سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، نیکنام حسینیپور مدیرعامل خانه کتاب نزدیک به یک سال است که این سمت را عهدهدار شده است. او در این مدت سعی داشته اصلاحاتی اساسی را در خانه کتاب رقم بزند و در این مدت نیز فعالیتهای خوبی را با مدیریت او شاهد بودیم. در این گفتوگو تلاش داشتیم مسائل مختلف حوزه کتاب را با حسینیپور طرح و درباره این تغییرات و رویدادهای این موسسه بیشتر آشنا شویم. حسینیپور در این گفتوگو نشان داد خود یکی از منتقدان حوزه فرهنگی است و برنامههای جدی برای همافزایی در فعالیتهای فرهنگی دارد. برنامههایی که میتواند با کمک دیگر نهادها، گامی رو به جلو برای رسیدن به فرهنگسازی عمیق در سطح جامعه باشد.
آقای حسینیپور، شما وقتی مدیریت خانه کتاب را به عهده گرفتید که دچار حاشیههای زیادی بود و اعلام کردید رویکرد برنامههای خانه کتاب باید اصلاح و مورد بازبینی قرار بگیرد. میخواهم بدانم در این مدت چقدر به برنامههایی که مدنظر داشتید نزدیک شدید.
حدود یک ماه دیگر یک سالی میشود که مدیریت خانه کتاب را برعهده گرفتم. هیچ وقت با خانه کتاب یا موسسات بیگانه نبودهام به هر حال از بدنه وزارتخانه هستم. این دغدغه را از زمانی که در معاونت فرهنگی بودم داشتم که چرا برخی موسسات اینقدر بسته عمل میکنند و فرایندها اصلاح نمیشوند؟ برخی حواشی ایجاد شده برای خانه کتاب هم به حق و برخی ناحق بودند. چند رویکرد باید در موسسات پیش گرفته میشود که در خانه کتاب نیز آنها را پیش گرفتیم. رویکردهای موسسات باید کلان باشد و برنامههای عملیاتی را براساس قوانین ببندند و نباید به صورت جزیرهای عمل شود. در این راستا سعی کردم در خانه کتاب فرایندها را اصلاح و نگاه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به ویژه به استانها را پیاده کنم. دکتر صالحی این نگاه را از دورانی که معاونت فرهنگی را نیز به عهده داشتند، وجود داشت که شعار معروف "ایران فقط تهران نیست و تهران همه ایران نیست" را بیان میکرد. این شعار یعنی عمومی کردن فرهنگ و نوعی عدالت فرهنگی. چند کار را انجام دادیم تا بتوانیم به استانها در اختصاص بودجه و اجرای فعالیتها توجه و کمک کنیم. مکاتباتی با استانها صورت گرفت و همانگیهایی انجام شد. در نهایت نخستین برنامه "عصر کتاب استانی" در چهارمحال و بختیاری اجرا شد و استانها دیگر نیز استقبال کردند. پیگیر هستیم تا پایان سال این اتفاق در سایر استانها نیز عملی شود. همچنین استانهای بیشتری را برای برگزاری برنامه "عصر کتاب" و بزرگداشت مفاخر حوزه فرهنگ در زمینه مکتوب اعم از ناشر، نویسنده، مترجم و همه چرخههای حوزه نشر در نظر بگیریم؛ از نویسندهای که کتاب خلق میکند تا فردی که آن را منتشر و میفروشد، در برنامهها توجه داریم. در همین راستا خبرگزاری کتاب "ایبنا" به عنوان تنها رسانه تخصصی حوزه کتاب در تهران تمرکز دارد و اخبار استانها را خیلی حداقل و اندک پوشش میدهد. با توجه به این که 80 درصد انتشاراتیها در تهران هستند، بیشتر خبرها نیز هم مربوط به تهران است. طی مذاکراتی به این نتیجه رسیدیم شعب استانی خبرگزاری کتاب در سایر استانها نیز راهاندازی شود. زیرساختها فراهم شد، مکاتبات و هماهنگیها صورت گرفت و حالا در 16 استان کارها پیش رفته است. در برخی مراکز استانها خبرگزاری کتاب به صورت رسمی افتتاح شد. در استان یزد همزمان با "هفته کتاب" امسال شاهد افتتاحیه این رسانه بودیم. در استان اصفهان نیز مصادف با 19 دی که مراسم "کتاب سال استان اصفهان" بود افتتاحیه انجام شد. استان قم نیز در آستانه رونمایی خبرگزاری قرار دارد. در سایر استانها نیز به صورت غیررسمی افتتاحیه انجام شده و فعالیت میکند. حدود 6 ماه است که این رویکرد را دنبال میکنیم و بازخوردها بسیار مثبت بوده؛ ظرفیت و پتانسیلهای استانها تازه در حال پیدا شدن است. صحبتی هم با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتم و تایید کردند باید ظرفیتهای استانی را در سطح ملی مطرح کنیم. در رویکردهای بعدی همچون برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی و کمک به هفته کتاب استانها سعی کردیم نگاه جدی و برابری به استانها داشته باشیم. فکر میکنم تا حدی در محقق کردن این مسیر موفق بودهایم. نکته بعدی شفافیتسازی عملکرد خانه کتاب بود. همیشه ابهاماتی در حوزه عملکرد خانه کتاب وجود داشته و سعی کردیم به سمت شفافیت برویم. به طرحهای فصلی خانه کتاب در قالب طرحهای "پاییزه"، "عیدانه"، "زمستانه" و "تابستانه" به کتابفروشیها یارانه پرداخت شد. این یارانهها شاید برای خبرنگاران و حتی افراد عادی شفاف نبوده که البته منظورم این نیست که اتفاقی میافتاده است بلکه افراد به اطلاعات یارانه دریافتی کتابفروشیها دسترسی نداشتند. در نخستین سری سعی کردیم این نکته را شفاف و در سایت خانه کتاب بارگذاری کنیم. حتی قبل از شروع افتتاحیه، همه طرحهای فصلی، میزان سهم هر کتابفروشی مشخص شد که به نظرم خیلی خوب بود. حتی وارد حوزههای دیگر نیز شدیم و قراردادهای خانه کتاب، عملکرد مالی و ترازنامه مالی سال 96 جهت شفافسازی در سایت خانه کتاب بارگذاری شد. به نظرم، مردم بهترین ناظران هستند. اگر این بحث ناظر بودن مردم را قبول کنیم و بحث مطبوعات و رسانهها که در جهان غرب رکن چهارم دموکراسی است، جلوی خیلی از فسادهایی که در سطح کلان رخ میدهد، گرفته خواهد شد. حیطه فرهنگ حوزهای نیست که سرمایههای کلانی در آن جریان داشته باشد، اما همین اتفاقات اندک را میتوان کنترل کرد و باید این مسئله را گسترش دهیم. خبرنگاران باید جسور باشند و مدیران هم احساس کنند همیشه ناظری دارند. البته که خداوند ناظر همه اعمال است و وقتی خبرنگاران و اهالی رسانه هم نسبت به اعمال مدیران حساس باشند، کمک میکنند که آنها در مسیر درست بودجه را مصرف کنند. نکته بعدی همافزایی است که باید بین دستگاهها و سازمانهایی که در حوزه فرهنگ و کتاب قدم برمیدارند به وجود آید. سازمانهای زیادی هستند که موازی کاری دارند و جزیرهای عمل میکنند. سعی کردیم در خانه کتاب با سازمانها همافزایی ایجاد کنیم که گاهی منجر به توافق و فعالیت مشترک نیز شده است همچون سازمان فرهنگی هنری شهرداری و سازمان موزه دفاع مقدس. در "هفته کتاب" توانستیم خروجی این همافزایی را به خوبی نشان دهیم. سازمان، نهاد، انجمن و تشکلهایی که در حوزه کتاب فعالیت میکنند به حدود 60 سازمان محدود میشوند. که در برنامهها مشارکت داشتند و این همافزایی نشان داد اگر فضا را باز کنیم همه میتوانند در حوزه کتاب فعالیت خود را با نظارت دبیر هفته کتاب و ستاد اجرایی جلو ببرند و اتفاقات خوبی را شاهد باشیم. این موارد رویکردهای بود که توانستیم بخشی از آنها را تحقق ببخشیم و در تلاشیم بخشهای دیگر نیز به سرانجام برسد.
با توجه به رویکردهای که مطرح کردید نگاه بازبینانه و اصلاحی شما به ساختار خانه کتاب برمیگردد.
بله. بعضی از این فرایندها ساختاری است و باید در ساختار خانه کتاب اصلاحیه صورت بگیرد؛ این روند در حال اتفاق افتادن است. بعضی از آیینها اصلاح میشوند. در بعضی موارد نیز آییننامهای نداریم که آییننامه نوشته میشود و کارهای آن پیگیری خواهد شد. برای این که بتوانیم مسایل مالی را کمی شفافتر کنیم، به یک سری آییننامه نیاز بود که در حال شکل گرفتن است. برای این که باید مصوبه هیات امنا و هیات مدیره کسب شود زمان آن کمی طولانیتر میشود.
وزیر ارشاد بارها به عمومی کردن فرهنگ تاکید کردند و البته شما در صحبتهای خود به آن اشاره داشتید؛ در این راستا فقط برنامه "عصر کتاب" در استانها دنبال میشود؟
یکی از برنامهها "عصرکتاب" است. برنامههای دیگری نیز در استان انجام میگیرد مانند برنامه "کتاب سال استانها" که در 8 استان برگزار میشود. بخشی از این مراسم توسط خانه کتاب که مرجعیت داوری جشنوارههای کتاب را دارد صورت میپذیرد. در همه استانها برنامه "هفته کتاب" برپا میشود. امسال به مناسبت "هفته کتاب" حضور 40 نویسنده در چهل استان و شهرستان مختلف را شاهد بودیم که با همکاری انجمن نویسندگان کتاب کودک و نوجوان اتفاق افتاد.
به حضور 40 نویسنده در چهل استان اشاره کردید. این برنامه را که انجمن نویسندگان کتاب کودک و نوجوان برگزار کرد.
نخیر با حمایت خانه کتاب انجام شد. ما قرارداد داریم و حامی این برنامه بودیم. اعتقاد داریم که تشکل، انجمن و نهادها باید فعالیت کنند و دولت و نهادهای دولتی باید پشتیبان آنها باشند.
برنامهای در "هفته کتاب" برگزار شد که به تقدیر از کتابفروشیهای استانی اختصاص داشت و بسیار اتفاق جالب و خوبی بود. چرا اینگونه برنامهها فقط به هفته کتاب محدود میشود و در طول سال اتفاق نمیافتد؟
طی جلساتی به این جمعبندی رسیدیم که در طی سالهای بعد از انقلاب بیش از اندازه به ناشران توجه کردهایم و حلقههای دیگر نشر نادیده گرفته شدهاند و باید آنها نیز دیده شوند. اگر فقط یک حلقه را ببینیم، حلقههای دیگر رشد سرطانی میکند و ضعیف و ضعیفتر میشوند و بعضی وقتها از بین میروند. رویکرد امسال "هفته کتاب" توجه به کتابفروشیها در استانها بود. جلساتی در این رابطه انجام شد. داوری صورت گرفت و رزومهها را بررسی کردیم که در نهایت منجر به تقدیر از چند کتابفروشی شد. این رویکردها مدنظرمان هست و لازم نیست حتما خودمان مجری باشیم. همین که این رویکردها عملی میشود و اثر و نتیجهاش را در چنین برنامههایی میبینیم، خوشحالکننده است. در "کتاب سال استانی" نیز تاکید دارم به غیر از نویسندگان و ناشران، کتابفروشها هم دیده شوند. اعتقاد دارم همه حلقههای نشر که شاید 17 حلقه باشند، از خلق کننده که میتواند نویسنده، مترجم، ویراستار و ... را در بربگیرد تا چاپخانه، ناشر، مصرفکننده و کتابفروشی باید همه را با هم دید.
خانه کتاب اقدام به انتشار کتاب "تاریخ شفاهی کتاب؛ گفتوگو با ناشران و کتابفروشان" کرد. مجلدهای دیگر این مجموعه در چه مرحلهای قرار دارد؟
جلد دوم در حال نهایی شدن است و امیدوارم تا پایان سال کارهای آن انجام شود. در راستای طرحی با کل حلقه نشر به ویژه پیشکسوتان مصاحبه خواهد شد. به تازگی گزارش کار گرفتم و دیدم مصاحبههای خوبی هم انجام شده است. مصاحبه با ویراستارها، چاپخانهدارها، کتابفروشها، ناشران و حتی بعضی از حروفچینها. معتقدم حتی برخی از کارگرانی که کتاب توزیع میکنند هم جزو همین دسته هستند و میتوانیم آنها را حلقههای گمشده بدانیم که در این فرایند دیده نمیشوند، حتی به دنبال شناسایی آنها و تجلیل آنان در روز "کارگر" هستیم.
در رویکردها به طرحهای تخفیفی "پاییزه"، "زمستانه" و "عیدانه" اشاره داشتید. میدانم که در انجام این طرحها تخلفات یارانهای صورت گرفت و اشکالاتی پیش آمد.
نمیشود حکم کلی صادر کرد که تخلفاتی صورت گرفته است. یادتان باشد در هر حوزهای هر جا یارانه است، افراد هستند که من اسم آنها را افراد حرفهای یارانهبگیر گذاشتهام. حتی در بحث یارانهای که دولت به صورت کلان به همه مردم کشور میدهد، افرادی که داخل کشور نبودند یارانه میگرفتند. در طرحهای فصلی تخلف هست، اما حداقل بوده. در تخلفات پیش آمده، باید به سال 94 برگردیم که کتابفروشیها در حال تغییر کاربری بودند و هم سبک کار را تغییر میدادند و هم در شرف تعطیلی قرار داشتند. از ابتدای اجرای طرح فصلی این ذهنیت اشتباه شکل گرفت که ما به کتابفروش یارانه میدهیم. در حالی که اینطور نبوده و نیست و یارانه را به مصرفکننده از کانال کتابفروشی میدهیم. زمانی یارانه در قالب بن کتاب ارائه میشد اما اکنون این روند در زمان نمایشگاه بینالمللی کتاب و یا نمایشگاههای استانی انجام میشود. بن دانشجویی، بن سازمانها و نهادها، بنهای دانشآموزی و... همه مبالغ تخفیفی است. کمی رویکردمان را در این زمینه تغییر دادیم و گفتیم یارانه را به مصرفکننده یعنی همه مردم سطح کشور بدهیم تا از آن استفاده کنند اما از کانال کتابفروشی. به این دلیل که کتابفروشیها پاتوق و پاخور شوند و بتوانند به حیات خودشان ادامه دهند. نشستهای زیادی با کتابفروشان و ناشران داشتیم برای این که آسیبها را حدس بزنیم و شناسایی کنیم تا مسایل و مشکلاتی که در مسیر انجام کار، دامن چنین طرحهایی را میگیرد، به حداقل برسانیم. در بعضی حوزهها اصلاحات زیادی انجام گرفت و میتوانید فرایند اصلاحی آن را ببینید. آییننامه داخلی طراحی شد و در کمیته تخلفات نحوه برخورد با تخلفات را بررسی کردیم که چطور میتوان جلوی آن را گرفت. نهایت تخلفی که کتابفروش انجام میداد این بود که کتاب دیگری را ثبت میکرد یا کالای فرهنگی دیگری میفروخت و به جای آن کتاب ثبت میکرد. این تخلفات نیز باید به حداقل برسند و یا اصلا وجود نداشته باشند برای این که یارانه برای مصرف کتاب است. این مسئله هم چند ضلع دارد که یکی خانه کتاب است و ضلعهای دیگر کتابفروشها هستند. در حدود 700 تا 800 کتابفروش در سطح کشور عضو طرح میشوند و ما میتوانیم نظارت فیزیکی بر آنها داشته باشیم. در عین حال که از ظرفیت وزارت فرهنگ و ارشاد استانها استفاده میکنیم برای اینکه بر کتابفروشیهایی که عضو طرح هستند در ایامی که طرح در حال برگزاری است نظارت کنند. علاوه بر این کارها، ما دورههای آموزشی هم برای کتابفروشان برگزار میکنیم یعنی حلقهها را هر چه بهتر به هم نزدیک میکنیم تا یکدیگر را تکمیل کنند. امیدواریم همه کتابفروشها حرفهای شوند و اصلا نیازی به یارانه نداشته باشند. حتی برخی از کتابفروشیها میگفتند فضای رسانهای که در طی انجام طرح صورت میگیرد، کفایت میکند و لازم نیست یارانه بدهید. ما دنبال این هستیم اصلاحاتی انجام دهیم که این طرح بتواند به حیات خود ادامه دهد.
آیا به مناسبت نوروز 1398 هم طرح "عیدانه کتاب" برگزار میشود؟
این کار منوط به تامین اعتبار است. به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیشنهاد دادیم به جای طرح عیدانه که خود کتابفروشها میگفتند بازار خودمان را در این ایام داریم و شما بازار را با این طرح بهم میزنید، به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی طرح "زمستانه" داشته باشیم و به مناسبت ایام مبارک دهه فجر این کار را انجام دهیم که ملزم به دریافت اعتبار از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد است. اگر تامین اعتبار شد و طرح پاییزه را تسویه حساب کنیم، آمادگی داریم به مناسب دهه فجر طرح زمستانه را برای همه کتابفروشیهای سطح کشور برگزارکنیم.
آقای حسینیپور، سرای اهل قلم محل و فرصت مناسبی برای معرفی، نقد و بررسی آثار مختلف است. سرا در این زمینه فعال است اما به آثاری که برای بررسی در جلسات انتخاب میشوند نقد دارم. همیشه یک سری متون با محوریتهای خاص مثلا آثار تاریخی مورد بررسی قرار میگیرند و گستردگی در حوزههای مختلف و نویسندگان را شاهد نیستیم.
با نظر شما موافق نیستم. لیست آثار را میبینم، تنوع زیادی در کارها وجود دارد. به هر حال خانه کتاب باید نقش بالاتری داشته باشد تا همه طیفهای فکری حوزه فرهنگ را در بربگیرد.
مثلا سرای اهل قلم خیلی کم به کتابهای هنری میپردازد.
حتما دلیل دارد. تصمیمات متکی به شخص نیست و طیفهای فکری، حوزههای روشنفکری، ایرانشناسی، اسلامشناسی، حوزههای ارزشی و... میآیند و تصمیمگیری میشود. حداقل از زمانی که به خانه کتاب آمدم سعی کردم هیچ فردی، شخصی تصمیم نگیرد. شورایی تشکیل دادهایم که ارزیابی میکند برای کتابها در چه سطحی برنامه برگزارشود. آیا اصلا لازم است برای کتابی در سرای اهل قلم مراسم برگزار کنند یا خبرگزاری کتاب، با نویسنده گفتوگویی داشته باشد کفایت میکند. این که میگویید سرا در حوزه هنر کم کار میکند، شاید به این دلیل است که تعداد آثار هنری محدود است. شاید رغبتی ندارند که به سرای اهل قلم بیایند و در مکانهای دیگری آثارشان را معرفی میکنند. به هر حال خیلی از هنرمندان سلبریتی هستند و به اندازه کافی طرفداران خود را دارند. "سرای اهل قلم" به عنوان یک مکان فرهنگی و پاتوق اهل کتاب جا افتاده است؛ این آمادگی را داریم و فضا را باز گذاشتهایم که همه حوزههای نشر در آن دیده شوند. اگر حوزه تاریخ پررنگ است دلیلش میتواند این باشد که با کتابخانه ملی توافقنامهای داریم و در بخش خاطرات و سفرنامهنویسی آنها ما را همراهی میکنند. در حوزه هنر اگر معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد تمایل داشته باشد، این آمادگی را داریم کتابهایی در حوزه موسیقی، هنرهای تجسمی و... را به نقد بگذاریم. امسال حتی ما چند قدم جلوتر رفتیم و با معاونت هنری بحث "نشان شیرازه" را پیش بردیم تا همافزایی بیشتری اتفاق بیافتد.
آقای حسینیپور، هزینههای خانه کتاب به درآمد پایدار رسیده است؟
متاسفانه نه. خانه کتاب از قبل بدهی داشت و همچنان بدهی گذشته بر دوش ما سنگینی میکند. بخشی از این بدهی به پرسنل زحمتکش خانه کتاب است که واقعا جزو افراد بیادعا و تلاشگر هستند. حجم کارهایی که خانه کتاب انجام میدهد شاید دیده نشود، اما همه بخشها زحمت میکشند. بخش دیگری از بدهی به افراد خارج از مجموعه اعم از نویسندگان نشریات خانه کتاب است که پرداختی به آنها صورت نگرفته است. بخشی هم تقدیریهای سال 1396 هستند و باید هدیه آنان را در هفته کتاب تقدیم می کردیم که به دلایل مشکلات مالی هنوز نتوانستیم این کار را انجام دهیم. همچنان در خوف و رجا هستیم و شرایط بودجهای کشور هم خوب نیست.
به بانک اطلاعاتی خانه کتاب نقد زیادی وارد است. این بانک کامل و به روز نیست. به شخصه هر وقت به آن مراجعه کردم جوابی نگرفتم ولی با یک جستوجوی ساده در سایتهای دیگر به اطلاعات مورد نظر دست یافتم. در حالی که سایت خانه کتاب در این زمینه باید مرجع باشد.
واقعیت این است کتابهایی که وارد سامانه بانک اطلاعات خانه کتاب میشوند، باید فرایندی را طی کنند. کتابها قبل از ورود به سامانه باید اعلام وصول شوند. بخشی از این اعلام وصول در خود ستاد مرکزی وزارتخانه اتفاق میافتد که نزدیکترین مکان به ما است. عملیات پردازشی باید روی آن اتفاق بیافتد جلد و صفحات اول آن اسکن شده سپس وارد بانک اطلاعاتی کتاب شود. کتابهایی که در تهران به چاپ میرسند، معمولا با سرعت بیشتری وارد بانک اطلاعات کتاب ایران میشوند. ولی هستند آثاری که در شهرستان به چاپ میرسند و اعلام وصول میشوند، در فضای رسانهای و تبلیغاتی هم این آثار را میبینیم، ولی کتاب به هر دلیل به خانه کتاب نمیرسد. معمولا برخی استانها کتابها را نگه میدارند و یک ماه یا دو ماه یک بار ارسال میکنند. این نقطه ضعف را مدام به استانها میگوییم که سعی کنید یکی دوهفتهای کتابها را به خانه کتاب برسانید. در سالهای گذشته بخشی از هزینه انتقال کتابها را خودمان متقبل میشدیم که بانک اطلاعاتی کتابها ناقص نماند. بانک اطلاعاتی کتاب شاید قدیمی بوده و در این سالها هم خیلی به آن بهایی داده نشده است. مدیرانی که آمدند نظرات متفاوت و سلیقههای مختلفی داشتند و از اهداف اولیه خانه کتاب کمی دور ماندیم. خانه کتاب در دورههای مختلف خیلی جشنوارهزده شده بود. بانک اطلاعاتی از اهداف اولیه تاسیس خانه کتاب است و اصلا برای این هدف تاسیس شد. در ادامه جشنوارهها به آن اضافه شدند. وقتی به خانه کتاب آمدم به بانک اطلاعاتی کتاب نگاه چندانی نشده بود و طی یک سال گذشته سعی کردیم بانکهای اطلاعاتی را سرو سامان دهیم. امور زیرساختی و همافزایی آن نیز در حال انجام است. البته فعالیت خوبی صورت گرفته که در مرحله نهایی است و خبرگزاری کتاب (ایبنا)، کتابهای تازه منتشر شده را هفتگی در قالب فایل الکترونیکی اطلاعرسانی میکند و مکمل بانک اطلاعاتی است تا مخاطبان در جریان کتابهای تازه منتشر شده باشند.
هفده دوره جشنواره "کتاب و رسانه" برگزار شده است. ولی این جشنواره هنوز آییننامه مشخصی ندارد؛ یک دوره روابط عمومی معاونت آن را برگزار میکند و یک دوره خانه کتاب؛ چرا جشنوارهای به این مهمی هنوز آییننامه ندارد؟
اعتقادم این است که هیچ کاری نباید بدون آییننامه و قوانین بالادستی انجام شود. امسال توانستیم جشنواره "کتاب و رسانه" را برگزار کنیم. اما بعد از برگزاری جشنواره اعلام کردیم که به سریعترین حد ممکن، آییننامه را تدوین و هیات مدیره مصوب کند تا بتوانیم در سال آینده براساس یک شیوهنامه و آییننامه جشنواره را برگزار کنیم. جشنواره "کتاب و رسانه" یکی از جشنوارههای خوب است و خودش مولود هفته کتاب بوده و نهال تنومندی شده است. میتواند به استقلال برسد و از دل آن اتفاقات مثبتی رخ دهد. تشکل صنفی خبرنگاران کتاب را راه بیاندازیم همان مطالبهای که خیلی از خبرنگاران کتاب دارند. با مرور دورههای مختلف جشنواره متوجه میشویم که این رویداد به مرور گسترش یافته و شاخهها و زیرشاخههای آن گسترده شده است. این نشان میدهد که این حوزه نیاز به ساماندهی دارد. به همین جهت سعی میکنیم جشنواره "کتاب و رسانه" سال بعد را با آییننامه برگزار کنیم حتی اگر ضعیف باشد، بهتر از بیقانونی است.
آیا دبیر دوره بعدی مشخص است؟
دبیر را به وقتش معرفی میکنیم. علیرضا بهرامی دبیر دوره پیش جشنواره از خبرنگاران خوب و خوش فکر حوزه کتاب است و دستی برقلم دارد. سعی میکنیم راه را برای همه افراد باز بگذاریم. بهرامی برای دبیری راغب نبود و ما اصرار کردیم این کار را برعهده بگیرد. اعلام کردم در راستای شفافسازی، جلسات نقد و بررسی جشنواره "کتاب و رسانه" با حضور آقای بهرامی و داوران برگزار شود. شاید خیلی از افراد سوالاتی در ذهنشان داشته باشند. نقد اگر درست انجام شود در روند اصلاح امور کمک میکند.
آقای حسینیپور سوالی داشتم درباره اعزام خبرنگاران به نمایشگاههای خارجی، به نظر میرسد عدهای از خبرنگاران هر ساله گزینشی در رویدادها شرکت میکنند. چرا برگزیدگان جشنواره "کتاب و رسانه" را به نمایشگاههای خارجی نمیفرستید؟
بخشی از اعزام خبرنگاران به نمایشگاههای خارجی برعهده ما است، بخشی دیگر برعهده موسسه نمایشگاههای فرهنگی. ترجیح بر این است که خبرنگاران حوزه کتاب به نمایشگاههای خارجی اعزام شوند نه هر خبرنگاری که در جشنواره "کتاب و رسانه" رتبه میگیرد و برگزیده میشود. تعداد خبرنگاران تخصصی حوزه کتاب در خبرگزاریها محدود شده و به قولی آب رفته و بخش کتاب کوچک شده است. متاسفانه صفحه کتاب روزنامهها نیز به مرور به دلیل شرایط اقتصادی کشور، حذف شدند. اولین اتفاقی که در شرایط بد اقتصادی میافتاد حذف بخشهای فرهنگی به ویژه موارد مکتوب است. به این دلیل که مثلا سینما جذابیتهای خاص خود را دارد، اما کتاب اینطور نیست. البته پیشنهاد و گفته شما درست است و میتوان روی آن فکر کرد که از ظرفیت برگزیدگان جشنواره و نمایشگاههای داخلی برای اعزام به خارج از کشور استفاده کرد. این نکته بسیار قابل تامل است و سعی می کنیم اگر بشود، مذاکراتی با موسسه نمایشگاهها و معاونت داشته باشیم به این دلیل که این خبرنگاران واقعا مستحق این کار هستند و میتوانیم در اولویت بعدی از آنها هم استفاده کنیم.
اوضاع نشر کتاب شرایط خوبی ندارد و آینده روشنی برای آن نمیبینیم. میتوان به بهبود شرایط امید داشت؟
واقعیت این است که وضعیت کتاب اینقدر هم سیاه نیست. خاکستری و خاکستری متمایل به سفید است. مردم با حداقل هزینه میتوانند یک کتاب خریداری کنند. نسبت به کالاهای دیگر قیمت کتاب بالا نیست، مثلا نسبت به پیتزایی که میخورید. حتی کتابهای خوبی با قیمت 10 هزارتومان منتشر میشوند. در حوزه نشر، کاغذ یک ضلع قضیه است و وزارتخانه هم در این زمینه ورود کرد و کاغذ ساماندهی شد و با قیمت مناسبی در اختیار ناشران قرار میگیرد. بحث دیگر این است که ناشران در قیمتگذاری نرخهای متفاوتی دارند. حتی ناشری یک کتاب وزیری را یک قیمتی میگذارد و ناشر دیگر با قیمت متفاوت دیگر. ناشری شاید 10 درصد حقالتالیف بدهد و دیگری 20 درصد. همه این موارد در قیمتگذاری اثر دارد. قیمت کاغذ و ملزومات چاپی، حقالتالیف، حقالترجمه و... را باید جداگانه همراه با سود ناشر و... محاسبه کرد. قیمت کتاب آنطور که در رسانهها گفته میشود، بالا نرفته است. اتفاقا بعضی وقتها نوسانات قیمت کاغذ جنبه مثبت دارد و این نوسانات نشان میدهد که ناشران حرفهای مانا میشوند. باید قبول کنیم نشر بنگاهی اقتصادی فرهنگی است. اگر بگوییم فقط بنگاه فرهنگی است، چطور میتواند به راهش ادامه بدهد؟ نشر رو به قدرتمندتر شدن میرود. 17 هزار پروانه نشر صادر شده است البته همه ناشر نیستند. 3 هزار تا 4 هزار ناشر فعال داریم و اصلا شاید اینقدر هم به ناشر نیاز نداشته باشیم. این نوسانات باعث شد ناشران بتوانند روی پای خودشان بایستند و ادامه حیات بدهند و همین نشر ما را به سمت حرفهای شدن میبرد. حرفهایها در این وضعیت میمانند. حتما میتوانید صد ناشر حرفهای را در حوزههای مختلف نام ببرید. در طول این چند سال شاهد نوسانات بودیم و در سال 1390 هم همین نوسانات را براساس آماری که در خانه کتاب داریم، داشتهایم. راهی نداریم جز رفتن به سمت حرفهای شدن. در غیر این صورت مسئله کتابسازی پیش میآید و در ادامه قاچاق کتاب، تنزل ذائقه مخاطب و خیلی مشکلات دیگر. امیدوارم در معاونت فرهنگی، ناشران و مجوز نشر ساماندهی شوند. به هر فردی مجوز نشر ندهیم تا واقعا افراد حرفهای مجوز بگیرند. 70 درصد نشر در تهران متمرکز است و در استانهایی همچون خراسان رضوی، فارس، آذربایجان شرقی و... ناشران فعالی داریم. اتحادیهها باید نمایندگی صنف نشر را اداره کنند. نمایندگی به این منظور که اتحادیه سراسری داشته باشند. اتحادیه الان فقط در تهران است. این اتحادیه سراسری منافع صنف را به دولت، تصمیمگیران و مسوولان منتقل میکند. مسایل و مشکلات در شهرستانها با تهران متفاوت است برای همین باید همه با هم یک کاسه شوند تا به تصمیمگیری برسند.
مسئله قاچاق کتاب هم دراین وضعیت واقعا مشکلساز شده است. در این باره بگویید که چه راهکارهایی اندیشیده شده است؟
این اتفاق فرایند پیچیدهای دارد. قاچاق کتاب در طول تاریخ بوده، ولی به این شدت نبوده است. قبل از انقلاب هم کتابها را به صورت قاچاق منتقل میکردند و در اختیار مخاطبان قرار میدادند آثاری که جلدهای سفیدی داشتند. در سه سال اخیر بحث قاچاق کتاب خیلی سراسری شده و افراد حرفهای وارد این حوزه شدهاند که از جنس خود بازار نشر هستند. شما ببینید در بازار خودرو، پسته و... هم قاچاقکنندگان از خود همین صنف هستند. در نشر هم این وضعیت وجود دارد. بازار و ناشر را میشناسند و میدانند که کدام کتاب را از کدام نشر قاچاق کنند. اینها از دل نشر هستند و یکی از دلایلش این است که ما بیش از اندازه پروانه نشر صادر کردهایم و برخی ناشرها، ناشرهای اقماری دارند. این اولین بار است که این مطلب را میگویم همین ناشران که ناشر اقماری برای خودشان درست کردهاند، شاید دستی در قاچاق داشته باشند. این نکتهای است که باید حتما به آن توجه کنیم. در حوزه قاچاق کتاب هم چند اتفاق میافتد، یکی قاچاق کتابهایی که واقعا داخل ایران چاپ میشود، مجوز دارند و کتابهای خوبی هم هستند. ناشران قاچاق این کتابها را به صورت غیرقانونی و زیرزمینی منتشر میکنند. چنین عملی به مرور به ناشر، نویسنده و... آسیب میزند. نمایشگاههایی که در متروها و پایانهها میبینید که کتاب را با 50 درصد تخفیف میفروشند، همین کتابها قاچاق هستند. به این دلیل که هزینه آب و برق و حقالتالیف و حقالترجمه را پرداخت نمیکنند، ولی با همان قیمت اصلی کتاب چاپ میکنند و 60 درصد هم تخفیف بدهند باز هم سود کردهاند. بخش دیگری از قاچاق، کتابهایی است که به هر دلیل مجوز ارشاد را ندارند. برخی کتابها آن سوی مرزها چاپ میشوند و توسط ناشرانی که آن طرف هستند، وارد بازار میشوند که کتابهای زیرزمینی محسوب میشوند. کارگروه صیانت اقدامات بسیار خوبی در این زمینه انجام داده و نیاز به هماهنگی همه نهادها هست و فقط قوه قضاییه نیست، نیروی انتظامی و خود صنف و مردم هم هستند. باید توسط رسانه ملی آگاهی صورت بپذیرد که مردم کتابها را از مراجع قانونی خریداری کنند. اگر تعداد کتابفروشیها را در شهرها گسترده دهیم و کتابفروشیها کتابها را از مراجع قانونی تهیه کنند به مرور این مسایل به حاشیه میرود. این کار عزم ملی میخواهد و یک نهاد به تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد.
به تازگی فصلنامه "ادبیات و هنر" با تلفیق دو فصلنامه ادبیات و هنر منتشر شد. خانه کتاب در حال حاضر چند فصلنامه منتشر میکند؟
نزدیک به 13 فصلنامه در حوزههای مختلف داشتیم. فصلنامهها دوران مختلفی را از سرگذراندهاند، از ماهنامه تا فصلنامه. بخشی از بدهکاری خانه کتاب نیز مربوط به حقالتحریر فصلنامهها است. این آثار خیلی موازی کار بودند و دیر هم منتشر میشدند. به همین دلیل در خانه کتاب با معاونت فرهنگی و مشورت با سایر ارگانها به این نتیجه رسیدیم که فصلنامهها را ادغام کرده و به پنج فصلنامه برسانیم. همانطور که گفتید ادبیات و هنر با هم ادغام شد چون مطالب این دو حوزه به هم نزدیک است. فلسفه و اخلاق اسلامی هم به همین ترتیب ادغام شد، همچنین علوم سیاسی، تاریخ و علوم اجتماعی. چاپ مکتوب این فصلنامهها محدود شده و بیشتر به صورت رایگان در وب و فضای الکترونیکی در دسترس قرار دارند.
اختصاص یارانه به کتابهای تالیفی و ترجمه به کجا رسید؟ چرا باید این یارانهها برابر باشد؟ تالیف که خیلی مهمتر از ترجمه است؟
در طرح فصلی تابستان این اتفاق افتاد و یارانه تالیف نسبت به ترجمه متفاوت شد. در طرح تابستان یارانه تالیف 25 درصد بود و یارانه ترجمه 15 درصد. در طرح پاییزه هم یارانه تالیف به همین ترتیب بود. معتقدیم مولفان باید مورد حمایت قرار بگیرند. البته به نظرم این رویکرد نمادین است و شاید خیلی در خریدی که میشود موثر نباشد، اما میتواند در حوزههای دیگر فرهنگ تحولاتی به وجود بیاورد. همه باید به نحوی به حوزه مولفان ایرانی کمک کنند. آمار نشان میدهد که در حوزه تالیف به شدت داریم ضعیف میشویم. در جلسات هیات علمی "کتاب سال" تحقیق میکردیم که متوجه شدیم به شدت ترجمه زده شدهایم. با ترجمه مخالف نیستم، اما دولت در حوزه تالیف مسئولیت دارد و این که چقدر توانسته است چهل سال پس از انقلاب نویسندگان خوب در همه حوزهها تربیت کند. کشور ما دینی است ولی در همه حوزههای دینی ضعف داریم. چقدر توانستیم افرادی مانند شهید مطهری تربیت کنیم؟ این سوالی جدی است که باید دانشگاهها به آن پاسخ بدهند که آیا دانشگاه توانسته مطابق نیاز روز نیرو و اصحاب فکر تربیت کند؟ یا فقط مدرک دادهایم و به سمت مدرکگرایی رفتهایم؟ صرف مدرک و مقاله دادن سطح علمی بالا نمیرود. سطح علمی را باید در کف خیابان و در رفتار مردم دید که چقدر تغییر کرده است.
یکی از فعالیتهای مهم خانه کتاب باید حمایت از پژوهشگران باشد چرا حمایت به آن شکلی که لازم است صورت نمیگیرد؟
بسیاری از پژوهشها کاربردی نیستند. خیلی از آنها در دانشگاهها خاک میخورند. مثل پایاننامهها که حتی در سطح دکترا همین وضعیت را دارند. سیستم اداری و آموزشی با بروکراسی و دولتی ما هیچ همخوانی ندارد. نیرویی که در وزارت ارشاد جذب میشوند، اکثرا فارغالتحصیلان حوزه علوم انسانی هستند، ولی واقعا چقدر آنها با حوزه فرهنگ آشنا هستند و چقدر تعامل بینالمللی و دیپلماسی فرهنگی را میشناسند؟ چقدر با نویسندگان و فیلمسازان و هنرمندان آشنا هستند؟ خیلی از آنها تجربی این چیزها را یاد میگیرند. پژوهشها باید اولویتبندی شوند. مگر چقدر دانشنامه نیاز داریم؟ با توجه به بودجههای محدود دولت باید اولویتبندی کنیم و سیاستگذاران باید این اولویتبندیها را تعیین کنند. وقتی میگویند پژوهش فرهنگی باید بگویند اولویتهای پژوهش فرهنگی کدام است؟ بعد موسسات و دانشگاهها بیایند طرح و پروپوزال بیاورند تا از آنها حمایت کنیم. نه اینکه دولت خودش مجری باشد. من این را قبول دارم که در خیلی از پژوهشها دولت خودش مجری بوده در حالی که لازم نیست مجری باشد. همه وزارتخانهها برای خودشان دانشگاه زدهاند. اگر اینها دانشگاه است پس دانشگاههای بیرون از وزارتخانهها چیست؟ دولت باید پژوهش سفارش دهد و نظارت کند و پژوهشگران کار را انجام دهند.
اختتامیه جشنواره "نقد کتاب" به تازگی برگزار شد. برگزاری این رویداد چقدر لازم و ضروری به نظر میرسد؟
پذیرش نقد شاید از گمشدههای دنیای امروز باشد. پذیرش نقد در سطح نخبگان و حتی افرادی در سطح استادان دانشگاه هستند هم به همین شکل است. دیدهام بعضا نقدها موجب پرخاش آنها میشود و به نظر میآید که نیاز به فرهنگسازی دارد تا کمی احساس کنند فردی که نقد میکند در واقع راهکار ارائه میدهد و مفت و مجانی راهنماییتان میکند. وقتی نقد میکنیم باید به دنبال آن راهکار هم داشته باشیم. جشنواره "نقد کتاب" برگزار میشود تا نقد عمومیتر شود. این رویداد حوزههای مختلفی دارد و در برخی قوی و در برخی دیگر ضعیف بوده است.
مراسم اختتامیه جایزه "کتاب سال" و جایزه "جهانی کتاب سال" چه زمانی برگزار میشوند؟
پیشنهاد دادیم برای 16 بهمن اختتامیه جایزه "کتاب سال" و جایزه "جهانی کتاب سال" برگزار شوند. فرایند داوری کتاب سال انجام شده و بیش از 52 هزار کتاب در سامانه ثبت شده است. 6 هزار کتاب مورد ارزیابی و داوری قرار گرفتند. هیات علمی آخرین جلسه را برگزار کردند و برگزیدهها، شایستهها و نامزدها مشخص شدند تا کارهای نهایی انجام شود. در حوزه جایزه جهانی هم داوریها انجام شده. بیش از 90 داور در این بخش داوری کردند و کتابهایی که خارج از کشور در حوزه اسلامی و دینی تالیف شدند را مورد بررسی و ارزیابی قرار دادهاند. کارهای اخذ ویزا برای حضور میهمانان خارجی انجام شده. پیشنهاد دادیم اختتامیه در تالار وحدت برگزار شود که منوط به تصمیمگیری تیم ریاست جمهوری است.
درباره کم شدن جایزه "کتاب سال" هم توضیح بدهید؟ درباره رقم جایزه بگویید.
کتاب سال جایزه نخبگانی شده و نتوانسته خیلی در جامعه ساری و جاری شود به این دلیل که اثری که به عنوان کتاب سال انتخاب میشود، باید در بین مردم پرفروش شود. گاهی این کتابها علمی و دانشگاهی است و به نظر میرسد سایر سازمانها و نهادهایی که میتوانند در کتاب سال شرکت کنند، خیلی فاصله گرفتهاند، مثل وزارت بهداشت، علوم یا وزارتخانههایی که در حوزه مهندسی کار میکنند. ما همه کتابها را مورد بررسی قرار میدهیم و باید سعی کنیم این وزارتخانهها را جذب کنیم تا در جوایز هم مشارکت کنند. جوایز هم از نوسانات اقتصادی تاثیرپذیرفته است و سعی میکنیم در زمان مراسم جوایز را پرداخت کنیم، اما عدد و رقم آن را اجازه بدهید در زمان جشنواره اعلام کنیم. به دوستان نیز گفتم جلسات نقدی بگذارید تا اثربخشی جایزه کتاب سال مورد بررسی قرار بگیرد.
نکتهای برای جمعبندی گفتههایتان دارید؟
سعی کردیم از ظرفیتهای همه معاونتهای وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی در خانه کتاب استفاده کنیم. به این دلیل که هم وزارتخانه را خوب میشناسم هم خانه کتاب را و میدانم چه ظرفیتهایی دارند، مثلا از ظرفیت معاونت هنری در حوزه زیباییشناسی برای "نشان شیرازه" استفاده میکنیم در حوزههای دیگر هم به همین ترتیب. باید بین مجموعههای وزارت ارشاد و نهادهای دیگر همافزایی اتفاق بیافتد، اگر نهادهای جمهوری اسلامی بعد از 40 سال نتوانند همافزایی داشته باشند و هر کدام به صورت جزایر مستقلی در یک مسیر حرکت کنند، مطمئنا خیلی از عملکردها خنثی میشود. این حوزه نیاز به جراحی دارد و جراحی عمیقی هم هست و مرد میدان میخواهد که این کار را بکند و اگر در سطح کلانتر اینها را ببینیم، تغییرات مثبتی ایجاد میشود. بعد از چهل سال به نظرم این نیاز احساس میشود. چهل سالگی بالندگی و رشد است. با توجه به محدودیت اقتصادی باید دوستان این تغییرات را ایجاد کنند تا نهادها چابکتر حرکت کنند و بتوانند تاثیرگذارتر باشند در دنیای جدید تکنولوژی همه مردم به اطلاعات دسترسی دارند. حتی خیلی از ممیزیها باید بازبینی شوند و در حقیقت خودمان را با شرایط جهانی تطبیق دهیم وگرنه از دنیا عقب میمانیم. در این فضاها معمولا مردم پیشتازتر از دولتها هستند.