سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: مسعود خیام کتابی با عنوان "خیام و ترانهها" دارد که با توجه به شناسنامه آن توسط ناشران مختلف در ایران و خارج در سالهای مختلف به چاپ رسیده. حتی چاپ دیجیتال دارد. آخرین چاپ این کتاب به سال 1397 توسط انتشارات نگاه برمیگردد.
خیام به مناسبت 28 اردیبهشت ماه روز "بزرگداشت خیام" یادداشتی را در اختیار هنرآنلاین قرار داده است.
در یادداشت این نویسنده آمده است: "بزرگترین ریاضىدان سدههاى میانهى جهان در اردیبهشت سال 427 شمسى مطابق با ماه مه 1048 میلادى در نیشابور به دنیا آمد و در دى سال 501 شمسى مطابق با دسامبر 1122 میلادى همانجا از دنیا رفت1.
به علت مخفى ماندن یا از دست رفتن بخشى از مدارک این دانشمند کبیر ابعاد مختلف شخصیت حیرتانگیزش در هالهى غلیظى از ابهام پیچیده شده است. به نقل از ریاضىدان بزرگ روزنفلد که مقالات فلسفى و ریاضى خیام را از عربى و فارسى به روسى ترجمه کرده تحقیق کاملى دربارهى آنها به عمل آورده: خیام فرمولى را که غرب پنج الى شش قرن بعد کشف نمود پیدا کرده است2.
کتابها و رسالاتى که در مورد خیام نوشته شده بسیار است. پروفسور بودنشتد F. M. Bodenstedt خیامشناس آلمانى مىگوید اگر بخواهم رسالاتى را که دربارهى خیام نوشته شده جمعآورى کنم عمرم کفاف نمىدهد3.
پاتر 4 در 1929 بیش از یکهزار و یکصد و سى کتاب و مقالهى مرجع معرفى کرده است. به نقل از مجتبا مینوى و سعید نفیسى و پیر پاسکال Pierre Pascal خیامشناس فرانسوى گفتهاند که این مراجع امروز به هر حال از دو هزار نیز متجاوز است5.
در فارسى اما - شعر به کنار - به جنبههاى دیگر خیام توجه چندانى نشده در کتابخانهى ملى ایران زیر نامش کمتر از 50 عنوان ثبت شده است. همین تعداد اندک نیز در دسترس عام نیست و تقریباً همگى از گردونهى چاپ خارج شده است.
مصحح آتشکدهى آذر مىنویسد : براى اطلاع کامل از احوال و آثار و افکار خیام بهدستدادن مآخذ فراوان بیهوده است. این کار را کتابى کلان باید و لابد نوشتهاند6.
اما شما هر چه بیشتر به دنبال کتابنامهى خیام بگردید کمتر مىیابید. البته اینطور هم نیست که در فارسى هیچ کارى انجام نشده باشد. جز مقولهى شعر که شما به نامهاى گذشتگانى چون نجمالدین رازى و بدرجاجرمى و قدمائى چون جلال همائى و بدیعالزمان فروزانفر و سعید نفیسى و مجتبا مینوى و معاصرینى چون صادق هدایت و دیگران بر مىخورید کارهاى دیگرى نیز بر روى آثار خیام انجام دادهاند7.
نزدیک شدن به چهرهى افسانهاى خیام جز با ملاحظهى ابعاد مختلف شخصیتش امکانپذیر نیست. بیایید در نهایت اختصار ببینیم خیام ریاضىدان کیست و چه کرده است؟
جبر
در مورد مقامش در مقولهى جبر گفتهاند: علم جبر با اندیشهها و کارها و نوشتههاى خیام به یکى از مراحل کمال و شکوفایى خود مىرسد8. مشخصاً در مورد دستآوردش آوردهاند: خیام اول کسى بود که به مطالعهى همهى انواع معادلات درجه سوم که یک ریشهى مثبت دارند پرداخت9.
جورج سارتن که او را برجستهترین مورخ علم خواندهاند10در مقدمهى تاریخ علوم به مقام خیام در جبر توجه کرده تا حدودى حق مطلب را ادا نموده است: عمر خیام یکى از بزرگترین ریاضىدانان قرون وسطا است. کتاب جبر او حاوى حل هندسى و جبرى معادلات درجه دوم و طبقهبندى قابل تحسین معادلات درجات اول و دوم و سوم و تحقیق منظم در حل تمام و ناتمام اغلب آنهاست.
پس از گذشت نیم قرن هنوز کارهاى مصاحب11 و 12 یکى از مهمترین مراجع شناسایى خیام ریاضىدان است. مصاحب از قول دیگران مىگوید واضع هندسهى تحلیلى خیام است نه دکارت. براى بررسى فنى این سخن و در ضمن پرهیز از بحثهاى تخصصى همینقدر بگوییم که خلاصهى رسالهى ریاضى خیام حل هندسى انواع معادلهى درجه سوم از روى تقاطع منحنىهاى مخروطى است.
براى کسانى که مطلقاً آشنایى ندارند باید گفته شود حل مسائل جبرى نهایتاً به حل معادلات جبرى منتج مىگردد. معادلات جبرى داراى یک یا چند مجهول هستند. معادلهى یک مجهولى بر حسب توان مجهول درجهبندى مىشود. تا قبل از خیام معادلات درجه اول و درجه دوم حل شده بود. به عنوان نمونه مشخص شده بود که در معادلهى
2 X - 3 = 5
مقدار مجهول یا X برابر 4 است. معادلهى درجه دوم
X 2 + 5 X - 6 = 0
نیز حل شده مشخص گردیده بود که معادله داراى دو جواب
6- و 1
است. یعنى هر دو این اعداد در معادله صدق مىکنند به این معنى که اگر به جاى مجهول یکى از آنها را بگذاریم طرفین معادله مساوى مىشود. در زمان خیام معادلهى درجه سوم حل نشده بود اما حلش بسیار مورد نیاز بود. خیام به حل هندسى آن اقدام کرد.
براى حل هندسى معادلات باید توجه کرد که هر معادله معرف یک شکل هندسى است. مثلاً معادلهى درجه اول جبرى نمایشگر خط مستقیم هندسى است. معادلهى درجه دوم جبرى معرف یک خط منحنى است.
این منحنى مىتواند به شکل دایره یا بیضى یا هذلولى یا سهمى باشد. از آنجا که این اشکال از تقاطع مخروط دوار با یک سطح مستقیم پدید مىآید به آنها منحنىهاى مخروطى مىگویند.
حال توجه کنیم که اگر یک خط مستقیم و یک دایره را روى صفحهى کاغذ ترسیم کنیم یکى از سه حالت پدید مىآید :
حالت اول خط و دایره یکدیگر را قطع نمىکنند.
حالت دوم خط بر دایره مماس مىشود.
حالت سوم خط و دایره یکدیگر را در دو نقطه قطع مىکنند.
پیدا کردن این حالات و یافتن دقیق نقاط تقاطع هم با ترسیم امکانپذیر است هم با حل دستگاه معادلات جبرى خط و دایره. در دستگاه :
A X + B Y = C
X2 + Y2 = R2
معادلهى بالا یک خط و معادلهى پایین یک دایره را نشان مىدهد. از حل این دستگاه اوضاع خط و دایره و مختصات نقاط تقاطع به دست مىآید.
نکتهى مهم این که اگر حل دقیق دستگاه معادلات جبرى بر ما معلوم نباشد اما ترسیم دقیق آن عملى باشد مىتوانیم معادلات جبرى را با شیوهى هندسى حل کنیم.
اگر بحث فوق را فرموله کنیم مىبینیم هندسهى تحلیلى سه مرحله دارد :
1 - اختراع دستگاه مختصات
2 - توجه به تناظر جبر و هندسه
3 - نمایش تابع y=f(x)
بخش اول به دست مصرىها و بخش دوم به وسیلهى یونانىها انجام شد. آپولونیوس نشان داد معادلهى درجه اول ax+by+c=0 یک خط راست را نشان مىدهد. ارشمیدس از خواص معادلهى درجهى دوم سهمى y 2 = 2 p x استفاده کرده است. براهین خیام متکى به آثار یونانیان است و این نشان مىدهد کارهاى آنان را خوب مىشناخته. در این بحث عمومى بیش از این وارد جزییات فنى و ریاضى مسأله نمىشویم. این بحث به تفصیل در مراجع 8 و 12 و 13 مورد تدقیق قرار گرفته است.
از آنجا که طرح صحیح پرسش در برگیرندهى بیش از پنجاه درصد پاسخ آن است نکتهى اصلى این جاست که صورت مسأله به وسیلهى چه کسى طرح شده است.
شروع این قضیه با مهندس و منجم معروف قرن سوم و چهارم هجرى به نام ابوعبدالله محمدبن عیسا معروف به ماهانى (اهل ماهان کرمان) است که به دنبال حل معادلهى درجه سوم ناقص X2 - A X3 + C = 0 مىگشته است. به بیان خیام :
اما ریاضیون قدیم غیر عربى زبان به چیزى از مقولهى علم جبر و مقابله پى نبردند و از اطلاعات ایشان در این باب چیزى به ما نرسیده و به زبان ما نقل نشده ولى از متاخرین آشنا به زبان ما اول کسى که به نوع ثلاثى از این 14 قسم برخورده ماهانى مهندس است.
در این عبارت منظور خیام 14 نوع معادلهى جبرى است که خودش آنها را دستهبندى و حل کرده است. در واقع او تمامى معادلات تا درجهى سوم را بر حسب ضرایب به 14 صنف تقسیم و حل کرده سپس سراغ حل معادلات کسرى رفته است.
حساب
یکى از روابط مشهور ریاضیات عالى بسط (a+b)n موسوم به چندجملهاى نیوتن است. محاسبهى ضرایب این چندجملهاى قرنها ذهن ریاضىدانان را مشغول کرده بود. امروزه این محاسبه با کمک رابطهى مشخص ریاضى امکانپذیر است. این ضرایب در مثلثى موسوم به پاسکال دستهبندى و منظم شده است.
همواره انتساب محاسبهى ضرایب چند جملهاى نیوتن را به خیام شنیده بودم اما ردپاى آن را در رسالات ریاضى خیام نیافتم و گویندگان این سخن نتوانستند براى حرفشان سند نشان بدهند. اگر این مقوله صحت داشته باشد و کسى از آن مطلع باشد جا دارد با صداى بلند منعکس شود. در این مورد مصاحب به حلقهى مفقودهاى اشاره مىکند که بىنهایت مهم است :
رسالهاى در صحت طرق هندى براى استخراج جذر و کعب در فهرست نسخ فارسى و عربى کتابخانهى ملى شرقى بنیکپور (کلکته 1908) به نام خیام مذکور است که تاکنون نسخهاى از آن به دست نیامده و ممکن است همان رسالهاى باشد که خیام در کتاب جبر خود به آن اشاره کرده است.[1]
اشارهى مصاحب گفتهى خود خیام است :
هندیان را در استخراج جذر و کعب طریقهاى است مبتنى بر اندک استقرائى و آن شناسائى مربعات اعداد نه گانه - یعنى مربع یک و دو و سه... تا نه - و نیز حاصل ضرب بعضى در بعضى است. یعنى حاصل ضرب دو در سه و امثال آن. و ما را کتابى است در براهین درستى این راهها و منجر شدن آنها به مطلوب. و ما انواع این طریقهها را افزون کردهایم - یعنى استخراج مال مال و مال کعب و کعب کعب و غیره را بر آنها افزودهایم (مقصود استخراج ریشههاى چهارم و پنجم و ششم است) و این اضافات تازه است.
این چندجملهاى یکى از پایههاى شهرت افسانهاى نیوتن کبیر است. این کشف به ویژه اگر در قرن دوازدهم میلادى یعنى قرنها قبل از نیوتن و پاسکال و شروع ریاضیات نوین رخ داده باشد هم از نظر ما و هم از نظر تاریخ ریاضیات جهان بىاندازه مهم است.
همواره به ما گفتهاند ارشمیدس و نیوتن و گاوس تاج سر ریاضیات جهانند. بىتردید قصد فریبى در کار نبوده اما پیدا شدن حلقهى مفقوده و روشن شدن مقام ریاضى خیام نشان خواهد داد تاج ریاضیات جهان مثلث نیست مربع است.
ابوالقاسم قربانى در کتاب نفیس کاشانىنامه مشخص کرده مثلث پاسکال بهطور قطع متعلق به ریاضىدان عالیقدر ایرانى اوایل قرن نهم هجرى (قرن پانزدهم میلادى) غیاثالدین جمشید کاشانى است.
مهدى فرشاد8 در کتاب مهم تاریخ علم در ایران مقالهى اول کتاب مفتاحالحساب غیاثالدین جمشید کاشانى را به نقل از کتاب قربانى آورده، تصویر رسالهى این ریاضىدان بزرگ ایرانى، برگرفته از نمایشگاه فرهنگ اسلامى (لندن 1976) را ضمیمه کرده است. اما: این نکته شایستهى توجه است که کاشانى، بنا بر آنچه خود در مقدمهى مفتاح الحساب نوشته (اعداد) را از پیشینیان خود اقتباس کرده است.
سوال اساسى اینجاست که چند جملهاى نیوتن که قرنها قبل در ایران شناخته شده، به وسیلهى ریاضىدانان ایرانى به کار مىرفته، اول بار به وسیلهى چه کسى به دست آمده است؟
اگر چه آثار خیام در این مورد احتمالاً از بین رفته اما: در نتیجهى پژوهشهایى که اخیراً به عمل آمده است مىدانیم که دستور بسط دو جملهاى (البته در حالتى که نمایندهى آن عدد صحیح باشد) در یک متن ریاضى از تألیفات (مهندس بزرگ) ابوبکر محمدبن حسین کرجى دیده شده است.14 از آنجا که تاریخ نگارش این متن - الباهر فى علم حساب - تقریباً یک قرن بعد از کرجى است، هنوز جاى تدقیق بسیار باقى مىماند.
تاریخ علم کمبریج15در این مورد مىنویسد: خیام براى استخراج ریشههاى چهارم و پنجم و ششم و بالاتر روشى را مطرح ساخت که خود کشف کرده بود و نیاز به استفاده از هندسه را احتمالاً با استفاده از مثلث پاسکال مرتفع مىساخت. این تاریخ تصریح مىکند: روش خیام مفقود شده است.
اما صحنه به این تاریکى هم نیست زیرا تصادفى پیدا شدن نوروزنامه این امید را در دل زنده نگاه مىدارد که سایر آثار خیام نیز کاملاً از بین نرفته باشد و احتمالاً روزى پیدا شود. مینوى مىنویسد: از حسن تصادف (نوروزنامه) در سال 1307 هجرى شمسى در ضمن مجموعهى رسائلى به کتابخانهى عمومى برلین منتقل شد و عکس آن را که آقاى میرزا محمد خان قزوینى براى کتابخانهى وزارت معارف گرفته بودند، من با اجازهى رسمى وزارتخانهى متبوعه اساس این طبع قرار دادم.16
اگر چه شاید پیدا شدن این آثار نیز کارگشا نباشد زیرا هنوز پس از 900 سال به نوروزنامه17 اجازهى تجدید چاپ نمىدهند چرا که در آن صحبت از افشره به میان آمده است.
غرض از مجموعهى این بحث بههیچ وجه این نیست که نیوتن و پاسکال بدون رعایت کپىرایت دست به مال کسى دراز کردهاند که اولاً دامن کبریائى این بزرگان بالاتر از این آلودگىهاست، ثانیاً امروزه مشخص شده بخش اصلى علوم شرق در همین مشرق زمین مدفون شده به خارج سرایت نکرده است، و قرنها بعد دانشمندان غربى در عمل مجبور به کشف دوبارهى آنها شدند.
منظور اصلى بحث این است که دوران طلایى ریاضیات و شروع دانشهاى نوین، پنج قرن (500 سال) قبل از اروپا اینجا بوده اما تمامى آن دستآوردها به فجیعترین وضعى به نابودى کشانده شد. به گفتهى شفیعىکدکنى شکست عنصر ملى سبب شکست علم مىشود و این شکست دردناک به ویژه در عهد سلاجقه قابل ملاحظه است. دلایل انحطاط غمبار فرهنگ این مرز و بوم را ضمن بررسى اجمالى اوضاع فلسفهى آن روزگار مىتوان دید.
براى دریافت اعجاز ریاضیات و حکمت خیام باید تاریکى قرون ظلمات این سرزمین را در نظر گرفت که در آن تنها نورى که مىدرخشید آتش دوزخ زمینى و آسمانى متشرعان بود. قضیه به مراتب حیرتانگیزتر از آن است که نیمایوشیج وسط سبک هندى و صفویه نشسته باشد. توجه کنید که هنوز پنج قرن به تولد دکارت و شروع دانشهاى نوین به ویژه ریاضیات مانده است. بسیار محتمل است که اگر بعد از خیام شرایط مساعد وجود مىداشت و تعصبات سد راه پیشرفت نمىشد امروزه بسیارى از ریاضىدانان جهان اسم فارسى داشتند. در این روزگار فقیهى مانند امام محمد غزالى مىفرماید هندسه علم نیرنجات (نیرنگ) است.
هندسه
از خیام رسالهاى در باب مشکلات هندسهى اقلیدس در دست است که به داهیانهترین وجهى به برخى کمبودهاى کار سترگ اقلیدس اشاره مىکند. این نخستین انتقاد جدى علمى به اقلیدس است و پیشنهاد خیام براى برطرف کردن این نواقص به سرآغاز انواع هندسهى غیر اقلیدسى دلالت مىکند.8 اما این هندسهها براى تولد ناگزیر به انتظارى طولانى براى لوباچفسکى و ریمان شدند.
یکى از بزرگترین هندسهدانان آن روزگار ابنهیثم بود که بررسى کارش اوضاع پیشرفتهى هندسه را نشان مىدهد. بهطور خلاصه او بهوجود آورندهى علم پرسپکتیو است. مجموعهى اشکالاتى که ابنهیثم به اقلیدس گرفته و اشکالاتى که خیام به هر دو - هم به اقلیدس هم به ابنهیثم - وارد دانسته به اوضاع افتخار آفرین هندسه در ایران 1000 سال پیش دلالت مىکند.
یکى از مهمترین مراجعى که مىتواند مورد استفادهى این مبحث قرار گیرد خیامىنامه18 است که براى غور در هندسهى خیام کمک عمدهاى مىکند. خیام در جبر و هندسه و حساب بررسىهاى عمیقى دارد که به بخشى از آن اشاره شد و از این نظر بدون تردید پیشکسوت ریاضىدانان بزرگ دنیاى جدید بوده است.
نجوم
از دیگر ابعاد مهم شخصیت افسانهاى خیام کبیر، نجوم است. جزییات پیشرفتهاى نجومى دانشمندان ایران در بسیارى تواریخ مدون شده است.19
در نهایت فشردگى باید گفت که خیام منجم براى پالایش تقویم و تنظیم کبیسهها و برقرارى نظام شمسى همکارى کرد و نتیجهى آن بعدها به تقویم جلالى معروف شد.
در سال 1070 میلادى که (احتمالاً) 22 سال بیش نداشت از سوى سلطان سلجوقى و وزیر اعظمش دعوت شد از سمرقند (لسآنجلس آن روزگار) به ایران بازگردد و در پاىتخت یعنى اصفهان عهدهدار رصدخانهى این شهر گردد. خیام هیجده سال در اصفهان ماند و زیج خود یا جدولهاى ملکشاه را در خلال این مدت فراهم آورد. بدبختانه بیشتر کار او مفقود شده است. آنچه مانده فقط تعدادى موضع نجومى و تعدادى جدول کبیسه و فهرستى از قدر یکصد ستارهى پر نور است. خیام براى تجدید نظر در تقویم نیز طرحى داشت15 که میزان خطا را به حداکثر یک روز در 5000 سال کاهش مىداد.
در مورد سنوات این امر اختلاف نظر بسیار است. نظام الملک در دوران قدرت پس از برقرارى امنیت و آرامش در سال 1074 میلادى (466 هجرى)خیام و تنى چند از منجمین زمان را مامور تهیهى تقویم جدید نمود20 و آنان این ماموریت را با دقت به پایان رساندند.
در هر حال این کار مجدداً در قرن 16 در اروپا به دست لوئیجى لیلیو جیرالدى منجم معروف دربار پاپ گریگورى سیزدهم انجام شد که به نام تقویم گریگورى معروف است.
هنگامى که خیام در اصفهان بود باید نقش ستارهخوان (آسترولوژیست) دربار را نیز بازى مىکرد اما ابداً به این کار اعتقاد نداشت و آن را از جنبههاى نامطلوب وظایف خود مىدانست. او نه تنها به ستارهخوانى یعنى پیشگوئى آینده به کمک ستارگان (تنجیم) بىاعتقاد بود بلکه در موارد دیگر نیز دستکمى از آزاد اندیشان نداشت! 15
موسیقى
خیام کتابى به نام "شرح المشکل من کتابالموسیقى" نوشته است و در آن مسائل مهمى را توضیح داده که از آن جمله مىتوان به تعریف سرى موسیقى اشاره کرد. با بیان امروزى و بهطور خلاصه بین سه عدد c و b و a هنگامى نسبت موسیقى برقرار است.
b ( c + a ) = 2 a c
جالب توجه است که ارقام به دست آمده از این سرى، به خوبى با گام طبیعى یا گام زارلن[2] همخوان است. این ارقام حتا از گام تعدیل شدهى باخ نیز زیاد دور نیست. مثلا اگر فرکانس la3 یا نت لا اکتاو سوم 435 ارتعاش در ثانیه باشد (که این قراردادى بینالمللى است. البته امروزهla3 = 440 استاندارد شده است) در این صورت فرکانس ut3 یا نت دو پایهى گام برابر 261 سیکل در ثانیه مىشود و مىتوان نوشت :
522 489 435 392 348 326 294 261 گام طبیعى زارلن
522 492 438 391 348 329 293 261 گام معتدل باخ
همانگونه که دیده مىشود، با اختیار سه نقطهى متوالى از این سرى، مىتوان تقریب قابل قبول سرى موسیقى، معرفى شده به وسیلهى حکیم عمر خیام نیشابورى را آزمایش کرد.
بدون تردید کشف ریاضیات موسیقى قدیم ایران مىتواند به یافتن سرشاخههاى موسیقى علمى کمک شایان توجهى بکند. کشف ارتباط سرى موسیقى با طول سیمهاى ساز و شیوههاى بهرهورى از آن در انتظار ریاضى- موسیقىدانان است.
سایر کارها
از دیگر ابعاد شخصیت شگفتآور خیام باید از علوم طبیعى یا آنچه امروزه به فیزیک و شیمى معروف است نام برد. او حتی در باب تعیین عیار آلیاژها نیز کشفیات دارد.
گسترهى طیف دانش خیام به واقع حیرتانگیز است. او حتی در آیین کشوردارى نیز صاحب نظر و داراى رساله است. به جز موارد فوق، داستانهاى مختلفى در مورد خیام طبیب، خیام هواشناس، خیام موسیقىدان، خیام تاریخدان، خیام فقیه و امام مرجع مسلمانان و غیره ضبط شده است و به وجوه مختلف فلسفى21 و مذهبى22 او توجه کردهاند. این مراجع حتی تاریخ دقیق تولد و مرگ او را با ذکر روز و ساعت دادهاند.23 حتی با تکیه بر ستارهخوانى چینى، او را متولد سال 1047 م. (سال خوک) نیز خواندهاند. افسانهى زندگیش را نیز نوشتهاند.24و25 همچنین است داستانهایى در مورد روابط او با دربار سلجوقیان و دوستى او با حسن صباح و خواجه نظامالملک، که در اینجا فهرستوار نیز نمىتوان به آنها اشاره کرد. تعیین میزان اعتبار این کارها و جدا کردن لعل از خزف کارى است که فقط به دست حرفهاىهاى تاریخ امکانپذیر است. ما فقط مىدانیم از هر هزار صدف تنها یکى مأواى دُر دانه است.
براى ممانعت از تاخت و تاز خردهپایان و جلوگیرى از اعتراضات عشاق بىبضاعت (خودم را مى گویم) باید محققین جدى و استخواندار براى تهیهى مجموعهى آثار خیام آستین بالا زنند. این ضرورىترین گام شناخت خیام است. در نخستین گامِ شناخت این اعجوبهى بزرگ، فراهمآوردن کتابنامهى خیام به راحتى مىتواند دلمشغولى عمدهى محققین دانشکدهى علوم یا ادبیات و احیاناً فرهنگستان یا گردآورندگان دائرةالمعارف اسلامى باشد.
کارهاى خیام که تاکنون شناخته شده به شرح زیر است :
1 - کتاب جبر و مقابله
2 - رساله در حل یک مسألهى جبرى به وسیلهى قطوع مخروطى
3 - رسالهى میزان الحکمه در یافتن مقدار طلا و نقره در جسم مرکب
4 - رساله در شرح مشکلات مصادرات کتاب اقلیدس
5 - رساله در صحت طرق هندى براى استخراج جذر و کعب
6 - مشکلاتالحساب
7 - رساله در طبیعیات
8 - رساله در وجود یا صحیفهاى در علم کائنات
9 - رساله در کون و تکلیف
10 - رساله لوازم الامکنه (هوا شناسى)
11 - رساله در بیان زیج ملکشاهى
12 - ترجمهى فارسى خطبهى توحیدیهى ابن سینا
13 - رساله در صورت تضاد در جواب سه مسأله از حکمت
14 - ضیاءالعقلى
15 - رسالهى نظامالملک راجع به حکومت
16 - رسالهى روضةالقلوب در کلیات وجود
17 - شرحالمشکل من کتابالموسیقى
18 - نوروز نامه
19 - اشعار عربى
20 - اشعار فارسى
برخى از این کارها منتسب به خیام است (مانند شمارهى 18) بعضى نیز لابهلاى کتب قدیمى مدفون است و هنوز به چاپ نرسیده (مانند شمارهى 10) و اکثر آنها یا عربى است یا به فارسى غیر معاصر و منتظر مترجمین و محققین.
نکتهى مهم این که اگر چه روى جلد رباعیات در همهى زبانها نام خیام را به عنوان ریاضىدان و منجم آوردهاند اما در کتابهاى عمومى تاریخ علوم و تاریخ ریاضیات یا اصلاً اسمش را نیاوردهاند،26و27 یا اگر آوردهاند به کارش اشارهاى نکردهاند، یا اگر اشارهى گذرایى هم وجود دارد حق مطلب را ادا نکردهاند28 و صد البته که انجام این مهم با مورخین خود ماست.
خوشبختانه این امر تا حدودى مورد توجه قرار گرفته است و از جمله ابوالقاسم قربانى در کتاب مهم زندگىنامهى ریاضىدانان دورهى اسلامى،29 به زندگى یکصد و شصت و هفت ریاضىدان سدهى سوم تا یازدهم هجرى پرتو مىافکند، که از این تعداد هفتاد و پنج نفرشان (حدود 45درصد) ایرانىاند و بقیه در کشورهاى اسلامى دیگر مىزیسته صاحب کشفیات ریاضى هستند.
اگر چه غبارآلودگى چهرهى این بزرگمرد همهى زمانها یک ظلم تاریخى است اما فایدهى کوشش شناسایىاش متوجه او نیست، به خود ما بر مىگردد".
پانویسها و مراجع
1 - دائرةالمعارف بریتانیکا/ لندن/ 1980
2 - تراژدى خوشبینانه/ نور و ظلمت در تاریخ ادبیات ایران/ میخائیل. اى. زند./ اسدپور پیرانفر/انتشارات پیام/ تهران/ 1365
3 - رباعیات خیام/ بر اساس نسخهى کمبریج/ با مقابله با نسخهى مسکو/ مقدمه و تحقیق عزیزالله کاسب/انتشارات رشیدى/ تهران/ 1366
4 - A. G. POTTER
A BIBLIOGRAPHY OF THE RUBAIYYAT
OMAR KHAYYAM, LONDON, 1929
5 - دمى با خیام/ على دشتى/ امیرکبیر/ تهران/ 1356
6 - آتشکدهى آذر/ بیگدلى شاملو/ به کوشش حسن سادات ناصرى/ جلد دوم/ صفحه 674 تا 685/امیر کبیر/ تهران/ 1338
7 - از جمله نگاه کنید به :
قدیمترین اطلاع از زندگانى خیام/ بدیعالزمان فروزانفر/ مجموعهى مقالات و اشعار/ به کوششعنایتالله مجیدى/ دهخدا/ تهران/ 1351
شرح مشکلات اقلیدس (ارانى)
روضةالقلوب در کلیات وجود (نفیسى)
ترجمهى خطبهى ابن سینا (نفیسى)
8 - تاریخ علم در ایران/ مهدى فرشاد/ امیرکبیر/ تهران/ 1366
9 - آشنائى با تاریخ ریاضیات/ هاورد و. ایوز/ محمد قاسم وحیدى اصل/ مرکز نشر دانشگاهى/ تهران 1368
10 - تاریخ علم/ جرج سارتن/ احمد آرام/ امیر کبیر/ تهران/ 1336
11 - جبر و مقابلهى خیام/ غلامحسین مصاحب/ نسخهى کتابخانهى ملى/ تهران/ 1317
12 - حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر/ غلامحسین مصاحب/ انتشارات انجمن آثار ملى/ تهران/ 1339
13 - سیرى در افکار علمى و فلسفى حکیم عمر خیام نیشابورى/ جعفر آقایانى چاوشى/ انجمن فلسفهى ایران/ تهران/ 1358
14 - کاشانىنامه/ احوال و آثار غیاثالدین جمشید کاشانى/ ابوالقاسم قربانى/ مرکز نشر دانشگاهى/تهران/ 1368
15 - تاریخ علم کمبریج/ کالین ا. رنان/ حسن افشار/ نشر مرکز/ تهران/ 1366
16 - نوروزنامه/ حکیم عمر خیام/ مبنى بر نسخهى منحصر به فرد کتابخانه عمومى برلین/ به سعى وتصحیح مجتبا مینوى/ کاوه/ تهران/ 1312
17 - نوروزنامه/ خیام نیشابورى/ متن کامل/ از روى نسخهى عکسى مسکو/ زیر نظر على حصورى/طهورى/ تهران/ 1343
(در مورد مسائل مربوط به این کتاب با آقاى طهورى مذاکرهى تلفنى و با آقاى حصورى مذاکرهى حضورى انجام شد)
18 - خیامى نامه/ جلالالدین همائى/ انجمن آثار ملى 55 / تهران 1346
19 - کاوش رصدخانهى مراغه و نگاهى به پیشینهى دانش ستارهشناسى در ایران/ پرویز ورجاوند/امیرکبیر/ تهران/ 1366
20 - تاریخ اجتماعى ایران/ مرتضا راوندى/ امیرکبیر/ جلد4/ قسمت اول و دوم تهران/ 1367/ جلددوم/ حکومتها و سلسلههاى ایران از حملهى اعراب تا استقرار مشروطیت/ 1356/ جلد سوم/ 1357
21 - نظر متفکران اسلامىدر باره طبیعت/ سید حسین نصر/ انتشارات دانشگاه تهران/ 1342
22 - تحلیل شخصیت خیام/ بررسى آراء فلسفى ادبى مذهبى و علمى عمربن ابراهیم خیامى/ محمدتقى جعفرى/ انتشارات کیهان/ تهران/ 1365
23 - زندگانى و کار حکیم عمر خیام نیشابورى/ سوامى گواند تیرتاهه/ ابوالقاسم قندهاریان/ فرهنگایران زمین/ زیر نظر و به کوشش ایرج افشار/ جلد 28/ نشر تاریخ/ تهران/ 1368
24 - زندگى خیام/ مصطفى بادکوبهاى هزاوهاى/ توسعهى کتابخانههاى ایران/ تهران/ 1368
25 - سه یار دبستانى به انضمام رباعیات خیام/ هالدین ماگفال/ ترجمه عبدالله وزیرى - اسداللهطاهرى/ با مقدمهى سید محمد محیط طباطبائى/ فروغى/ تهران/ 1338
26 - تاریخ علوم/ پىیر روسو/ حسن صفارى/ امیر کبیر/ تهران/ 1344
27 - ریاضىدانان نامى/ اریک تمپل بل/ حسن صفارى/ امیرکبیر/ تهران/ 1348
28 - تاریخ ریاضیات/ دیوید یوجین اسمیت/ غلامحسین صدرى افشار/ جلد اول/ انتشارات توکا/تهران/ 1356
29 - زندگىنامهى ریاضىدانان دورهى اسلامى/ ابوالقاسم قربانى/ مرکز نشر دانشگاهى/ تهران/ 1365
[1] * - مصاحب مرجع خود را معرفى کرده است: در باب اطلاعات و تحقیقات ریاضیون اسلامى در استخراج ریشه وضرایب دو جملهاى نیوتن مىتوان به مقالهى پاول لوکى PAUL LUCKEY در مجله MATHEMATISCHEANNALEN (برلن گوتینگن هایدلبرگ 1948) جلد 120، جزوه دوم، صفحات 274 - 217 رجوع کرد.
[2] * - Giuseppe Zarlino (1590-1517) موسیقىدان و تئوریسین ایتالیائى