سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: پرسی شلی شاعر کلاسیک انگلیسی قریب به 100 سال پیش در 8 جولای 1822 درگذشت.

او در خانواده‌ای نجیب زاده و نامدار زاده شد. آموزشش را پدرش و سپس کشیشی به نام ادواردز به عهده گرفتند. او به واسطه مادرش با شعر انگلیسی آشنا شد. در ۱۸۰۴ روانه مدرسه  ایتون که چندعمویش در آنجا آموزگار بودند شد. در طول شش سال آموزش در این مدرسه دانش آموزی کامیاب بود ولی با همکلاسیهایش مشکل داشت و آنها به او لقب شلی دیوانه را داده بودند. پس از چندی به نشر اثرهای نظم و نثر خود پرداخت و در این راه پدربزرگش وی را یاری داد. او چند داستان نوشت. در زمینه شهر دلبسته والتر اسکات و تامس گری بود. به شکار نیز دلبسته بود. در هجده سالگی به دانشگاه آکسفورد رفت و در آنجا با تامس جفرسون هوک آشنا شد که او به شلی در کارهایش یاری بسیار نمود. بیشتر شعرهای او میان سال‌های ۱۸۱۲ تا ۱۸۱۳ سروده شد و در آن زمان به چاپ نرسید .

در بین تمام شاعران رمانتیک انگلستان، پرسی بیش شلی شاعریست که به همان راحتی که می توان اورا تحسین کرد، می‌توان بی مقدار شمرد. او نمونه درونگرایی رمانتیک ها است که اندیشه های عاطفی‌اش به راحتی به رفتارهای احساساتی بدل می‌شوند.

از نظر نویسندگانی چون تی اس الیوت، او شاعری نابالغ است که سلایق، احساسات و توهمات ناپخته اجازه نمی‌دهند به شاعری برجسته تبدیل شود. از نظر ویلیام هزلیت(William Hazlit) اشعار شلی "به رویایی پرشور می‌مانند، تقلایی برای ممکن ساختن ناممکن‌ها، سیاهه‌ای از اوهام پر شور، تجسم آشفته ای از انتزاعیات مبهم، جوش و خروش روح، همچون تشنه‌ای در تمنای دست نیافتنی‌ها، در پی عشق به قدرت و شهرت به بهای فدا کردن حقیقت و سرشت انسانی، اندیشه‌ها را با نقیض‌هایشان در هم می‌آمیزد و در این بین با بکاربردن آنها برای موارد غیر ممکن، نیرویی عظیم را هدر می‌دهد."

اما بسیاری نویسندگان دیگر نیز، مانند وردزورث و ییتس ، شلی را به خاطر خلوص در ویژگی‌های غنایی و همین‌طور به دلیل مضامین سیاسی و اجتماعی شعرش - که او را به عنوان تجسم رهایی فردی و ستیزگر با تمام پای بندهایی که تعالی جویی فرد را محصور و سرکوب می‌کند می‌شناساند- تحسین می‌کنند.

زندگی حرفه ای کوتاه اما بحث برانگیز شلی را می توان به سه مرحله متفاوت، و گاهی همزمان، تقسیم کرد.

اولین مرحله از سال 1810 با ترک آکسفورد شروع شد و تا 1814، زمانی که او انگلستان را ترک کرد ادامه یافت. این دوره با آزادی خواهی بنیادین و جستجوی راه حلی سیاسی برای سرکوبگری و محافظه کاری پوچ رایج در انگلستان رقم خورد. اوج پیشرفت او در این دوره نخستین سرودن شعر فلسفی "شهبانو ماب" (Queen Mob) در سال 1813 است که فهرست نامه‌ای است از سخنان عتاب آمیز او درباره پادشاه، کشیش‌ها، دولتمردان، ازدواج، تجارت، و مسیحیت. سال‌های ما بین 1814 و 1819 مرحله دوم را تشکیل می‌دهند که در آنها شلی به تدریج اعتقاد خود را به لزوم یافتن راه حل سیاسی رها کرد و به سرودن اشعار شخصی تر در باب باطن و درونیات انسان روی آورد.

مرحله سوم از سال 1819 تا زمان مرگ او حین قایقرانی در سواحل ایتالیا در سال 1922 به طول می انجامد. این مرحله دوران بزرگترین موفقیت‌های شعری شلی است. آثار شلی در این دوره آشکارا نشان از قدرت تخیل در انتقال تجربیات، تاریک نمایی تدریجی در جهان بینی، و اشتغال ذهنی او با اندیشه مرگ و ناامیدی از زندگی بشر دارد.

شعری از این شاعر به ترجمه مهدیه حمزه:

مرا چنگ بادی خود کن، به همانگونه که جنگل چنگ بادی توست؛

چه باک اگر برگ‌هایم همانند برگ های جنگل ریخته‌اند!

آشوب نغمه های توانای تو

 

از من و جنگل نغمه سبز خزان را سر خواهد داد،

که با وجود اندوهباری، دلنشین است. تو ای روح درنده،

روح من باش! خود من باش، ای روح بی پروا!

 

اندیشه های ایستای مرا به سراسر جهان ببر

تا همانند برگهای پژمرده، تولدی نوین را شتاب بخشند!

و با افسون این سروده،

 

پراکنده ساز، به همان گونه که از آتشدانی خاموش ناشدنی

خاکستر و جرقه ها را پراکنده می کنی، گفته هایم را در میان انسان‌ها پراکنده ساز!

از میان لب‌های من در گوش زمین در خواب مانده

 

شیپور یک پیشگویی را بنواز ای باد،

اگر خزان بگذرد و زمستان فرا رسد، آیا بهار می تواند خیلی دیر بیاید؟