به گزارش هنرآنلاین براساس اخبار رسیده، نیکنام حسینیپور مدیرعامل موسسه خانه کتاب، به مناسبت "روز قلم" با محمود حدادی مترجم و مدرس دانشگاه، دیدار و گفتوگو کرد. در این دیدار که عصر سهشنبه ۱۱ تیرماه انجام شد سیدسعید میرمحمدصادق معاون فرهنگی موسسه خانه کتاب و محمدرضا اربابی رئیس انجمن صنفی مترجمان استان تهران نیز حضور داشتند.
محمود حدادی در این دیدار با بیان اینکه شهرت حریم شخصی را بر هم میزند، گفت: خیلی از شهرتها نیز دروغین است.
او افزود: من به سنی رسیدهام که از خودم میپرسم رمان چیست؟ رمانها دقیقترین متون جامعهشناسی هر ملتی هستند. بیشتر از هر کتاب تحقیقاتی، رمانها به جامعهشناسی میپردازند و آن را مصور میکنند.
این مترجم در ادامه توضیح داد: گاهی ناشران هم محتاط میشوند و بعضی از کتابها را چاپ نمیکنند. کتابی درباره جنگهای عقیدتی بین پروتستانها و کاتولیکها در قرن ۱۶ ترجمه کردم. این کتاب ۲۰ سال به صورت دستنوشته باقی ماند و حجم آن زیاد بود و هر ناشری برای چاپ آن ریسک نمیکرد. اما این کتاب را به خرج خودم حروفچینی کردم و بعد از مدتی چاپ شد. چاپ نشدن این کتاب بیشتر به خاطر محافظهکاری مالی ناشران بود. در گذشته، موسسه فرانکلین کتابهای غیرقابل چاپ را نگهداری میکرد چرا که حاصل زحمت مترجم و نویسنده است.
حدادی با بیان اینکه ما ضدفرهنگ نیستیم، گفت: نمیخواهیم در جامعه آلودگی فرهنگی ایجاد کنیم. توقعهایی داریم و میخواهیم نهادهای مربوطه آنها را برآورده کنند. خیلی از نویسندههای آلمانی را میشناسم که به سن پیری که میرسند دست از رمان نوشتن برمیدارند و به سمت مسایل علمی و تحقیقاتی میروند. خود من هم رغبت پیشین را برای ترجمه رمان ندارم اما هر بار که برمیگردم میبینم رمانها قویترین دادههای روانشناسی در جامعه هستند.
او اظهارداشت: سعی میکنم چیزهایی ترجمه کنم که به درد جامعه و فرهنگ ما بخورد. نمیخواهم به عنوان یک فرد اروپا دیده، فرهنگی را تحمیل کنم. من نیازی به پول ترجمه ندارم و با تدریس روزگار میگذارنم. تعدادی از ناشران کتابهایم به من گفتند کتابهای شما به فروش نمیرود؛ من کتاب ها را از این ناشران گرفتم و به فردی جوانی که اهل کتاب است و میخواهد در دوران بازنشستگی در شهر خود یک کتابفروشی تاسیس کند دادم و از او خواستم این کتابها را به هر قیمت یا حتی رایگان و به هر شکلی که میخواهد در اختیار مردم قرار دهد. دانشجویانم در دانشگاه نمیدانند که مترجم هستم. من به خرج خودم آلمان رفتم و درس خواندم و پولی نداشتم که دکتری بخوانم. چون شرایط حقوقی و مادی مترجمان را ندارم خودم را به طور رسمی مترجم نمیدانم و مترجمی را یک کار تفننی میدانم.
این مترجم به ترجمه یک کتاب از سوی چندین مترجم اشاره کرد و گفت: کیفیت این نوع ترجمهها بسیار پایین است. شخصا از ترجمههای تکراری بسیار پرهیز میکنم اما با این حال خود من چهار ترجمه تکراری دارم چرا که ترجمههای پیشین بسیار ناقص بود.
در ادامه این دیدار، نیکنام حسینیپور مدیرعامل خانه کتاب، تصریح کرد: نویسندگان، مترجمان و طیف فرهنگی ما با سیستمهای دولتی کم وارد گفتوگو میشوند، در حالی که گفتوگو منجر به حل مشکلات و رفع سوتفاهمها میشود. خانه کتاب واسطه دولت و نویسندگان، مترجمان و... است تا دغدغههای خود را به ما اعلام کنند و ما به گوش مسئولان برسانیم.
او افزود: گاهی در مورد کتابها به صورت ناخودگاه قضاوت میشود. نمیتوانیم خودمان را با دو سال پیش هم مقایسه کنیم چرا که زمانه عوض شده است. جامعه با فکر نویسندگان و مترجمانی چون شما میگذرد و تزریق فکر بر عهده شما گذاشته شده است. بنابراین اهالی قلم میتوانند به جامعه امید و نشاط بدهند و یا جامعه را دچار یاس و سرخوردگی کنند.
حسینیپور با اشاره به برگزاری جایزه جهانی "کتاب سال" در حوزه مطالعات ایرانی و مطالعات اسلامی، گفت: در این جایزه کتابهایی که خارج از مرزهای ایران توسط نویسندگان خارجی منتشر شده باشند، مورد داوری قرار میگیرند. در داوری جایزه جهانی کتاب سال میتوانیم از ظرفیت شما استفاده کنیم. همچنین جایزه منطقهای کتاب سال را در روسیه، هند و.. برگزار کردیم و کشورهای آلمانیزبان هم این ظرفیت را دارند.
مدیرعامل خانه کتاب افزود: یک کتاب با ترجمه چندین مترجم راهی بازار نشر میشود؛ در این شرایط افراد شاخصی مانند شما در حاشیه قرار میگیرند و بازار زرد ایجاد میشود و سطح ذائقه مردم را کاهش میدهد. به نظرم در این حوزه مترجمان بنام باید دغدغه خود را مطرح کنند.
محمدرضا اربابی رئیس انجمن صنفی مترجمان، نیز در این دیدار با بیان اینکه راضی کردن استادحدادی برای برنامههای اینچنینی کار سختی است، گفت: او همچنین از حضور در رسانهها بسیار پرهیز دارند. به طوری که برای جشن ملی مترجمان به عنوان مترجم محبوب انتخاب شدند اما انصراف دادند. استاد حدادی علاوه بر کار مترجمی، معلم و مدرس هستند و انسانی بسیار شریف و دوستداشتنی هستند.
او ادامه داد: ما مفهومی به نام ممیزی سلیقهای انتخاب کردیم. اصل ممیزی یا قابل بحث است یا نیست. استاندارد مشخصی که من به عنوان مترجم بدانم چه مسئلهای جز ممیزی است و چه مسایلی جز آن نیست، وجود ندارد.
اربابی توضیح داد: از زمان حضور آقای حسینیپور در موسسه خانه کتاب، چند اتفاق افتاد؛ یکی اینک که درهای خانه کتاب باز شد و به عنوان یکی از اهرمهای اجرایی وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی به حساب میآید. دیگری اینکه به صنوف اختیارات بیشتری داده شده است. صنف محملی است که باب گفتوگو را در سطح کلانتر باز میکند.
رئیس انجمن صنفی مترجمان افزود: برای جذب قشر روشنفکر و مترجمان باید بیشتر با آنها حرف بزنیم و آنها را ببینیم و به خواستههایشان عمل کنیم. جشن ملی مترجمان برای هماندیشی و همافزایی بین مترجمان برگزار میشود.
میرمحمد صادق، معاون فرهنگی خانه کتاب، نیز در این دیدار گفت: با توجه به اینکه رشته تخصصی من تاریخ است، منابع داستانی و رمان به ویژه تاریخ معاصر برای ما مهم است چرا که خیلی از اتفاقات روز، محلهها، آداب و گفتوگوهای عوامانه در آن جریان دارد و به لحاظ منبعشناسی برای ما مهم است. گاهی یک مقدمه از سوی مترجم به ذهنیت ممیز و خواننده کمک میکند و نگاه ویژهای به آنها میدهد چرا که ممیز با ذهنیت ممیزی به کتاب نگاه میکند اما مقدمه میتواند به او کمک کند. در نتیجه مترجم به خواننده کمک میکند به کتاب چندوجهی نگاه کند به این صورت که هم لذت خواندن یک رمان را ببرد و هم با تلنگر تاریخی به موضوع نگاه کند.
در پایان این دیدار نیکنام حسینیپور با اهدای لوح از زحمات و تلاشهای حدادی تشکر کرد و روز قلم را به او تبریک گفت.
چاپ کتاب رسول یونان
مجموعه داستان "همه به هم شببهخیر گفتند اما کسی نخوابید" در ۱۴۲ صفحه با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۲هزار تومان در نشر نیماژ در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
در معرفی ناشر از این مجموعه داستان و نویسنده آن آمده است: این مجموعه داستان ۱۴۲ صفحهای شامل ۳۱ داستان کوتاه است؛ داستانهایی نظیر "دانیال و سگهای وحشی"، "هرجا تو بخواهی آنجا میرویم"، "چراغزنبوری"، "احمقهای بدبخت"، "نگران نباش! پاپیون فرار کرد" و... .
رسول یونان شاعر، نویسنده و مترجم متولد سال ۱۳۴۸ است. او در دهکدهای کنار دریاچه ارومیه به دنیا آمده و هماکنون ساکن تهران است. یونان تاکنون چند دفتر شعر، مجموعه داستان کوتاه و رمان به چاپ رسانده است. گزیدهای از دو دفتر شعر رسول یونان با عنوان "رودی که از تابلوهای نقاشی میگذشت" توسط واهه آرمن به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است. همچنین تعدادی از آثار او توسط مریوان حلبچهای به کردی سورانی ترجمه شده است.
مجموعه ترانههای این شاعر با عنوان "یه روزی یه عاشقی بود" که پیشتر نشر نیماژ آن را منتشر کرده بود توسط سعیدهسادات سیدکابلی به فرانسه ترجمه شده و از سوی انتشارات کریستف شمان در کشور فرانسه به چاپ رسیده است.
انتشار رمانی که باراک اوباما آن را توصیه کرد
رمان "خط آهن زیرزمینی" نوشته کولسن وایتهد نویسنده برنده جایزه پولیتزر، با ترجمه سمیه گنجی منتشر شده است.
این رمان به گونهای رمان تاریخی است که در یک فضای خیالی، واقعیات تلخ قرن اخیر و نظامبردهداری را به جذابترین وجه روایت میکند. این اثر در واقع در ژانر "تاریخ جایگزین" یا "تاریخ متناوب" (Alternate history) نوشته شده است، ژانری که میتوان آن را زیرمجموعه ژانر علمی-تخیلی و داستانهای ادبی و تاریخی دانست و این نوع داستان معمولا شامل ادغام واقعیتهای تاریخی، با برخی موضوعات خیالی میشود.
رمان "خط آهن زیرزمینی" داستانی درباره کورا بردهای در ایالات متحده در قرن نوزدهم را تعریف میکند، که با دنبال کردن یک خط آهن زیرزمینی سعی میکند از جهنم بردهداران فرار کند. یکی از منتقدان در یادداشتی که در گاردین نوشته است این رمان را پژواکی از محبوب تونی موریسن، "بینوایان" ویکتور هوگو، و "مرد نامرئی" رالف الیسن میداند که باز در همین حال گویا تابلویی است که بورخس وکافکا و سوئیفت هم بر آن نقشی زدهاند.
رمان "خطآهن زیرزمینی" در سال ۲۰۱۶ منتشر شده و ششمین رمان نویسنده است. این کتاب دارنده فهرستی از جوایز ادبی از جمله جایزه ادبی پولیتزر و جایزه کتاب ملی آمریکاست. همچنین باراک اوباما رئیسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا، این رمان را به عنوان یکی از پنج کتاب در فهرست خواندن در تعطیلات تابستانی انتخاب کرده بود. این رمان در ژانویه ۲۰۱۷، مدال کارنگی را در کنفرانس زمستانی انجمن کتابخانه آمریکایی در آتلانتا، دریافت کرد.
کولسن وایتهد نویسنده سیاهپوست آمریکایی و متولد 1969 در نیویورک است. به عقیده بسیاری از منتقدان قدرت وایتهد در روایت جزبهجز و موشکافانه است که سبب میشود خواننده همراه داستان کشیده شود و خود را در موقعیت راوی قرار دهد. جان آپدایک، با خواندن کتاب "اندیشمند" وایتهد در مجله نیویورک او را بلندپرواز و کاملا برجسته دانسته بود.
این رمان اینگونه آغاز میشود: "مهاجمان داهومی اول مردها را دزدیدند و ماه بعد پی زنها و بچهها به روستای او برگشتند. دوتادوتا زنجیرشان کردند و به سمت دریا پیش راندند... آن دسته از مردم دهکده که جان به در بردند برایش گفتند وقتی پدرش نتوانست به سرعت پابهپای بردگان برود، بردهفروشها سرش را شکستند و گذاشتند بدن بیجانش دنبال صف کشیده شود. مادرش سال ها قبل مرده بود".
رمان "خط آهن زیرزمینی" نوشته کولسن وایتهد با ترجمه سمیه گنجی از سوی انتشارات علمی در 274 صفحه و با قیمت 32هزار و پانصدتومان منتشر شده است.