهار کتاب درباره آن شخص به فارسی برگردانده شده است. یا کتاب مهم او که بنای کار اوست را نداریم ولی اثر آخر او به فارسی موجود است. این یعنی هیچ برنامهریزی و تفکری پشت انتشار این متون نیست.
نوری ادامه داد: انتشارات "سمت" حرکاتی مثبتی در این زمینه داشته و کارش زیربنایی بوده ولی در بازار کتاب حضور قوی ندارد. "سمت" اگر تقویت شود میتواند خیلی کاستیها را جبران کند. در این انتشارات که برای وزارت علوم است میتوان برنامهریزی و تفکر را دید.
او با بیان اینکه کاری که مترجم انجام میدهد باعث میشود اندیشهای وارد جامعه شود و یا حتی منجر به جریان شود، گفت: اگر ترجمه در طی این سالها از دوره مشروطه تا الان بررسی شود، روشن است متون نظری خیلی از آرا غربی و اندیشه غربی با ترجمه وارد کشور شده و در جامعه تاثیر گذاشته است. اما همین اعتقاد راه را برای شارلاتانیسم، فرصتطلبی و توهم باز میکند. فکر میکنیم هر مترجمی تفکر ایجاد میکند و هر مترجمی الزاما دارد کار فرهنگی انجام میدهد ولی واقعا اینطور نیست. برخی اوقات میبینیم مترجمان با انتخاب غلط و کار ترجمه اشتباه باعث خیر که نمیشوند هیچ، باعث شر هستند. این وسط راه برای سودجویی در کتابسازی هم باز است. دو عامل موجب شده این قضیه شدت بگیرد. نخست اینکه ناشر خوب حرفهای بسیار کم داریم. ناشری که هدفمند کتاب چاپ کند و کارشناس کتاب داشته باشد تا بداند چرا دارد این آثار را به مترجم سفارش میدهد. اگر کتاب را شخص مترجم انتخاب کرده هیات کارشناسی بررسی کند و به دلیل منطقی برسد چرا باید این کتاب منتشر شود. دوم این که هیات کارشناسی در هر انتشارات لازم است که در 90 درصد انتشاراتیها این هیات را نداریم. در نتیجه کار ترجمه تبدیل به کار تصادفی میشود. کتاب تصادفی انتخاب میشود و برای چاپ آن تصمیم میگیرند.
نوری با تاکید بر اینکه باید از سوی وزارت ارشاد در امتیاز نشر دادن دقت بیشتر صورت بگیرد، اظهار داشت: همانگونه که به هر شخصی اجازه نمیدهیم مطب باز کند به هر فردی اجازه ندهیم انتشارات باز کند. ببینیم آیا این فرد سیاست فرهنگی دارد و چقدر از فرهنگ میداند. وزارت ارشاد میتواند سختگیرانهتر به ناشران اجازه کار دهد و دوم به قانون کپیرایت بپیوندد. این دو عامل باعث میشود دیگر این همه کتاب بد ترجمه و چاپ نشود و ناشر مجبور است کتاب درست انتخاب و ترجمه خوبی ارائه دهد. یکی از دلایلی که نمیتوانیم از این قانون تبعیت کنیم به مسئله ممیزی برمیگردد زیرا یکی از بندهای قانون کپیرایت این است که اثر بدون کم و کاست چاپ شود. اما به هر حال در تمام این سالها مترجمان حرفهای میدانند چه متونی انتخاب کنند که با کمترین ممیزی منتشر شود و به متن اصلی لطمه نخورد. بطور کلی این بازار آشفته امروز، یکی از نتایج بیقانونی است و فضا برای ناشر فرصتطلب، مترجم بد و کتاب نامناسب مهیا است.