سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: فرزانه کرمپور، داستاننویس درباره خواستههای اهل قلم و نشر از متولیان فرهنگی، به ایسنا گفت: اولین خواسته رفع ممیزی است؛ برای اینکه هر نویسندهای چند سال روی یک سوژه وقت و انرژی میگذارد و مدتها باید بگذرد تا چیزی که نوشته است به ارشاد برسد و بعد هم نصف کار باید حذف شود. بنابراین اولین چیزی که برای حوزه فرهنگ و نویسندگان مهم است رفع سانسور و ممیزی است. این مساله در همه هنرها صدق میکند.
او با بیان اینکه یارانه دادن از سوی دولت برای خرید کتاب را دوست ندارد، اظهار کرد: طبق آمار، بسیاری از خانوادهها از جمله زنان برای خرید لوازم آرایش هزینههای زیادی مصرف میکنند. این افراد شاید در خانوادههایی در طبقه پایینتر از متوسط هستند و با درآمد کم هم زندگی میکنند، اما ابایی از خرج کردن پولشان برای لوازم آرایش ندارند؛ در صورتی که اگر کسی بخواهد دو کتاب کمحجم بخرد میتواند با پول یک "ریمل" آن کتابها را تهیه کند، اما ترجیح آنها کتاب نیست. پس خرید کتاب ربطی به یارانه ندارد، دردی هم دوا نمیکند و باید آن را به فراموشی سپرد. ضمن اینکه این همه سال این همه ناشر با کاغذهای سوبسیدی کتاب منتشر کردهاند، اما اتفاقی نیفتاده است.
کرمپور مساله اصلی را نبود احساس نیاز به کتاب و فرهنگ در جامعه دانست و گفت: مساله اصلی احساس نیاز در بین افراد است. اگر افراد به چیزی احساس نیاز پیدا کنند حتما آن را تهیه میکنند. متاسفانه این احساس نیاز در جامعه ما نسبت به کتاب و فرهنگ وجود ندارد و برای همین است که کالاهای فرهنگی در سبد خرید مردم نیست. مردم برای خرید کتابهای کنکور بچههایشان هزینههای زیادی میکنند و بعد هم آنها را دور میریزند، چون به آن کتابها نیاز دارند. اما وقتی در جامعه احساس نیاز به فرهنگ به وجود نیامده معلوم است کسی سراغ خرید کتاب نمیرود.
این نویسنده گفت: الان باید پرسید در جامعه ما چقدر برای کتاب و فرهنگ تبلیغ میشود؟ تبلیغ کتاب هم فقط برگزاری نمایشگاه کتاب نیست. پرداختن به کتاب به صورت ۲۴ ساعته و در تمام ۳۶۵ روز سال باید وجود داشته باشد، اما الان شما چقدر در برنامههای تلویزیونی و رادیویی، برنامههای ادبی واقعی و جذاب میبینید؟ امیدوارم آدمهای عادی که زیاد به حوزه فرهنگ و خرید کتاب نمیپردازند کمی به فکر بیفتند و تنها دنبال خریدن یک لپتاپ برای بچهشان نباشند تا در همه جمعها با آن حاضر شوند و با آن بازی کنند. به جای این میتوانند یک کتابخانه کوچک برای آنها تهیه کنند.
او افزود: شما در حال حاضر و در طول سال چند متن جذاب راجع به کتابهایی که تازه منتشر میشوند در رادیو و تلویزیون میبینید و میشنوید؟ یک روز از تلویزیون به من تلفن زدند و گفتند میخواهیم برای یکی از کتابهای شما در تلویزیون برنامه بگذاریم. وقتی پرسیدم ساعت پخش این برنامه چه زمانی است، گفتند ساعت یک نیمهشب! من جواب دادم خود من در این ساعت شب خواب هستم؛ چگونه ممکن است کسی تا آن ساعت شب بنشیند و این برنامه را ببیند؟ بنابراین همه این سیاستها به دنبال هم هستند و همهاش فکرشده.