به گزارش هنرآنلاین براساس اخبار رسیده، رمان‌های "نبرد" نوشته‌ پاتریک رامبو با ترجمه‌ قاسم صنعوی (برنده‌ گنکور1997)، "سه زن توانمند" نوشته‌ ماری آندیای با ترجمه‌ مرضیه کردبچه (گنکور2009)، "ردپای خدا" نوشته مکسانس ون‌در‌مرش با ترجمه‌ نرگس کریمی (گنکور1936) و "شکارچی صفر" نوشته‌ پاسکال رز با ترجمه‌ راحله فاضلی (گنکور1996) به فارسی برگردانده شده‌اند و امسال در نمایشگاه کتاب تهران در غرفه‌ نشر نیماژ به مخاطبان عرضه می‌شوند. 

پاتریک رامبو نویسنده‌‌ فرانسوی متولد نویی سور سن، در دانشگاه نانت، ادبیات مدرن خواند و قبل از نوشتن رمان‌هایش، سال‌ها به روزنامه‌نگاری پرداخت.

او در چهار کتاب با عنوان‌های "نبرد"، "برف می‌بارید"، "غایب" و "گربه‌ چکمه‌پوش"، رویدادهای تاریخی مربوط به دوران ناپلئون را به‌ نحوی رمان‌گونه نقل می‌کند، و در هر یک از آن‌ها شخصیتی ثانوی می‌آفریند تا بتواند ناپلئون و نزدیکانش را نشان دهد. سال 1997، رمان نبرد علاوه بر جایزه‌ گنکور، برنده‌ جایزه‌ بزرگ رمان آکادمی فرانسه هم شد و "نبرد" به‌ نوعی مهم‌ترین اثر پاتریک رامبو به شمار می‌رود. شاید سطر نخست رمان تاحدی نشان دهد با چه اثر تاثیرگذاری روبرو هستیم: "ناپلئون بی‌رنگ بود، پوست تقریبا شفاف، چهره‌ صاف و عاری از احساس مجسمه‌ای ناتمام را داشت".

رمان "سه‌ زن توانمند"، شامل روایت مستقل سه زن است: نورا، فانتا، کادی، کـه هریـک بـه شـیوه‌ خود، سرنوشتش را میان فرانسه و داکار پی می‌گیرد و با وجود همه‌ ترس‌هـا و تردیـدها و نگرانی‌ها، در برابر آنچه که شرایط تحقیرآمیز زندگی بر او تحمیل می‌کند، برای حفـظ شرافتش می‌جنگد.

رمان "ردپای خدا"، داستان زندگی کارلینا، دختری روستایی را روایت می‌کند که در یک روستا در بلژیک حوالی رودخانه لیس زندگی می‌کند. کارلینا به ناچار با مردی خشن ازدواج می‌کند که پس از مدتی به علت قاچاق به زندان می‌افتد. پس از این اتفاق کارلینا نزد شوهرخاله‌اش وان‌برگن دومیسین می‌رود که نویسنده‌ی معروفی است و در شهر آنت‌ورپ زندگی می‌کند. با این که کارلینا در منزل جدید با استقبال گرمی روبرو شده اما ناچار می‌شود نزد شوهرش برگردد و پس از آن داستان‌ها و اتفاقات زیادی در انتظارش است.

"شکارچی صفر:، داستان زندگی لورا کارلسون را روایت می‌کند که پدرش در جنگ جهانی کشته شده است اما مرگ پدر تازه آغاز ورود شکارچی صفر به زندگی لورا بوده است. شکارچی صفر نام یک هواپیمای شکاری است که خلبانش عمدا خود را به ناو حامل پدر لورا و سایر هم‌رزمان آمریکایی‌اش کوبیده. این خلبان‌های ژاپنی که کامیکازه نام داشتند می‌دانستند که سرنوشتی جز مرگ در انتظارشان نیست اما در مورد لورا همه چیز فرق می‌کند و قصه‌ی کامیکازه جور دیگری رقم می‌خورد. شکارچی صفر به ظاهر سقوط کرده اما هر روز صبح بر فراز آسمان محل زندگی لورا به پرواز درمی‌آید و خلبانش وارد زندگی لورا می‌شود و به‌واسطه او جان می‌یابد. لورا و محبوبش برونو به سختی تلاش می‌کنند از پس این جدال ذهنی برآیند و همین جدال است که رمان را جذاب و خواندنی می‌کند.

 

رونمایی از کتاب "مهران می‌خندد"

یادواره شهدای ناجا، پنجشنبه 29 فروردین ساعت 17 با تجلیل از خانواده شهدای نیروی انتظامی و رونمایی از کتاب "مهران می‌خندد" با حضور سردارحسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی، فرماندهان عالی‌رتبه مرزبانی و مهندس سعید اوحدی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در فرهنگ سرای ارسباران برگزار می‌شود.

 کتاب "مهران می‌خندد"، زندگی‌نامه و خاطرات مرزبان شهید مهران اقرع از شهدای دهه هفتادی ناجاست که در 17 فروردین سال 1394 در کمین تروریست‌های جیش‌الظلم به همراه هفت نفر از نیروهای پایور و وظیفه ناجا در منطقه مرزی نگور به شهادت رسیدند.

شهید اقرع سال 1371 در مشهد در یک خانواده نظامی به دنیا آمد. بخشی از دوران کودکی و نوجوانی خود را به دلیل انتقال پدرش به شهر قوچان در این شهر گذراند. سال 1389 وارد دانشگاه علوم انتظامی امین شد و پس از پایان تحصیل، به طور داوطلبانه خدمت در مرزبانی را انتخاب کرد.

او به فرماندهی مرزبانی سیستان و بلوچستان اعزام شد و بعد از طی دوره آموزشی، سال 1393 خدمت نظامی خود را در پایگاه 240 مرزی آغاز کرد. چند ماه بعد، بعد از تعطیلات نوروز در هفدهم فروردین یک تیم از نیروهای مرزبانی به فرماندهی شهید اقرع راهی یکی از کمین‌های منطقه شدند اما به مقصد نرسیدند. نیروهای گروهک تروریستی جیش‌الظلم در مسیر این نیروها کمین کرده بودند و با تیراندازی بی‌امان تمام سرنشینان خودرو را به شهادت رساندند.

در بخشی از این کتاب آمده است: "واقعیت این است که خبر شهادت مردان بزرگی که برای امن نگه داشتن این آب و خاک جان می‌دهند. همیشه بین مشکلات روزمره و سیل اخبار دیگر گم می‌شود. شاید دلیلش این باشد که آن قدر به خودمان و مشکلاتمان مشغولیم که اتفاق‌های دیگر را نمی‌بینیم. یا شاید مشکلات ما انقدر زیاد است که خواهی نخواهی ما را در خود فرو می‌برد. اما چرخ روزگار آن قدر چرخید تا گردونه به اسم بچه‌هایی بیافتد که بعد از جنگ به دنیا آمده‌اند. می‌توانیم بگوییم بسیاری از آن‌ها که امروز به شهادت می‌رسند دوران‌های پرتلاطم دهه‌های انقلاب را لمس نکرده‌اند؛ اما همان سربازهایی هستند که روزگاری در گهواره‌ها بوده‌اند و امروز زیر پرچم ولایت برای این مردم و ایران اسلامی می‌جنگند. و احتمالا درک حال و هوای قصه بچه‌های این نسل، برای جوان‌های امروز سهل‌تر است".

طی این مراسم از خانواده معظم شهدای تامین امنیت تجلیل به عمل خواهد آمد.

علاقه‌مندان به شرکت در این برنامه می‌توانند به فرهنگسرای ارسباران واقع در خیابان شریعتی، بالاتر از پل سیدخندان، خیابان جلفا مراجعه کنند.

 

کتاب "رمان نانوشته" رونمایی می‌شود

کتاب "رمان نانوشته" نوشته شقایق جعفری‌جوزانی، روز جمعه 30فروردین‌ماه ساعت 18:30 تا 20:30 در کافه کتاب نیماژ رونمایی خواهدشد.

کافه کتاب نیماژ در خیابان کریم خان زند، خیابان، خردمند جنوبی، نبش خیابان یگانه واقع شده است.

شقایق جعفری‌جوزانی گفته است: "این کتاب مجموعه‌ای از درددل‌های من و هم‌نسلان من است که یا نگفتیم یا نشد که بگوییم. سعی کردم حرف‌ها را خلاصه بنویسم اما همین خلاصه‌ها را ثبت کردم تا شاید جایی در این زندگی به یادگار بمانند، به ‌یادگار بمانیم".