سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: عرفا عید فطر را آغاز سال انسانی با پاکشدن ذات آدمی در سی روز ماه رمضان میدانند. شعرای فارسی هم جدای از ادیب بودن با عرفان بیگانه نبودند و از همین رو اشعاری با اشاره عید فطر در آثار و شعر آنها هویداست. گاه این اشارات به شکلی مستقیم و گاه به شکل غیرمستقسم و با توصیف و تشبیه به چهره یار و به شکل مادی خود را نمایان می کند.
عید فطر، همچنان که ماه صیام و روزه، در شعر کهن فارسی بروز و ظهور بسیار داشته است. فرخی سیستانی، خاقانی، حافظ، بیدل و سنایی از شاعرانی هستند که ذیلا پارهای از شعرهای آنان را در این زمینه میخوانید.
فرخی سیستانی :
روزه از خیمه ما دوش همی شد به شتاب
عید فرخنده فراز آمد، با جام شراب
چه توان کرد اگر روزه ز ما روی بتافت
نتوان گفت مر او را که ز ما روی متاب
چه شود گر برود گو برو و نیک خرام
رفتن او برهاند همگان را ز عذاب
خاقانی:
صبح خیزان کز دو عالم خلوتی برساختند
مجلسی بر یاد عید از خلد خوش تر ساختند
هاتف میخانه داد آواز کای جمع الصبوح
پاسخش را آب لعل و کشتی زر ساختند
چون به زر آب قدح کردند مژگان را طلی
میخ نعل مرکبان شاه کشور ساختند
و از این پس ، مدح ادامه می یابد:
حافظ:
ماه شعبان مده از دست قدح ، کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
***
روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می بایدخواست
بیدل:
عید آمده هر کس پی کار خویش است
می نازد اگر غنی وگر درویش است
من بی تو به حال خود نظرها کردم
دیدم که هنوزم رمضان در پیش است
سنایی غزنوی :
ای ماه صیام ارچه مرا خود خطری نیست
حقا که مرا همچو تو مهمان دگری نیست
از درد تو ای رفته بناگه ز بر ما
یک زاویه ای نیست که پرخون جگری نیست
ای داده به باد این مه بابرکت و باخیر
مانا که از این آتش در دل شرری نیست
همچون سایر موضوعات و مضامین، در شعر و ادب فارسی میتوان ردپایی از ماه رمضان و در امتداد آن عید فطر را پیدا کرد. رد پایی هرچند کمرنگ اما ماندگار.
پایانبخش سی روز روزهداری هدیهای است شادمانه از جانب خداوند که حلاوت و شیرینی خاصی را برای جمع روزهدار و همه مسلمانان فراهم میآورد و آن عید سعید فطر بزرگترین عید مسلمانان است.
رمضان ماهی است که به عید منتهی میشود، ماهی سرشار از عبودیت و بندگی و معنویت. از همین روست که نگاه به آن از جانب همه دلدادگان و حتی شعرا، نگاهی خاص و متفاوت است. نگاه خاصی که با خاتمه ماه رمضان و رسیدن به عید از سویی شادی در دلها موج میزند و از سویی دلتنگی. شادی و دلتنگیهایی که نمود آن را میتوان در شعر فارسی هم پیدا کرد. به بیانی میتوان همزمان با شادمانی عید ، اندوهی را توامان دید که ناشی از خاتمه ماه رمضان است. نوعی تضاد شاعرانه که شاید حسابی دیگر برای این عید مسلمانان با سایر اعیاد در شعر فارسی فراهم میآورد.
عرفا عید فطر را آغاز سال انسانی با پاکشدن ذات آدمی در سی روز ماه رمضان میدانند. شعرای فارسی هم جدای از ادیب بودن با عرفان بیگانه نبودند و از همین رو اشعاری با اشاره عید فطر در آثار و شعر آنها هویداست. گاه این اشارات به شکلی مستقیم و گاه به شکل غیرمستقسم و با توصیف و تشبیه به چهره یار و به شکل مادی خود را نمایان می کند.
مثلا در بیت زیر:
"بر سر بام بیا، گوشهی ابرو بنمای/ روزهگیران جهان منتظر ماه نواند"
محمدکاظم کاظمی شاعر افغان و پژوهشگر شعر فارسی نگاه شاعران به این عید را در پنج دسته "عشرتجویانه"، "مداحانه"، "رندانه"، "هنرمندانه"، "زاهدانه و عارفانه" تقسیم کرده است. در ادامه به طور مختصری به آن ها اشاره می شود:
نگاه کامجو و عشرتجو در شعر شاعران درباری، ماه رمضان را پایانی برای این خوش گذرانی و کنار نهادن شراب و می می داند و رسیدن عید فطر را آغاز دوباره برای آن خوش گذرانی. از همین روست که در شعر شاعرانی چون فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی و امیرمعزی ستایش عید با بدگویی از ماه مبارک رمضان همراه شده است. مثلا در ابیات زیر از فرخی سیستانی:
"ماه روزه از خیمه ما دوش همی شد به شتاب/ عید فرخنده فراز آمد، با جام شراب
چه شود گر برود؟ گو برو و نیک خرام/ رفتن او برهاند همگان را ز عذاب"
همواره نگاه مداحانه در میان شاعران درباری رواج داشته، از هر فرصتی بهانه ای می ساختند تا به مدح ممدوح خود یعنی پادشاهان بپردازند. در این نوع از اشعار نکوهش ماه رمضان را نمی بینیم. این نوع نگاه در قصاید شاعرانی چون خاقانی، محتشم و انوری دیده می شود.
نگاه رندانه شاعران به عید فطر نگاهی است سرشار از کنایات و ایهام های شاعرانه. اشاراتی که نمونه آن را می توان در شعر حافظ دید که ماه شعبان را مقدمه رمضان می داند و در بیت زیر به آن اشاره می کند:
"ماه شعبان مده از دست قدح، کاین خورشید/ از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد"
نگاه هنرمندانه به عید فطر در غزلهای عاشقانه متجلی شده و در این آثار، غالباً یک تشبیه و مقارنه بین هلال عید و عید با معشوق و ابروی او اتفاق میافتد. مثلا در ابیات زیر:
"هلال عید میبینی و من پیوسته ابرویت/ مبارک باد بر تو عید و بر من دیدن رویت"
"عید آمده هر کس پی کار خویش است/ مینازد اگر غنی و گر درویش است
من بیتو به حال خود نظرها کردم/ دیدم که هنوزم رمضان در پیش است"
نگاه عارفانه و زاهدانه که ریشه های آن را در شعر ناصرخسرو و سنایی بیشتر می توان دید و البته اوج این نوع اشعار و نگاه را در شعر مولانا، عطار و حافظ می توان دید. ماه رمضان و عید فطر در این نوع نگاه، رنگ و بویی عرفانی به خود می گیرد، مفاهیمی که ماه رمضان و شب های قدر را به عید فطر پیوند می زند.
مثلا مولانا در شعر زیر اشاره ای دارد به ماه رمضان و شروع آن را با شعفی خاص و طرب انگیز نوید می دهد:
"آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید/ دست بدار از طعام مائدهی جان رسید
جان ز قطیعت برست دست طبیعت ببست/ قلب ضلالت شکست لشکر ایمان رسید"
و در نهایت با رسیدن عید رمضان می سراید:
"عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد/ برگیر و دهل میزن کان ماه پدید آمد"
اتفاقات تاریخی همواره در نوع نگاه شعرا به مضامین و مفاهیم دینی تاثیر گذاشته است. شاید از همین روست که در میان شاعران و نویسندگان پس از مشروطه و رو به سوی مدرن گرایی دیگر کمتر می توان مضامین دینی چون عید فطر را در اشعار فارسی پیدا کرد.
اگرچه در میان اشعار کهن فارسی اشاراتی که به عید رمضان و فطر شده است در بیشتر موارد به شکل غیر مستقیم و بدون به کار بردن لفظ "عید فطر" بوده اما در شعر معاصر امروز می توان نمونه هایی را دید که به طور مستقیم به آن اشاره کرده اند. مثلا محمد طاهرزاده در اشعار زیر می سراید:
"عید فطر است و اول شوال/ نور عشق است و شور و جذبه و حال
بهر توفیق درک ماه خداست/ قلبها از نشاط، مالامال"
"صد کنم شکر بر این عید که از عرش رسید/ صد کشم رشک که ایام صیام آخر شد
فرصتی بود که این تیرۀ ِ دل صاف شود/ نعمتی بود که بر تشنه لبان کوثر شد"
همچنین امروز مضامینی چون ماه رمضان و عید فطر و سایر آیینهای دینی در میان اشعار شاعران آیینی بیشتر به چشم میخورد. نمونهای از آنها رباعیاتی است از رضا اسماعیلی که در ادامه آمده است:
"سی روز گذشت و عید فطرت آمد/ بوی خوش همدلی و وحدت آمد
خندید خدا و شد گلستان دنیا/ ای دل شدگان ! بهار رحمت آمد"
"سی روز گذشت و سی سحر آیینه/ در پرتو روزه ، صیقلی شد سینه
شد روزه و جمعه آمد و عید آمد/ ای خوب! ظهور کن در این آدینه"