سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: مهرداد رایانیمخصوص بزرگ شده محله پل امیربهادر است و حرفه تئاتر را سال 1356 در کاخ جوانان سابق (کانون فرهنگی تربیتی حر کنونی) شروع کرده است. پس از انقلاب در سال 1358 وارد کانون فرهنگی تربیتی رشد در آموزش و پرورش منطقه 11 تهران شد و سپس به طور همزمان به کانون فرهنگی تربیتی حر رفت. بعد از آن فعالیت این هنرمند به شکل مستمر در آموزش و پرورش منطقه 11 و کانون فرهنگی تربیتی حر پیوند خورد. او علاقه بسیار زیادی به تئاتر دارد و میگوید برادر و پدرش در این مورد نقش داشتند. حضور در تئاتر را با بازیگری شروع کرد و بعد نمایشنامهنویس و کارگردانی را ادامه داد. در محلهای بزرگ شده که پتانسیل این را داشت که استعدادش به سمت دیگری برود. با صراحت میگوید آنچه باعث شد من از شرایط آن محله نجات پیدا کنم، علاقه شدیدم به تئاتر بود. هر روز سر تمرین میرفتم و دیگر فرصتی برایم باقی نمیماند که به کارهای دیگر فکر کنم و از این موضوع راضی هستم. مدیریت و فعالیتهای اجرایی متعددی را در عرصه تئاتر تجربه کرده است. دانشآموخته کارشناسی تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی دانشگاه آزاد اسلامی، کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس و دکترای رشته مطالعات تئاتر از دانشگاه منچستر انگلستان است. او عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران مرکز است و این روزها علاوه بر تدریس در دانشگاه، مدیریت دفتر پژوهش و انتشارات نمایش ادارهکل هنرهای نمایشی را به عهده دارد.
آقای رایانیمخصوص در دوران کودکی مطالعه غیر درسی نیز داشتید؟ آیا به کتابخانه میرفتید؟
در دوران کودکی به دلیل این که در محله امیر بهادر زندگی میکردیم و به کاخ جوانان سابق (کانون فرهنگی تربیتی حر کنونی) نزدیک بودیم فعالیتهای فرهنگی زیاد داشتم. از 6-7 سالگی به کاخ میرفتم. البته مسجد هم کتابخانه داشت. از طریق این فضاها با کتاب آشنا شدم، ضمن این که پدرم بسیار علاقهمند به رمان و داستان بود. او در ایجاد فضای فرهنگی و انتقالش به من موثر بود. هر چند پدرم سال 1357 وقتی من 9 ساله بودم از دنیا رفت و خیلی او را درک نکردم؛ ولی برخی کتابهای او را داشتم و خواندم و به عنوان یادگاری نگه داشتم.
دانشآموز درسخوانی بودید؟
بله. به غیر از یک بار تجدیدی در دوران دبیرستان که خودم هم شوکه شدم، درسخوان بودم و دیپلم علومتجربی گرفتم.
کتابی هست که در دوران دانشآموزی در زندگی شما تاثیرگذار گذاشته باشد؟
عموم مطالعه و تاثیرات هنری و فرهنگی به حوزه تئاتر بازمیگردد. حقیقت این است که من از بچگی به سمت تئاتر گرایش پیدا کردم. از سال 1356 یک تئاتری بودم. نخستین معلمهای من محرم زینالزاده و احمد میرعلایی بودند و به تدریج افراد دیگر در حوزه تئاتر بر من تاثیر گذاشتند. فعالیت نشر و روزنامهنگاری داشتم و این کارها را نیز دنبال میکردم؛ حتی خودم نشریه داشتم؛ ولی اصولا نگاه اصلی من به تئاتر بود. شاید "شازده کوچولو" از اولینها باشد و بعدتر آثار جلال آلاحمد.
پس میتوانیم بگوییم کتابهای هنری مطالعه میکردید؟
بله ولی بیشتر متون تئاتری میخواندم. تمام هم و غم من این بود که در حوزه تئاتر جلو بروم. این هنر به اندازه کافی بزرگ هست و شاید یکی از نقاط ضعف من این بوده که زیادی در شاخههای مختلف و وسیع تئاتر از بازیگری، کارگردانی، نمایشنامهنویسی، تدریس و حوزههای اجرایی ورود پیدا کردم و گشتم. همواره تلاش کردم هر کجا و در هر سمتی با فیلتر تئاتر حضور پیدا کنم. متاسفانه قدری کارهای غیرمرتبط هم انجام دادم؛ ولی باز تئاتر در آن نقش داشته است.
نخستین نمایشنامهتان را چه زمانی نوشتید؟
در دهه 60 بود. البته این را بگویم اولین چیزیهایی که مینوشتم قالب داستانی داشت. "پشت بام" نخستین اثرم بود. علیاکبر قاضینظام یک دوره داستاننویسی در کانون حر برگزار کرد که موجب شد به نوشتن بیشتر توجه کنم. پیش از آن مطلب تولیدی نداشتم. حتی در همین دوران شروع کردم به نوشتن نقد برای روزنامه کیهان. سال 1364 بود و محمد آقازاده به عنوان منتقد در سرویس هنری این روزنامه فعالیت داشت. در سال 1361 و در نخستین جشنواره تئاتر فجر اجرا داشتیم که با او آشنا شدم و در نقد تئاتر فعال شدم. هنوز داستانهایم را دارم. رفتهرفته فضای پررنگ تئاتر، من را به سمت نگارش نمایشنامه برد و داستان کمرنگ شد. در این دوران محصل بودم و نخستین نمایشنامهام را به مناسبت یک مسابقه دانشآموزی نوشتم که "مشق" نام داشت. دیپلم نگرفته بودم که در مدرسه، معلم تئاتر شدم. پس از دیپلم بهطور رسمی، مسئول تئاتر منطقه 11 آموزش و پرورش و کانون حر بودم.
شما حدود 25 نمایشنامه دارید؛ ولی تعداد کمی از آنها چاپ شده دلیلش چیست؟
کم کاری خودم بوده که به دنبال ناشر نرفتم. کتابهایی که منتشر شده نیز اغلب به پیشنهاد خود ناشران بوده است.
شما یک کتاب با عنوان "مبانی نقد تئاتر" نوشتید که توسط نشر قطره منتشر شده درباره این اثر بگویید.
محتوای این کتاب در زمینه نقد تئاتر است و دو بخش اصلی دارد. در بخش نخست به تئوریها و مبانی نظری پرداختم که از حوزه ادبی الهام گرفته شده و بخش دوم نقد عملی تئاتر است که به چگونه جاری شدن و تحقق نقد مربوط میشود. این موضوع مدنظر است که منتقدی که نقد میکند چگونه موضوع را جلو ببرد و میتواند به چه سطوحی از نمایشنامه و اجرا توجه کند. رویکرد آن هم بیشتر طرح سوال است. متاسفانه در این زمینه به شکل متقن کتاب نداریم. همایون علیآبادی و فرشید ابراهیمیان کتاب دارند؛ ولی باز مجموعه نقدهای آنهاست و تئوریک صحبت نکردند. در بحث ترجمه نیز فرشید ابراهیمیان دو اثر به فارسی برگردانده است؛ اما باز متونی که نقد تئاتر را متدلوژی کند، نداریم. منظورم این است که نقد تئاتر چگونه عملیاتی میشود و از کجا میآید. نوشن کتاب "مبانی نقد تئاتر" با احساس خلا در این زمینه نوشته شد. البته گوشهای از فعالیتم در حوزه نقد به کانون ملی منتقدان تئاتر نیز برمیگردد و بیشتر مرا ترغیب به نوشتن کرد.
با وجود ضعفی که اشاره کردید چرا نوشتن در این زمینه را ادامه ندادید؟
متاسفم. یکی از کارهای مهمی که باید انجام میدادم؛ ولی به دلیل فعالیت در کارهای اجرایی، وقتم در این مسیر صرف شد و از این کار عقب افتادم. در حقیقت اشتباه کردم و میپذیرم. اساسا تولید کردن خیلی بهتر از کارهای اجرایی است و ماندگاری بیشتری هم دارد. با انجام فعالیت اجرایی، نه رضایت خودمان جلب میشود و نه رضایت دیگران. به همه افرادی که میتوانند کار تولیدی انجام دهند توصیه میکنم به سمت کارهای اجرایی نروند و اشتباه مرا تکرار نکنند.
البته از نشر کتاب "مبانی نقد تئاتر" هم مدتی است که میگذرد.
بله این کتاب سه بار تجدید چاپ شده؛ ولی حدود 15 سال پیش نوشته شده و نیازمند بازنویسی است. واقعیت این است که از سال آینده، فقط میخواهم در عرصه پژوهش و نوشتن فعالیت داشته باشم و از کارهای اجرایی دور شوم. متاسفم که حتی نتوانستم پایاننامه دکترایم را ترجمه کنم در حالی که حدود 5 سال برای نگارش و تهیه آن وقت گذاشتم. چه چیزی از ترجمه و ارائه این کوشش میتواند برایم مهمتر باشد؟ باید از حوزه اجرا کوچ کنم و پژوهش و نوشتن را پیش ببرم.
پژوهش در چه مباحثی؟
در حوزه نقد تئاتر و تئوریهای مرتبط با آن و ادبیات نمایشی که مورد علاقه من هستند.
شما سال 84 تا 86 مدیریت دفتر پژوهش و انتشارات نمایش بودید. اواخر سال 97 نیز دوباره به عنوان مدیر این دفتر معرفی شدید. شرایط انتشارات در سال 84 چگونه بود؟
در آن زمان انتشارات نمایش فعالیت و شرایط مطلوبی نداشت. مدیریت قبل من بر عهده لاله تقیان بود و مدیریت وقت، خسرو نشان به عنوان مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی؛ اما به دلیل کدورت بین این دو نفر، انتشارات عملا تعطیل بود و بهطور موقت جواد افشیننژاد با حفظ سمت انتشارات را اداره میکرد. بالغ بر دو سال انتشارات نمایش هیچ فعالیتی نداشت. حسین پارسایی مدیر مرکز شد و پس از مدتی من به کار دعوت شدم. با حضورم مجله و فصلنامه را راهاندازی کردیم و مجموعه کتابهایی به چاپ رسیدند. البته محمدرضا خاکی پیش از من رایزنیهایی برای انتشار فصلنامه تئاتر انجام داده بود و کار شروع شده بود. با توافقی که بین ما به وجود آمد، او انتشار فصلنامه را پیش برد. مدیرمسئول هر دو نشریه آن زمان مجید سرسنگی بود. دو شماره فصلنامه توسط خاکی نشر یافت و بعد از دفتر ما جدا شد. یکی از کارهای که آن موقع که به آن اهتمام داشتیم برپایی جلسات ماهیانه در تئاترشهر بود. هر 6 ماه هم یک سمینار برگزار میشد. در سال یک سمینار داخلی و یک سمینار بینالمللی داشتیم و در طول دو سال، چهار سمینار برگزار شد. یکسری قوانین برای چاپ کتاب گذاشتم. آرشیو درستی نداشتیم و البته هنوز هم نداریم؛ ولی کارهایی در حال انجام است. کتابها پس از تایید در شورای پژوهشی، متشکل از محمدعلی خبری، فرزان سجوی، مجید سرسنگی و نصرالله قادری منتشر میشدند. هر کاری که میخواستیم انجام دهیم با محوریت فکری این افراد جلو میرفت. در مدیریت فعلی نیز تلاش کردم انتشارات نمایش با سابقه قبلی پیوند بخورد و چند کتاب در این مدت نشر یافتند. تاکید داشتیم که حتما دو صفحه انتهای کتابها لاتین ترجمه شوند؛ اما این سنت را ادامه ندادند و من هم سرد شدم و در این دوره به آن نپرداختم و گفتم حتما بیاهمیت بوده. در دهه 80 هر چه منتشر میشد، نسخه وورد یا پیدیاف آن در سایت ایران تئاتر موجود بود. حتی خبرنامه و کاتالوگهای جشنوارهها به شکل الکترونیکی در این سایت بارگذاری میشد؛ ولی متاسفانه این اطلاعات از دست رفته است. پس از من محمدحسین ناصربخت، چند سالی مدیریت این دفتر را به عهده گرفت. سپس نصرالله قادری آمد و حدود 9- 10 سال فعالیت کرد.
با حضور شما اتفاق ویژهای در انتشارات افتاده است؟
اتفاق ویژهای هنوز رخ نداده. مهمترین مشکلی که داشتیم و داریم مالی است و هر طرحی را که تلاش کردم و خواستم عملیاتی کنم با مانع و مشکل مالی روبهرو شده. سرانه مالی که به من تعلق گرفته درحد حفظ شرایط موجود است؛ انتشار ماهنامه نمایش، انتشار فصلنامه تئاتر و چند کتاب برآمده از تعهدات جشنوارهها اهم کار ماست.
یعنی فقط بحث انتشار کتاب دنبال میشود؟
مهمترین کاری که در حال انجام آن هستیم و بهزودی به سرانجام میرسد، شکلگیری سایت این دفتر است و مجموعه آثاری که در این انتشارات از قبل تا الان چاپ شده در آن بارگذاری خواهند شد. متاسفانه برخی از کتابهای نشر نمایش را حتی کتابخانه تئاترشهر ندارد. آرشیو غنی نداشتیم. تلاش کردیم تا نسخههایی را که تحت عنوان انتشارات نمایش چاپ میشد، پیدا کرده و پیدیاف کنیم. اکثر آنچه که نداشتیم انجام شده و سایت مراحل نهایی را میگذراند. اگر شارژ مالی نهایی انجام شود، سیستم پشتیبانی، سایت را بالا میآورد. سایت چهار حوزه مختلف مجله، فصلنامه، نشر نمایش و فعالیتهای جانبی مثل سمینار و غیره را پوشش میدهد و نسخه پیدیاف تمام فعالیتهای نشر را در دل خود دارد.
مخاطبان این سایت باید هزینه پرداخت کنند؟
بله. به نوعی سایت فروش است و هر شخصی بخواهد میتواند به نسخههای ما دسترسی پیدا کند با هزینه بسیار جزیی، مشاهده بگیرد؛ اما امکان دانلود ندارد به دلیل این که هنوز فرهنگ این که ما نسخه را بگیرم و برای خود استفاده کنیم در بین مردم جا نیفتاده است. اگر در آینده فرهنگسازی آن به وجود آید، امکان دانلود گذاشته میشود. راهاندازی این سایت مشکلات خود را داشته و از مجوز فروش و مسایل دیگر عبور کردیم و خوشبختانه نزدیک به رونمایی است. به این سایت خیلی امیدوار هستم؛ چون همه داشتههای انتشارات نمایش در آن قرار میگیرد و جای خرسندی است. همه آثار ثبت میشود و قابل رویت در دورترین نقاط داخل و خارج از ایران است.
بحث برگزاری سمینار ادامه پیدا میکند؟
دو پیشنهاد یک درباره تئاتر استعماری و دیگری تئاتر کاربردی بر روی میز است؛ مشکلات مالی فعلا اجازه این کار را نمیدهد. ایستادیم تا ببینیم که چه راهی برای ادامه و تحقق آنها مییابیم.
آقای رایانیمخصوص انتشارات نمایش در عمر خود چند جلد کتاب منتشر کرده است؟
حدود 535 عنوان در قطعها و حوزههای مختلف وجود دارند.
چرا انتشارات نمایش فقط کتابهای مرتبط با جشنوارهها را منتشر میکند؟
فعلا و به دلیل شرایط اقتصادی صرفا به تولیدات و تعهدات جشنوارهای میپردازیم. هماکنون انتشار یک کتاب در شمارگان 1000 نسخه، حدود 20 میلیون تومان میشود و البته دستمزدهای دیگر هم هست. ترجمه یا پژوهش هزینههای بیشتری را هم به همراه دارد. فرض کنید بخواهید تاریخ نیم قرن از تئاتر را سفارش بدهیم تا فرد یا گروهی آن را تهیه کنند و چاپ شود. مسلما مدتها کار میبرد و هزینههای بسیاری نیاز است؛ به ویژه اگر بخواهیم براساس مستندات و تاریخ شفاهی موجود به نتیجه برسیم خیلی کار میبرد. وضعیت موجود به لحاظ مالی، کار را کمتر کرده است و مجبوریم به جشنوارهها اکتفا کنیم و تعهدات آنها را پیش ببریم.
یعنی در همه این سالها به دلیل مشکلات مالی از دیگر نویسندگان و مترجمان کتاب چاپ نشده است؟
در سالهای قبل همواره این حالت بوده؛ اما از سال گذشته، محدودیتها تشدید شدند و هنوز هم کتابهایی هستند که بیرون از فضای جشنوارهها در حال آمادهسازی هستند. عرض کردم جشنوارهها خودشان یک تعهداتی دارند و قرار ما با مدیر اداره کل هنرهای نمایشی این است که اینگونه جلو برویم و به دلیل محدودیتهای مالی، تعهدات کمتری ایجاد کنیم. به عنوان نمونه، مجموعه 5 جلدی توسط فرهاد ناظرزادهکرمانی درباره درام مذهبی در حال انجام است که پژوهش آن رو به اتمام است. یک گروه ترجمه درباره دانشنامه جهانی نمایش عروسکی به سرپرستی غزل اسکندرنژاد مشغول کار هستند که کار وسیعی است و قرار است در جشنواره تئاتر عروسکی سال آتی ارایه شود. تحت نظر کامران شهلایی نیز یازده نمایشنامه با مضمون دفاع مقدس در حال آمادهسازی است که پیش از جشنواره تئاتر فجر پیشرو روخوانی و چاپ خواهند شد. تصمیم داریم برای سال آینده با یک مضمون دیگر این پروژه را پی بگیریم. همچنین فایلی را باز کردهایم برای ماندگاران عرصه نمایش که در هر کتاب با یک هنرمند موثر (چهرههای ماندگار) در عرصه تئاتر، گفتوگوی مفصلی انجام میشود و قبل و بعد از آن با دو یادداشت تحلیلی از دو نویسنده در اول و آخر کتاب همراه خواهد شد. در قالب گفتوگو به تاریخ شفاهی تئاتر میپردازیم. در این راستا گفتوگو با پرویز پورحسینی توسط منصور خلج، گفتوگو با بهروز غریبپور توسط رحمت امینی و گفتوگو با اسماعیل خلج توسط مجید گیاهچی در حال انجام است. دو کتاب نیز تا قبل از جشنواره تئاتر فجر امسال منتشر خواهند شد یکی درباره مدیریت تئاتر و گروههای تئاتری است و دیگری درباره ماسک در تئاتر. یک مجموعه نمایشنامه رادیویی با نمونههای ضبط شده هم توسط شهرام گیلآبادی تهیه و جمعآوری شده و در دستور کار است تا با تامین بودجه مرحله اجرایی پیدا کند.
البته امسال به مناسبت جشنواره نمایشهای آیینی سنتی کتابهای خوبی نشر یافت.
بله به همت جشنواره و همراهانش، امسال 7 جلد کتاب منتشر شد. حمایت مالی جشنواره باعث چاپ این آثار بود. جشنواره کودک و نوجوان امسال به دلیل محدودیتهای مالی، کتاب نداشت. برخی اوقات انتشارات نمایش در آثار چاپی جشنوارهها دخیل است و برخی اوقات دخالت فقط در حد چاپ است.
آقای رایانیمخصوص، شخصا با این موضوع برخورد داشتم که هنرمندان و نویسندگان با حضور در دفتر انتشارات کتاب را به عنوان هدیه و رایگان طلب میکنند.
بله. متاسفانه فرهنگی است که سالها ایجاد شده و مثل تئاتر دیدن است که همه دوست دارند رایگان نمایش ببینند. البته این اوضاع و شرایط با وجود سالنهای خصوصی بهتر شده. سالها قبل ادارات و ارگانهای دولتی، سهمیه بلیت داشتند. این کار نیاز به فرهنگسازی دارد که به تدریج ایجاد میشود. احساس میکنم این کار در حال انجام است. اساسا انتشارات نمایش پا گرفته تا تولیداتی داشته باشد و از نویسندگان حمایت کند و بتواند تولیدات خود را به انجمنهای نمایش سراسر کشور به صورت رایگان ارسال کند. نمیدانم این روند چگونه در شهرها پیش میرود. قرار ما این است هر نوع اهدایی انجمن هنرهاینمایشی برود داخل قفس انجمنها نه در جای دیگر. امیدواریم چنین شود. البته نشر الکترونیکی معضلاتی از این دست را کم خواهد کرد.
پس به این ترتیب انتشارات نمایش دیگر نسخه چاپی ندارد؟
چرا ولی به سمت تقویت بخش الکترونیکی پیش میرویم. آی بوک سالهاست وارد حوزه فرهنگ شده است و بخشی از نشر را به نشر الکترونیک اختصاص داده و نسخه فیزیکی ندارد. ناشران بزرگ این موضوع را مدنظر دارند و به نشر الکترونیکی میپردازند و جلو میروند، مگر برای نشر کاغذی تقاضا داشته باشند. مطمئن هستم در 10 سال آینده، نشر فیزیکی بسیار کم خواهد شد. ما هم به عنوان ناشر، فضا را در این زمینه فراهم میکنیم. باید یاد بگیرم برای تئاتر دیدن و برای خواندن کتاب هزینه کنیم. فعالیت دیگری که به موازات این جریان جلو میرود، این است که تصمیم داریم نسخه پیدیاف نمایشنامهها را هم در سایت بگذاریم. صرفنظر از این که چاپ شدند یا نه. هر شخصی که علاقه دارد اثرش نشر الکترونیک داشته باشد، اثر را تحویل ما میدهد. البته این موضوع ریزهکاری دارد و به ممیزی مرتبط است و در حال مجوز گرفتن هستیم تا طبق قوانین جلو برویم. خوبی سایت این دفتر، چند منظوره بودن آن است. نخست ثبت تاریخی انجام میشود که مرگ ندارد. دوم هر فردی صرفنظر از مشکل نشر، اثر خود را منتشر میکند. سوم میتوانیم این آثار را بفروشیم و برای مولف عایدی داشته باشد. مگر این که نمایشنامهنویسی بخواهد اثرش را عمومی نمایش دهد که بستگی به خودشان دارد. ضمن این که متون به لحاظ قانونی مورد استناد هم قرار خواهند گرفت و اگر کپیبرداری شود به لحاظ ثبتی پیگیری خواهد شد.
مواقعی طرح جلد کتابهای انتشارات نمایش اصلا خوب نیست.
درست است؛ اما رو به تغییر هستیم و طراحان زیادی در انتشارات حضور داشته و دارند. این ضعف را دیدم. یک نکته ظریف هم عرض کنم که نشر نمایش برای عوام نیست. متخصصان این آثار را برای مطالعه صرف تهیه میکنند و کمتر به این نوع وجوه توجه دارند و البته متذکر شوم صحبت شما را کاملا قبول دارم.
نظر شما درباره وضعیت کتابهای عرصه تئوری و نظری حوزه تئاتر چیست؟ کمبود چه مباحثی را احساس میکنید؟
از بخش زیادی از مباحث پژوهشی غافل هستیم. درباره تاریخ تئاتر خیلی از دهه 40 و 50 گفتهاند در حالی که این همه اتفاق، قبل و بعد این دو دهه داشتیم و هنوز سراغ آنها نرفتیم و موارد را مکتوب نکردیم یا حتی به شکل گفتاری، آنها را ثبت و ضبط نشدند. ثبت اسناد تاریخی به شکل گفتاری است. باید دادهها را ثبت کنیم. این سندها میتوانند سالها باشند و بررسی شوند و جعل و درست آن درآید. مهم این است که افراد را از دست ندهیم. یکی از کارهایی که باید انجام دهیم، ثبت شفاهی حوزههای مختلف است. یکی از کارهای مهمی که به آن توجه نداریم، ثبت پوستر و بروشور نمایشهاست که بخشی از تاریخ تئاتر و اسناد محسوب میشود. در حوزههای گوناگون تئاتر کم تلاش شده. خیلی از تعزیه نوشته شده که این هنر مهم است و ... اما نگفتیم و یا انجام ندادیم که فرایند تبدیل و ظهور و بروز این شیوه اجرایی در امروز چگونه باید باشد؟ چه جذابیتهایی ضروری است تا بین تمام اشکال نمایش ایرانی شکل بگیرد؟ تقابل و تعامل تئاتر ایرانی با تئاتر غربی چگونه مورد توجه قرار بگیرد؟ اصلا ضرورتی دارد؟ فنآوریهای جدید در حوزه تئاتر مغفول مانده است و ضروری است تا به ورود تکنولوژیهای جدید بپردازیم. پژوهش و ترجمههایی میتوانند این حرکت و توجه را شکل دهند. تولید اندیشه دیگر موضوع مغفول مانده است. اکثر همکاران در حوزه پژوهش بیشتر نقلکننده و خلاصهکننده تئوریهای دیگران هستند که فایده ندارد. تولید اندیشه مهم است؛ یعنی آورده جدیدی را افزوده کنیم به فرایندهایی که وجود دارند. امری که به دستاورد و اندیشه جدیدی ختم شود، آورده دارد والا سرهمبندی حرفهای دیگران خواهد بود. حالت دیگر این است که غور و تفحصها با زاویه دید جدید و یافتههای جدید همراه شوند؛ یعنی اگر باز قرار است از تاریخ 1340 گفته شود، لااقل با زاویه جدیدی باشد تا آورده و تولید جدیدی هم زاییده شود.