سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، حضرت امام علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) مشهور و ملقب به "امام سجاد" و "امام زین العابدین"، چهارمین امام شیعیان، در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه منوره متولد شدند.
پدر امام سجاد(ع)، حضرت امام حسین بن علی سیدالشهدا(ع) و مادر بزرگوارشان حضرت شهربانو(س) دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی هستند.
برای امام زینالعابدین(ع) چند کنیه ذکر شده که مشهورترین آن، ابوالحسن و ابومحمد است و سید الساجدین و سیدالعابدین از دیگر القاب ایشان محسوب میشوند.
کتاب "صحیفه سجادیه"، مجموعهای از دعاها و مناجات امام زین العابدین علی بن الحسین (ع) است. این کتاب اگرچه در موضوع دعا و نیایش است، ولی شامل بسیاری از حقایق علوم، معارف اسلامی و عرفانی، قوانین و احکام شرعی، مسایل حساس سیاسی و اجتماعی، تربیتی و اخلاقی است که در شکل و قالب دعا این امام به آنها اشاره کرده است.
این کتاب که پس از قرآن و نهجالبلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب میآید، به نامهای خواهر قرآن و "انجیل اهل بیت" نیز مشهور است. صحیفه نیز مانند قرآن و نهجالبلاغه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین دعای "ابوحمزه ثمالی" را امام زینالعابدین(ع) در سحرهای ماه رمضان میخواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است. "زیارت امینالله" نیز زیارتنامهای است که امام سجاد(ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی(ع) خوانده است.
نمونه اشعاری که شاعرانی آیینی در وصف میلاد امام سجاد(ع) سرودند.
همین که عطر تو را با خودش بیارد باد
به خاک پات میافـتیم، هرچه بادا باد
اگر بناست که صید کسی بجز تو شویم
خدا کند که نباشیم لحظهای آزاد
شب ولادت پر خیر و برکت تو شده ست
شبی که قرعهی مستی به نام ما افتاد
چه اتفاق قشنگی ست این که در شعبان
فقط به صفحه تقویم حک شده میلاد
نماز پنجم شعبان من ادا شده است
به سمت کعبهی رخسار حضرت سجاد
خدا به یمن قــدوم تو بر بنی آدم
برای بال گشودن به عرش، رخصت داد
همیشه دامن پر خیر شهر بانو، سبز
بهشت خانهی آقای ما حسین، آباد
خدا کند که نبیند غم علیها را
خدا کند که نگردد حسین، دشمن شاد
به خاندان بزرگ تو منتسب گشتیم
شبی که ملک عجم را حسین شد داماد
نمیشود به خدا مست هیچ ذکر دگر
کسی که شد به دم "یاعلی مد" معتاد
علی عالی اعـلاست، زیـنت الله و
علی دوم ارباب ماست زیـن العباد
تو آنقدر شده ای، چون علی که خواندیمت
شبیه حیدر کرّار، مجمـع الاضـداد
دخیـل تار عــبای نمــاز تو عبــّاد
خجل ز. پینهی پیشانیات همه زهاد
عجیب نیست که پــیر طریق خضر شود
کسی که میشود از جانب شما ارشـاد
صحیفهی تو "زبور" است آل طاها را
که با دعای تو، چون موم نرم شد فولاد
پی طلسم نرفیتم، چون دعایت هست
چرا کـه باطل سحرند نور این اُوْراد
نمیرسیم به حال بکاء و خوف و رجاء
مگر دعای ابوحمزهات کند امداد
در اقتدا به دو تا چشم خیس پیغمبر
بناست گریه کنم در تمامی اعیاد
ز. گریههای تو فهمیدهام، اسارت را
اسیر واقعـه هرگز نمیبرد از یاد
اگرچه شکْوه نکردی از آن همه غم، لیک
تو بر سر اُمَـویها چنان زدی فریاد
که پیش پای توای شیرمرد نسل علی
یزید فکر بریدن ز. تاج و تخت افتاد
پس از شهادت بابا مدام میگفتی
زیـاد باد الهی عـذاب ابن زیـاد
رسیدهام به مقامی که حالیام کردند
کلید باب بقیع است صحن گوهرشاد
محمدقاسمی
نشیبهای دل من فراز میخواهد
فراز اشک مرا در نماز میخواهد
موید است به روح القدس قلم
اما برای شعر سرودن نیاز میخواهد
اگر چه کرده دل من خیال پردازی
حقیقت است که عاشق مجاز میخواهد
برای سفرهی بازش نیامدم اینجا
گدای این در، آغوش باز میخواهد
اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم
دلم دوباره شراب حجاز میخواهد
پیالهای بدهیدم که دم زنم حق را
دوباره زنده کنم قصهی فرزدق را
نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است
صدای پای بهاران ز راه آمده است
ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل
دوباره آیهی قرآن ز راه آمده است
میان بیشهی شیران هاشمی امشب
غزال عرصهی ایمان ز راه آمده است
فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب
عزیز دختر ایران ز راه آمده است
زنی که در رگ او خون آریایی هاست
که از دیار دلیران ز راه آمده است
شب تولد فرزند شاه دختر ماست
زبان مادری او زبان کشور ماست
کسی که شد ششمین نور سورهی انسان
کسی که خسته شد از سجدههای او شیطان
کسی که هست تجلی پنج تن در او
کسی که شد پدر هشت قبلهی ایمان
کسی که با نفس یک غلام سادهی او
نفس گرفته زمین مدینه از باران
کسی که موقع انفاق بین سائلها
ملقب است دل شب به صاحب انبان
به حق او حجر الاسودی شهادت داد
که جز به حق علی وا نکرده است دهان
به حیرت است کنار حجر دو چشم هشام
ز اهتمام خلایق به احترام امام
بخوان که ضبط کند آسمان صدایت را
صحیفه پخش کند بعد این نوایت را
برای این که بخوانیم " لا تؤدّبنی "
بخوان برای ابوحمزهها دعایت را
تو با زبان خدا حرف میزنی آخر
چگونه یاد بگیریم ربنایت را
بیا و بعد دعا روضه هم بخوان آقا
بیا و شرح بده داغ کربلایت را
بیا بگو چه کشیدی تو در چهل منزل
بگو که بست به زنجیر دست و پایت را
بیا بگو چه به روز رقیه آوردند
بگو چگونه کشیدند عمه هایت را
کسی که حرف خدا و کتاب میآورد
کنار یک سر تشنه شراب میآورد
محسن عرب خالقی
به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم
من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم
کلاس درس شد سجاده ات، من روز میلادت
نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم
بریزم دور این ناعلم هارا و من خود را
بدون واسطه از ساقى کوثر بیاموزم
سر شب در تعلُّم سر به مهر کربلا بگذار
سحر بردار سر از سجده تا از سر بیاموزم
دعا در حق دشمن کردن و با دوست سر کردن
مرام شیعه را در سطح بالاتر بیاموزم
زبان تائبین وخائفین را پانزده گانه
به هنگام دعا از چهارمین حیدر بیاموزم
طریق روضه خواندن را ز تو آموختم، اما
طریق نوکرى را باید از قنبر بیاموزم
دعا را از ابوحمزه، مکارم را از اخلاقت
تجافى جهان را از همین منظر بیاموزم
هر آن چیزى که میبینم دلیلش کربلا باشد
اگر چیزى میآموزم به چشمتر بیاموزم
فرات مست را از چشم، تل را از سر شانه
ته گودال را از گودى حنجر بیاموزم
و مصداق شنیدن کى بود مانند دیدن را
بخوانم زندگیت را، مگر بهتر بیاموزم
اگر دیدم گلوى غنچهاى رد میشود از تیغ
شبیه تو گریز بر على اصغر بیاموزم
مهدی رحیمی
از سکوتم صدا درست کنید
ذکر یا ربنا درست کنید
ببرید و بیاورید مرا
بلکه از من گدا درست کنید
در دلم گر بناست خانه کنید
اول این خانه را درست کنید
میشود سنگ دستتان بدهم
میشود که طلا درست کنید
هرچه میل شماست تسلیمیم
یا خرابم و یا درست کنید
فقر ما را کسی درست نکرد
ای کریمان شما درست کنید
شد اگر شکر، اگر نشد یک وقت
مینشینم تا درست کنید
بعد از آن که مدینهام بردید
سفر کربلا درست کنید
از لب ما دعا نمیافتد
کربلا، کربلا نمیافتد
این قبیله هم شبیه هماند
این کرم زادهها چه با کرماند
چه نیازی است تا بزرگ شوند
در همان کودکی مسیح دماند
زندهام میکنند مثل مسیح
بر تن مردهام اگر بدمند
همه آمادهی بلا هستند
جادههای عروج پیچ و خماند
عاشقان بیشتر پی نامند
عاشقانی که عاشقند کماند
عاشقان در نگاه آل علی
گر اسیرند باز محترماند
دختران قبیلههای عرب
خادم شهربانوی عجماند
عجمی کردهاند جانان را
آبرو دادهاند ایران را
ای مناجات تا خدا رفته
عرش را تا به انتها رفته
کیسه کیسه به شانه نان برده
خانه خانه سوی گدا رفته
بی تو معراج هم کسی برود
بی وضو محضر خدا رفته
بس که در حال سجده افتاده
رنگ پیشانی شما رفته
برکت میرسد غلامت اگر
سر سجادهی دعا رفته
محمل ما به گل فرو رفته
محمل ما شکسته وا رفته
چارهای کن برای ما ور نه
رمضان، آبروی ما رفته
آبرو دار پنجم شعبان
دارد از راه میرسد رمضان
ای مناجاتی سرای حسین
ذکر آمین ربنای حسین
ای تمام صحیفهات شرح
آخرین ناله و دعای حسین
مقتل تو صحیفهات باشد
دادهای شرح کربلای حسین
کاش مثل تو روضه خوان بشویم
تا اقامه کنیم عزای حسین
به زبان دعا بیان کردی
چه کشیدند بچههای حسین
آه تیر سه شعبه و حلق
طفل معصوم بیخطای حسین
الامان از حکایت زینب
وای از روز ماجرای حسین
چقدر کریه میکنی یعقوب
مژه ات ریخته برای حسین
بعد از آن که بدن مرتب شد
سر بنه روی بوریای حسین
روی قبرش نوشتی یا مظلوم
لک روحی فدا ابا المهموم
علیاکبر لطیفیان